۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه
۱۳۸۸ خرداد ۲۳, شنبه
مردم برای رفع نگرانیهای اقتصادی به کليسا روی می آورند
هر يکشنبه بيش از پنجاه هزار تن به کليسايي که جين هي حضور مي يابد مراجعه مي کنند اما به علت ازدياد جمعيت ، حدود پانصد تن نمي توانند در مراسم حضور يابند. ميزان بيکاري در اين کشور طي سه سال گذشته به بالاترين ميزان خود افزايش يافته است. يکي از دلايلي که دانشجويان دانشگاه را رها مي کنند اين است که بتوانند براي خود کاري بيابند. کيم سام ون ، کشيش کليساي ميونگ سونگ در مصاحبه با اين شبکه گفت ، کليسا جايي نيست که تنها جايي براي گذراندن اوقات نيستند بلکه ماموريت آنها اين است که به افراد نيازمند کمک کنند، مشکلات آنها را برطرف کنند و در مشکلات آنها سهيم شوند. اين کشيش در ميان افراد نياز مندي که در متروها حضور دارند غذا توزيع مي کند. وي يکي از مشهور ترين رهبران مسيحي در اين کشور به شمار مي رود. يک مسئول کره اي گفت در شرايط دشوار ، دولت نمي تواند مسئوليت هر کاري را بر عهده گيرد. در اين زمان است که کليساها به کمک مردم مي شتابند.
۱۳۸۸ خرداد ۲۲, جمعه
تلاش مسیحیان جهت آزادی یک کشیش زندانی در مصر
به گزارش گروههای مدافع حقوق بشر، " آقای متیوس وهبا"، کشیش کلیسای فرشته میکائیل، در سالهای گذشته آیین ازدواج را بین یک مسیحی و ایمانداری که سابقاً مسلمان بوده بجا میآورد و در اکتبر گذشته متهم به اجرای این آیین با مدارک جعلی میشود.
"مریام نبیل" که از اسلام به مسیحیت گرویده، ماه گذشته در یک شوی تلویزیونی پربیننده اذعان داشت: "پدر متیوس کاملاً بیگناه بوده و هیچ نقشی در تهیه اسناد جعلی من نداشته. این اسناد در سال ۲۰۰۴ تهیه شده؛ زمانی که من هنوز پدر را نمیشناختم. و ازدواج ما در سال ۲۰۰۶ صورت گرفته است."
نبیل میگوید؛ برای ازدواجش هیچ راه دیگری به جز تهیه اسناد جعلی پیدا نکرده است: "من حق دارم کارت شناساییای داشته باشم که عقاید حقیقیام را در باب مذهب منعکس کند. اما دولت مصر به مسلمانانی که به مسیحیت روی میآورند، اجازه داشتن چنین مدارکی را نمیدهد. حال اگر مسیحی بودم و میخواستم به اسلام روی بیاورم، هر کمکی احتیاج داشتم، در اختیارم قرار میگرفت. اما چون اسلام را ترک میکنم، آنها هر سدی که بتوانند سر راهم قرار خواهند داد.
"نمایندگان کلیسا تصریح کردند که کنترل صحت مدارک در هنگام برگزاری مراسم ازدواج توسط کشیش، کار آسانی نیست.
گروههای مدافع حقوق بشر و وکلاء ابراز امیدواری کردند که پخش این برنامه تلویزیونی به روند آزادسازی کشیش وهبا کمک کند. هرچند تنشهای موجود در جامعه غالباً مسلمان مصر، با وجود چندین حمله ضدمسیحی اخیر در حال افزایش است.
برای مثال پلیس گزارش میدهد که در تاریخ ۱۰ می یک بمب دستساز در نزدیکی کلیسای عیسوی مریم مقدس منفجر میشود که باعث ایجاد وقفه در اجرای یک مراسم ازدواج و همچنین یک کلاس درس الهیات در ساختمان این کلیسای تاریخی میشود.چندی پیش از این واقعه، در تاریخ ۲ می نیز مسلمانان جلوی در همین کلیسا یک ایماندار مسیحی ۲۱ ساله به نام "جرجیس یوسری" را مورد اصابت ضربات پیدرپی چاقو قرار دادند که باعث ایجاد جراحتهای سنگین در ارگانهای داخلی بدن وی شد. جرجیس بلافاصله به بیمارستانی در نزدیکی ساختمان کلیسا منتقل شد و همچنان بستری میباشد.رشد تندوری اسلامی باعث ایجاد نگرانی در میان اقلیت مسیحی کشور شده که ۱۰% از جمعیت ۸۰ میلیونی مصر را تشکیل میدهند.
همچنین تصمیم اخیر دولت مبنی بر کشتار تمام خوکها در سراسر کشور به منظور جلوگیری از سرایت آنفولانزای خوکی، با وجود اینکه هنوز هیچ موردی از این بیماری در کشور گزارش نشده است، زندگی مسیحیان را تحتالشعاع قرار خواهد داد. زیرا با این وجود که مصرف گوشت خوک برای مسلمانان منفور است، ولی بسیاری از اعضای جمعیت مسیحی در این صنعت مشغول به کارند.
مطالبات مجموعه فعالان حقوق بشر از رئیس جمهور آینده
متن ذیل از محتوای بروشور مطالبات مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران از ریاست محترم جمهوری ویژه دوره دهم انتخابات است که به صورت گسترده در فضای انتخابات در ایران توزیع شد :
از آنجا که توجه به کرامت و شأن انسانی افراد یکی از اصول بنیادین بشری می باشد و همچنین شناسایی حیثیت کلیه افراد بشر و حقوق یکسان و انتقال ناپذیر آنان،باعث شکل گیری جامعه ای سالم،پایدار و قانون پذیر می شود و در سطح وسیع تر اساس آزادی ، عدالت و صلح را در جهان تشکیل می دهد و با توجه به این امر که رییس جمهوری در راس قوه مجریه،مسوول برنامه ریزی و اجرای سیاست های کلان کشور در امور اجتماعی،سیاسی و فرهنگی است،مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به عنوان بخشی از جامعه مدنی ایران در راستای بهبود شرایط موجود و تکریم انسان،خواستار اجرای قانون اساسی به طور کلی و بازنگری در برخی مواد آن با توجه به اعلامیه جهانی حقوق بشر،میثاق نامه های حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی و همچنین حقوق کودک و کنوانسیونهای وابسته و تأثیر آنها در قوانین جمهوری اسلامی و نهادینه نمودن آن بوده و مطالبات حقوق بشری خود را به شرح ذیل بیان می دارد:
۱ـ رعایت حقوق زنان:
یکی از شاخصه های دموکراسی در هر جامعه ای،میزان آزادی و مشارکت فعال زنان در جامعه است.علاوه بر ضرورت آزادی،خواستار برابری حقوق زن و مرد در تمامی زمینه ها،پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان،بازنگری در اصول 19،20،21و 115 قانون اساسی به منظور برابری جنسیتی و همچنین تغییر قوانین در موارد دیه،شهادت،ارث،ازدواج،طلاق،حق سرپرستی فرزندان،تعدد زوجات،سن مسوولیت کیفری و تابعیت زنان می باشیم.
۲ـ رعایت حقوق کودکان:
کودک بدلیل عدم تکامل کافی رشد بدنی و فکری به مراقبت و توجه خاص که شامل حمایت قانونی مناسب می باشد نیازمند است و باید در سایه ایده آل هایی نظیر صلح،احترام،بردباری،آزادی،برابری و اتحاد بزرگ شود.در راستای حمایت از حقوق کودکان،پایبندی به اصل عدم اجرای حکم اعدام در مورد جرایم ارتکابی اشخاص زیر ۱۸ سال که در کنوانسیون حقوق کودک بر آن تأکید شده است،تعیین سن ۱۸ سالگی به عنوان سن بلوغ در تمامی زمینه های کیفری،حقوقی،مدنی و تعیین مجازات های جایگزین برای کودکان را خواستاریم.
3ـ رعایت حقوق اقلیت های ملی و دیگر مذاهب و ادیان:
مطابق ماده ۱۹ قانون اساسی تمامی اقوام ساکن ایران از حقوق مساوی برخوردارند و مطابق ماده ۱۵ قانون اساسی قومیت های ایران باید امکان آموزش دیدن و برخورداری از روزنامه و رسانه های گروهی به زبان مادری خود را دارا باشند و همچنین مطابق مواد ۱۲ و ۱۳ و ۱۸ قانون اساسی مذاهب و ادیان دیگر باید در اجرا و برگزاری مراسم دینی و اعتقادی خود آزاد باشند.
۴ـ رعایت حقوق کارگران:
کارگر باید از شرایط منصفانه و رضایت بخش برای اشتغال و امنیت شغلی و حمایت دولت در برابر بیکاری برخوردار باشد و در برابر کار یکسان دستمزد یکسان و مکفی دریافت کند و بتواند زندگی خود و خانواده خود را به صورت آبرومندانه ای اداره نماید.مطابق اصل ۲۶ قانون اساسی و ماده ۲۹ بیانیه حقوق بشر تشکیل سندیکا و عضویت در آن برای حمایت از منافع کارگران باید به رسمیت شناخته شود و نسبت به تجدید نظر در مورد برخوردهای امنیتی صورت پذیرفته با این قشر پیگیری به عمل آید.
۵- توجه به حق تحصیل:
با توجه به اصل ۳۰ قانون اساسی برخورداری از شرایط یکسان برای تحصیل حق همگان است و نباید افراد را بدلیل تعلق داشتن به قومیت ها و مذاهب دیگر یا فعالیت داشتن در راستای خواسته های قانونی،از این حق محروم گردانید.پیگیری و رسیدگی فوری به مسائلی نظیر بازگرداندن فعالان دانشجویی اخراج شده به محیط دانشگاه،آزادی تمامی دانشجویان زندانی،منسوخ نمودن طرح ستاره دار کردن دانشجو و برداشتن فضای امنیتی از دانشگاهها، پایان دادن به محرومیت از تحصیل اقلیت مذهبی بهایی و همچنین لغو قانون بومی گزینی و تفکیک جنسیتی دانشگاهها باید در اولویت برنامه های دولت در قبال تحصیل قرار گیرد.
۶ـ رعایت حقوق فعالان جامعه مدنی:
هرکس حق آزادی عقیده و بیان،برگزاری تجمع و ایجاد تشکل های مسالمت آمیز را با رعایت احترام به حقوق و حیثیت دیگران و حفظ نظم و امینت عمومی داراست و مطابق اصل ۲۳ قانون اساسی تفتیش عقاید ممنوع می باشد.نظارت بر اجرای مواد ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی و برخورد با ناقضان قانون الزامی است.
۷ـ رعایت حقوق زندانیان:
آزادی و امنیت شخصی حق مسلم انسان است و از آنجا که بازداشت های خودسرانه موجب زیر پانهادن این حق می گردد،چنین عملکردی مستلزم پیگیری و رسیدگی جدی می باشد.از دیگر سو با توجه به اصل ۳۸ قانون اساسی زندانی نباید مورد آزار و شکنجه،مجازات و رفتارهای ظالمانه،خلاف انسانی و تحقیر آمیز قرار گیرد اما به وفور شاهد تضییع حقوق زندانیان هستیم که در مواردی منجر به فوت زندانی گردیده است.رسیدگی به اوضاع زندانها با توجه به مواد ۳۲،۳۴،۳۵،۳۶،۳۷ و ۳۹ قانون اساسی و بازنگری پرونده زندانیان عقیدتی و توجه ویژه به زندانیان بیمار و سالخورده در اسرع وقت باید انجام پذیرد.
۸ـ تأمین رفاه،بهداشت و محیط زیست:
با توجه به اصول ۲۸،۲۹و ۳۱ قانون اساسی هر کسی حق دارد که از سطح زندگی مناسب برای تأمین سلامت و رفاه خود و خانواده اش بویژه از نظرخوراک،پوشاک،مسکن،مراقبت های پزشکی،خدمات اجتماعی ضروری و محیط زیست سالم و بی خطر برخوردار گردد.در این راستا دولت موظف است که تمام توان و اختیارات خود را به جهت رفاه و سلامت ملت به کار گیرد.توجه ویژه به شرایط زیست محیطی کشور،تلاش بیشتر برای جبران خسارات وارد آمده و جلوگیری از تعرض به عرصه های طبیعی به انحای گوناگون نیز فوریت را می طلبد.
۹ـ پیوستن به کنوانسیون منع اعدام:
حق حیات را نمی توان تحت هیچ شرایطی از کسی سلب نمود.در راستای حذف مجازات اعدام و جایگزینی احکام متناسب با جرم صورت پذیرفته،پیوستن ایران به این کنوانسیون ضروری است.
دعای مسیحیان ایران برای نتایج انتخابات ریاست جمهوری
"کارل مولر" از سازمان مسیحی "درهای باز" معتقد است، با دلسرد شدن هرچه بیشتر جوانان ایران از دولت، احتمال باز شدن درهای جدید افزایش مییابد: " احتمال بسیار قوی وجود دارد که آزادی در ایران بیشتر شود؛ اما به هر حال، اگر چه بعید است اما بسیاری از وقایع اخیر حاکی از آن است که احتمالاً ممكن است محمود احمدینژاد بار دیگر برنده انتخابات شود!.
"پر واضح است که مسیحیان ایران برای پیروی از عیسی مسیح، بهای بسیار بالایی میپردازند اما به اعتقاد مولر، امید هنوز زنده است: " اما این بدان معنا نیست که جنبشهای زیرزمینی مسیحیان و افراد جویای آزادی به انتها رسیده باشد. قلب چنین افرادی در آرزوی رسیدن به آزادی بیشتر است. و قطعاً مسیحیان هم پرچمدار این رؤیا هستند؛ چرا که بیش از هر گروه دیگری در کشور، مورد ستم واقع شدهاند."
در اینجا به پاسخ دو سؤال طرح شده از ساندرا (نام مستعار) که مسئول فعالیتهای این موسسه مسیحی در ایران است، میرسیم.
سؤال: در سال ۲۰۰۵ و مصادف با انتخاب یک محافظهکار به نام محمود احمدینژاد برای ریاست جمهوری وضع مسیحیان کشور رو به افول رفت، او وعده داده بود که حکومت اسلامی را تجدید خواهد کرد. حال سؤال این است این مسائل در دوران احمدی نژاد چه تاثیری بر زندگی مسیحیان داخل كشور داشته است ؟
جواب: آزادی مسیحیان برای پرداختن به ایمانشان رفته رفته کاهش یافت. قوانین محرومسازی مسیحیان از حقوق اولیهشان از انقلاب ۵۷ وجود داشته و الآن هم با دقت بیشتری اعمال یا تحمیل میشود. مسیحیان اجازه صحبت کردن با مسلمانان در رابطه با مسائل ایمانی را نداشته و ندارند، مسلمانان هم مجاز به شرکت در جلسات کلیسایی مسیحیان نمیباشند. احمدینژاد نیز در طول این چند سال به اجرای سفت و سخت این قوانین پرداخته تا از گرویدن مسلمانان به مسیحیت جلوگیری کرده باشد .
سؤال: بجز دولت، چه کسان دیگری به مسیحیان ایران جفا میرسانند؟
جواب: بطور قطع روحانیون مذهبی، که عداوت و تنفر را با سخنرانی های مذهبی و فتواهای خود مردم را برضد مسیحیان برمیانگیزانند. دولت بشدت با مسیحیان مستقل، انجیلی و ایماندارانی که از زمینه اسلامی میآیند برخورد کرده و به سؤرفتار، دستگیری، بازجویی و شکنجه ایشان میپردازد.
گفتنی است که در فرهنگ ایران ملاقات دوستان و افراد فامیل بسیار رواج دارد؛ بطوری که مردم مکرراً برای صرف چای دور هم جمع میشوند. در این میان بسیاری از مسلمانان، مسیحیان را ناپاک میدانند؛ بنابراین حاضر نیستند که به معاشرت با ایشان بپردازند و این جداسازی، با این وجود که شامل حال تمام مسلمانان یا تمام مسیحیان نمیشود، ولی بار بسیار سنگینی است. بدیهی است علیرغم اینکه جو ایران تا حد زیادی غیرروحانی شده، همچنان ترک اسلام توسط افراد، مایه سرافکندگی خانوادههاست. كسانی كه از زمینه اسلام به مسیحیت روی می آورند (مرتدین) در این کشور همواره مورد اجتناب واقع میشوند. شوهران، زنانشان را طلاق میدهند، در محیط كاری اگر در مورد ایمان مسیحی خود صخبتی كنند با خطر از دست دادن شغل خود مواجه می شوند، و ایمانداران، هم از سوی جامعه و هم از سوی خانواده، از حقوق اجتماعی خود محروم میشوند.
فقط در شرایطی که خانوادهها، تغییر ایجاد شده در شخص را مثبت تلقی کنند، شانس دوبارهای برای او وجود خواهد داشت تا یک بار دیگر از سوی ایشان پذیرفته شود. اما بههرحال، منشأ اصلی جفای مسیحیان در ایران، دولت و ماموران اطلاعاتی و انتظامی است.
دولت ایران، ایمانداران را به "جرم" ترک اسلام بازداشت میکند؛ چرا که بنا بر قوانین اسلامی (شریعت) شخص مرتد یا باید به اسلام بازگردد یا اعدام شود.همانطور که مسیح خود پیشبینی کرده بود. جفا و تبعیض بخشی از پیروی او در کشوری چون ایران است و خوشبختانه ایماندارانی که از زمینه اسلامی میآیند، معلمین و مبشرین بسیار مصمم و باانگیزهای هستند.
كمیته مسیحیان در مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران اعلام می دارد؛ اینك زمان آن رسیده كه جهان مسیحیت "برای قوت کلیسای ایران با وجود شدت جفاها، دعا کنند. و برای آنانی که با ترک اسلام، عیسی مسیح را میپذیرند و موانع طاقتفرسایی بر سر راه دارند نیز در دعا باشید."
طبق كلام خدا در بخشهایی از رومیان باب ۱۳ آیه ۱ آمده : زیرا بدون اجازۀ خدا هیچ قدرتی وجود ندارد و زمامداران فعلی را خدا منصوب کرده است ...
چه زیاد بودند افرادي که قصد، داشتند مسیحیت و عیسی مسیح و کلام خداوند را تخریب کنند ، اما راه به جایی نبردند.افرادي که در طول تاریخ قصد داشته اند ایمان مردم را به عیسی مسیح و کتاب مقدس از بین ببرند اما خود نیز به این کلام و شخصیت برجسته جهان ایمان آورده اند.
پس با نگاه به این آیه از كلام حیات بخش انجیل در می یابیم هر نظام و حكومتی كه بر سر كار قرار می گیرد بر طبق اراده خدا است و از نقشه های پیش بینی شده خدا برای ایران و ایرانیان آنگونه كه در كتاب مقدس برای عیلام ( باب ۴۹ آیه ۳۴- ۳۹) آورده شده است.
حال نتیجه انتخابات هر چه كه باشد و هر شخصی كه بخواهد درراَس امور قرار گیرد پر واضح است كه وظیفه مومنان مسیحی و كلیسای ایران دعا برای حاكمان ومسئولین نظام است تا خداوند قلبها و دیدگان آنان را به نور عیسی مسیح روشن سازد.
به راستی کلام خداوند قدرتمند و حقیقت است زیرا که فرموده است:
( تا به نام عیسی هر زانویی از آنچه در آسمان و بر زمین و زیر زمین است خم شود،
و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیح، خداوند است براي تمجید خداي پدر)
دستگیری یک نفر با چندین تعرفه در خرم آباد
به گزارش خبرنگار قلم نیوز از خرم اباد، در شعبه اخذ رای شماره 18 ( دبیرستان صدر ) یک نفر با تعدادی تعرفه رای مشاهده شد که پس از اطلاع مسئولین شخص مذکور دستگیر گردید. چگونگی رسیدن این تعرفه ها به فرد مذکور هنوز مشخص نشده است ولی این مساله شائبه تقلب در انتخابات را بسیار تقویت می نماید.
بهروز جاوید تهرانی در معرض خطر جدی قرار دارد
بنابه گزارشات رسیده از بند 1 زندان گوهردشت کرج ،بهروز جاوید طهرانی آخرین زندانی بازمانده از قیام دانشجویان 18 تیر 1387 از 11 خرداد ماه تا به حال هیچ خبری از وضعیت و شرایط او در دست نیست. آخرین بار روز 11 خرداد ماه با فشارهای بین المللی و پافشاری زیاد خانواده آقای طهرانی موفق به ملاقات کابینی کوتاهی با عزیزاشان در بند1 معروف به بند آخر خطی ها و در سلولهای انفرادی که پاسداربندها به آن سگدونی اطلاق می کنند شدند.آقای جاوید طهرانی در آن ملاقات تاکید بر ادامه اعتصاب وادامه شکنجه غیر انسانی علیه خود داشت. خانواده آقای طهرانی شاهد کاهش وزن شدید عزیزشان و شرایط بسیار بد جسمی او بودند. پس از آن هیچگونه ارتباطی بین وی و خانواده اش وجود نداشته .بی اطلاعی از شرایط بهروز جاوید طهرانی که در اعتصاب غذای طولانی بسر می برد و همچنین تحت شکنجه های وحشیانه و غیر انسانی و شرایط طاقت فرسا سلولهای انفرادی است باعث نگرانی شدید این خانواده شده است. خانوادۀ او نسبت به جان عزیزشان ابراز خطر شدید می کنند.و اظهار می دارند که جان او در معرض خطر جدی قرار دارد.زندانیانی که به سلولهای انفرادی بند 1 که پاسداربندها به آنها سگدونی می گویند منتقل می شوند. به زندانیان در روز یک وعده غذا داده می شود. زندانیان در طی 24 ساعت 2 بار حق استفاده از دستشوئی دارند. زندانیان برای مدت طولانی با دست بند و پابند به شیوه های مختلف در سلول انفرادی به حال خود رها می شوند و هرگونه اعتراض نسبت با شرایط موجود آماج انواع باتومهای پاسداربندها قرار می گیرند. زندانی دائم در زیر شکنجۀ روحی و جسمی و تحقیر پاسداربندها قرار دارند.شکنجۀزندانیان سیاسی و سایر زندانیان بدستور و بعضا تحت نظارت علی حاج کاظم رئیس زندان گوهردشت کرج صورت می گیرد و کسانی که مستقیما در شکنجۀ آقای بهروز جاوید طهرانی نقش دارند عبارتند از: علی محمدی معاون زندان، کرمانی و نبی الله فرج نژاد رئیس و معاون حفاظت و اطلاعات زندان،خادم رئیس بند 1 زندان همراه با تعدادی از پاسداربندها صورت می گیرد.لازم به یادآوری است از اوایل اردیبهشت ماه فشارها و تهدیدات علیه زندانیان سیاسی بند 2 برای انتقال هر کدام از آنها به نقطه ای آغاز گردید.روز یکشنبه 13 اردیبهشت ماه گارد ویژه زندان با یورش وحشیانه به زندانیان سیاسی ،آنها را مورد ضرب وشتم قرار داد و زندانیان سیاسی را با خشونت به سلول انفرادی و سایر سلولهای بند 2 منتقل کرد. زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی آخرین زندانی قیام دانشجویان سال 1378 که آماج ضربات باطوم گارد ویژه قرار گرفته بودو بطور وحشیانه مورد ضرب وشتم قرار گرفت به سلولهای انفرادی انتقال یافت. آقای جاوید طهرانی در اعتراض به اقدامان وحشیانه اقدام به اعتصاب غذا نمود. زندانی سیاسی افشین بایمانی به بند 5 زندان گوهردشت انتقال یافت..زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی تنها زندانی بازمانده از قیام دانشجویان در تیر ماه 1378 می باشد. او بار ها توسط سعید شیخان سربازجوی وزارت اطلاعات و پاسداران زندان گوهدشت کرج تهدید به حذف فیزیکی شد. سهراب سلیمانی رئیس سازمان زندانهای تهران 9 اردیبهشت ماه خطاب به بهروز جاوید طهرانی گفت بود: تو را جایی می فرستیم تا بفهمی زندان یعنی چه؟ رئیس سالن ملاقات در تاریخ 17 فروردین ماه خطاب به بهروز جاوید طهرانی گفت: ضد انقلاب عوضی، تو را هم می فرستیم پیش رفیقت ساران. فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به خطر جدی که متوجه جان زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی است هشدار میدهد و از تمامی هموطنان در داخل و خارج ایران می خواهد برای نجات جان این زندانی سیاسی اقدام نمایند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات فوری برای نجات جان این زندانی سیاسی است.
22 خرداد 1388 برابر با 12 ژون 2009گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:کمیساریای عالی حقوق بشر
۱۳۸۸ خرداد ۲۱, پنجشنبه
نامه سرگشاده نوجوان محکوم به اعدام
خبرگزاری هرانا : اینجانب ابراهیم گودرزوند چگینی فرزند منصور به جرم قتل الان 7 سال است که در زندان هستم . در سن 16 سالگی با رفیقم شوخی کردم و یکدفعه چاقو به سینه اش خورد. اسم رفیقم ولی الله پیرمردوند چگینی بود که با هم 12 سال همسایه بودیم. همیشه من خانه شان بودم و بعضی از روزها که با هم به ماهیگیری می رفتیم ماهی ها را به مادرش می دادیم و مادرش هم از درخت حیاطشان به من انگور می داد. مادرش من را خیلی دوست داشت. ما هر روز با هم به مدرسه می رفتیم و همیشه با هم در کوچه بازی می کردیم. تا اینکه آن روز ولی الله را دیدم که با یک نفر دعوا می کند. من رفتم که آنها را از هم جدا کنم و این ماجرا پیش آمد که من به او گفتم دعوا نکن بیا به خانه برویم ولی او گفت نمی آیم مگر تو چه کار هستی؟ گفتم: من دوست تو هستم اگر نیایی با چاقو می زنم که البته به شوخی گفتم. و او گفت: نمی توانی بزنی و من هم به شوخی چاقو را زدم که متاسفانه فوت کرد.
من الآن خیلی پشیمانم. به خاطر بچگی اشتباه کردم و یکی از دوستان خوبم را از دست دادم و حتی الآن که در زندان هستم با کسی رفاقت نکردم چون همیشه به یاد او بودم.
از اولیای دم خواهش می کنم به خاطر رضای خدا و به خاطر مادر و پدر پیری که دارم من را ببخشند. چون پدرم یک کارگر ساده است و من باید الآن نان آور خانه باشم اما در زندان هستم.
امیدوارم که آنها من را ببخشند و قول می دهم وقتی که از زندان آزاد شدم برای پدر و مادر ولی الله جبران کنم.چون من آنها را مانند پدر و مادر خودم می دانم همان طور که زمانی که بچه بودیم، مادر ولی الله سر من و ولی الله را روی پایش می گذاشت و نوازش می کرد و من برایش مانند پسرش بودم.
ابراهیم گودرزوند چگینی
بند خانه سلامت زندان رودبار
20 خرداد 88
در باره ابعاد سركوب جوانان در جمهوری اسلامی
استمداد مادر و پدر یک زندانی سیاسی از سازمانهای حقوق بشری
کمیسر عالی حقوق بشر ملل متحد و سازمان های حقوق بشری بین المللیبه استحضار می رسانیم که روز دوشنبه 14 اردیبهشت ماه ساعت 07:30 مامورین اداره اطلاعات به منزل پسرمان وریا نقشبندی 28 ساله حمله بردند. آنها پسرمان را مورد ضرب وشتم قرار دادند و با گاز اشک آور و گاز فلفل او را بیهوش کرده و سپس دستگیر و با خود بردند .آنها همچنین تمام وسائل منزل فرزندمان را به هم ریختند و یک سری از وسایل را شکسته و پاره کردند و سایر وسایل را همچون دستگاه ماهواره ، دوربین عکاسی (بدون فیلم ) ، یک سری نوار کاست و سی دی ، سند موبایل ،شناسنامه ، کارت ملی ، کارت پایان خدمت ، گواهینامه ، گذرنامه وریا ، گواهینامه و گذرنامه همسرش و مدارکهای ماشین و همچنین خود ماشین رو هم با خود برده بودند . وریا برای آزمایشگاه مکانیک خاک شرکت جامع کار سپاهان کار می کرد و به دلیل بردن ماشین شرکت توسط اداره اطلاعات ما باید هر روز 35000 تومان خسارت ماشین را پرداخت میکردیم که بعد از 20 روز اسرار زیادو هزینه های سنگین توانستیم ماشین را از توقیف آنها آزاد کنیم .بعد از 17 روز تلاش و کوشش و نامه نگاریهای زیاد توانستیم ملاقات 5 دقیقه ای را با وریا داشته باشیم که وریا در شرایط روحی و جسمانی بدی به سر می برد او مورد ضرب و شتم ماموران اطلاعات قرار گرفته بود و یک هفته بعد برای بار دوم توانستیم ملاقات دیگری با وریا داشته باشیم که باز هم وریا وضعیت خوبی از لحاظ روحی و جسمانی نداشت مخصوصا به خاطر مشکلی که برای پای وریا وجود داشت که 2 روز قبل از دستگیری پای او را از گچ خارج کرده بودیم و آنها از این موضوع برای شکنجه وریا استفاده می کردند.وریا بعد از 25 روز که در اطلاعات مریوان بود. در تاریخ 7/3/88 او را به اطلاعات سنندج منتقل کردند و تا آلان 20/3/88 پسرمان در اطلاعات سنندج به سر می برد. در کل 39 روز است که در زندان میباشد . به دلیل طولانی شدن مدت بازداشت وریا و بی مسئولیتی ماموران اطلاعات وریا از کارش اخراج شد و تا الان مدت 10 روز است که وریا در اطلاعات سنندج به سر می برد و در طی این 13 روز مراجعه ما به اطلاعات و دادگاه انقلاب، آنها هیچ جوابی درست و حسابی به ما نداده اند و بعضی مواقع حتی می گویند که وریا اینجا نیست و مورد تهدید ماموران قرار می گیریم که اگر به اطلاعات مراجعه کنید شما را دستگیر و برخورد فیزیکی خواهد شد . اینجانبان پدر و مادر وریا نقشبندی از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل ، سازمان عفو بین الملل و تمامی سازمانهای حقوق بشری و انسان دوست جهان استمداد می طلبیم که برای آزادی فوری و بی قید وشرط فرزند بی گناهمان اقدامات عاجل را مبذول بفرمائید .
رابعه پیرخضری و محمد مهدی نقشبندیمادر و پدر وریا نقشبندی20 خرداد 1386
نامه فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
سرکوب وحشیانه مردم دو باره آغاز شد
آنچه قرار است فردا در حوزه های رای گیری رخ دهد
1- وجود برگههاي تبليغاتي در درون شعبه اخذ راي يا اطراف آن و يا تبليغ دست اندركاران امور اجرايي و نظارتي شعبه. 2- تردد افرادي به غير از مسئولان اجرايي و نظارتي و نمايندگان نامزدها در شعبه يا اطراف آن براي تبليغ و اعمال نظر. 3- نوشتن تعرفههاي راي به وسيله افرادي غير از منشيهاي شعبه. 4- راي گيري از افراد بدون شناسنامه. 5- نوشتن راي براي بيسوادان توسط دستاندركاران اجرا، نظارت و يا ماموران انتظامي شعبه.6- دخالت ناظران شوراي نگهبان در امور اجرايي شعبه.7- تلاش دستاندركاران شعبه براي ديدن راي افراد. 8- فعاليت كليه بخشهاي نيروهاي مسلح در محل رايگيري. 9- اقدامات سازمان يافته برخی گروهها برای اعمالنفوذ.
من رای نمیدهم
من رای نمیدهم، با آنكه عمیقا بر این باورم كه رای دادن نماد وجدان و اراده انسان در تعیین سرنوشت و شیوه اداره جامعه است. در جامعه ای كه شیوه اداره آن بر مبنای اراده یك فرد، كه خود را نماینده خدواند و مامور اعمال اراده او میپندارد، رای دادن چیزی جز مهر تایید زدن بر این روند ناروا و مشروعیت بخشیدن به آن نیست. من رای نمیدهم، زیرا نمیخواهم مصداق گفته ماكیاول باشم كه میگوید: "مردم چنان ساده دلند و به قدری زیر نفوذ نیازهای آنی خود قرار دارند، كه همواره هر فریبكاری، فریب خورندگانی را پیدا خواهد كرد." با ندادن رای، من فریبكاران را ناكام میكنم و فریب خورندگان را در اقلیت قرار میدهم. من رای نمیدهم، زیرا صندوق رای را تجلی گاه شعور انسان میدانم. اگر بنا باشد صندوق رای به ابزار نفی شعور انسان تبدیل شود، این كار را توهین به شأن و شعور او دانسته و از شركت در آن خودداری میكنم. من رای نمیدهم، چون چنته به اصطلاح نامزدها را آنچنان خالی میبینم كه به مصداق "قافیه چو تنگ آید ــ شاعر به جفتك آید" همه به سخیف ترین نوع یاوه گویی افتاده اند. یاوه هایی كه حتی كودكان دبستانی را نیز نمیفریبد. من رای نمیدهم،تا به چهار نامزد تایید صلاحیت شده از طرف حكم حكومتی رهبر ــکه این روزها انواع وعده های غیرعملی و ناهما هنگ با ذات حكومت آخوندی را به مردم میدهند، بفهمانم آنقدر كه آنان و رهبرشان تصور میكنند، ساده لوح نیستم و این را میفهمم كه در واقع آنان نه نامزد بلكه خواستگارانی هستند كه به خواستگاری عجوزه قدرت ــ كه آن را دلبری فتان تصور میكنند ــ آمده اند و حاضرند همه شرایط تحقیركننده پدر یا قیم عروس، یعنی رهبر را نیز بپذیرند. با ندادن رای، من عدم اعتماد خود را به این آدم نماهای حقیر و دروغگو نشان میدهم. من رای نمیدهم، زیرا به خلاف آنچه كه اصلاح طلبان حكومتی تبلیغ میكنند نظام حاكم بر كشورم را قابل اصلاح نمیدانم و این نظرم متكی بر تجربه های فراوان گذشته، از جمله 8 سال دو دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی است. من رای نمیدهم، چون در جبین كشتی سوراخ شده و در حال غرق نظام ولایت مطلقه فقیه ــ شامل همه جناح سازیها و جناح بازیهای آن ــ نور رستگاری نمیبینم و زندگی و آینده نسل جوان و نسلهای آینده كشورم را در گرو این خودداری از رای دادن میدانم. من رای نمیدهم، تا نشان دهم كه راه خود را از وابستگان، نفع بران و مزدوران نظام جدا كرده ام. من رای نمیدهم، تا به دنیا بویژه سیاستمداران فاسد، نفع پرست و طماع اتحادیه اروپا بفهمانم كه این نظام فاقد پایگاه مردمی و نظامی غاصب است كه با خدعه و تزویر، سركوب و جنایت و غارت و چپاول، بر سرنوشت ملتی بزرگ و با فرهنگ، با پیشینه ی تاریخی چند هزار ساله، حكومت میكند و نفع واقعی و درازمدت این كشورها در آن است كه به مردم ایران بپیوندند و به خواست دیرینه آنان كه آزادی، مردم سالاری و رعایت حقوق انسانی است، تن دهند. من رای نمیدهم، تا لكه ننگ تروریست بودن را از پیشانی خود و هم میهنانم پاك كنم. من رای نمیدهم، تا نشان دهم كه آنقدر شرافت و شهامت اخلاقی دارم كه به اشتباه و ندانم كاری بزرگ خود در 30 سال پیش در دادن رای در همه پرسی 12 فروردین ماه 1358 اعتراف كنم و از نسل جوان كشورم، كه هزینه های سنگین آن اشتباه بزرگ مرا میپردازند، پوزش بخواهم و طلب بخشایش كنم. من رای نمیدهم، تا حكومت آخوندی آنطور كه رهبر معظم آن میخواهد "یكدست" شود و سپس آسان تر بتوان آن یك دست را از گلوگاه مردم بلادیده و مصیبت زده ایران قطع كرد. من رای نمیدهم، تا با تایید ضمنی خود شریك جرم و جنایت ها و ظلم هایی كه یك اقلیت معدود به نام خدا انجام میدهند، نبوده و در پیشگاه وجدان و خداوند مورد بازخواست قرار نگیرم. من رای نمیدهم، تا با وجود آنكه نه "انتخابات" ی در كار است، نه آنكه منصوب میشود اختیار و "ریاست" میدارد و نه ذات و ساختار نظام ولایت مطلقه فقیه هیچ تجانسی با "جمهوری" در مفهوم متعارف آن دارد، "انتخاب" ی واقعی داشته باشم. "انتخاب" این كه با گفتن یك "نه" بزرگ، فقدان مشروعیت نظام را به دنیا نشان دهم، با واداشتنش به تقلب هر چه بیشتر در انظار جهانیان رسواترش كنم و "علی را با حوض" متعفن اش كه كرمهایی در گنداب آن می لولند و به گمان باطل خود بر سرنوشت 70 میلیون انسان حكم میرانند، تنها بگذارم. برای من این "انتخاب" صد بار از مضحكه "انتخابات" ی كه نظام با انواع حیله و ترفند میخواهد مرا پای صندوق رای آن بكشاند، با ارزش تر است. من رای نمیدهم، زیرا قرن بیست و یكم است، من ایرانی هستم و سرشتم با پذیرش ظلم، خواری و ذلت سازگار نیست. من رای نمیدهم، زیرا . . .
تصمیم گرگها برای دریدن یکدیگر
کشتی به غرقاب درافتاده نظام ولایت فقیه برای برون رفت از وضعیت به غایت سرنوشت ساز کنونی، سرگردان به هر سوی بادبان می کشد. بحرانهای اقتصادی و اجتماعی همراه با بحران سیاسی که عدم مشروعیت رژیم بر تارک آن خودنمایی می کند، همچون گردابی شده که رژیم و پایوران آن را به تقلا و تلاش واداشته است. کشاندن مردم به پای صندوقهای رای به هر قیمت کاری است که دلقکهای برگزیده شورای نگهبان با جان و دل انجام می دهند. اما این همه ماجرا نیست.
بحران در پایین باعث شکافی عمیق در بالا شده است و نمایندگان باندهای درگیر در قدرت با تمام قوا به جان هم افتاده اند. محمود احمدی نژاد، پادوی بیت رهبری و دست آموز علی خامنه ای رو در بایستی را به کناری نهاده و در مناظره تلویزیونی با میرحسین موسوی شکاف اصلی را رونمایی کرد. او با زیر ضرب گرفتن رفسنجانی، خطاب به رقیب خود گفت که آنها همچون عروسکهای خیمه شب بازی از پشت پرده و از سوی دیگران هدایت می شوند. فساد و دزدی رفسنجانی و خانواده او موضوعی نیست که کسی در ایران از آن بی خبر باشد اما برملا کردن اینگونه آن از سوی احمدی نژاد، بیرون زدن نوک کوه یخ بحران در بالا و در بین رهبران باندهای قدرت است.
شمشیر از رو بسته احمدی نژاد و باند خامنه ای از سوی جناح رفسنجانی که این روزها سعی به سازماندهی جنبشی اجتماعی برای جلوگیری از پرتاب خود به بیرون از اتوبوس قدرت کرده، بی جواب نماند. نامه رفسنجانی به خامنه ای به خوبی نشان داد که دعوای اصلی در پشت پرده بین او و علی خامنه ای در جریان است. کشیدن پای رهبر جمهوری اسلامی به این دعوا تحت هر عنوانی که باشد، به این دلیل است که او نتواند با حیله خود را پشت احمدی نژاد پنهان نماید و او را میدان دار این کشاکش وانمود کند. هرچند رفسنجانی، خامنه ای را تهدید کرد که در صورت عدم کنترل نوچه خود و ادامه رای سازی برای بیرون کشیدن او از صندوق، آتشی که افروخته شده را تا بیت رهبری بالا خواهد برد اما واقعیت این است که کشتی سوراخ شده رژیم در زیر بار بحرانهای روی هم تلنبار شده، در حال غرق شدن است و دست و پا زدن و گاز گرفتن یکدیگر در پشت این گاری کاری به پیش نخواهد برد.
رفسنجانی به خامنه ای می نویسد: "از جنابعالی با توجه به مقام و مسوولیت و شخصیتتان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنههای خطرناک و خاموش کردن آتشی که هماکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هر گونه که صلاح میدانید اقدام موثری بنمایید و مانع شعلهورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید."
او به خامنه ای گوشزد می کند که آتش افروخته شده به زودی فروکش نخواهد کرد و حتا بعد از انتخابات نیز دامن بسیاری را خواهد گرفت. در دعوای بین گرگهای راس نظام ولایت فقیه آنها تصمیم به دریدن یکدیگر دارند. این چیزی است که از فحوای کلام رفسنجانی به خوبی پیداست و احمدی نژاد نیز گفته است که این مفسدان را باید رنگ زد و در خیابان چرخاند. حال چه کسی پیروز این دعواست: کسانی که تصمیم به رنگ زدن رقیب و چرخاندن او در خیابانها دارند یا آنهایی که می خواهند آتش افروخته شده را تا بیت رهبری بکشانند؟
پاسخ این سووالها در روزهای آینده داده خواهد شد.
۱۳۸۸ خرداد ۲۰, چهارشنبه
اعتراض به حبس ۳۰۰۰ مسیحی در زندانهای اریتره
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازBosNewsLife، حامیان پنج گروه مذهبی مدافع حقوق بشر با تجمع در برابر دفتر سفارت اریتره در لندن، اعتراض خود را نسبت به نقض حقوق بشر و حبس ۳۰۰۰ مسیحی بدون اتهام، ابراز کردند.
اعتراض این افراد با قرائت نامهای که مضمون آن تقاضای آزادی فوری تمامی زندانیان بود، به اوج خود رسید.
دیوید تورنر، یکی از معترضین میگوید: "باعث افتخار است که امروز بتوانیم با ایستادنمان در این محل، با مسیحیان جفادیده اریتره متحد شویم. شجاعت و استقامت ایشان فوقالعاده بینظیر و امیدبخش است. ما هم دعا میکنیم و منتظریم تا روزی برسد که در همه زندانها و کانتینرهایی که این افراد را در آن نگهداری میکنند گشوده شود و ایشان بتوانند بیرون بیایند."
در اثنای این اعتراض، فعالان حقوق بشر از اریتره خبر دادند که آقای ابون آنتونیوس، شیخ کلیسای ارتدوکس کشور که در خانهای با آدرس نامشخص زندانی است، به منظور انجام چند آزمایش پزشکی در رابطه با مشکل فشار خون و دیابت، موقتاً از محل حبسش آزاد شد. وی از سال ۲۰۰۶ در پی برکنار شدن از مقام کلیسایی خود توسط دولت، در حبس به سر میبرد.
چنین اعتراضات متحدانهای از زمانی آغاز شد که یکی از همین گروههای مذهبی جلسهای برای دعا در بیرمینگهام برگزار کردند که در میان ۹۰ شرکت کننده آن چندین پناهنده اریتریایی که خود در چنگ رژیم سرکوبگر این کشور گرفتار بودهاند، به چشم میخورد.
آقای برهان اسملش، رئیس یکی از همین مؤسسات معترض به نام "آزادی اریتره" تصریح کرد: "اتحاد خواهران و برادرانم در سراسر بریتانیا و ایرلند، عمیقاً مرا تحت تأثیر قرار داد. بنابراین تمام مسیحیان را تشویق میکنم تا به دعاهای خود ادامه داده و از حمایت کلیسا و ایمانداران جفادیده اریتره دست نکشند."
گفتنی است که دولت اریتره ارتکاب هرگونه خطا را تکذیب کرد؛ اما گروههای مدافع حقوق بشر همچنان دولت این کشور را "سرکوبکنندهترین رژیم در قاره آفریقا" خوانده و معتقدند هزاران نفر بطور مستبدانه و برای زمانی نامشخص در مکانهایی با امکانات ناکافی حبس شدهاند که در آنها سلامتی افراد در خطر بوده و شکنجه نیز بسیار رایج است.
گفتنی است که دولت اریتره در برابر بحرانهای مختلفی در شاخ آفریقا مسئول است. اتحادیه آفریقا در اقدامی بیسابقه از کنسول امنیتی سازمان ملل درخواست کرد تا مجازاتی برای دولت اریتره به جرم برانگیختن شورش در سومالی توسط مسلح ساختن و حمایت مالی شورشیان الشباب در نظر بگیرد.
کلیمیان و دیگر اقلیت های مذهبی کاندیدای خاصی ندارند
نامه یک هموطن مسیحی؛ شرکت در آ تش بازی انتخابات
انتخاب شدن بدتر ، کمک به بهبود وضعیت حقوق انسانها، تحمل دگراندیشان
و رعایت حقوق اقلیتهای دینی و قومی در کشور میکند یا نه ؟
این روزها همه ایرانیان از جمله بسیاری از مسیحیان صحبت از این میکنند که در این انتخابات ریاست جمهوری باید شرکت کنیم و رای بدهیم تا از تکرار واقعه ۴ سال پیش جلوگیری شود و نگذاریم دار و دسته ای دوباره بر سر کار بیایند که آبروی ملت ایران را در جهان ببرند .
شرکت گسترده مردم در این انتخابات با رای به هرکدام از کاندیداها که باشد ، منظور اصلی حکومت جمهوری اسلامی ازبرگزاری چنین انتخاباتی است . یعنی برپائی یک نمایش آتش بازی دمکراسی هرچه بزرگتر با کبریتهای بی خطر .!
تقریبا در همه کشورهای جهان برگزاری جشنها با آتش بازی همراه است . این آتش بازیها ضمن زیبا بودن ، به جشن مربوطه شور و هیجان میبخشد و البته خطرات خاص خود را هم دارد . وقتی که آتش نشانهای انگلیس چند سال قبل درخواست نمودند که به علت تلفات جانی و خطر حریق ، قوانینی برای محدود کردن و یا ممنوع کردن آتش بازی وضع شود ، سیاستمداری با تجربه به آنها گفت : اجرای آتش بازی در جشنها این امکان را به مردم و به خصوص جوانان میدهد که با مواد منفجره کنترل شده وکم خطر در مقایسه با مواد منفجره نظامی، تمایل خود را به آتش بازی ارضاء نمایند. اگر قوانین جلوی این کار را بگیرند مردم دست به آتش بازی با بمبهای واقعی خواهند زد که فاجعه بار ودردسرسازتر است . او تاکید کرد که ، آتش بازی سوپاپ اطمینان برای کنترل تمایل آدمها به انفجار وآتش زدن و نابود کردن است .
انتخابات ریاست جمهوری در ایران نیز حالا دیگر رسما تبدیل به سوپاپ اطمینانی شده است که هر چهار سال یک بار دریچه آن باز میشود تا پتانسیل انفجاری ناشی از فشارهای عظیم چهارسال قبل خارج و با این کار از ترکیدن موتور جامعه تحت فشار جلوگیری شود . البته این عمل گاهی فرصتهای نابی برای اقلیتها جامعه فراهم میکند که نباید آنها را بی ارزش دانست .اما بهتر است به جای احساساتی شدن و وارد شدن ناگهانی به بازی انتخاب" بد" برای جلوگیری از "بدتر" کمی در احوالات کاندیداها مطالعه کنیم و ببینیم حال که اوضاع اینقدر خراب است و گزینه "خوب وجود ندارد"، آیا رای دادن به بد برای انتخاب نشدن بدتر، کمک به بهبود وضعیت حقوق انسانها ،تحمل دگر اندیشان ورعایت حقوق اقلیتهای دینی و قومی در کشور میکند یا نه ؟ و یا منجر به بهترشدن وضعیت روحانی جامعه و حداقل ترمیم ویرانیهای اقتصادی اسف بار آن میشود یا خیر؟ بعد تصمیم خود را برای حرکت در ۲۲ خرداد ماه ۱۳۸۸ بگیریم .
نامه سرگشاده خانواده دانشجوی دربند به عفو بین الملل
نامه سرگشاده خانواده محمد پورعبداله به سازمان عفو بین الملل
در هیاهوی انتخابات ریاست جمهوری و سفر اوباما به خاورمیانه اخبار دانشجویان زندانی در ایران به فراموشی سپرده شده است.به عنوان نمونه پسرمان محمد پورعبداله،دانشجوی دانشگاه تهران بیش از 120 روز است که در زندان به سر می برد.پرونده او تکمیل شده و آخرین دفاع نیز به عمل آمده است با این وجود او را همچنان بلاتکلیف در زندان ویژه مواد مخدر نگاه داشته اند.
ما به تمام مراجع قانونی در داخل کشور مراجعه کردیم ؛ اما تاکنون به هیچ نتیجه ای نرسیده ایم.مادر محمد که از بیماری اعصاب نیز رنج می برد،حدود 4 ماه است به تهران نقل مکان کرده وپشت دربهای دادگاه و سایر مراجع قضایی سرگردان مانده است.
به خصوص در این روزها که کارناوال انتخاباتی در ایران به راه افتاده هیچ گوش شنوایی پیدا نمی یشود. واقعا"نمیدانیم چکار کنیم؟" فریادمان را به گوش چه کسی برسانیم؟ تنها پسر یک خانواده که در حال حاضر می بایست آخرین ترم تحصیلی خود را در دانشگاه می گذراند در یک زندان قرون وسطایی با انواع مجرمین خطرناک، بلاتکلیف رها شده است و تنها به علت عدم امضای برگه اتهامات، مسولان از صدور قرار وثیقه و آزادی او سرباز میزنند به این امید که با تخریب روحیه او بتوانند تا روز دادگاه به منظور نظر خود برسند.
دردناک تر از همه آنکه در ملاقات حضوری که چندی پیش با او داشتیم متوجه آثار شکنجه بر روی بدن او شدیم،دیدن پسرمان در آن محیط و با آن شرایط جسمی موجبات تأثر عمیق خانواده ما را فراهم نموده است.
آیا یک جوان 24 ساله پس از 120 روز زندانی که 40 روز آن در سلول انفرادی و همراه با شکنجه بوده است قادر خواهد بود در جلسه دادگاه حاضر شود .آیا او از لحاظ روحی و فکری توان دفاع از خود را دارد؟
آیا چنین شرایطی برای یک پدر و مادر مسن و بازنشسته و دو خواهر دانشجو،ماراتنی عذاب آور نیست؟ آیا این همه شعار تبلیغاتی که "ما زندانی سیاسی نداریم" " زندان جای شکنجه گری و اعتراف گیری نیست" و صدها شعار دیگر باورکردنی است؟
لذا خانواده ما از آن سازمان محترم درخواست می نماید که صدای ما را به گوش جهانیان برسانید شاید از این طریق گوش مقامات قضایی ما فرصتی برای شنیدن دردهای مردم داشته باشد.
با احترام-خانواده پورعبداله
حکم حبس برای دو فعال کرد در ارومیه
شعبه اول داددگاه انقلاب شهرستان ارومیه رحمان رحیم پور 22 ساله اهل شهرستان سقزرا که سه ماه در بازداشتگاه انفرادی بود را به اتهام همکاری با گروههای مخالف به 3 سال زندان تعزیری محکوم کرد.این دادگاه همچنین منصور محمدی 45 ساله اهل شهرستان سنندج را پس از 3 ماه بازداشت در بازداشتگاه انفرادی به اتهام عضویت در گروهای مخالف به 5 سال حبس و تبعید به شهرستان بندر عباس محکوم کرد.
یادآوری میگردد دادگاه انقلاب شهرستان ارومیه چند روز پیش حسین خضری را بعد از 8 ماه بازداشت به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به اعدام محکوم کرد.
چهارشنبه 20خرداد ماه1388
نسبت دادن اتهام محاربه به برخی از زندانیان سیاسی
نسبت دادن اتهام محاربه و زمینه سازی برای صدور احکام سنگین و غیر انسانی علیه دستگیرشدگان 2 اسفندماه
بنابه گزارشات رسیده از بند 209 زندان اوین ، پرونده دستگیر شدگان 2 اسفند ماه به شعبه 28 دادگاه انقلاب فرستاده شد.
زندانیان سیاسی خانم ها فاطمه ضیائی 52 ساله خانه دار ،مهسا نادری 19 ساله دانشجو و آقایان حامد یازرلو 27 ساله کارشناس هوا –فضا ، حسن ترلانی 22 ساله دانشجو که در 2 اسفند ماه 1387 با یورش وحشیانه مامورین وزارت اطلاعات که با اکیب های مختلف و هر اکیپ حمله کننده به هر منزل یکی از سربازجویان آنها را فرماندهی میکرد دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209 منتقل شدند.آنها 88 روز در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار داشتند و در طی این مدت هیچ تماس و یا ارتباطی با خانواده های خود نداشتند.دستگیر شدگان 2 اسفند ماه وارد 112 روز بازداشت خود در بند مخوف 209 شدند.در روزهای اخیر وقتی که خانواده های دستگیر شدگان 2 اسفند ماه به حسینی رئیس شعبه 3 دادگاه انقلاب مراجعه کردند به آنها گفته شد .که پروندۀ عزیزانشان به شعبۀ 28 دادگاه انقلاب فرستاده شده است و بزودی آنها در این شعبه مورد محاکمه قرار خواهند گرفت . رئیس شعبۀ 28 دادگاه انقلاب فردی به نام محمد مقیسه ای معروف به ناصریان می باشد. مقیسه ای از اعضای هیئت مرگ سال 67 می باشد این هیئت بنابه شاهدان بازمانده از آن قتل عام باعث جان باختن هزاران زندانی سیاسی می باشد. علیرغم خواستۀ سازمانهای حقوق بشری برای دستگیری ، محاکمه و مجازات آمرین و عاملین این قتل عام هنوز تحقق نیافته است بلکه بعضی از آنها در نقش قاضی های وزارت اطلاعات مشغول بکار هستند و تا به حال چندین زندانی سیاسی با اتهامات واهی و بدون برخوداری از حق دفاع و وکیل به سالها زندان محکوم کرده اند.دستگیر شدگان 2 اسفندماه قرار است به اتهامات زیر مورد محاکمه قرار گیرند : محاربه ،هوادرای از سازمان مجاهدین خلق ایران،تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت می باشد. زندانی سیاسی مهسا نادری 19 ساله دانشجوی رشته اقتصاد دانشگاه مفید شهرستان قم،از 112 روز زندانی بودن در بند 209 زندان اوین 88 روز آن را در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های جسمی و روحی بسر برد. این دانشجوی زندانی در اثر شکنجه های غیر انسانی دچار ناراحتی قلبی و سردردهای شدید شده است. بازجویان وزارت اطلاعات برای تحقیر کردنش، او را بچه منافق صدا می کنند.سعید شیخان سربازجوی وزارت اطلاعات و فردی به نام سید او را مورد بازجوئی و شکنجه های جسمی و روحی قرار میدهند.زندانیان سیاسی فاطمه ضیائی، حامد یازرلو و حسن ترلانی در طی مدت بازداشت خود تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار داشتند .آقای حسن ترلانی در اثر شکنجه های جسمی دچار کمر درد شده است،خانم فاطمه ضیائی از بیماری ام. اس رنج می برد آنها از درمان جدی محروم می باشند و همچنان در بند 209 بسر می برند.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ، دستگیری،شکنجۀ جسمی و روحی، بازداشت طولانی در سلول انفرادی و بند مخوف 209 و نسبت دادن اتهام محاربه برای صدور احکام سنگین وغیر انسانی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمانهای حقوق بشری خواستار دخالت برای آزادی فوری و بی قید وشرط آنها است.
20 خرداد 1388 برابر با 10 ژون 2009
آخرین وضعیت دستگیر شدگان فوق را به سازمانهای زیر گزارش گردید:کمیساریای عالی حقوق بشر
صدور قرار وثیقه 50 ميليون تومانی برای کاوه مظفری
روز سه شنبه جلوه جواهري همسر كاوه به همراه مينا جعفري وكيل جلوه جواهري به دادسراي امنيت مراجعه و درخواست تبديل قرار وثيقه به كفالت را کردند اما بازپرس پرونده اظهار داشت پرونده كاوه را به دادگاه فرستاده و نزد او نيست این درحالی است که آقای سبحانی تاكيد داشته که خانواده کاوه در صورت تهیه وثیقه به خود او مراجعه کنند.
كاوه مظفري روز 11 ارديبهشت مصادف با روز جهانی کارگر در پارك لاله بازداشت شد و از آن تاريخ تا كنون 39 روزاست که در بازداشت بسر میبرد.
همچنين جلوه جواهری پس از آزادی از زندان با مراجعه به شوراي حل اختلاف براي فك پلمپ منزلشان اقدام کرد. نیمه شب 12 اردیبهشت ماموران با مراجعه به منزل آنان، به تفتيش منزل و بازداشت جلوه جواهری نیز پرداخته و دو روز پس از بازداشت آنان در منزل شان را نیز پلمب کرده بود. شوراي حل اختلاف عمل پليس را غير قانوني خوانده و با همراه كردن ماموري در منزل را گشوده و مراتب را صورت جلسه كردهاند.
۱۳۸۸ خرداد ۱۹, سهشنبه
پرسش هفتم: رابطه بین عهد عتیق و عهد جدید چیست؟
پرسش ششم: آیا کتاب مقدس منسوخ نشده است؟
(( گمان مبرید که آماده ام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم. نیامده ام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم )) ( متی ۵: ۱۷ ).
به فرمایش بالا یک آیه هم از فرمایشات پطرس رسول اضافه می کنم:
(( کلمه خدا تا ابدالاباد باقی است و اینست آن کلامی که به شما بشارت داده شده است )) ( اول پطرس ۱: ۲۵ ).
بالاخره در آخرین قسمت کتاب مقدس چنین میخوانیم:
(( خوشابحال کسی که میخواند و آنانی که می شنود کلام این نبوت را و آنچه در آن مکتوب است نگاه می دارند )) ( مکاشفه ۱: ۳ ).
در حالیکه خدا میفرماید خوشابحال کسی که می خواند٬ چه کسی جرات دارد بگوید که منسوخ شده و دیگر فایده ای برای ما ندارد؟
آیه دیگری از کتاب مقدس میفرماید: (( تمامی کتب از الهام خداست و بجهت تعلیم و تنبیه و اصلاح و تربیت در عدالت مفید است )) ( دوم تیموتائوس ۳: ۱۶ ).
پرسش پنجم: چرا کتاب مقدس را هر چند سال یکبار دوباره ترجمه میکنند؟
پرسش چهارم: آیا کتاب مقدس کتابی قدیمی و غیر معتبر نیست؟
محمود احمدینژاد به «جنایت» متهم شد
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از زمانه، آقای هاشمی در نامهای که روز دوشنبه خطاب به رئیس جمهوری فعلی ایران نوشته است، احمدینژاد را متهم کرد که برای «باقی ماندن در قدرت» به «عوامفریبی» روی آورده است.
محمود احمدینژاد نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، هفته گذشته در جریان مناظره با میرحسین موسوی دیگر نامزد انتخابات، اتهاماتی متوجه خانواده هاشمی رفسنجانی کرد که با اعتراض این خانواده و برخی گروههای سیاسی مواجه شده است.
اکبر هاشمی رفسنجانی در واکنش به این اظهارات، در نامهای از عزتالله ضرغامی رئیس صدا و سیما خواست که فرصتی برای پاسخگویی در تلویزیون در اختیار وی قرار دهد که بنابر اعلام مسئولان این سازمان، این امکان به بعد از انتخابات موکول شده است.
محسن هاشمی در نامه خود که در برخی وبسایتها و نیز خبرگزاری کار ایران(ایلنا) منتشر شده، علت طرح اتهامات علیه خانواده هاشمی از سوی احمدینژاد را «جهش غیرمنتظره آقای موسوی در نظرسنجیها» دانسته است.
آقای هاشمی در این نامه خطاب به احمدینژاد نوشته است: «شما بهتر از همه، به پوچ و واهی بودن آن ادعاها واقف هستید، اما میل به ماندن در قدرت، شما را از انصاف و تقوا دور کرده است.»
وی از رئیس جمهوری فعلی ایران پرسیده است: «حفظ و تداوم قدرت چقدر میارزد که به خاطر آن حاضرید مطالبی را بر زبان آورید که بیش از هرکس دیگری به واهی بودن آن واقف هستید؟»
آنطور که آقای هاشمی نوشته است، اقدام احمدینژاد در وارد کردن اتهاماتی به خانواده هاشمی «بزرگترین جنایت» بوده است.
در این نامه همچنین آمده است که خانواده هاشمی تاکنون سه مرتبه و در سالهای ۱۳۶۸، ۱۳۷۲ و ۱۳۷۶ فهرست اموال خود را به قوه قضائیه ارائه کردهاند.
محسن هاشمی در این نامه همچنین از آقای احمدینژاد پرسیده است که هزینه انتشار و اداره «هشت روزنامه، هفت خبرگزاری و ۵۰ سایت اینترنتی» وابسته به ستاد انتخاباتی خود را از چه محلی تامین میکند؟
وی در پایان نامه خود از علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی خواسته است که دستور دهد تا مراجع قانونی «منظور واقعی آقای احمدینژاد در مناظره تلویزیونی» را مشخص کنند.
مناظرههای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری که از هفته گذشته در ایران آغاز شده، جنجالهای فراوانی را به همراه داشته است.
در پنج مناظرهای که تاکنون از تلویزیون ایران پخش شده، نامزدها انتقادهای تندی متوجه یکدیگر کرده و از برنامهها و عملکرد خود دفاع کردهاند.
در جنجالیترین این مناظرهها، احمدینژاد رو در رو با میرحسین موسوی، برای نخستینبار برخی از مقامهای بلندپایه جمهوری اسلامی را به «فساد» متهم کرد.
در مناظره شب گذشته میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیز دو طرف انتقادها و اتهامات قابلتوجهی متوجه شخص احمدینژاد و دولتش کردهاند که بازتابهای فراوانی داشته است.
آخرین این مناظرهها امشب بین محمود احمدینژاد و محسن رضایی برگزار شد.
پیشبینی میشود که در این مناظره، آقای احمدینژاد به برخی اظهارات شب گذشته دو نامزد دیگر پاسخ دهد و آقای رضایی نیز انتقادهایی متوجه دولت وی کند.
دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران ۲۲ خرداد ماه برگزار خواهد شد.
پرونده دانشجوی دختر زندانی در دادگاه انقلاب
بنابه گزارشات رسیده از بند مخوف 209 زندان اوین، پرونده دانشجوی زندانی شبنم مددزاده و برادرش فرزاد مددزاده به شعبه 28 دادگاه انقلاب ارسال شده است.دانشجوی زندانی شبنم مددزاده و برادرش فرزاد مددزاده که 111 روز خود را در بند 209 زندان اوین سپری کردند و در طی این مدت تحت فشارهای شدید جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشتند. بازجویان وزارت اطلاعات به آنها اتهامات زیادی نسبت داده اند و قصد دارند آنها را بر مبنای محاربه محاکمه نمایند.خانواده آقای مددزاده روز شنبه 9 خرداد ماه برای پیگیری وضعیت فرزندانشان به دادگاه انقلاب مراجعه کردنن که به آنها گفته شد پرونده فرزندانشان به شعبه 28 دادگاه انقلاب که رئیس آن فردی بنام محمد مقیسه ای معروف به ناصریان می باشد و از اعضای هیئت مرگ در قتل عام زندانیان سیاسی سال 1367 است فرستاده شده است.لازم به یادآوری است خانم شبنم مددزاده دانشجوی سال سوم کامپیوتر تربیت معلم تهران واحد کرج ، اول اسفند ماه هنگام بازگشت از دانشگاه در خیابان توسط مامورین وزارت اطلاعات دستگیر شد و متعاقب آن برادر ایشون آقای فرزاد مددزاده دستگیر و به نقطه نامعلومی منتقل شدند. پس از 4 روز پیگیریهای مستمر، به خانواده آنها اطلاع داده شد که به بند 209 زندان اوین منتقل شده اند. دانشجوی زندانی شبنم مددزاده و برادرش فرزاد مددزاده 111 روز است که در بند مخوف 209 زندانی می باشند.فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران، دستگیری،انتقال به سلولهای انفرادی،تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار دادن ومحاکمۀ آنها بر مبنای محاربه را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات عملی برای آزادی فوری و بی قید وشرط آنها است.
19 خرداد ماه برابر با 9 ژون 2009
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:کمیساریای عالی حقوق بشر
حكم تحمل يک سال زندان برای یک بهايی
انور مسلمی در تاریخ 2 آذر ماه سال گذشته در ساری بازداشت و خانه اش مورد تعرض نیروهای امنیتی قرار گرفت.وی پس از چندی به قید وثیقه آزاد گردید اما 28 اردیبهشت ماه88دادنامه ای مبنی بر اتهام و حکم نامبرده توسط شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی شهر ساری تنظیم گردیده است. در این دادنامه انور مسلمی به اتهام بی اساس \"عضویت در جمعیتهای معارض کشور یا تبلیغ علیه نظام\" به تحمل یک سال حبس به احتساب ایام بازداشت سال گذشته محکوم شده است. اتهام تبلیغ علیه نظام به مانند بسیاری از اصطلاحات مرسوم قضایی از وضوح لغوی برخوردار نیست در حالیکه در حساس ترین بخش کشور یعنی در ارتباط با داوری و قضاوت و عدالت به کار می رود. در مورد بهاییان که همه با همین عنوان و چند اتهام جعلی دیگر در زندانها به سر می برند، تبلیغ علیه نظام در معنای تبلیغ آیین بهایی به کار می رود؛ یعنی معرفی اعتقادات بهایی به سایر هموطنان، با عنوان تبلیغ علیه نظام یاد می شود. بد نیست سری به منابع و کتبی که به عنوان مدرک جرم این افراد جلب گردیده بزنیم . در این کتابها فضایل انسانی، مفهوم دعا، تاریخ دیانت بابی و بهایی، تعلیم و تربیت اطفال و نوجوانان و آموزه های بهایی درج شده است چگونه می توان این مفاهیم را در معارضه با نظام قلمداد کرد؟ چگونه می توان کسانی را که حتی بدون ذکر نام بهایی در مناطق محروم به سوادآموزی کودکان پرداختند ، با دلایل واهی و بدون مدرک به 4 سال حبس محکوم کرد و نام عادل بر خود نهاد؟آیا می توان به هر بازاندیشی و تفکر، نام انحراف داد و با این واژه ها مردمان را از اندیشیدن هراساند و دل خوش داشت که تا ابد، حقیقت در پس نقابها خواهد ماند؟
۱۳۸۸ خرداد ۱۸, دوشنبه
مناظرههاى تلويزيونى و بىاعتبارى روزافزون آخوندها

سنگسار؛ با وزیر کشور کابینه احتمالی کروبی آشنا شویم
تعدادی از گروههای مدعی اپوزیسیون! و همچنین همراهان کروبی تلاش میکنند او را مدافع حقوق بشر و حقوق شهروندی جا زده و مردم را متقاعد کنند که برای حل مشکلاتشان و برای بهبود وضعیت حقوق بشر به کروبی رأی دهند.
برای شناخت بیشتر از ماهیت کروبی، توجه شما را به سابقهی وزیر کشور کابینهی احتمالی او جلب میکنم.
سحام نیوز، سایت اینترنتی حزب اعتماد ملی، امروز ۱۸ خرداد ۱۳۸۸خبر از انتخاب دو عضو جدید کابینه کروبی داد. «مهدی کروبی در جمع دانشجويان تبريز، جميله کديور و محمد رحمانی را به عنوان اعضای کابينه خود معرفی کرد. ... وی در ادامه با معرفی محمدعلی رحمانی به عنوان ديگر عضو کابينه اش به سوابق وی اشاره کرد و گفت: محمدعلی رحمانی عضو ارشد مجمع روحانيون مبارز، عضو دفتر امام و از کسانی است که همواره مورد توجه حضرت امام قرار داشته است و حتی حضرت امام در نامه ای از ايشان به عنوان مبارز و دوستش قدردانی کرد. ايشان ۱۷ سال مسئول عقيدتی سياسی نيروی انتظامی با حکم فرمانده کل قوا بوده است. در سال هايی که او اين مسئوليت را برعهده داشت، استانداران، ائمه جمعه و مسئولان و مديران استانی همواره از ايستادگی وی در برابر مشکلات و تعاملش با نيروها سخن گفته اند. آقای رحمانی فردی است که هنگام دعوت مجمع روحانيون مبارز، از آقای خاتمی برای حضور در عرصه انتخابات علی رغم مسئوليتی که داشت، بر حضور ايشان پافشاری کرد و به حمايت از وی برخواست. من فردی شفاف و صادق را که همواره مواضعش روشن بوده است، به عنوان عضو کابينه ام انتخاب کرده ام.وی افزود: من می دانم آقای رحمانی با صراحت و شجاعتی که دارد می تواند مفاسد و ول انگاری را کنترل کند و ديگر نيازی نيست تا گشت ارشاد در خيابان ها باشد. ايشان به گونه ای امنيت و عزت را برای مردم ميسر می کند که حتی دختر و پسر با احساس امنيت در خيابان ها راه بروند. وی با اشاره به معرفی کرباسچی، نجفی و عباسی فرد به عنوان اعضای کابينه اش گفت: اکنون با معرفی کديور و رحمانی، پنج نفر از اعضای کابينه ام مشخص شده است و می توانيد ترکيب آن را تا حدودی حدس بزنيد.»
توضیح کروبی برای شناخت این چهرهی جنایتکار به قدر کافی گویاست. او قرار است بیاید تا به تعبیر کروبی «مفاسد و ول انگاری را کنترل کند». او سابقهی ۱۷ سال مسئولیت عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی در دوران خمینی و خامنهای را یدک میکشد. او یکی از جنایتکاران علیه بشریت است. وی در اوایل دههی ۷۰ در جریان مراسم سنگساری که در یکی از پایگاههای نیروی انتظامی برگزار شد کسی بود که اولین سنگ را به سمت قربانیان پرتاب کرد. در جریان این مراسم دو نفر از ابواب جمعی نیروی انتظامی، سنگسار شدند و نفر سوم به تخته شلاق بسته شد. صادر کننده این حکم ضدانسانی علی رازینی رئیس و حاکم شرع مجتمع قضایی نیروهای مسلح بود. توجه شما را به فیلم این مراسم جلب میکنم. در این فیلم در دقیقه شش و ۴۳ ثانیه میتوانید چهرهی محمدعلی رحمانی کاندیدای کروبی برای وزارت کشور را ملاحظه کنید. افرادی چون رحمانی قرار است چهرهی «رحمانی» اسلام آقایان را نشان دهند!کروبی خود گفته است که از روی این انتخاب ( یعنی کدیور و رحمانی) میتوانید «ترکیب» کابینه او را حدس بزنید. آنهایی که تحت عنوان اپوزیسیون و حقوق بشر مردم را به سراب کروبی هدایت میکنند امیدوارم پاسخی برای این سند و انتخاب خود داشته باشند. هرچند نمیتوان کسی که خود را به خواب زده، بیدار کرد.
صدور حکم اعدام برای یک فعال سیاسی کرد
یک فعال سیاسی کرد توسط دادگاه انقلاب ارومیه به اعدام محکوم شد
بنابر گزارشات دریافتی، حسین خضری ساکن ارومیه، به اتهام تبلیغ علیه نظام و همکاری با حزب حیات آزاد کردستان از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب این شهر به اعدام محکوم شد.
آقای خضری در آبان ماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و اکثر ایام بازداشت خود را در سلولهای انفرادی بازداشتگاه اطلاعات ارومیه و در شرایط فشار و بدرفتاری سپری نمود، وی در حالی به اعدام محکوم می شود که از داشتن وکیل مدافع منتخب و امکان مناسب دفاع از خود محروم شده است.
لازم به یادآوری است با این محکومیت تعداد فعالان سیاسی محکوم به اعدام در مناطق کردنشین به 13 تن افزایش یافت.
پرسش سوم: اگر کتاب مقدس کلام خدا است- چرا مردم از آن نفرت دارند؟
پرسش دوم: چگونه میتوانیم کتاب مقدس را کلام خدا بخوانیم؟
به عبارت دیگر کلامی که از الهام الهی می باشد٬ اشتباهات این اشخاص و عدم توانایی آنها را در درک امور روحانی ذکر می کند. این موضوع به ما می فهماند که کتاب مقدس به این معنی کلام خداست که با الهام الهی گفتار و کردار واقعی مردم را به درستی نوشته و به ما نشان می دهد که کسانی که قوانین الهی را اطلاعت کردند توانستند عمری در پاکی و برکت بسر برند در حالیکه کسانی که اطاعت نکردند در اثر گناهان خود هلاک شدند٬ کتاب مقدس به عنوان کلام خدا٬ هم بوسیله مکاشفه اراده خدا و هم با ذکر مثالهایی از زندگی اشخاص٬ به ما تعلیم می دهد که انسان ذاتاً در گمراهی و خطا و گناه بسر می برد و برای اینکه بتواند در زندگی مورد پسند خالق خود قرار گیرد٬ باید نور مکاشفه الهی بر او بتابد
پرسش اول: کتاب مقدس چیست و از کجا آمده است؟
از زمانی که اختراع چاپ٬ انتشار کتابهای فراوان را ممکن ساخت٬ این کتاب میلیونها فروش داشته است. بعلاوه این کتاب نه متعلق به مشرق زمین است و نه مغرب زمین٬ زیرا به بیش از دو هزار زبان ترجمه شده تا پیغام آن به تمام مردم همه نقاط عالم برسد. این کتاب٬ کتاب مقدس است که میلیونها نفر در سرتاسر جهان٬ از نژادها و رنگها و طبقات مختلف٬ از آن چون گنجینه ای استفاده میکنند. این کتاب مورد علاقه و احترام پادشاهان بزرگ و فلاسفه معروف قرار گرفته وهم چنین در نظر کارگران ساده و کودکان٬ گرانبها بوده است.
با وجود مراتب فوق٬ باید اقرار کرد که عده زیادی از مردم برای کتاب مقدس ارزشی قائل نیستند. درواقع از زمان قدیم تاکنون مردم به سختی تلاش کرده اند که از هر راهی که ممکن است این کتاب را بی اعتبار سازند. هزاران جلد از این کتاب سوزانیده و یا به وسایل دیگر از بین برده شده و کتابهای بی شماری برای جمله به کتاب مقدس و پیغام آن برشته تحریر درآمده است معهذا با وجود این مخالفتها و دشمنی های سخت٬ این کتاب هنوز هم مقام خود را از به عنوان (( پرفروش ترین کتاب جهان )) حفظ کرده و هر سال بیش از پنچ میلیون آن از جمله انجیل ها و مزامیر فروخته می شود. این حقیقت اولین پرسش را برای ما مطرح می سازد:
کتاب مقدس چیست و از کجا آمده است؟
کتاب مقدس از ۶۶ کتاب تشکیل گردیده و شامل دو قسمت عهد عتیق و عهد جدید می باشد. عهد عتیق دارای ۳۹ کتاب است که به زبان عبرانی نوشته شده و بطور روشن و مرتب تاریخ پیغمبران و پادشاهان یهود را ذکر می کند و شامل مزامیر و نوشته های پیغمبران می باشد. چون عهد عتیق بسیار قدیمی است٬ بطور قطع و یقین نمی توان تعیین کرد که هر کدام از کتابهای آن در چه تاریخی نوشته شده ولی می دانیم که به صورت کنونی در زمان عزرای کاهن یعنی صدها سال پیش از مسیح وجود داشته است. هم یهودیان و هم مسیحیان معتقدند که عهد عتیق مکاشفه معتبر الهی است.
عهد جدید در قرن اول میلادی به زبان یونانی نوشته شد و حاوی شرح زندگانی و تعلیمات عیسی مسیح و رسولان می باشد و مسیحیان آن را مانند عهد عتیق از الهام الهی می دانند. این حقیقت مهم ما را به پرسش دوم می رساند که در پست بعدی به آن خواهم پرداخت.
انتخابات ایران،دمکراسی واقعی یا نمایش مشروعیت طلبی
وی نوشته خود را اینگونه آغاز می كند كه، ایرانیها امروز در حقیقت در درون یک سیستم سیاسی زندگی میکنند که در آن ظاهر از واقعیت مهمتر است و هرچه اوضاع در ظاهر بیشتر تغییر میکند ، وضعیت درعمق جامعه بیشتر به همان شکل قبلی خود باقی میماند .
سپس ادامه میدهد که جمهوری اسلامی با برگزاری انتخابات به دنبال این است که تصویری دمکراتیک از خود به جهان بفرستد تا در زیر آن بتواند به نقض حقوق بشر ادامه دهد واز لحاظ داخلی اقلیت حاکم برای خود مشروعیتی دست وپا کند که با استناد به آن اکثریت را که مردم باشند له کند .
جلیلی در پایان مقاله خود از خواننده سوال میکند که معنی دموکراسی چیست ؟
آیا دمکراسی به معنای پذیرش سیستم چند حزبی ، آزادی بیان ، کثرت گرائی و دست به دست شدن حاکمیت نیست ؟
اگر هست آیا این اتفاقات با برگزاری انتخابات در ایران به وقوع می پیوندد ؟
او درادامه سوالاتش از کسانی که برگزاری انتخابات را در ایران نشانه دمکراسی میدانند میپرسد : پارلمان ایران چگونه انتخاب و توسط جه کسانی کنترل میشود ؟
اعضای دولتهائی که در پی انتخابات سر کار می آیند چه کسانی هستند ؟
وی با طرح این پرسشها تاکید میکندکه پاسخ دقیق به این سوالات میتواند به جهانیان نشان دهد که آیا تنها شرکت دادن مردم با انواع حیله ها در رای گیری، میتواند دلیلی بر وجود دمکراسی در ایران باشد یا نه ؟
اخبار ضد و نقیض در مورد حکم سنگسار یک زوج تبریزی
این در حالی است که محمد مصطفایی، وکیل رحیم محمدی و کبری بابایی پس از این اظهارات در مصاحبه با رادیو فردا گفت: «شعبه ۲۷ دیوان عالی کشور حکم سنگسار دو موکلش را تایید کرده است.»به گفته محمد مصطفایی پیش از تایید این حکم توسط دیوان عالی کشور شعبه ششم دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی مبادرت به صدور حکم سنگسار برای این زوج کرده بود.محمد مصطفایی همچنین گفت که وی پس از تایید حکم این زوج تبریزی در خواستی به دادستانی کل کشور ارائه داده است و از دادستانی درخواست «اعمال ماده ۱۸ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب» را کرده است که براساس آن به این پرونده مجددا رسیدگی شود.در نامهای که محمد مصطفایی به دادستان کل کشور نوشته آمده است که این زوج به دلیل فقر شدید مالی، « از عملکرد غیر قانونی خود فیلم برداری» میکرده و از از طرف مقابل اخاذی میکردند.محمد مصطفایی در بخشی از نامهای که به داستان کل کشور نوشته است متهم ردیف اول رحیم محمدی که از همسر خود برای اخاذی استفاده میکرده به دلیل فقر شدید و فشارهای زندگی «دچار نوعی جنون است».در این نامه محمد مصطفایی به بازگویی شدت فقر موکلانش میپردازد. در این نامه به نقل از رحیم محمدی آمده است که این دو در اوایل زندگی مشترکشان از شدذت فقر تحت پوشش کمیته امداد بودهاند. در این بخشی از این نامه محمد مصطفایی از رحیم محمدی برای دادستان کل کشور نقل میکند: «نمیدانم از بد شانسی ما بود و یا از فقر زندگیمان بود که به چند دوست و آشنا پناه بردم تا از آنها کمک گرفته یا پولی قرض کنم. میدیدم با هر کسی مواجه میشوم نظر سویی به همسرم دارد و این مشکلات و فشارهای بیش از حد، باعث شد که اینجانب به مریضی روحی و روانی دچار شوم... به خدا قسم یاد میکنم که برای دخترم که چشمهایش بسیار ضعیف است پول نداشتم عینک تهیه کنم.»آقای جمشیدی اواسط اردیبهشت ماه گذشته تایید کرد که مردی در اسفندماه سال گذشته در شهر رشت سنگسار شده است.این در حالی است که سخنگوی قوه قضایيه در مرداد ماه سال گذشته گفته بود که اجرای همه احکام سنگسار متوقف شده و اين مجازات ديگر به هيچ وجه اجرا نخواهد شد.براساس قانون مجازات اسلامی در ایران، افراد متأهل مرتکب روابط جنسی نامشروع، حکم سنگسار دریافت میکنند و در اجرای این حکم، درحالی که محکومان مرد تا کمر و محکومان زن تا گردن در گودال خاک قرار دارند، مورد پرتاب سنگ قرار میگیرند.این شکل از اعدام محکومان، بارها از سوی نهادهای بینالمللی محکوم شده و جامعه بینالمللی اجرای این حکم را وحشیانه میداند.
همه دزدند ! از حقوق اقلیتها هیچ خبری نیست
محمود احمدی نژاد در دو مناظره خود با دو کاندیدای دیگر انتخابات ریاست جمهوری یعنی میرحسین موسوی رئیس دولت ۸ ساله دوران جنگ با عراق و مهدی کروبی رئیس دو دوره مجلس شورای اسلامی ،همه مسولان درجه اول نظام اسلامی ۲۴ سال پیش از دولت خود را که شامل میرحسین موسوی ،اکبر هاشمی رفسنجانی ،محمد خاتمی ،ناطق نوری و مهدی کروبی میباشند ، متهم به فساد مالی ، دزدی ، سوء استفاده از قدرت به نفع خانواده و نزدیکان خود و بالاخره بی کفایتی در اداره امور مملکت کرد .
افراد نامبرده شده توسط رئیس جمهور اسلامی به عنوان مفسدان مالی و انحصارگران قدرت ، جمعا به مدت ۲۴ سال بر دو قوه مقننه (مجلس شورای اسلامی ) و قوه مجریه ( دولت جمهوری اسلامی ) ریاست و تسلط داشته اند ( دولت : ۸ سال موسوی ،۸ سال رفسنجانی ، ۸ سال خاتمی و مجلس : ۹ سال رفسنجانی ، ۷ سال کروبی ، ۸ سال ناطق نوری ) . در مقابل موسوی و کروبی نیز احمدی نژاد را برای ۴ سال عمر دولتش به بی کفایتی ، دیکتاتورمنشی ،خیال پردازی متهم کردند و ادعا نمودند او هم در زمان تصدی فرمانداری اردبیل ، هم در زمان شهرداری تهران و هم در دوره ریاست جمهوری خود پرونده های سوء استفاده مالی داشته است . در ضمن اطرافیان او از جمله وزیر کشورش را میلیاردرهای یک شبه خواندند .
نکته قابل توجه در مناظره های انجام گرفته این که هیچکدام از نامزدهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی تا کنون در مناظره های جنجالی خود حتی یک کلمه ذکری از مسائل معنوی و رعایت حقوق پیروان سایر ادیان و اقلیتهای مذهبی و قومی به میان نیاورده اند .
تنها نتیجه ملموسی که میشد از بحثهای داغ آنها گرفت این بود که به غیر از دو سال اول پس از انقلاب که لابد همگی آنها توافق دارند به علت صدارت مهدی بازرگان و ریاست جمهوری بنی صدر اصلا جزو دوره جمهوری اسلامی محسوب نمیشود ، در ۲۸ سال بعد همه سران دولتها و مجالس جمهوری اسلامی و وابستگان آنها دزد و سوء استفاده چی و نا کارآمد بوده اند و هستند .
بازگشت ایمان از دست رفته
که ایمان خود را از دست میدهند، اما داستان کسانی که ابتدا ایمان خود را از دست میدهند و سپس
مدتها بعد دوباره بسیارمحکمتر از اول ایمان می آورند همیشه بسیار شنیدنی تر از بقیه است .
( fcnn.com) ، وال استریت جورنال روز پنج شنبه ۲۸ می در مقاله ای به قلم "تیموتی لارسون" به یکی از این افراد میپردازد که ترجمه خلاصه شده ای از آن را در اینجا می آوریم.
"ای ان ویلسون" نویسنده و شرح حال نویس معروف ۵۸ ساله بریتانیائی شاید آخرین نفر از لیست کسانی باشد که پس از گذراندن یک دوره بی ایمانی به مسیحیت ، دوباره با ایمانی محکمتر از گذشته به عقاید مسیحی خود بازگشته است . او که در ابتدا یک انگلیکن بود بعدها پیرو کلیسای کاتولیک رم شد و بالاخره در دهه ۸۰ میلادی ایمان خود را به کلی از دست داد و به دنبال آن چندین کتاب در مخالفت با ایمان مسیحی نوشت . کتابهای او به نامهای عیسی: یک زندگی ( ۱۹۹۲ ) وتشیع جنازه خدا ( ۱۹۹۹ ) که در رد ایمان مسیحی نوشته شده بود او را در دهه نود میلادی به عنوان یک منتقد سرسخت عقاید مسیحی مطرح نمود .
چند هفته قبل آقای ویلسون پس از حدود ۲۰ سال مبارزه سرسختانه با ایمان مسیحی و زیر سوال بردن آن ، ناگهان در یک سخنرانی اعلام کرد که" باور دارد مسیح از مرگ برخاسته است واضافه کرد که این مطلب را او با تعقل و به تجربه در سالیان طولانی به دست آورده است" .
وی در ادامه گفت: اکنون فکر میکند کسی که به وجود خدا اعتقاد ندارد مثل کسی میماند که هرگز به گوش خود موسیقی نشنیده است یا کسی که هرگز عاشق نشده است .
داستان او مانند داستان دهها انسان سرشناس دیگری است که در قرون نوزدهم و بیستم با توسعه و ترویج تئوریهای مدرن از جمله نظریات تکاملی داروین و هجوم عقاید ماتریالیستی که خود را فلسفه علمی قلمداد ومعرفی میکردند ،پایه های ایمانشان برای مدت طولانی سست شد و شروع به نوشتن وفعالیت علیه ایمان مسیحی کردند ولی بعدها با مطالعه بیشتر و عمیق تر به این باور رسیدند که اشتباه کرده اند .این افراد ضمن اعتراف شجاعانه به اشتباه خود ، دوباره با ایمانی قویتر به زندگی مسیحی خود برگشتند و بیش از پیش به ترویج آموزه های عیسی مسیح همت گماشتند .
بزرگترین مروج ومتفکر نهضت فکری ضد مسیحی « رهایی اندیشه » در دهه ۵۰ قرن نوزدهم یعنی "توماس کوپر" ، مهمترین رهبر ترویح افکار غیر مذهبی و اندیشه های آکادمیک علم گرا در همان دوران به نام "جورج سکستون" و همینطور یکی دیگر از رهبران سرسخت نهضت « رهایی اندیشه » در قرن نوزدهم اروپا یعنی جوزف بارکر ، از آن گروه بودند که سرانجام پس از مطالعات فراوان دوباره به ایمان مسیحی برگشتند .
همچنین بسیاری از نویسندگان ، روشنفکران و محققان قرن بیستمی که ابتدا ایمان مسیحی خود را از دست دادند و بعدها با گذشت زمان آن را محکمتر از قبل یافتند . نامهایی نظیر "تی اس الیوت" شاعر بسیار بزرگ انگلیسی ،" الکساندر سولژنتسین" نویسنده و روشنفکر ناراضی روس در دوران حکومت کمونیستی ، "سی اس لوئیس" و "گراهام گرین" متفکران و نویسندگان نامدار آمریکائی . شرح بی ایمان شدن هریک از این افراد و بازیابی مجدد ایمانشان به عیسی مسیح کتابی پربارمیباشد که پاسخگوی بسیاری از سوالات هر دو گروه معتقدان ومنتقدان مسیحیت است .
- لینك مرتبط
بزرگانی در جهان كه به عیسی مسیح و كلام خدا ایمان آوردند
احضار یکی از فعالان حقوق زنان به وزارت اطلاعات
۱۳۸۸ خرداد ۱۷, یکشنبه
آیا عیسی خداوند بود؟
نگارنده نمی تواند به این نتیجه برسد که عیسی دروغگو یا دیوانه بود. تنها راهی که باقی می ماند این است که او را همانطور که ادعا کرد بعنوان مسیح٬ پسر خدا قبول داشت.
موقعیکه درباره این موضوع با یهودیان صحبت می کنیم پاسخ ایشان جالب است. ایشان معمولاً می گویند که عیسی یک شخص اخلاقی٬ درستکار٬ رهبر دین و مردی نیک و یک پیامبر بود. در تعقیب اظهارات ایشان٬ ادعاهای عیسی درباره خودش و استدلالهایی را شبیه آنچه که در پستهای قبل دیده ایم با ایشان در میان می گذارم. موقعیکه از ایشان می پرسم که آیا عیسی دروغگو بود٬ به تندی می گویند نه. سپس می پرسم٬ فکر می کنید عیسی دیوانه بود؟ و ایشان جواب می دهند٬ البته٬ نه. ولی همینکه می پرسم آیا اعتقاد دارید که عیسی خدا است؟ بدون هیچ تاملی و بطور محکم اظهار می دارند٬ مطلقاً نه. با وجود این٬ شخص باید یکی از این شق را قبول داشته باشد.
موضوع این نیست که کدام یک از این سه شق ممکن است درست باشد چون هر یک از این سه شق ممکن است قابل قبول باشد. اصل موضوع این است که کدامیک از این سه احتمال بیشتری دارد که درست باشد؟ سوال اینکه عیسی کیست مانند یک امتحان و معمای زیرکی و هوش نیست.
نمی توانیم که عیسی را بعنوان یک استاد بزرگ اخلاقیات قبول و بدست فراموشی بسپاریم. این شق معتبر نیست. او باید یکی از این سه باشد: دروغگو٬ دیوانه یا خدا. باید از این سه یکی را انتخاب کنیم. اما همانطور که یوحنای رسول نوشت٬ اینقدر نوشته شد تا شما ایمان بیاورید که عیسی٬ مسیح و پسر خدا است و مهمتر از همه تا ایمان آورده بوسیله نام او صاحب حیات جاودان شوید. ( عهد جدید یوحنا ۲۰: ۳۱ ).
روشن است که شواهد به نفع انتخاب شق عیسی بعنوان خداوند است. اما بعضی این گواهی قوی را رد می کنند زیرا قبول آنها به معنای این است این اشخاص باید طرز زندگیشان را تغییر دهند. اما این مردم آمادگی ندارند که مسئولیتهای اخلاقی را که در قبال خداوند خواندن عیسی پیش می آید قبول کنند.
پیدایش- چرا خدا انسان را به گونه ای آفرید که بتواند گناه کند؟
عیسی مسیح فرمود: سرانجام وقتی مژده انجیل به گوش همه مردم جهان رسید و همه از آن با خبر شدند٬ آنگاه دنیا به آخر خواهد رسید. ( انجیل متی ۲۴: ۱۴ )
خوب٬ آیا می توانست او را به گونه دیگری خلق کند؟ آیا امکان داشت موجودی بدون قدرت انتخاب وجود داشته باشد؟ (( آزادی ))- آزادی تفکر٬ آزادی وجدان- هدیه خدا به انسان است٬ حتی اگر انسان آزادی خود را برای بی اطاعتی از خدا بکار برد.
در یک تصادف قطار٬ مهندس آن که می توانست با پریدن از قطار زندگی خود را نجات بخشد٬ در محل کار خود باقی ماند و در نتیجه مسافران را نجات داد ولی زندگی خود را از دست داد. آنها بنای یادبودی ساختند٬ نه برای قطار٬ چرا که قطار فقط کاری انجام داده بود که از دستگاهها و ماشینهای آن برمیآمد. آنها بنای یادبود را برای مهندسی ساختند که به اراده خود انتخاب کرد که زندگی خود را ببازد تا مسافران را نجات بخشد. اگر در طبیعت ما تمایل دیگری بجز اطاعت نباشد٬ چه فضیلتی در اطاعت ما از خدا وجود دارد؟ ولی اگر به انتخاب خود و بر خلاف گرایش طبیعتمان از خدا اطاعت کنیم٬ ارزش دارد.
بدون رهبر خردمندانه٬ ملت در زحمت می افتد٬ اما وجود مشاوران زیاد امنیت کشور را تضمین می کند. ( امثال سلیمان ۱۱: ۱۴ )
دستگيری دهها نفر دیگر در زاهدان
وی گفت 58 نفر ايرانی و 30 نفر از اتباع بيگانه (افغان) به اتهام مشارکت در اغتشاش، آتش سوزی، تخريب، سرقت منازل و ضرب و شتم بعد از درگيری های اخير زاهدان بازداشت شدند.
منابع محلی گفتند احتمال می رود دستگاه قضايی رژیم برای ایجاد رعب و وحشت هرچه بیشتر در میان مردم زاهدان، تعدادی از این افراد را طی روزهای آینده اعدام کند.
تشیع جنازه کشته شدگان اهل سنت در تاریکی شب
تشیع جنازه مخفیانه و ممنوعیت هر گونه مراسمی برای شهدای اهل سنت در کردستان
سنی نیوز : اجساد شهدای اهل سنت در در گیری های سنندج تحویل خانوادهایشان گردید. مادران و پدران داغ دیده حادثه یورش نیرهای انتظامی و امنیتی به مهمانی یک جوان مذهبی در سنندج بعد از چند روز اجساد عزیزیان خود را دریافت کردند تشیع جنازه این افراد بنا به دستور نیروهای اطلاعات در تاریکی شب و با حضور فقط چند نفر انجام شد.نیروهای امنیتی برگزاری هر گونه مراسمی را ازجانب خانواده هایشان ممنوع کردند .در درگیرهای چهارشنبه هفته گذشته در سنندج به یک مهمانی سه جوان فعال مذهبی اهل شهرستان جوانرود و یک عراقی کشته وتعدادی نیز زخمی و دستگیر شدند.خبر دیگر از مناطق کردنشین حاکیست که احضار جوانان اهل سنت و جماعت از جانب اداره اطلاعات به بهانه مبارزه با سلفیت همچنان ادامه دارد.
پیدایش- ولی آیا خدا از پیش نمی دانست که انسان گناه خواهد کرد؟
عیسی مسیح فرمود: در آن روزها ( زمانهای آخر ) اگر کسی به شما بگوید که مسیح به فلان جا آمده است٬ یا او اینجا یا آنجاست٬ باور نکنید. چون از این مسیح ها و پیغمبران دروغین زیاد خواهند آمد و حتی معجزات حیرت انگیز نیز خواهند کرد٬ بطوری که اگر ممکن بود حتی برگزیدگان خدا را هم گمراه می کردند. من از ابتدا اینها را گفتم تا مواظب باشید. ( انجیل متی ۲۴: ۲۴- ۲۵ )
بله٬ و نتایج وحشتناک گناه و نیز پیامد نهایی آن را از پیش می دانست. ما رنج می بینیم و زحمت می کشیم٬ متحیر و متعجبیم که چرا خدا چنین دنیایی ساخته است. ولی روزی٬ پس از اینکه همه چیز به پایان برسد٬ درد و رنج و تحیر ما نیز پایان خواهد گرفت. و همراه با نجات یافتگان همه اعصار با هللویاهای بی پایان خدا را ستایش خواهیم کرد. بخاطر اینکه ما را چنانکه خواست آفرید و به حیات و شادی و جلال در ابدیت بی نهایت هدایت کرد ( مکاشفه ۱۹: ۱- ۸ )
زیبایی در زن نادان مانند حلقه طلا در پوزه گراز است. ( امثال سلیمان ۱۱: ۲۲ )
پیدایش- تاثیر گناه بر طبیعت
زن خوب٬ تاج سر شوهرش است٬ ولی زن بی حیا مانند خوره جان او را می خورد. ( امثال سلیمان ۱۲: ۴ )
به آتش کشیدن کلیسایی در هند توسط گروههای ضدمسیحی
سازمان مدافع حقوق بشر ICC اعلام کرد که این گروه ضد مسیحی در جریان آخرین حادثه از سری حملات خود، کلیسای "روحالقدس" را آتش زدند.
به گفته شاهدین ماجرا شورشیان درب ورودی را تخریب میکنند و داخل کلیسا را به آتش میکشند. این آتشسوزی همچنین موجب تخریب مبلمان چوبی، منبر کلیسا و ستونهای چوبی متصل به سقف شد. اما خوشبختانه با وجود تخریب ستونهایی که وزن سقف را متحمل میشد، سقف ساختمان تخریب نشده است.
همسایگان حدود ساعت ۲ نیمهشب متوجه آتشسوزی کلیسا شده و فوراً به کشیش کلیسا، آقای رورند کلینتون و اعضاء خبررسانی میکنند.
به گفته ICC: "چندین عضو کلیسا بلافاصله پس از مطلع شدن، خودشان را به مکان مربوط میرسانند تا آتشسوزی را مهار کنند، اما با وجود تلاش بسیار موفق به حفظ آنچه که درون ساختمان بود، نشدند."
کشیش کلینتون و شیخهای کلیسا پلیس را از حادثه اتفاق افتاده مطلع میسازند اما پلیس هیچگونه اقدامی در راستای دستگیری مظنونین انجام نمیدهد.
ICC در این زمینه افزود: "کشیش کلینتون ابراز نگرانی میکند که این حادثه توسط مالک زمین مجاور ساختمان کلیسا ترتیب داده شده باشد. چرا که او در گذشته از علاقه خود نسبت به شروع آپارتمان سازی در ملک کلیسا حرف زده بود."
حادثه اخیر، تأییدی بر وخامت اوضاع و جو ضد مسیحی حاکم بر مناطق مختلف هندوستان، که جامعهای هندو مذهب با بیش از ۱ میلیارد جمعیت است، بود.
وضعیت حقوق بشر در دوران احمدی نژاد وخیم تر شده است
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از رادیو فرانسه، رویترز در گزارش خود یادآوری می کند که به گفتۀ گروه های مدافع حقوق بشر و دیپلمات های مقیم ایران، دولت محمود احمدی نژاد از آغاز زمامداری خود اقدام های سرکوبگرانه را علیه ناراضیان و منتقدان تشدید کرده است.
شیرین عبادی- یکی از بنیانگذاران کانون مدافعان حقوق بشر در ایران- تأکید می کند که بازداشت دانشجویان، فعالان سندیکائی وفعالان حقوق زنان در چهار سال اخیر افزایشی چشمگیر داشته و شماراعدام ها نیز روبه فزونی داشته است.
شیرین عبادی می گوید: " دولت ایران نمی خواهد به تعهدات بین المللی خود احترام بگذارد. امیدوارم هر کسی که در این انتخابات به عنوان رئیس جمهوری انتخاب خواهد شد احترام بیشتری به حقوق بشر بگذارد."
رویترز در ادامۀ گزارش خود می نویسد شیرین عبادی در خارج از ایران شناخته شده است اما تأثیری محدود بر روند امور در ایران دارد و رسانه های دولتی اشاره ای به فعالیت های او نمی کنند و سال گذشته دفتر کانون مدافعان حقوق بشر به بهانه نداشتن مجوز قانونی تعطیل شد.
علاوه براین، خانم عبادی به افزایش شمار زندانیان سیاسی در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد نیز اشاره می کند. رویترز پس از اشاره به محدودیت ها و مشکلاتی که در سال های اخیر برای خانم عبادی به وجود آمده و یادآوری این که هنوزهم شعار "مرگ بر پیرزن آمریکائی" بر روی دیوار منزل او به چشم می خورد می نویسد این بانوی شصت ویک ساله اعتراف می کند که "می ترسد" ولی در عین حال تأکید می کند که این "ترس" او را "به کاهش فعالیت هایش" وادار نکرده است.
کاندیدا ها با نقض حقوق شهروندان چه خواهند کرد؟
کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه با انتشار بیانیه ای کاندیداهای ریاست جمهوری را در مقابل این پرسش قرار داد که با نقض حقوق شهروندان و بازداشت شدگان چگونه برخورد خواهند کرد.
این بیانیه از کاندیداها خواسته است که راهکار های خود و نیز ساختار حقوقی و اجرائی مورد نظرشان را برای عمل به این تعهدات به مردم ارائه دهند. بعقیده این کمیته بخش مهمی از نادیده گرفتن حقوق شهروندی از سوی مراجع و ضابطان قضائی انجام می گیرد.
بیانیه توضیح می دهد که " سوء رفتاربا متهمان" به رویه جاری نهاد های قضائی مبدل شده است. بیانیه سپس به یکی دیگر از مشکلات اشاره می کند که ناشی از آن بخش از قوانین عادی هستند که خود ناقض حقوق شهروندان بشمار می روند. این موارد بیشتر در قوانین جزائی کشور بچشم می خورند. بیانیه سپس به موارد دیگری از نقض حقوق شهروندان می پردازد که این بار توسط ضابطانی انجام می گیرند که تحت اقتدار قوه مجریه عمل می کنند.
کمیته پیگیری بازداشت های خود سرانه از کاندیدا های ریاست جمهوری خواسته است که راهکار های خود را هم برای مقابله با تخلفات مجریان قوه قضائیه ، هم در راستای تغییر قوانین جزائی ناقض حقوق شهروندان وهم در باره چگونگی برخورد با ضابطان قوه مجریه ، با مردم در میان گذارند.
ادامه بازداشت یک شهروند کرد به اتهام همکاری با احزاب مخالف
یک شهروند سنندجی به نام فتح ا... صفاری که حدود چهار ماه پیش توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی اش درسنندج دستگیر و زندانی شد، همچنان بلاتکلیف می باشد.
اتهام نامبرده که حدود 50 سال سن دارد همکاری با يکی از احزاب مخالف نظام عنوان شده است .
گفتنی است فتح ا... صفاری مدتی از ايام بازداشت خود را در بازداشتگاه اطلاعات سنندج بوده و هم اکنون در زندان مرکزی این شهر بسر می برد.
آخرین وضعیت زوج تبريزی محکوم به سنگسار
سخنگوي دستگاه قضايي در پاسخ به سئوال ديگري درباره دستور توقف اجراي حکم قصاص براي "محمدرضا حدادي" از سوي آيت الله هاشمي شاهرودي به مدت دو ماه نيز گفت: معمولا، دستور توقف اجراي حکم قصاص، فرصتي براي وکيل، متهم و خانواده اوست تا رضايت طرف مقابل را به دست آورند.
جمشيدي با بيان اينکه قصاص قابل گذشت است، تصريح کرد: اين فرصت دوماهه براي اين است که متهم و خانواده اش رضايت شاکي کسب کنند ولي اگر اين اتفاق نيفتد ، طبيعي است که کار ديگري نمي توان انجام داد مگر اينکه قانون تغيير کند .
اکنون لايحه مجازات اسلامي در کميسيون قضايي و حقوقي مجلس شوراي اسلامي درمراحل نهايي بررسي است که بر اساس بخشي از اين لايحه که به تصويب اعضاي اين کميسيون رسيده است، حدود و قصاص براي اطفال زير 18 سال اجرا نخواهد شد.
بر اساس اين مصوبه، اطفالي که بالغ شرعي هستند (سن بلوغ شرعي براي دختر 9 سال و براي پسر 15 سال است) اما زير 18 سال سن داشته باشند، چنانچه شبهه در کمال عقل و رشد آنها به وجود آيد، حدود و قصاص براي آنها اجرا نمي شود.
اعضاي کميسيون قضايي مجلس طبق اصل 85 قانون اساسي، اين لايحه را بررسي مي کنند که اين لايحه پس از تصويب آنها، براي تبديل شدن به قانون بايد به تاييد شوراي نگهبان برسد.
به گفته "محمد مصطفايي" که وکيل اين متهم 20 ساله نيز مي باشد، حدادي به اتهام قتل در 15 سالگي به قصاص محکوم شده است.
سخنگوي دستگاه قضايي درباره اعدام افسانه رحماني نيز گفت که وي مجازات هاي متعددي داشته که يکي از آنها مجازات قصاص بوده است.
افسانه رحماني به جرم همسرکشي به اعدام و به جرم زناي محصنه به سنگسار محکوم شده بود که گفته مي شود 29 ارديبهشت ماه ، حکم اعدام وي در زندان عادل آباد شيراز اجرا شد.
شکنجه شهروندان بلوچ و جان باختن یک تن دیگر در زاهدان

یکی از مجروحان درگیریهای اخیر زاهدان جان باخت و تعداد بسیاری از بازداشت شدگان از شکنجه خود خبر میدهند.
روزگذشته مورخه 15 خردادماه "عبدالبصیر موسی زهی" شهروند بلوچ ساکن زاهدان که در طی خشونت های اخیر این منطقه مجروح شده بود در بیمارستان مرکزی این شهر جان خود را از دست داد.
علیرغم صدها بازداشت شده خشونت های اخیر مناطق بلوچ نشین، به دلیل فضای امنیتی منطقه و هراس خانواده ها از پیگیری وضعیت فرزندان خود از سرنوشت صدها شهروند بازداشت شده اخیر اطلاع چندی در دست نیست.
در همین رابطه تعدادی از شهروندان بلوچ که اخیراً آزاد شده اند در گفتگو با مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، از بازداشت خودسرانه و جمعی خود، ضرب و شتم، هتاکی و عدم رعایت حداقل موارد قانونی در خصوص بازداشت شدگان اطلاع میدهند.
آنان عنوان می دارند به خاطر مذهب و قومیت خود مورد تحقیر قرار گرفته اند.
لازم به توضیح است به لحاظ شرایط امنیتی منطقه و فقدان حضور نهادهای مدنی، اطلاع رسانی از این منطقه با دشواریهای متعددی روبه رو است.
۱۳۸۸ خرداد ۱۵, جمعه
در درگيرى باندى در دانشگاه آزاد تهران، سه تن مجروح شدند

لایحه مجازات اسلامی و سنگسار؛ حذف یا جایگزینی

در محاکم قضایی ایران در جریان است و متهمان آن در انتظار تعیین سرنوشت خویشند.
این ۱۲ نفر متهمان پروندههایی هستند که بر اساس قانون مجازات اسلامی به این شیوه در انتظار مرگند. پس از سنگسار محبوبه و عباس در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۵ در بهشت رضای شهر مشهد، سنگسار جعفر کیانی در تابستان سال ۱۳۸۶، سنگسار سه مرد در بهشت رضای مشهد در دیماه سال ۱۳۸۷ و نیز سنگسار یک مرد در زندان رشت در اسفندماه ۱۳۸۷، عبدالله فریور در زندان ساری و افسانه – ر. در زندان شیراز به جرم زنای محصنه به دار آویخته شدند.چالههایی که برای این افراد کنده شد و سنگهایی که به سر و رویشان کوفته شد پس از آن بود که بخشنامه سال ۱۳۸۱ ریاست قوه قضاییه مبنی بر توقف اجرای احکام سنگسار در کشور صادر شده بود. اما هیچ کدام از قضات اجرای احکام که دستور اجرای این احکام را صادر کردهاند حاضر به پاسخگویی نشدند. همان طور که هیچ یک از قضات صادرکننده رأی سنگسار اعلام نکردند که چگونه یکی از سختترین و پر شبههترین جرایم در اسلام برای آنان محرز شده است.احمد قابل، پژوهشگر مسائل اسلامی، درباره پیچیدگی اثبات اتهام زنا میگوید: «بر اساس شریعت، چون این امر معمولاً درحوزه خصوصی افراد اتفاق میافتد و معمولاً همه افراد مراعات حریم خصوصی خود را دارند. کسی علم پیدا نمیکند که در آن خلوت چه اتفاقی افتاده است؟ و این مسئله تنها احاله شده است به یک امر محال.طبیعتاً برای اینکه این جرایم در جامعه منتشر نشود و باعث بیحیایی و بیعفتی در سطح جامعه نباشد، سعی کردهاند که اثبات آن را کار سخت و دشواری قلمداد کنند. اینکه چهار شاهد با ذکر خصوصیات و هر چهار تا عین هم، شرایط را ملاحظه کرده باشند و بیایند برای قاضی شهادت بدهند یکی از چیزهایی است که عادتاً و تقریباً ممتنع است. چون اگر سه نفر بگویند و یک نفر پا پس بکشد. آن سه نفر هر کدام ۸۰ ضربه تازیانه را باید تحمل کنند.»شاید بازتابهای بینالمللی در نکوهش سنگسار هفت تن در طول سه سال بود که سبب شد، قوه قضاییه در متن جدید لایحه مجازات اسلامی، تبصرهای را بگنجاند که بر اساس آن قضات اجازه خواهند داشت که در صورتی که اجرای حکم سنگسار را موجب مفسده تشخیص دهند، شکل دیگری را برای مجازات متهم در نظر بگیرند.اما بر اساس اخبار رسیده از کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی، این کمیسیون در حال بررسی این لایحه، با چشمپوشی از استفاده نامبردن از مجازات سنگسار تنها قضات را مخیر کرده تا با مراجعه به منابع معتبر فقهی، مجازات لازم را در چنین مواردی برگزینند. گرچه به اعتقاد کارشناسان، این اقدام مجلس هیچ تغییری در اصل صدور و اجرای مجازات ایجاد نخواهد کرد.احمد قابل در این زمینه میگوید: «با این اوصاف باز هم دوباره به همان قانون برمیگردند که هر قاضی که بخواهد حکم رجم بدهد میتواند بدهد. چون نظر مشهور همین است. در حقیقت تا قانونگذار مسئولیت را از روی دوش خود برداشته است این مسئله به قوت خود باقی است. اگر از نظر قانونی تصویب کنند، هجوم به نمایندگان مجلس و شورای نگهبان صورت میگیرد. اما به این شکل، احاله میکنند به آقایان علما و مراجع. کسی هم که زورش نمیرسد با مراجع درگیر شود. بخصوص وقتی میگوییم مراجع مشهور، یعنی مشهور قدما که آن عالمان هم از دنیا رفتهاند و کسی وجود ندارد که بشود یقهاش را گرفت.»اما حقوقدانان از منظر دیگری اصل قانونی بودن جرم و مجازات را مطرح میکنند و این حرکت را اتفاقی بزرگ در سیستم قانوگذاری کشور میدانند.محمدعلی دادخواه، وکیل دادگستری از جمله این حقوقدانان است که به رادیو فردا میگوید: «با توجه به اصل ۳۶ قانون اساسی که صراحتاً اعلام داشته حکم مجازات و اجرای آن تنها باید از طریق دادگاه صالحه و به موجب قانون باشد. از این پس اگر در قانون ذکری ازسنگسار نیامده باشد، هیچ قاضی و دادرسی حق ندارد مبادرت به تعیین مجازاتی از این دست کند.»بر اساس آخرین آمار اعضا کمپین ضد سنگسار در ایران ، ۱۲پرونده با مجازات سنگسار در محاکم قضایی ایران در جریان است و متهمان آن در انتظار تعیین سرنوشت خویشند.
جمع آوری شناسنامه سربازان برای رای سازی در نمایش انتخابات
ایرنا: ستاد احمدی نژاد به آتش کشيده شد
دانشجويی که دست به خودکشی زده بود درگذشت
پرداخت پول برای حضور در میتینگ های انتخاباتی رژیم
۱۳۸۸ خرداد ۱۳, چهارشنبه
اعتراف پاسدار احمدىنژاد به تلاش براى خريد رأى
هشدار مقاومت ايران نسبت بهجان زندانيان سياسى

دبيرخانه شوراى ملى مقاومت ايران طى اطلاعيهيى با عنوان «هشدار مقاومت ايران نسبت بهجان زندانيان سياسى» اعلام كرد: بنا بر گزارشهاى دريافتى، وضعيت جسمى زندانى سياسى بهروز جاويد تهرانى كه از 16روز پيش در اعتصاب غذا بهسر مىبرد، رو به وخامت نهاده و دژخيمان رژيم در زندان مخوف گوهر دشت كرج بر شكنجه و اعمال فشار بر وى افزودهاند. گفته مىشود كه وزارت اطلاعات قصد دارد تا سناريوى كشتن 2زندانى سياسى ولى الله فيض مهدوى و اكبر محمدى را، که در حال اعتصاب غذا روى داد، در مورد او نيز تكرار كند.دبيرخانه شوراى ملى مقاومت افزود:على محمدى معاون رئيس زندان، کرمانى و نبىالله فرج نژاد، رئيس و معاون حفاظت و اطلاعات و پاسدار خادم، رئيس بند از جمله دژخيمانى هستند كه بهصورت گروهى اين زندانى بىدفاع را تحت شقاوت بارترين شكنجهها قرار مىدهند. حاج كاظم، رئيس جنايتكار زندان گوهردشت كه در شكنجه و شهادت زندانيان مجاهد و مبارزى چون حجت زمانى، ولى الله فيض مهدوى، عبدالرضا رجبى و اميرحسين حشمت ساران دست داشته، شخصا بر شکنجه اين زندانى نظارت مىكند. بهروز جاويد تهرانى از زمان قيام 18تير78 تاكنون بارها دستگير و تحت شكنجههاى وحشيانه قرار گرفته است.دبيرخانه شوراى ملى مقاومت در ادامه اطلاعيه خود افزود:اسامى برخى از صدها زندانى سياسى كه در زندانهاى قرون وسطايى آخوندها تحت بيشترين فشارهاى جسمى و روحى قرار دارند، عبارتند از:- آقاى منصور رادپور كه در 27ارديبشهت 86، دستگير شده و از بيش از سه ماه پيش به سلول مخوف سگدانى در بند يك زندان گوهردشت كه از بندهاى تحت كنترل حفاظت اطلاعات سپاه مىباشد، منتقل گرديده است.آقايان اكبر ويسى، پيمان خنجرى و اكبر سنجانى در زندان ديزل آباد كرمانشاه. اكبر سنجانى بر اثر شدت شكنجه بينايى يك چشم خود را از دست داده است.آقاى صادق سيستانى در بند مخوف 209 اوين. وى. كه به مدت 14سال به جرم هوادارى از مجاهدين در اسارت شكنجهگران رژيم بود، به فاصله كمى بعد از آزاديش، در روز 15بهمن87 مجددا ربوده شد. وى بهطور مستمر تحت وحشيانهترين شكنجهها قرار دارد.آقاى ياسر مجيدى كه به بيرجند تبعيد شده و در بند موسوم به آخر جهنم زندانى است.مقاومت ايران ضمن هشدار نسبت به توطئههاى رژيم آخوندها براى نابودى زندانيان سياسى، كليه مجامع بينالمللى و حقوقبشرى به ويژه كميسر عالى حقوقبشر را به اعزام گزارشگر ويژه حقوقبشر به ايران جهت توقف اين سركوبى وحشيانه فرا مىخواند.