۱۳۸۸ خرداد ۶, چهارشنبه
ضرب و شتم و شکنجه جسمی یک زندانی سیاسی
بنابه گزارشات رسیده از بند 2 زندان گوهردشت کرج ، زندانی سیاسی افشین بایمانی مورد یورش گارد زندان قرار گرفت و آماج انواع باتومها آنها گردید و سپس به بند 5 زندان گوهردشت یکی از بدترین بندهای این زندان منتقل شد. زندانی سیاسی افشین بایمانی روز چهارشنبه 6 خرداد ماه ،گارد زندان به سلول این زندانی سیاسی یورش بردند و او را آماج باتومهای خود قرار داد و وحشیانه وی را مورد ضرب وشتم قرار دادند. این زندانی سیاسی بی دفاع در حالی که مورد هجوم تعداد زیادی از گارد زندان قرار گرفته بود و از هر طرف مورد اصابت باتوم های آنها قرار داشت کشان کشان به دفتر حسن آخریان رئیس بند 2 بردند. در اثر این ضرب وشتم بدن او کبود شده و دست او دچار آسیب جدی شده است و همچنین از ناحیه پا و کمر دچار خونریزی شده است.هنگامی که او را به دفتر حسن آخریان بردند در آنجا با اهانت افرادی که در آن دفتر بودند مواجه شد وهمچنین آماج باتوم های آنها قرار گرفت . نبی الله فرج نژاد خطاب به آقای بایمانی گفت : منافق کثیف به تو درسی خواهیم داد که آنرا فراموش نکنی درسی که به رفیقت ساران دادیم . علی محمدی معاون زندان به آقای بایمانی گفت : ما اینجا صد تا صدتای شما را به درک واصل می کردیم می بینی که آب از آب تکان نخورد. رجب علی آجیر در ادامه صحبتهای بقیه به زندانی سیاسی بایمانی گفت: اگر به ما اجازه می دادند ما خون شماها را می خوردیم. پس از هر اهانت توسط افراد زیر که هر کدام باتومی در دست داشتند برای مدت طولانی آقای بایمانی را مورد ضرب وشتم قرار می دادند. وضعیت جسمی اقای بایمانی بسیار حاد است .خطر جدی جان این زندانیا سیاسی را تهدید می کند . اقدامات جنون آمیز که در سالهای اخیر بی سابقه است و پاسدارن زندان علنان زندانیان سیاسی را تهدید به مرک می کنند.افرادی که آقای بایمانی را مورد ضرب وشتم وحشیانه قرار دادند عبارتند از : علی محمدی معاون زندان،کرمانی رئیس حفاظت و اطلاعات،نبی الله فرج نژاد معاون حفاظت و اطلاعات ،رجب علی آجیر رئیس دارالقران،جعفری فرمانده گارد زندان و حسن آخریان رئیس بند 2 زندان گوهردشت کرج بودند . این دستورات توسط علی حاج کاظم رئیس زندان گوهردشت کرج صادره شده بود.این فرد در ماهای اخیر در لوای زیارت به مکه در عربستان و به شهرهای مختلف در عراق و سوریه با نام های مختلف سفر می کند .گفته می شود این فرد قبلا از معاونین لشکر محمد رسول الله بوده و ماموریتهایی در این کشورها تحت لوای زیارت انجام میدهد . آخرین ماموریت این فرد چند ما ه پیش به مکه در عربستان بود.گزارشاتی حاکی از آن است که زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی به بند 6 زندان گوهردشت کرج منتقل شده استفعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، یورش وحشیانه و مورد شکنجۀ جسمی قرار دادن زندانی سیاسی افشین بایمانی و انتقال او به بند 5 زندان گوهردشت که هدفی جزء حذف فیزیکی این زندانی نیست را محکوم می کند و از هموطنان در داخل و خارج کشور برای نجات جان زندانی سیاسی استمداد می طلبد و همچنین از کمیسر علی حقوق بشر برای نجات جان زندانیان سیاسی زندان گوهردشت خواستار دخالت فوری است .
6 خرداد 1388 برابر با 27 می 2009شرایط زندانی فوق به سازمانهای زیر گزارش شد
-عفو بین الملل
- کمیسر عالی حقوق بشر
- دیدبان حقوق بشر
. سازمان جهانی علیه شکنجه
اتحادیه اروپا نقض آزادی مذهبی در ایران را محکوم کرد

اتحاديه اروپا به طور مشخص به استمرار اذيت افرادی توسط مقامهای ايرانی اشاره دارد
که به طور قانونی اعتقادات مسيحی خود را بيان و ابراز میدارند.
جمهوری چک به عنوان رئيس دورهای اتحاديه اروپا با صدور بيانيهای از طرف کشورهای عضو اين اتحاديه، نقض آزادی مذهبی در ايران را محکوم کرده و نگرانی شديد خود را از افزايش موارد نقض آزادی مذهبی اعلام کرد.به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از رادیو فردا، اتحاديه اروپا به طور مشخص به استمرار اذيت افرادی توسط مقامهای ايرانی اشاره دارد که به طور قانونی اعتقادات مسيحی خود را بيان و ابراز میدارند.
در بيانيه اتحاديه اروپا آمده است که بر طبق گزارشهای موجود، شهروندان ايرانی با نامهای هاميک خاچيکيان، جمال قاليشورانی، نادره جمالی در ژانويه ۲۰۰۹ دستگير شدند. به همين ترتيب است موارد مربوط به مرضيه اميریزاده، مريم رستمپور که در ماه مارس ۲۰۰۹ دستگير شدند. و همچنان بدون تفهيم اتهام در بازداشت به سر میبرند،
همچنين در اين بيانيه که روز دوشنبه صادر شده، آمده است که در ماه مارس ۲۰۰۹ سيد علاءالدين حسين، همايون شکوهی، و سيد امير باباناری به هشت ماه حبس ( تعزیری که به مدت ۵ سال به حالت تعلیق درآمده است) محکوم شدهاند. اين بيانيه در پايان بند نخست خود نتيجه میگيرد که بر حسب شواهد موجود هدف اين گونه شدت عملها، سرکوب آزادی انتخاب و ابراز باورهای مذهبی است.اتحاديه اروپايی در ادامه اين بيانيه نگرانی خود را از بابت وضعيت هفت عضو جامعه بهايی ايران تکرار کرده است. اين افراد، يعنی فريبا کمالآبادی،جمالالدين خانجانی، عفيف نعيمی، سعيد رضايی، مهوش ثابت، بهروز توکلی و وحيد تيزفهم، اکنون بيش از يک سال است در بازداشت به سر میبرند و با اتهامهای مهمی روبرو هستند.در دنباله اين بند بيانيه آمده است که در مورد برخورد با جامعه بهايی نيز شواهد حاکی از آن است که اذيت آنها به منظور پايمال کردن هويت بهايی و متوقف کردن فعاليتهای جامعه بهايی صورت می گیرد. علاوه بر اين، گزارشهايی دال بر مزاحمت و آزار اعضا جامعه بهايی از جانب مقامات رسمی، از جمله بازداشت، احضار نيروی انتظامی، و سختگيری برای اعلام برائت از جامعه بهايی نگرانیهای مرتبت با اين موضوع را تشديد میکند.در بند بعدی بيانيه اتحاديه اروپا از ادامه بازداشت روحانی شيعه، سيد حسين کاظمينی بروجردی، و چند تن از هواداران وی که به دليل فعاليتهای مذهبی در زندان به سر میبرند، ابراز نگرانی شده است. در اين بيانيه آمده است که بر طبق گزارشهای موجود بهرغم شرايط نامطلوب جسمی، از بستری شدن اين روحانی ناراضی در بيمارستان جلوگيری به عمل آمده است.اين بيانيه که علاوه بر کشورهای عضو به تأييد کشورهای ترکيه، کرواسی، آلبانی، ايسلند، ليختناشتاين، نروژ و اوکراين نيز رسيده است در پايان از مقامهای ايرانی میخواهد که به تعهدات بينالمللی خود عمل کنند و ضمن پاس داشت آزادی مذهب، از اذيت افرادی که به فعاليتهای برحق مذهبی مشغولند، دست بردارند. اتحاديه اروپا در اين بيانيه همچنين از مقامهای ايرانی خواستار آن شده که به وظيفه خود در قبال سلامتی افرادی که در بازداشت يا زندان هستند، عمل کنند.
تکلیف آنهایی که هرگز درباره مسیح نشنیده اند چیست؟
حال باید دید که مشکل اصلی چیست. جامع گرایانها (Universalist) دلایلی ارائه می کنند و بیان می دارند که دو نظریه زیربا هم ازلحاظ منطقی ناسازگار هستند:
1- خداوند تماما قدرت مطلق و محبت است. 2- برخی از مردم هرگز در مورد کلام خدا نمی شنوند و به همین دلیل نجات نمی یابند.
اما به چه علت 1 و 2 با هم ناسازگارند؟ اگر این افراد ادعا می کنند که این دو نظریه از لحاظ مفهوم با هم در تضادند حتما دلایلی دارند که بیان نمی دارند و مخفی نگاه می دارند زیرا ناسازگاری آشکاری در بین این دو قضیه وجود ندارد.
با وجود اینکه جامع گرایانها آماده ارائه دادن دلایل خود نیستند، منطق مسئله را می توان از طریق نکات زیر مورد بررسی قرار داد: 3. اگر خداوند قدرت مطلق است می تواند دنیایی را خلق کند به طوری که در آن همه کلام خدا را بشنوند و بدون پرداخت هیچ بهایی نجات یابند.4. اگر خداوند تماما محبت است دنیایی را ترجیح می دهد که در آن همه کلام خدا را بشنوند و رایگان نجات یابند.
اما آیا هر دوی این نظریه ها لزوما درست هستند؟ مثلا فرضیه 3 را در نظر بگیرید، مسلما خداوند می توانست جهانی را خلق کند که در ان همه کلامش را بشنوند اما از آنجایی که مردم برای زمان طولانی در آزادی هستند هیچ تضمینی وجود ندارد که تمام افراد در چنین جهانی بدون پرداخت هیچ بهایی نجات یابند. در حقیقت هیچ دلیلی وجود ندارد تا این طور فکر کنیم که تعادل و توازن میان افراد دارای نجات و افراد فاقد نجات در چنین جهانی بهتر از توازن میان این دو دسته در جهان واقعی است. پس این نظریه به کلی نادرست است.
اما در رابطه با نظریه چهار چه می توان گفت؟ ایا این نظریه لزوما درست است؟ بیایید اینگونه فرض کنیم که جهانهای گوناگونی از نظر خداوند وجود داشته باشند که در آنها افراد همه به راحتی درباره بشارت انجیل بشنوند و آزادانه آن را بپذیرند. حال باید دید که ایا این مسئله که وجود خداوند سرتاسر محبت است باعث می شود که او برخی از این جهانی ها را به جهانی که افراد در آن نجات نمی یابند ترجیح دهد؟ خیر لزوما در چنین جهانهایی نیز نقصهایی وجود دارد که آنها را مطبوع نمی سازد. برای مثال فرض کنید که در دنیایی که همه آزادند و به کلام خدا ایمان دارند و نجات یافته اند افراد زیادی وجود نداشته باشند و عده ای انگشت شمار باشند. آیا خدا باید چنین جهانهایی را که در آن افراد کمی وجود دارند به جهانی که در آن افراد زیادی به کلامش ایمان دارند و نجات یافته اند و برخی نیز آنرا آزادانه رد می کنند و از نجات محروم می شوند ترجیح دهد؟ خیر بنابراین این نظریه نیز کاملا درست نیست.
از آنجایی که خداوند وجودی سرشار از عشق و محبت دارد می خواهد که افراد بیشتری تا جایی که ممکن است نجات یابند و افراد کمی از نجات محروم بمانند. پس هدف او رسیدن به تعادل میان این دو گروه می باشد به طوری که عده بیشتری در راه به دست آوردن تعداد مشخصی از نجات یافتگان نجات را از دست ندهند. ممکن است خداوند برای اینکه گروهی از مردم را که نجات یافته اند خلق کند لازم باشد که گروهی را نیز خلق کند که فاقد نجات باشند. شاید اینطور برداشت شود که خداوندی که سرتاسر محبت است ممکن نیست افرادی را خلق کند که از ابتدا می داند که آنها نجات را نخواهند یافت. اما چه کسی نجات خواهد یافت اگر تنها گروه خاصی کلام خدا را شنیده باشند؟ ما از کجا بدانیم که چنین افرادی وجود دارند؟ پس منطقی است اگر اینطور تصور کنیم که افرادی که هرگز درباره کلام خدا نشنیده اند اگر حتی درباره آن می شنیدند نیز به آن ایمان نمی آوردند. حال اگر اینگونه به قضیه بنگریم که خداوند اینطور در نظر گرفته که افرادی که درباره کلامش نشنیده اند افرادی هستند فاقد نجات و حتی اگر در مورد آن می شنیدند باز هم به آن ایمان نمی آوردند، می توانیم اینگونه نتیجه گیری کنیم که:
خداوند جهانی را خلق کرده که در آن توازنی مناسب میان افراد نجات یافته و افراد فاقد نجات وجود دارد و افرادی که هرگز درباره کلام خدا نمی شنوند و نجات نیافته اند حتی اگر کلام خدا را می شنیدند نیز به آن ایمان نمی آوردند، تا حال این نظریه درست است و نشان میدهد که هیچ تضادی میان قدرت و محبت خداوند و این حقیقت که افرادی که درباره کلام خدا نمی شنوند فاقد نجات هستند وجود ندارد.
آخرین وضعیت بهروز جاوید تهرانی
زندانی سیاسی، بهروز جاوید تهرانی از تاریخ 14 اردیبهشت ماه سال جاری به سلول های انفرادی بند 1 زندان رجایی شهر کرج منتقل شده است و بیست و دومین روز اعتصاب غذای خود را سپری میکند.
محمد اولیایی فرد، وکیل مدافع جاوید تهرانی به مجموعه گفت روز گذشته به دادگاه انقلاب و معاونت امنیت استان تهران جهت اخذ مجوز برای دیدار با این زندانی مراجعه کرده است.
حسن حداد معاونت امنیت استان تهران با عنوان مشغله کاری با وکیل مدافع این زندانی ملاقات ننموده و مسئولان دفتر از آقای اولیایی فرد درخواست میکنند که تقاضای خود را به دفتر بسپارد و حداقل یک هفته دیگر برای پاسخ مراجعه کند.
این وکیل دادگستری عنوان داشت که به صورت شفاهی و هم به صورت کتبی نامه ای در خصوص هشدار نسبت به وضعیت نگران کننده جاوید تهرانی به دادگاه ارائه کرده است و خواهان تسریع روند اداری و تحقق امکان ملاقات با موکل خود با قید فوریت شده است.
محمد اولیایی فرد همچنین به مجموعه گفت تنها اطلاع کسب شده در طی بیست و دو روز گذشته به ملاقات کوتاه مدت خانواده این زندانی در تاریخ 28 اردیبهشت ماه مربوط میشود که خانواده وی وضعیت جسمی وی را بسیار نامطلوب و نگران کننده مشاهده نموده بودند.
انتقال جاوید تهرانی به سلول انفرادی و اعتصاب غذای ایشان زمانی آغاز شد که وی حاضر به پذیرش انتقال خود به قسمت دیگری از زندان نشد و اقدام خشونت آمیز مسئولان زندان واکنش وی را در بر داشت، از زمان مورد اشاره به دلیل واهی فوق این زندانی سیاسی در انفرادی به سر می برد و دو نوبت مورد ضرب و شتم مسئولان زندان قرار گرفته است.
لازم به توضیح است بهروز جاوید تهرانی از سال 84 در دو پرونده با اتهاماتی نظیر عضویت در جبهه دموکراتیک ، اخلال در نظم عمومی، تبلیغ علیه نظام، ارتباط با یکی از احزاب اپوزیسیون به تحمل شش سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده است. وی پیش تر نیز در 18 تیرماه سال 78 بازداشت و متحمل 4 سال حبس تعزیری شده بود.
آقای جاوید تهرانی ایام محکومیت خود را در زندان امنیتی رجایی شهر کرج سپری می نماید و علیرغم آسیب های جسمی متعدد از حق درمان و مرخصی تاکنون محروم بوده است.
وضعیت وخیم یک زندانی سیاسی زن در اوین
بنابه گزارشات رسیده از بند زنان زندان اوین، خانم حمیده نبوی از دستگیر شدگان بیستمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی سال 1367 از بیماری حساسیت مزمن رنج می برد و بدلیل تاثیر گذار نبودند داروها شرایط جسمی او حد می باشد.زندانی سیاسی حمیده نبوی از بیماری حساسیت مزمن رنج می برد.او قبل از دستگیری زیر نظر پزشک متخصص بود و با انجام آزمایشات متعدد داروی موثری را برای وی تجویز می نمود.ولی از زمانی که به زندان اوین منتقل شده است از امکان معالجه پزشک متخصص محروم بوده و داروهایی که قبل از دستگیری تجویز شده است دیگر تاثیر گذار نیست.این مسئله باعث شده که شرایط جسمی خانم نبوی بدلیل بی تاثیر بودن داروها حاد شود،و بهداری زندان از درمان جدی او تا به حال خوداری می کند.خانم نبوی طبق قوانین مجود زندانی که بیش از نیمی از دوران زندان خود را گذرانده باشد می تواند از آزادی مشروط برخوردار باشد. ولی بازجویان و قاضی های وزارت اطلاعات این حق را از او سلب کرده اند. از طرفی دیگر زندانی سیاسی حمیده نبوی از اوایل سال 1388 تا به حال از ملاقات با فرزندش رویای 5 ساله محروم بوده .این کودک خردسال علاوه بر اینکه محبوس بودن مادرش را در شرایط سخت عاطفی باید تحمل کند از ملاقات با مادرش نزدیک به 3 ماه است که محروم است. بازجویان وزارت اطلاعات و صداقت رئیس زندان اوین علاوه بر فشارهای طاقت فرسا در زندان بر زندانیان سیاسی زن مانند محرومیت از درمان و بکار بردن آن به عنوان اهرم فشار بر علیه زندانیان سیاسی زن ،وضعیت اسف بار غذای زندانیان به لحاظ کمی و کیفی، چندین برابر شدن ظرفیت سلولها که زندانیان در آن قرار دارند ، دریغ داشتن حداقل امکانات بهداشتی از آنها اکتفا نکرده بلکه حتی کودکان خردسال را از دیدن مادرانشان محروم می کنند.لازم به یادآوری است زندانی سیاسی حمیده نبوی قصد داشت در مراسم بیستمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی 1367 شرکت کند . او در شعاع چند کیلومتری از خاوران متوقف و مورد بازخواست قرار گرفت آنها همچنین کارت شناسائی اش را ضبط کردند . در 16 مهرماه 1387 با یورش وحشیانه مامورین وزارت اطلاعات در یکی از خیابانهای تهران همراه با دختر 5 ساله اش دستگیر وساعتی بعد دخترش را رها کردند و او را به بند 209 زندان اوین منتقل کردند . خانم نبوی به اتهام قصد شرکت کردن در مراسم بیستمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی سال 1367 به حکم سنگین و غیر انسانی یک سال زندان محکوم شد.همچنین عضو دیگر این خانواده به نام سید ظهور نبوی بدلیل نوشتن سلسله مقالاتی در مجله سراسری سرزمین آریائی به 4 سال زندان محکوم شد و در حال حاضر در بند 350 زندان اوین زندانی است.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ، ادامه بازداشت، محرومیت از درمان که باعث ایجاد شرایط حاد جسمی شده و محروم کردن فرزند خردسال اش از ملاقات با مادرش را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات عملی برای آزادی فوری و بی قید و شرط این زندانی است.
6 خرداد 1388 برابر با 27 می 2009شرایط زندانی فوق به سازمانهای زیر گزارش شد
اتهام محاربه به دو فعال دانشجويی دربند
در تاریخ 4 خردادماه ، شبنم و فرزاد مددزاده ، دو زندانی و فعال دانشجویی به بازپرسی شعبه 3 امنیت دادگاه انقلاب تهران فرخوانده شدند. در این تاریخ آخرین دفاع این دو متهم در مرحله بازپرسی اخذ شد. به گفته وکیل این دو زندانی هر دو متهم با تاکید مجدد بر بی گناهی خود اتهامات وارده را رد نمودند.
محمد اولیایی فرد، وکیل مدافع شبنم و فرزاد مددزاده در گفتگو با مجموعه، اتهامات تفهیم شده به موکلان خود را محاربه بر اساس اصل 186 و تبلیغ علیه نظام بر اساس اصل 500 قانون مجازات اسلامی عنوان داشت.
وی ضمن بی مصداق خواندن اتهام سنگین محاربه برای این دو زندانی معتقد است "چون دو اتهام در یک راستا و بر اساس یک عمل وارد شده بنابراین نمی توان برای یک عمل دو اتهام و مجازات متفاوت در نظر گرفت و از نظر بنده این اتهامات وجاهت قانونی ندارد" وی عنوان میدارد که بر همین این اساس به بازپرس مربوطه نیز تذکر لازم را دادم .
این وکیل دادگستری خاطرنشان می کند که پیش تر با موافقت بازپرس شعبه سه امنیت قرار بود وثیقه سنگین شبنم مددزاده به دلیل عجز خانواده از تودیع به قرار کفالت 50 میلیونی تبدیل شود. این موضوع با مخالفت معاونت امنیت استان تهران متوقف ماند و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه ارسال خواهد شد.
لازم به ذکر است شبنم مددزاده، عضو شوراي مرکزي انجمن اسلامي دانشگاه تربيت معلم تهران (دبير سياسي اين انجمن) و نايب دبير شوراي تهران دفتر تحکيم وحدت است که از تاریخ اول اسفند ماه به شکل نامعلومی بازداشت و به بند امنیتی 209 زندان اوین منتقل شد. همزمان، فرزاد مددزاده ، برادر این فعال دانشجویی در روز بازداشت ایشان طی تماسی به کلانتری مورد اشاره جهت پیگیری وضعیت خواهر خود مراجعه کرده بود نیز بازداشت گردید. هر دو متهم هم اکنون در بند امنیتی 209 زندان اوین نگهداری می شوند.
به مزایده گذاشتن قبرستان بهاییان در مازندران
قبرستان بهائیان روستای ایول واقع در جاده ی ساری- کیاسر- به طرف سمنان کیلومتر18 برای فروش به مزایده گذاشته شد.
این مطلب از طریق دو روزنامه ی کثیرالانتشار همشهری و ایران از تاریخ 26/2/88 لغایت 3/3/88 درج و تاریخ مزایده نیز 5/3/88 اعلام و منبع آن سازمان «اموال و املاک ستاد» اعلان شده است.
آخرین نشر در خصوص این مزایده در روزنامه ی همشهری به تاریخ 3/3/88 سال هفدهم شماره ی 4842 در صفحات اول وصفحات 22 تا27 قابل رویت است.
همچنین مطلب مورد نظر، در صفحه ی 25 شماره ی فوق روزنامه ی همشهری، در ذیل مازندران ردیف 1 چنین آمده است:
آدرس: ساری-کیاسر- به طرف سمنان- کیلومتر 18 روستای ایول- پشت خانه ی بهداشت
شماره ی پرونده : 1870
نوع ملک: زمین
کاربری ملک: بافت مسکونی
متراژ عرصه : 941
مبلغ پایه ی مزایده: 250000000 ریال با شرایط نقد و اقساط
توضیحات:فاقد سند مالکیت و به صورت قولنامه ای واگذار می گردد.
لازم به ذکر است این قبرستان قدمت 100 ساله دارد که بهائیان روستای ایول اموات خود را در این مکان دفن می کردند. در سال 1362، بیست خانواده ی بهائی کشاورز ساکن این روستا همزمان با اوج گرفتن تحرکات بر علیه این جامعه مذهبی توسط افراد متعصب و محرک از روستای خود بیرون شدند به طوریکه خانواده های مزبور جهت حفظ اعتقادات خود مجبور شدند کل مایملک خویش را رها کرده و روستا را ترک نمایند.
در این راستا اقدامات 26 ساله این روستاییان، شکایت در مرکز استان مازندران و شهرستان کیاسر و هم چنین به اولیای امور مملکتی به نتیجه نرسیده و موفق نشدند که به روستای خویش بازگردند. منازل مسکونی آنان در طی این دوره تقریبا ( 90%) کاملا تخریب گردیده است که بعضاً طعمه ی حریق تعمدی گشته. و حال قبرستان آنان را از طریق مزایده به فروش گذاشته اند.
اعدام یک نوجوانان دیگر در ایران
در حالی که خبرها حکایت از احتمال اعدام محمدرضا حدادی در روز چهارشنبه ۶ خردادماه ۸۸ دارد، که از سن ۱۵ سالگی با اتهام قتل در بازداشت به سر می برد، روزنامه خبر جنوب در شماره روز پنج شنبه خود از اعدام پسر بیست ساله ای خبر داده است که در سال ۱۳۸۵ یعنی در سن ۱۷ سالگی مرتکب جرم شده و حکم اعدام دریافت کرده بود.
این روزنامه با نوشتن علامت اختصاری نام این پسر “ع. ح”، خبر اعدام او را که یکی از چهار اعدامی روز چهارشنبه زندان عادل آباد شیراز بود، اعلام کرده است.
محمد مصطفایی که وکالت محمدرضا را برعهده دارد از بررسی پرونده موکلش در شعبه ۱۷ دیوانعالی کشور خبر داده و گفته است: در پرونده اتهامی موکلم ایرادهای بسیاری وجود دارد که شعبه ۱۷ دیوانعالی کشور در حالی رسیدگی به موضوع است. مراتب رسیدگی به موضوع و مطالبه پرونده از طریق این شعبه به دادسرای متصدی اجرای حکم محمد رضا حدادی از طریق فکس ارسال شده است. ا
این دستور ریاست شعبه ۱۷ دیوانعالی کشور حکایت از توقف آن دارد که لازم است پرونده مورد رسیدگی مجدد قرار گیرد و نباید حکم قصاص محمد رضا اجرا گردد ولی متاسفانه گویا قصد گرفتن جان این نوجوان از سوی اجرای احکام و دادستان شیراز وجود دارد.
وی همچنین خبر داده که زمان اجرای حکم موکلش به وی ابلاغ نشده است.
به این ترتیب بعد از اعدام دلارا دارابی در رشت که نخستین اجرای حکم اعدام محکومان زیر ۱۸ سال، در سال ۸۸ خورشیدی بود ( که بعد از ۱۸ سالگی اعدام می شوند)، زندان عادل آباد شیراز دومین اعدام را برای فردی که در زیر ۱۸ سالگی حکم اعدام گرفته، اجرا کرده و در صدد اجرای سومین حکم اعدام است.
زندان عادل آباد شیراز پیش از این نیز حکم محمد موسوی و بهنام زارع را که در زیر ۱۸ سالگی مرتکب جرم شده و حکم اعدام گرفته بودند اجرا کرده؛این زندان هم اکنون، به جز محمد رضا حدادی، چند نوجوان محکوم به اعدام دیگر ، از جمله ابو مسلم سهرابی و زر بی بی خواجه را نیز در بندهای خود دارد.
بی خبری مطلق از فعال دانشجويی در بند مخوف 209
علی کلایی، فعال دانشجویی که در تاریخ 20 اردیبهشت ماه در دادگاه انقلاب بازداشت شده بود، با وجود گذشت 15 روز همچنان به دلایل نامشخصی در بند 209 زندان اوین نگهداری می شود.
پیگیریهای خانواده کلایی و مراجعات مکرر آنها به دادگاه انقلاب نیز تاکنون بی نتیجه بوده است. گفتنی است، صبح امروز درحالی که مادر این دانشجوی زندانی، جهت اعتراض به ادامه بازداشت فرزندش قصد ملاقات با "سعید مرتضوی" را داشت،به وی وعده داده شد که صبح فردا، جهت ملاقات با معاونت دادستان" قاضی حداد" به دادگاه مراجعه نماید.
لازم به ذکر است، علی کلایی درحالی بازداشت شد که جهت رسیدگی به اتهامات مربوط به بازداشتش در آذرماه 86 به همراه وکیلش دکتر نعمت احمدی در شعبه 15 دادگاه انقلاب حضور یافته بود.