۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۱, دوشنبه

چرا به عیسی ایمان دارم


خیلی ها تابه حال از من این سوال را کرده اند که چرا عیسی را انتخاب کرده ام؟پیغمبران به دو نوع بودند: پیغمبران دروغین و راستین یا حقیقی پیغمبران حقیقی مانند موسی، داود، اشعیاء، و دیگران همه اعتراف کردند که انسانی بیش نیستند و در حضور خدا خطاکار می باشند. پیغمبران انسانهای معمولی بودند. کلام خدا می فرماید ایلیاء شخصی بود صاحب حواس مانند ما. در حقیقت پیامبران خودشان به نجات از گناهانشان نیاز به نجات دهنده داشتند.فلاسفه ، هیچکدام نتوانستند راهی بیابند. بعضی گفتند زندگی یعنی لذت و بعضی گفتند امیدی برای زندگی نیست. ولتر فیلسوف معروف، وقتی داشت می مرد، گفت:" من به جهنم می روم، مرا نجات دهید."در حقیقت فلاسفه که باید به سوالات مردم پاسخ می گفتند، خود قادر به پاسخ سوالات نبودند.دانشمندان هر کدام بنوعی تقسیم بندی شده اند: خوش بینان و بدبینان. خود دانشمندان می گویند کار ما پیدا کردن آن چیزی است که هست ولی باید کند و کاو کرد و باید دانست که دانشمندان نیز راه حلی برای انسان گمشده ندارند.سیاستمداران، دنیای ما را به نابودی و هلاکت کشانیده اند. به جز دروغ و حیله چیزی از آنها دیده نشده. اگر واقعا سیاستمداران انسانهایی بودند که نجات را برای انسانها می آوردند اینقدر سقوط و برکنار نمی شدند.پس چه کس می تواند انسان را نجات دهد؟ چرا پاسخ من عیسی است؟شخصی نزد یک مرد پیر و حکیم رفت و از او سوال کرد چگونه می توانم مذهبی جدید را ایجاد کنم؟این مرد پیر در پاسخ به او گفت:" می باید از باکره ای متولد شوی، مریضان را شفا دهی، به باد فرمان دهی که آرام شود و از تو اطاعت کند، مردگان را زنده کنی، و در آخر مصلوب شوی و پس از مرگت دوباره زنده شوی. اگر توانستی این کارها را بکنی پس می توانی رهبر مذهبی باشی!چرا اصلا نیاز به نجات دهنده داریم؟چون انسان گمراه است و مانند گوسفندی گمشده می باشد(رومیان10:3-18) و مسیح گفت که انسان را مانند گوسفندی گمشده می بیند. طلاق، مواد مخدر، قتل و زنا، کشتار جمعی، مقام طلبی، تجاوز به حقوق دیگران، ایجاد خرابی و وحشت، شهوت طلبی، دروغ و نارو زدن به دوست، همه و همه ذره ای از بدبختی انسان گمشده را نشان می دهد.عیسی مسیح تنها نجات دهنده بی همتاست، چون:یک ،در مورد او در عهدعتیق پیشگویی شده بود.دوم، از مریم باکره متولد شد و گناه انسان را به ارث نبرده بود.سوم، پاک زندگی کرد و در تمام زندگیش یکبار برای حتی یک گناه نیز توبه نکرد و حتی دشمنانش گفتند که شخصی مانند او نیست که پاک باشد.چهارم، معجزاتی کرد که هیچکس نکرده بود:کوران را بینا کرد، جذامیان را پاک کرد، مردگان را زنده کرد، به باد و طوفان دستور داد و آرام شد. یکبار به بیش از 5000 نفر و یکبار به بیش از 4000 نفر با 5 نان و دو ماهی غذا داد، زندگی گناهکاران را عوض کرد.پنجم، تعالیمی داد که هیچکس نداده بود.او می گفت دشمنان خود را محبت کنید، چنانکه پدر آسمانی باران را بر بدان و نیکان می باراند و آفتاب خود را همچنین بر آنان می تاباند.او می گفت: بلی شما بلی و نی شما نی باشد و اضافه بر این از شریر است.او می گفت: اگر می خواهی صدقه دهی، دست راستت از آنچه دست چپت می کند خبر دار نشود.او می گفت: وقتی دعا می کنی مانند ریاکاران دعای خود را طول نده، بلکه به اطاقت رفته در را ببند و در تنهایی دعا کن.او می گفت: اگر به برادر احمق گفتی در حقیقت قتلی را انجام دادی.اگر نظر شهوت به زنی می اندازی در همان لحظه با او زنا کرده ای.ششم، ادعاهای او عجیب بود.او گفت: من قیامت و حیات هستم.من راه و راستی و حیات هستم.من در هستم.من شبان نیکو هستم.من اول و آخر هستم، ابتدا و انتهاء و الف و یا.من پسر خدا هستم و گفت من و پدر یک هستیم.هفتم، مرگ و قیام و صعود او عجیب بود.هشتم، تغییر زندگیها توسط او عجیب است.آیا کسی بهتر و شایسته تر از عیسی مسیح می شناسید که می تواند نجات دهنده انسانها باشد. امروز قلب خود را برای او باز کن و او را دعوت کن که وارد زندگی تو شود و تو را از گناهانت نجات بخشد.خداوند محبت است
کشیش بابا خانی

اقلیت‌ها در ایران و عراق در معرض تهدید هستند

در اطلاعیه‌ای که روز پنجشنبه ۲۳ آوریل از سوی کمیسیون حقوق بشر پارلمان آلمان انتشار یافت، آمده است، این اذیت و آزارها از تبعیض در اشتغال و آموزش و تخریب گورستان‌‌ها و هجوم به منازل و غارت اموال گرفته تا بازداشت و اعمال مجازات‌های سنگین را شامل می‌شود.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازرادیو صدای آلمان DW، این اطلاعیه در پی نشستی برگزار شد که در آن گروهی از کارشناسان و نمایندگان سازمان‌های حقوق بشری و گروه‌های اقلیت دینی و قومی و جنسیتی شرکت داشتند. این نشست در محل پارلمان آلمان برگزار شد.
اودو اشتاین‌‌باخ (Udo Steinbach)، کارشناس انستیوی مطالعات خاورمیانه در برلین می‌گوید، در عراق اقدامی سازمان‌یافته از سوی دولت علیه اقلیت‌ها وجود ندارد. مشکلات اقلیت‌ها در این کشور بیشتر ناشی از ضعف دولت مرکزی است. اما در ایران درست بر عکس عراق، اقلیت‌ها بطور منظم و سازمان‌یافته قربانی سیاستی هستند که از راس قدرت حکومتی اعمال می‌شود. دولت به طور رسمی به جدال علیه همجنس‌گرایان برخاسته که گاها نیز به صدور حکم علیه آنها منجر می‌شود.
رهبران بهایی در خطر اعدام
کتایون امیرپور، اسلا‌م‌شناس ساکن آلمان، یکی دیگر از شرکت‌کندگان در نشست کمیسیون حقوق بشر پارلمان آلمان بود. وی گفت که از زمان روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد، وضعیت اقلیت‌ها به شدت بدتر شده است. به گفته‌ی خانم امیرپور، بهایی‌ها و دراویش، گروه‌های مذهبی هستند که بیشترین آسیب را دیده‌اند. زیرا این گروه‌ها به عنوان مسلمانان روادار و مداراگر، ادعای گروه‌های تندروی اسلام‌گرا به عنوان تنها نمایندگان دین اسلام را زیر سئوال می‌برند.
کتایون امیرپور در سخنرانی خود گفت، بهایی‌ها با تهدیدهایی چون: بازداشت‌های خودسرانه، تخریب گورستان‌هایشان، اخراج از مدارس عالی، تفتیش منازل، دلسرد ساختن کودکان دانش‌آموز و یا لغو اعتبار مجوزهای شغلی مواجه هستند.
پروفسور اینگو هوفمان (Ingo Hofmann) ، سخنگوی جامعه‌ی بهایی‌های آلمان و از دیگر شرکت‌کنندگان در نشست کمیسیون حقوق بشر پارلمان آلمان اظهار داشت، خطر اعدام، هفت تن از نمایندگان بهایی‌ها را که هم‌اکنون در بازداشت به سر می‌برند، تهدید می‌کند. به گفته‌ی پروفسور هوفمان، حکومت ایران آنها را متهم به جاسوسی برای اسرائيل کرده است.
وضعیت وخیم اقلیت‌های قومی
روت یوتنر (Ruth Jüttner)، نماینده عفو بین‌الملل در سخنرانی خود در پارلمان آلمان گفت، وضعیت اقلیت‌های قومی در ایران مانند کردها، ترکمن‌ها، بلوچ‌ها و یا آذری‌ها، که نیمی از جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند، به طرز آشکاری بدتر شده است. نماینده عفو بین‌الملل افزود، وابستگان گروه‌های قومی به خاطر آزمون‌های عقیدتی، اغلب شانس پیدا کردن شغل در ادارات دولتی و نیمه‌دولتی را ندارند. فعالان حقوق مدنی اغلب مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند و با اتهام‌های مبهم و نامشخص دادگاهی می‌شوند. فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران در مناطق قومی با این اتهام که از گرو‌ه‌های مسلح شورشی حمایت می‌کنند، با دادگاه‌‌های پرسش‌برانگیز مواجه می‌شوند.
اوا زاولسبرگ (Eva Savelsberg)، از مرکز اروپایی مطالعات کردی می‌گوید، در عراق مسیحی‌ها و یزیدی‌ها اصولا تنها در قلمرو خارج از منطقه‌ی خودگردان کردستان مورد تبعیض و حمله قرار می‌گیرند. با این‌حال دستگاه اداری منطقه‌ی کردستان تلاش می‌کند با ایجاد موانع اداری از پناه بردن یزدی‌ها به این منطقه جلوگیری کند.
به گفته‌ی اودو اشتاین‌باخ، مسیحی‌ها و یزیدی‌های عراق از سوی دولت تحت تعقیب نیستند. یزدی‌های عراق دست‌کم در مناطقی که اسکان یافته‌اند، از هجوم دیگر گرو‌های مذهبی تا حدودی در امان هستند. اما به باور اشتاین‌باخ اسکان مسیحی‌ها در کردستان عراق تنها می‌تواند یک راه‌حل بینابینی باشد.

بزرگانی در جهان كه به عیسی مسیح و كلام خدا ایمان آوردند


کتاب مقدس کلام خداست وتاكنون مردان و زنان بزرگی به این کتاب ایمان آورده اند و آن را پذیرفته اند.
آیا شما نیز می خواهید این کلام را بپذیرید و عیسی را به عنوان منجی خود قبول کنید؟
در این قسمت به بزرگانی از جهان اشاره می کنیم که به این کلام ایمان دارند.
آبراهام لینکلن : به اعتقاد من کتاب مقدس بهترین هدیه اي است که خداوند به انسان عطا فرموده است ، تمام نعمت هاي جهان از طریق این کتاب به ما رسیده است.
ویلیام گلدستون،سیاستمدار انگلیسی : در طول عمر خود افتخار آشنایی با نود و پنج نفر ازمردان بزرگ را داشته ام ، که از این هفتادو هشت نفرشان پیرو کتاب مقدس بوده اند، مهر اصالت بر کتاب مقدس خورده است و فاصله بی حدو حصر، آن را از هر کتاب دیگري جدا کرده است.
جرج واشنگتن: بدون خدا و کتاب مقدس غیر ممکن است بتوان جهان را اداره کرد.
ناپلئون : کتاب مقدس یک کتاب صرف نیست ، بلکه موجودي زنده است که هر که در برابرش قد علم کند به خاك می مالد.
پاتریک هنري ، سیاستمدار آمرکایی: کتاب مقدس می ارزد به تمام کتاب هایی که تاکنون به چاپ رسیده است.
گوته : بگذار فرهنگ فکري به پیشرفت خود ادامه دهد ، بگذار علوم طبیعی از جهت عمق و وسعت ترقی کند و فکربشر هر قدر می خواهد بازتر شود ، اما بدان همه این پیشرفت ها به قله فرهنگ اخلاقی مسیحیت ، آنگونه که در اناجیل دیده می شود نخواهد رسید.
و بسیاري دیگر از مردان و زنان که در مورد این کلام گفته اند.
کلامی که کودکان با عشق به داستان هاي آن گوش فرا می دهند ، کلامی که براي خردمندان عبرت و درس زندگی است،
کلامی که افراد شرور و مغرور از هشدارهاي آن می ترسند اما دردمندان در آن صداي مادري دلسوز را می شنوند کلامی که هرکس آن را در اختیار دارد گنجی بزرگ را دارد.
کلامی که هرکس آن را دارد با آن از تاریکی به نور می رسد.
بزرگانی که ایمان آوردند
چه زیاد هستند افرادي که قصد، دارند مسیحیت و عیسی مسیح و کلام خداوند را تخریب کنند ، اما راه به جایی نمی برند.افرادي که در طول تاریخ قصد داشته اند ایمان مردم را به عیسی مسیح و کتاب مقدس از بین ببرند اما خود نیز به این کلام و شخصیت برجسته جهان ایمان آورده اند.
"دکتر جاد" جزو فیلسوفان بزرگ جهان به شمار می آمد و به مدت چهار سال ریاست دانشکده فلسفه لندن را به عهده داشت. دکتر جاد و همکارانش ، جولیان هاکسلی ،برتراند راسل ، اچ جی ولز و جورج برنارد شاو بیشتر از هر گروه دیگري زیر بناي ایمان دانشجویان نسل اخیر را سست کرده بودند.
دکتر جاد معتقد بود عیسی انسانی بیش نبوده و خدا جزئی از این جهان هستی می باشد و اگر این جهان از بین برود خدا نیز نابود خواهد شد. وي بر این عقیده بود که گناه وجود خارجی ندارد و انسان اساسا خوب است و به سوي مدینه فاضله در حرکت می باشد. ولی سر انجام گفت : دو جنگ جهانی و احتمال وقوع جنگ جهانی دیگر برایش به طور قاطع ثابت کرده بودند که انسان حقیقتا گناهکار است.
اکنون او معتقد شده بود که گناه به طور کامل در کتاب مقدس شرح داده شده است و تنها راه نجات از گناه صلیب عیسی مسیح است. او پیش از مرگش یکی از پیروان غیور عیسی مسیح گردید.
"لیو والاس" که یک ژنرال بر جسته و یکی از نوابغ ادبیات به شمار می آمد، نمونه اي دیگر از این اشخاص می باشد.
وي دست به نگارش کتابی زد تا به اصطلاح افسانه "مسیحیت" را براي همیشه نابود سازد. آقاي لیو توضیح می دهد که چگونه دو سال تمام در کتاب خانه هاي اروپا و آمریکا به دنبال اطلاعاتی براي کتابش می گشت. قبل از به پایان رسانیدن دومین فصل کتابش متوجه شد که زانو زده است و با گریه به عیسی مسیح می گوید : " اي خداوند و اي خداي من".
شواهد حاکی از الوهیت مسیح که وي به آن ها دست یافته بود ، او را متقاعد نمود که عیسی مسیح پسر خدا و یگانه نجات دهنده بشر است.
" لیو والاس" بعدا کتاب بن هور را که یکی از بزرگترین رمان هاي مربوط به روزگار مسیح است را به رشته تحریر در آورد.
"سی .اس. لوئیس" : استاد و نویسنده دانشگاه هاي آکسفورد و کمبریج ، نمونه اي دیگر از اشخاص شکاك بود. او سعی می کرد خود را متقاعد سازد که مسیحیت فاقد اعتبار است. اما پس از سال ها تحقیق و جست و جو، زمانی که درآکسفورد بود عیسی را به عنوان خداوند و نجات دهنده خود پذیرفت.
او این لحظه را چنین تشریح می کند:
" باید مرا شبهاي متمادي تنها در اتاق خود در ماگدالن
تصور کنید که هر وقت براي حتی ثانیه اي دست از کار می کشیدم ،
حضور سنگین و مداوم او را که اصلا تمایلی به دیدنش نداشتم
شدیدا احساس می کردم. بالا خره آنچه را می ترسیدم بر سرم آمد.
در عید تثلیث ۱۹۲۹ من تسلیم شدم و قبول کردم که وی
خدا است و نزد او زانو زدم و دعا کردم. شاید آن شب دل شکسته ترین
و سر سخت ترین فرد انگلستان توبه نمود و به سوي خدا بازگشت"
"سی. اس .لوئیس" بعدا یکی از ایمانداران سر سپرده عیسی گردید و کتاب هاي زیادي براي دفاع از ایمان خود به مسیح به رشته تحریر در آورد. او در کتاب" فقط مسیحیت" چنین می گوید:
"شما می توانید او را ابلهی بپندارید و صدایش را خفه کنید
یا اینکه چون شیطانی بر او نهیب زده و او را بکشید
یا اینکه به پایش بیفتید و او را خداوند خدا بخوانید.
اما خواهش می کنم این حرف بی پایه و بی اساس را که
عیسی یک معلم و استاد بزرگ براي بشر بود را از خود اختراع
نکنید.چون او خود راهی از این جهت براي ما باز نگذاشته و نیز
چنین قصدي نداشته است"
پس مشاهده می شود چه کسانی به عیسی مسیح ایمان آورده اند. کسانی که مخالفین سر سخت عیسی مسیح و کتاب مقدس بوده اند.
به راستی کلام خداوند قدرتمند و حقیقت است زیرا که فرموده است:
((تا به نام عیسی هر زانویی از آنچه در آسمان و بر زمین و زیر زمین است خم شود،
و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیح، خداوند است براي تمجید خداي پدر))

یک فعال دانشجویی به دو سال زندان محکوم شد

سایت آزادنا: محمد صیادی، فعال دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا به دو سال حبس تعزیری محکوم شد.
محمد صیادی، فعال دانشجویی و دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشجویان همدان در دادگاه تجدید نظر به ۲ سال حبس تعذیری محکوم شد.
دادگاه تجدید نظر استان همدان با شکستن حکم دادگاه انقلاب مبنی بر ۷۸ ماه حبس قطعی حکم وی را به ۲ سال حبس قطعی تبدیل کرد تا این فعال دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا دو سال اینده را در زندان سپری کنند، همچنین دانشگاه بوعلی سینا نیز در طی پرونده سازی های آموزشی و انضباطی احکام گوناگونی را در ماه های اخیر بر علیه وی صادر کرده است.
قابل ذکر است، تنی چند از افراد نزدیک به نهاد های امنیتی در دانشگاه ها به دلیل عدم واکنش دانشجویان به این حکم قضایی، دروغ پراکنی بر علیه این فعال را آغاز کرده و اعلام کرده اند حکم وی تعلیقی می باشد.

مصادره منزل خانواده یکی از زندانیان سیاسی

انتشار: فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
مصادره منزل و پلمپ کردن چاه کشاورزی خانواده یکی از زندانیان سیاسی
بنام خدا ؛طی هفته گذشته در چند مورد تماس تلفنی صمدی رئیس اداره اطلاعات رژیم در گلپایگان و معاونش فخاری به پدرم تذکر میدهند که منزلش محل تجمع افرادی است که در گذشته ضد انقلاب بوده ویا بعضا ضد نظام فعالیت می کنند و پدرم را متهم می کنند که با جمع آوری این افراد از مناطق مختلف مشغول تبلغ علیه نظام است .صمدی با اشاره به وضعیت این جانب به پدرم می گوید پسر شما با تمام توان مشغول فعالیت علیه نظام است و این در حالی است که شما نه تنها مانعش نمی شوید که از خودش و از ضد انقلاب که حمایتش می کنند حمایت و برایشان تبلیغ می کنید . این اتهامات در حالی صورت می گیرد که پدرم بیمار است وآمد و رفت خانه پدرم جزء برای عیادت وی نیست و افرادی که آمد و رفت می کنند گر چه از همۀ توده ها اما فعال یا مبارز سیاسی نیستند. صمدی توضیحات تلفنی پدرم را در این مورد نمی پذیرد و تهدید می کند تحت فشار نیروهای متعهد به نظام ما مجبور به واکنش خواهیم شد.تا اینکه سه شنبه گذشته مورخ 15 /2/88 شعبۀ 101 دادگاه گلپایگان به ریاست قاضی جوادی بنابه خواست دادستان افتخاری طی حکمی دستور به پلمپ چاه آبی کشاورزی پدرم می دهند از این چاه آب نزدیک به 50 هکتار از اراضی گشاورزی که متعلق به پدرم و بخش بزرگی از آن متعلق به گشاورزان منطقه است آبیاری می شوند پس از مراجعه پدرم به شعبه 101 قاضی جوادی اعلام می کند که این چاه بنابه گزارش و شکایت برادران اطلاعات محل تجمع غیر قانونی است و پسران شما با قرار دادن بشقاب ماهواره سعی در اغفال مردم در این محل داشته اند و برنامه های شبکه های ضد انقلاب را پیگیری می کردند. اسرار پدرم مبنی بر خشک شدن مصولات کشاورزی در صورت پلمپ چاه به نتیجه نمی رسد.عده ای از کشاورزان هم به اعضای شورای روستای کنجدجان مراجعه می کنند و خواهان حل مشکل می شوند این اعضا روز پنجشنبه به دیدار امام جمعه گلپایگان نیکونام می روند و از ایشان کمک می خواهند .نیکونام با اشاره به نام پدرم می گویید اینها با ضد انقلاب همکاری دارند. و من هم به عنوان نماینده رهبری خواسته ام تا اموالشان را بگیرند وبه افراد مستحق بدهند. از اینها می گیریم و به بقیه کشاورزان می دهیم.رژیم به این هم اکتفا نکرده در میان حیرت و سرگردانی خانواده ام روز شنبه عده ای از لباس شخصی ها با تعدادی از مامورین نیروی انتظامی رژیم با عنوان ظابطین دادگستری با در دست داشتن احکام که به خانواده نشان داده نشده به درب منزل مادرم و یکی دیگر از منازل پدرم مراجعه کرده و خواسته اند تا هر چه سریعتر این منازل تخلیه شوند. این حکم تخلیه نیز از طرف شعبۀ 101 صادر شده و در آن پدرم متهم شده که زمین خواری کرده و اراضی دولتی را که متعلق به منابع طبیعی بوده تصاحب کرده است .لازم به ذکر است این منازل بیش از 40 سال است که ساخته شده که حتی اکنون در اثر وضعیت بد اقتصادی خانواده ام ناشی از فشارهای گاه و بیگاه رژیم روبه ویرانی میروند و اگر قرار باشد منازل و زمینها ی خانواده این جانب متعلق به دولت باشد نیمی از منازل روستای کنجدجان که نزدیک به 15000 نفر جمعیت دارد در اطراف منازل ما جای دارد. این اتفاقات تنها برای قطع آخرین شریانهای اقتصادی خانوادۀ من و وادار کردنشان به تبعیت از خواست رژیم است .اینجانب از طرف خودم و خانواده ام از تمامی فعالین ،سازمانها و نهادهای حقوق بشر در سراسر جهان و تمامی انسانهای آزاده عاجزانه درخواست کمک دارم و می خواهم تا مانع از انجام نیات شوم و پلید رژیم ولایت فقیه علیه خانواده ام شوند .
زندانی سیاسی محمد نیک بختزندان مرکزی اصفهان20 اردیبهشت 1388گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:کمیساریای عالی حقوق بشر کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا سازمان عفو بین المللسازمان دیدبان حقوق بشر

اعدام نوجوانان؛ اظهارات وقیحانه سخنگوی رژیم

سخنگوى وزارت خارجه رژیم شب گذشته در مصاحبه ای كه از تلويزيون جمهوری اسلامی پخش شد، از اعدامهاى دسته جمعى بویژه اعدام نوجوانان در ایران دفاع كرد و گفت ما راجع به حقوق بشر بحث خودمون رو داريم. ما به صورت جدى مشكل داريم با غرب بر سر دموكراسى و حقوق بشر حالا اگه بخواهيد مى گم در كجا با هم اختلاف اساسى داريم. اتفاقا ما در بحث هسته ای باز به همين ترتيب ما در موضوع آزادى بيان ما حتى در موضوعى مثل اعدام مشكل بسيار بسيار جدى داريم با گفتمان موجود در غرب. ما مى گیم حقوق بشر و تنوع فرهنگى. يعنى در غرب مثلا نسبت به حقوق مقتول عنايتى ندارند مى گويند يعنى چه شما مى گوييد ديه خانواده مقتول، حالا زده يكى را كشته، اين را بگذاريد، اين براى چى اعدام بشود اين آقاى قاتل؟ ما مى گيم اين جا مبانى فرهنگى ما فرق مى كند. خيلى خوب، تيرباران، شما معتقديد اعدام مثلا بد هست. الان وارد بحث حقوقى و مبانى نمى شويم. چه فرقي است ميان تيرباران و بمباران. بمباران كه اعدام دسته جمعی تر از تيرباران هست. بالاى 18 سال و زير 18 سال بدون محاكمه بمباران مى شوند. خب اين چه جورى ممكن است. امسال عفو بين الملل مى گويد كه مجموع معدومين 3 هزار تاست. در حالى كه مجموع افرادى كه با گلوله باران كشته مى شوند بالاى 100هزار تاست. چرا سه هزار تا بالاتر از صد هزار تاست؟ چرا خونى كه با تيرباران ريخته مى شود بد هست، ولى خونى كه با گلوله باران ريخته مى شود بد نيست؟ اينها يک بحثهاى جدى حقوق بشری است.
این مزدور جنایتکار در باره اعتراض جهانی به اعدام دلارا دارابی نیز وقیحانه گفت چرا كمپين، امضا، تظاهرات جلو سفارتخانه ها براى اعدام هست ولى براى جنگ كه اعدام اكبر هست و كشتار دسته جمعی تر هست، چرا در آمار صليب سرخ به كشته هاى جنگى ما توجه نمى كنيم ولى به آمار عفو بين الملل كه كشته شده هاى اعدامند توجه مى كنيم؟ اينها بحثهاى بسيار مبنايى ست و چيزى نيست كه به راحتى بين ما و غرب حل بشود.

دو نفر دیگر را امروز در اصفهان حلق آویز کردند

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
بنابه گزارشات رسیده از زندان مرکزی اصفهان( دستگرد) 2 زندانی صبح روز دوشنبه در محوطه زندان مرکزی اصفهان اعدام شدند و 3 زندانی دیگر که یکی از آنها زن می باشد در آستانه اعدام قرار دارند. صبح روز دوشنبه 21 اردیبهشت ماه 2 زندانی به نامهای حسین باقری 32 ساله و علیرضا ملک محمدی 35 ساله در زندان مرکزی اعدام شدند. 3 زندانی که روز شنبه 19 اردیبهشت ماه به سلول انفرادی منتقل شده بودند. روز یکشنبه 20 اردیبهشت ماه محمود کریمی 27 ساله اعدام شد و 2 زندانی دیگر صبح روز دوشنبه اعدام شدند.در حال حاضر 2 زندانی دیگر به نام های محسن صادقی 35 ساله و رضا چوپانی 40 ساله در سلولهای انفرادی در انتظار اجرای حکم اعدام بسر می برند.گفته می شود که روز دوشنبه یکی از زندانیان زن از بند زنان زندان اصفهان جهت اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شده است. زندانی که روز دوشنبه 21 اردیبهشت به سلول انفرادی منتقل شد خانم مریم رضائی پور نام دارد .رقم اعدام های که از هفتۀ گذشته آغاز شده و همچنان ادامه دارد. با اعدام های امروز در زندان اصفهان به 25 نفر رسید.سیاست های سرکوب گسترده و اعدام های گروهی و مستمر توسط ولی فقیه مطلقه این رژیم علی خامنه ای تعیین می شود و به دستور و تایید شاهرودی رئیس قوه قضائیه به اجرا گذاشته می شود . احکام ضد بشری اعدام زندانیان سیاسی ، اعدام کودکان ، اعدام های گروهی و سنگسار، دستگیریهای گسترده وسرکوب فعالین دانشجویی،زنان و کارگران برخلاف قوانین و معاهدات بین المللی است که این رژیم ملزم به اجرای آن است.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، اعدام های امروز و انتقال زندانیان بیشتری جهت به اجرا در آوردن احکام ضدبشری اعدام را محکوم می کند و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به موج اعدامها در ایران است.
21 فرودین 1388 برابر با 11 می 2009
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید: کمیساریای عالی حقوق بشر کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا سازمان عفو بین المللسازمان دیدبان حقوق بشر

این است حاکمیت مشتی آخوند جنایتکار در ایران


بار دیگر گزارشی تکاندهنده از فروش دختران ایرانی در کشورهای عربی در یکی از سایتهای داخل کشور منتشر شده است. سایت هم میهن در گزارش خود از جمله می نویسد معمولا دختران ایرانی که به دوبی و امارات عربی قاچاق می شوند بین 10 تا 17 ساله اند.
رئیس دفتر پلیس بین الملل (انترپول) در ایران در پائیز سال 2006 گفته بود امروزه قاچاق دختران و زنان جوان به کشورهای همسایه یکی از سودآورترین کارها در ایران است. وی گفت به دنبال زلزله اخیر در بـم، دختران یتیم دزدیده شده و به یک بازار شناخته شده در تهران برده شدند که در آن تاجران ایرانی و خارجی با یکدیگر ملاقات مى كنند.
این است جمهوری پلید اسلامی و حاکمیت مشتی آخوند جنایتکار در ایران. این تجارت جنایت آمیز بدون اطلاع داشتن و شرکت آخوندها صورت نمى گيرد. مقامات دولتی خود نیز در خرید و فروش و آزار جنسی زنان و دختران دست دارند.****
گزارش سایت هم میهن: بیشتر دخترانی که به دوبی و امارات عربی قاچاق می شوند بین 10 تا 17 ساله اندزود همه چیز برایمان عادت می شود. شاید فراموشی گرفته ایم و خوشیم از سرما و خنکی زیر برف. اما هنوز هم درهتل های دبی چوب حراج می خورند دخترکانی که منتظرند، تا نگاه مشتاق یکی از آن شیخ های خنده رو و شکم برآمده مکثی بر چهره شان کند.
هم این که نمی بینیم، بس است برای آن که بگوییم نیست. وجود ندارد. اما تنور تجارت زنان در دبی را زنان ایرانی گرم می کنند.
زنانی که به تازگی کنار پرچم کشورمان به شبکه های غیر اخلاقی کشورهای عربی آمده اند. سوسن 19 ساله. یک شماره در کنار جمله ای که به فارسی تو را دعوت می کند با این دختر نیمه برهنه تماس بگیری....
زنان ایرانی در شبکه های غیر اخلاقی امارات
حرف تازه ای نیست انگار. کسی را هم نگران نمی کند.
نیره اخوان بی طرف یکی از نمایندگان زن در مجلس هشتم اما در رابطه با حضور زنان ایرانی درشبکه های غیر اخلاقی کشورهای عربی به هم میهن می گوید : منتشر شدن چنین تصاویری در این موقعیت زمانی به دلیل مغشوش جلوه دادن چهره کشورمان است.
نماینده اصفهان اعتقاد دارد: چنینی مسایلی در لایه های پنهان هر کشوری وجود دارد حتی اگر همه مسایل را هم درست کنیم این مشکل در گوشه ای خودش را نشان می دهد ولی این که در چنین موقعیتی چنین اخباری منتشر می شود برای آن است که بگویند در کشوری اسلامی که ادعای اخلاقیات دارد، چنین اتفاقاتی می افتد .
او هم مانند بقیه مسوولان از خرید و فروش زنان ایرانی در امارات اظهار بی اطلاعی می کند و می گوید: باید مسئولان و متولیان در این رابطه پاسخگو باشند ، من از صحت و چرایی این اتفاق اطلاعی ندارم .
به جز دبی افغانستان، پاکستان و هندو ستان نیز از جمله کشورهایی هستند که به تجارت دختران ایرانی می پردازند .
در یکی از گزارش هایی که به موضوع قاچاق زنان در ایران پرداخته آمده است: در رابطه با قاچاق دخترتن و زنان ایرانی نوشته است آمده است: یکی از دلایل فرار دختران ایرانی و گرفتار شدن در چنین باند های فقر مالی توام با فقر فرهنگی است. افراد باندهای فوق با سواستفاده از این ضعف، به ‏روستاهای کوچک و محروم می روند (خصوصا در استان خراسان به دلیل نزدیکی ) و با خانواده ها صحبت می کنند ‏که از این طریق دخترانشان به استقلال می رسند، خرج خودشان را تامین می کنند و می توانند در آینده ای نه چندان دور ‏آنان را نیز تامین کنند و بدین ترتیب اجازه خرید دختر را از پدرش می گیرند.
حتی در بعضی موارد دیدم که به صورت ‏علنی هم گفته شده که دخترشان را برای چه موردی خریداری می کنند ولی باز در نهایت تعجب موافقت شده است. طبق ‏گفته این دختران به طور معمول در ازای هر دختر 6 - 7 میلیون تومان به خانواده شان پرداخت می شود. البته دختران 10-‏‏12 ساله به مبلغ 20 میلیون تومان خریداری می شوند که آنان را برای شیوخ امارات می برند. چرا که آنان به دختران این ‏رده سنی علاقه مند هستند! مواردی هم بودند که در خانواده، شخصی بیماریهای نظیر کبد و کلیه داشته و به پول احتیاج ‏شدید داشتند و آن پول را از فروش دخترشان تامین کردند. در این موارد خانواده راضی نبودند اما بر اثر ناچاری دست به ‏این کار زده اند.
سولماز شریف، نویسنده این گزارش در گفت و گو با یک کارشناس اجتماعی به بررسی علل رایج بودن قاچاق زنان و دختران در استانهای خراسان، سیستان و بلوچستان و افغانستان ‏و پاکستان پرداخته و گفته است: قاچاقچیان، این دختران و زنان را در خانواده هایی که غالبا شرایط نابسامان اقتصادی به سر می برند، ‏شناسایی و با معرفی خود به عنوان اهالی زاهدان که دارای ثروت هستند، خواستگاری می کنند و پس از عقد آنها را به خانه ‏های فساد در شهرهایی نظیر کویته، کراچی و... اعزام می کنند که بر اساس یافته های این تحقیق مناطق حاشیه نشین مشهد ‏از مناطقی است که این پدیده در آن کاملا به چشم می خورد. ‏
این کارشناس به ابعاد نگران کننده پدیده فروش دختران توسط خانواده خود و یا شوهرانشان در شهرهای مختلف مرزی ‏اشاره می کند و می گوید: مطابق بررسیها قربانیان اولا هیچ آگاهی از قاچاق شدن خود نداشته اند و از آنجا که ازدواج آنها ‏به صورت موقت بوده تنها چند روز پس از ازدواج با اجبار، زور، تهدید و فریب به زاهدان و سپس به پاکستان و افغانستان ‏منتقل می شوند. نکته این است که همه قربانیان از طریق صیغه، ازدواج کرده و عدم ثبت رسمی عقد آنها در این شکل یکی ‏از معضلات اساسی شده است.‏
معمولا دخترانی که به دوبی و امارات عربی قاچاق می شوند بین 10 تا 17 ساله اند و آنها به دو صورت قاچاق می شوند، ‏تعدادی از زنان و دختران به طور رسمی خواستگاری شده و در ازای پرداخت مبالغی به خانواده هایشان از مرز عبور داده ‏می شوند و عده ای دیگر دخترانی هستند که ربوده شده و یا توسط اعضای باند اغفال می شوند و بدون اجازه پدر از کشور ‏خارج می شوند. اگر مردان عرب این دختران را به همسری انتخاب کنند مشکل زیادی وجود ندارد اما مشکل زمانی به ‏وجود می آید که دختران ایرانی مورد استقبال قرار نمی گیرند، بنابراین به روسپیگری در کلوپ ها و کاباره ها مشغول می ‏شوند. ‏

آخرین گزارش از وضعیت دانشجویان دربند امیرکبیر

خبرنامه امیرکبیر: احمد قصابان، دانشجوی دربند، صبح امروز با تودیع قرار وثیقه ی ۲۰۰ میلیون تومانی ازاد شد. وی یک روز پس از مراسم تدفین چند شهید گمنام و اعتراضات گسترده دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک به دفن شهدا، در منزل بازداشت و روانه بند امنیتی ۲۰۹ اوین شد.
احمد قصابان ششمین دانشجوی ازاد شده دانشگاه پلی تکنیک است که پس از ۸۵ روز بازداشت و تحمل فشارهای شدید نیروهای امنیتی ازاد شد. پیش از این نیز طی هفته های گذشته، اسماعیل سلمان پور، کوروش دانشیار و حسین ترکاشوند و یاسر ترکمن و نریمان مصطفوی نیز آزاد شدند.
گفتنی است عباس حکیم زاده، مهدی مشایخی و مجید توکلی سه دانشجوی دیگری هستند که هنوز در بازداشت بسر می برند و از وضعیت مسعود دهقان نیز هم چنان اطلاعی در دست نیست.

بازجویی از زنان بازداشتی در بند 209

تغییر برای برابری - امروز 20 اردیبهشت برخی از خانواده های بازداشت شدگان به دفتر آقای جمشيدي رفتند و پی گیر نامه ای بودند که هفته پیش برای آقای شاهرودی نوشته وبه دفتر سخنگوی قوه قضائیه داده بودند. یکی از مادران کمپین می گوید:«البته كه ما را به راحتي راه ندادند گفتند آقای جمشيدي نیست. خلاصه با اصرار مادرهای بچه ها دو نفر وارد دفتر ایشان شدند. به آنها گفتند نامه را آقای جمشيدي برداشته و جوابي نداده است. اما خانواده ها آنقدر نگران بچه هایشان بودند که گفتند ما جواب مي خواهيم. درست است كه زنان زندانی تماس می گیرند ولي چرا به كار ان ها رسيدگي نمي شود و هنوز آن ها را نگه داشته اند؟ پسرها چرا زنگ نمي زنند و از آن ها خبري نداريم؟ خلاصه گفتند كه چرا ما نبايد از بچه هايمان خبر داشته باشيم؟ مگر آنها چه كرده اند و گناه آن ها چيست؟ آنها ضمن بیان این که روز سه شنبه مجددا برای ملاقات با شخص آقای جمشیدی به دفتر ایشان می آیند آنجا را ترک و سپس راهی دادگاه انقلاب شدند.»
یکی از اعضای خانواده های کارگری که در مقابل دادگاه بود نیز به ما گفت:« هر روز بی نتیجه می آییم . جواب های ضد و نقیض می دهند. ساعت يك و نيم بعداز ظهر خسته و بی جواب به خانه بازگشتیم»
بعد ازظهر امروز نیز برخی از زنان بازداشتی با خانواده هایشان تماس گرفتند. نیکزاد زنگنه که از بازجویی بازگشته بود در تماس با مادرش گفته است :«امروز از همه بازجویی کردند. من هم توضیح دادم که برای تحقیق دانشگاهی ام در پارک بودم. آنها همچنین ازمن درباره فعالیتم در کمپین سوال کردند که من هم پاسخ دادم و کار در کمپین را علنی و قانونی دانستم . ».
جلوه جواهری هم در تماسی که با خانواده اش داشته گفته از او هم بازجویی شده است. جلوه شاکی از این بوده که او در پارک نبوده و او را از خانه اش برده اند اما آنها به اعتراض او توجه نکرده اند. او همچنین نگران کامپیتورش بود چون همه مدارک مربوط به پایان نامه اش در آن است و نگران بود که نکند همه را پاک کنند.»
همچنین مریم محسنی در تماس با دخترش رزا فرج اللهی گفته است :« داروهایم را نمی دهند و گوشم به شدت ورم کرده است. هر چقدر در خواست می کنم که مرا به دکتر ببرند و داروهایم را بدهند قبول نمی کنند.»
طبق گفته زنان بازداشتی، همه آنان را برای بازجویی به بند 209 و با چشم بند برده بودند.بیشتر بازجوها زن بوده اند. به همه آنها ورقه هایی داده اند که تعهد دهند که دیگر در تجمع غیر قانونی شرکت نمی کنند. به مریم محسنی هم در بازجویی برگه تعهد را داده بودند که او گفته بود «من امضاء نمی کنم چون در تجمع غیر قانونی شرکت نکرده ام و تجمع اول ماه می غیر قانونی نیست».
هم اکنون دو تن از زنان به بند عمومی منتقل شده اند و 15 نفر از آنان در سالن متادون هستند.