۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه

نوجوانی در آستانه اعدام در زندان شیراز

روزنامه سرمایه: یک پرونده قصاص زیر 18 سال دیگر روی میز قوه قضائیه. در حالی که گفته می شود پرونده محمدرضا حدادی برای آخرین بار مورد بازبینی قرار گرفته و به دادگاه شعبه رسیدگی کننده در کازرون برگشته است، خانواده وی اعلام نگرانی می کنند حکم پیشین وی بدون در نظر گرفتن نکاتی که آنها به عنوان ادله اثبات بی گناهی وی ارائه کرده اند، مجدداً تایید شود. رحمت الله حدادی برادر محمدرضا حدادی با اعلام این موضوع گفت: «درحالی که ما منتظر نتیجه استیذان برادرمان بودیم از سوی شعبه رسیدگی کننده به پرونده در کازرون به ما اعلام شده حکم پیشین وی از سوی شعبه 7 دیوان عالی بدون تغییر تایید شده و به کازرون برگشته است و حکم به زودی از سوی شعبه اجرای احکام شیراز به اجرا در خواهد آمد.» وی افزود: «پیش از این در اردیبهشت ماه گذشته حکم در زندان عادل آباد شیراز تا مرحله اجرا پیش رفت اما با وساطت آیت الله شاهرودی برای بررسی بیشتر پرونده متوقف شد. ما برای اینکه ثابت کنیم برادرمان بی گناه است اسناد و مدارکی را مبنی بر اینکه این قتل توسط او انجام نشده و فقط از سوی همدستانش بر گردن او انداخته شده است ارائه کردیم و امیدوار بودیم قاضی رسیدگی کننده به حکم به این نکات توجه کند که متاسفانه متوجه شدیم نه تنها بررسی خاصی روی پرونده انجام نشده بلکه همان حکم عیناً تایید شده است.» به گفته وی «آنها مستنداتی دال بر اثبات بی گناهی محمدرضا حدادی دارند اما دادگاه تاکنون از آنها نخواسته برای توضیح مستندات خود اقدامی کنند.»وی اضافه کرد: «برای اعدام محمدرضا از اولیای دم پول دیه ای گرفته اند که مربوط به چند سال گذشته و یک چهارم دیه منظور شده است چون آنها هنگام ارتکاب قتل چهار نفر بودند. اما این مساله وجود دارد که پول دیه با توجه به قیمت جدید بسیار بیشتر از مبلغ گرفته شده است.»وی درباره اینکه خانواده اولیای دم در خصوص گذشت از خون مقتول چه واکنشی دارند، افزود: «آنها اعلام کرده اند ما می دانیم
برادر شما قاتل اصلی نیست اما چرا همان ابتدا ارتکاب قتل را بر گردن گرفت.»
وی خاطرنشان کرد: «ما می ترسیم اجرای حکم برادرمان بدون اطلاع ما انجام شود در حالی که حداقل ما در همان روز اجرای حکم وقت داریم تا به پای خانواده مقتول بیفتیم و از آنها طلب بخشش کنیم.»
شرح ماجرا
30 مرداد ماه سال 82 مردی به کلانتری مراجعه و اعلام می کند پدرش به نام محمدباقر از روز 28 مرداد ماه کازرون را به مقصد شیراز ترک و تاکنون مراجعه نکرده است. هشتم شهریور همان سال وی به پلیس اعلام می کند اتومبیل پدرش بعد از 11 روز در روستای فتح آباد کازرون پیدا شده است. تحقیقات قضایی و پلیسی درخصوص گم شدن محمدباقر آغاز می شود و در جریان رسیدگی، شخصی به نام مهدی ساسانی اقرار می کند که هنگام سرقت اتومبیل و کشتن راننده افرادی به نام های محمد قربانی، تقی و کریم نیز دخالت داشته اند.
20 مهر ماه همان سال کریم حدادی دستگیر می شود و اظهار می دارد:
«من به اتفاق مهدی ساسانی و تقی حدادی و محمد روبه روی امامزاده سید حسین ساعت 11 یا 12 شب بود که ایستادیم بغل جاده، یک پیکان سواری جوانان نارنجی رنگ از کازرون آمد، محمد قربانی و تقی حدادی دست بلند کردند پیکان هم ایستاد و ما سوار شدیم از قائمیه رد شدیم به طرف شیراز. محمد به راننده گفت: «یک رفیق داریم او را سوار کن کرایه ات را می دهیم، راننده قبول کرد. در بین راه به بهانه دستشویی، راننده، خودرو را متوقف کرد و پیاده شدیم من و محمد رفتیم داخل دره و مهدی و تقی پهلوی راننده ماندند راننده می خواست آب به داخل رادیاتور ماشین بریزد که تقی سنگی برداشت و از پشت به سر راننده زد و راننده روی زمین افتاد. بعد من و محمد از پایین آمدیم بالا و به اتفاق مهدی و تقی چند مشت هم به سر و صورت و سینه راننده زدیم و بعد جنازه او را داخل صندوق عقب پیکان انداختیم و او را تا حکیم باشی و رشن آباد آوردیم. در راه متوجه شدیم که پیرمرد راننده هنوز جان دارد و سرو صدا می کند. تقی که پسرعموی من است پشت فرمان نشسته بود از رشن آباد به طرف جاده خاکی کوره کچی رفتیم. تقی ماشین را متوقف کرد و در صندوق عقب را باز کرد پیرمرد هنوز جان داشت مهدی ساسانی با چوب دو دفعه به بدن پیرمرد زد. وی روی زمین افتاده بود که محمد و تقی تسمه پروانه ای آورده و دور گردنش انداختند و او را خفه کردند سپس تقی گفت جنازه را آتش بزنیم و بنزین تهیه کردیم و جنازه را آتش زده داخل گودالی قرار دادیم و روی گودال را پر از خاک کردیم و رفتیم.»پزشکی قانونی علت دقیق فوت را تشخیص نداده ولی اعلام کرد ضربه مغزی و شکستگی استخوان جمجمه می تواند یکی از دلایل آن باشد.در اثنای رسیدگی محمدرضا حدادی که در آن زمان سنش
15 سال و شش ماه بود دستگیر شد و در جلسات اولیه رسیدگی اعلام کرد که مقتول را او با تسمه پروانه خفه کرده است. هشتم آبان سال 82 مجدداً محمدرضا حدادی در جلسه رسیدگی به دادگاه، اتهام سرقت و قتل را به عهده گرفته و اقرار به ارتکاب جرم کرد.
چند روز پس از جلسه محاکمه در حالی که مادر محمدرضا به ملاقاتش رفته بود، محمدرضا به او می گوید آیا به وی پولی پرداخت شده یا خیر و مادرش اظهار بی اطلاعی می کند. پس از آن محمدرضا پی به نقشه دیگر دوستانش می برد و طی نامه ای در 13 آبان ماه آن سال به دادگاه اعلام می کند که یکی از متهمان وعده پول و دیگر وعده های واهی را به وی داده بود و به این طریق او فریب دیگر متهمین که از لحاظ عقلی و فکری و سنی بزرگ تر از موکل بوده اند را خورده است، در حالی که در ارتکاب جرم قتل هیچ نقشی نداشته است.
اما دادگاه بدون تحقیق نسبت به ادعای محمدرضا و انکار وی در تاریخ 16 دی ماه سال 82 سلب حیات مقتول توسط محمدرضا حدادی را مسلم دانسته و با استدلالاتی به صرف اقرار محمدرضا وی را به قصاص نفس محکوم و به استناد ماده 621 قانون مجازات اسلامی به لحاظ شرکت در آدم ربایی به تحمل 15 سال حبس و به استناد ماده 636 همان قانون به تحمل یک سال حبس به لحاظ مخفی کردن جسد مقتول محکوم کرد. دیگر متهمین نیز به حبس های طولانی مدت به اتهام
آدم ربایی و مخفی کردن جسد و جنایت بر میت محکوم شدند.
تصویب لایحه مجازات جایگزین برای اطفال در کمیسیون قضایی مجلس
جمشیدی سخنگوی دستگاه قوه قضائیه اردیبهشت ماه سال جاری از تغییرات در قانون مجازات کودکان خبر داده و در جمع خبرنگاران گفته بود: «دو لایحه به تصویب کمیسیون قضایی مجلس رسیده که در لایحه مجازات اسلامی جای گرفته است. نخست لایحه مجازات های جایگزین و دیگری لایحه مجازات اطفال و نوجوانان است.»
وی اضافه کرد: «در لایحه مجازات اطفال و نوجوانان برای گروه های سنی مختلف از هفت تا 12 سال، 12 تا 15 سال و 15 تا 18 سال نظام مجازات جدیدی در نظر گرفته شده است. برای کودکان هفت تا 12 سال در صورتی که مرتکب جرم تعزیری شوند سه طیف تصمیم گرفته می شود. نخست اخذ تعهد به تادیب و مواظبت بر حسن اخلاق از سوی والدین و دیگری تسلیم به اشخاص حقیقی یا حقوقی بر اساس مصلحت دادگاه و آخری تذکراتی است که قاضی به اطفال می دهد. ضمناً شرایط دادگاه نیز به صورت ویژه در نظر گرفته شده است.»
وی افزود: «برای نوجوانانی که بین 12 تا 15 سال سن دارند باز هم تعهد کتبی در نظر گرفته شده و حداکثر مجازات در جرائم تادیبی مهم سه ماه تا یک سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت پیش بینی شده است. در ماده 90 همین قانون آمده است در جرائمی که موجب حد و قصاص شود هر گاه افراد بالغ ماهیت جرم یا حرمت آن را درک نکنند یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود داشته باشد حسب مورد با توجه به سن شان به مجازات پیش بینی شده محکوم می شوند. در تبصره آن نیز آمده که کمال عقل می تواند از طریق پزشکی قانونی یا دادگاه احراز شود.» پیش از این نیز معاون قضایی دادستان کل کشور مهر ماه سال گذشته طی اعلام نظری در خصوص اعدام کودکان گفت: «افراد زیر 18 سال در ایران اعدام نمی شوند.»حسین ذبحی اعلام کرد: «متهمانی که سن آنها کمتر از 18سال است، با هر درجه از جرمی که مرتکب شوند، به استناد قوانین موضوعه ایران، اعدام نخواهند شد بلکه به سایر مجازات مقرر در قانون محکوم می شوند.چنانچه متهمان زیر 18سال مرتکب اعمال مجرمانه شوند، حداکثر مجازات آنها حبس ابد خواهد بود.»
وی اظهار داشت: «قوه قضائیه در ادامه اقدامات اصلاحی، ممنوعیت اعدام افراد زیر 18 سال را براساس بخشنامه برای مراجع قضایی سراسر کشور فرستاده و این اقدام را قانونمند کرده است.در این بخشنامه از مراجع قضایی سراسر کشور خواسته شده است تا مقررات مربوط به آیین نامه کمیسیون عفو، بخشودگی و تبدیل مجازات دو بار شامل حال مجرمان کمتر از 18سال شود.

نامه جوانی که در انتظار اعدام بسر می برد

انتشار: فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

نامه بهنود شجاعی زندانی که مهلت یک ماه او پایان یافته و بازهم در انتظار مرگ بسر می برد

بنام خداوند بخشنده مهربان
ایکاش باد صدایم را می برد
ایکاش گنجشکانی که از بالای دیوار بلند زندان رد می شوند حرفهایم را می شنیدند و بر ایوان خانه شما می نشستند و برایتان بازگو می کردند.
بچه ای بودم تا چشم باز کردم مادرم رفت و فرشته نجاتم مرا تنها گذاشت.
هیچگاه فکر نمی کردم بی مادری اینقدر سخت باشد.
بیش از سه سال است که در کنج زندان نشسته ام و تمام خاطرات زندگی ام در یک روز خلاصه شده .
سه سال است در یک روز زندگی می کنم. سه سال دائم مسیری را که آن روز رفتم می روم و هر چه تلاش می کنم که برگردم نمی شود.
در خودم فرو می روم،در خودم فریاد می زنم ،بخدا نمی خواستم چنین شود،ای خدا چرا چرا اینطور شد.
چرا تا آخرین لحظه عمرم شرمسار کسانی هستم که هنوز نتوانستم با آنها سخن بگویم و بیان کنم که این بهنود آن موقع نفهمید چه شد. ولی امروز با تمام وجود از آنچه شده پشیمان است و هر روز سر بر خاک می ساید و هر روز از خدا تقاضای بخشش می کند.
من در طی این سالها بارها و بارها در یک روز زندگی کردم و آنهم بدترین روز زندگی ام.
بارها و بارها مرده ام ولی باز نفس کشیدم و باز در انتظار مردن دوباره.
بخدا هیچکس نمی داند سنگینی این بار چیست؟
همانگونه که هیچکس نمی داند داغ فرزند چیست؟
من شرمنده ای ابدی هستم که انسانی را ،جوانی را، عزیزی را ،و ..... آه چه بگویم.
ایکاش نمی رفتم،ایکاش ...
دو بار مرا برای اجرای قصاص به سلول انفرادی بردند ، شبهای تلخ و سرد و سنگینی بود
نمی دانم چه بگویم هزاران بار مردم. می خواستم گریه کنم،اشکی نبود.می خواستم ناله کنم،صدایی دروجودم باقی نبود.
می خواستم در تنهایی مادرم را در آغوش بکشم و اشک بریزم ولی جز دیوار سفید و آهن سرد هیچ چیز نبود.
به آخر عمری رسیدم که هیچ چیز جز تلخی از آن ندیده بودم و در پایانش جز بار شرمندگی و پشیمانی چیز دیگری برایم باقی نمانده بود.
زندانبان کلید را گرداند و گفت بر خیز وقت رفتن است.
صدای کلید قلبم را لرزاند بیاد درد جانکاه شما افتادم،زمانی که فرزندتان را دیدید.
مرا به محوطه زندان بردند تمام زندگیم در همین دقایق جلو چشمم گذشت و یاد فرزند شما افتادم که او هم چون من آرزوهای فراوانی داشت.
زمانی که در پای چوبه دار به من گفتند،یک ماه فرصت داری تا رضایت بگیری با دیدن برادر آن مرحوم احسان عرق سرد خجالت بر پیشانیم نشست. مرا به زندان برگرداندند.
در سلولم بغضم ترکید. خدایا خدایا چگونه به آنها بگویم شرمنده ام،شرمسارم
شب با مادرم نجوا می کردم،مادر کجا رفتی؟چرا زود مرا تنها گذاشتی؟
اگر تو بودی چه ها نمیشد،ایکاش بودی،ایکاش به در خانه آنها می رفتی ،ایکاش از آنان می خواستی در حق من بزرگی کنند، ایکاش از آنان می خواستی که این افتاده بر زمین ندامت و پشیمانی را در دست بگیرند و ایکاش .... ایکاش مادر،مادرم،اگر تو در کنارم بودی ،هرگز این اتفاق برایم رخ نمی داد.
مادر در آن دیاری که هستی به دیدار احسان برو،تو در آنجا برایش مادری کن،من شرمنده اویم و می دانم درد بی مادری چیست.
خداوند مهر و محبت خود را در پدران و مادران ودیعه گذاشت و محبت والدین محبت خدایست .می دانم شما با مهر ترین و با مهربان ترین ها هستید و مهری که به فرزند عزیز از دست رفته خود دارید در دیگری بار بر من گشوده است.
شاید این آخرین نامه من باشد و نمی دانم که به دست مهربان شما خواهد رسید یانه؟
اما تقاضا می کنم بدانید بهنود که سه سال است در تمام لحظات زندگی خود آرزو می کند تا شما را ببیند و به پایتان بیفتد و بگوید،بخدا آنچه گذاشت در فهمم نبود،بخدا نفهمیدم چه شد ؟ بخدا شرمنده ام.
شما هرچه بگوئید هر چه بخواهید حق دارید.
ایکاش گرمی مهر و نور محبت شما ذره ای بر من یخ کرده بتابد،ایکاش مرا ببخشید.
نامه ام را با سلام تمام می کنم
شرمنده روی شما
بهنود شجاعی

اسامی تعدادی از دستگیر شدگان 27 شهریور

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

بنابه گزارشات رسیده تعداد زیادی از خانواده های دستگیر شدگان که اکثرا خانواده های 27 شهریور هستند از صبح امروز در مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوین دست به تجمع اعتراضی زدند.آنها خواستار اطلاع یافتن از عزیزان خود و آزادی آنها هستند.
روز دوشنبه 30 شهريور ماه بيش از 100 نفر از خانواده هاي بازداشت شده ها كه اكثرا خانواده بازداشت شده هاي روز جمعه 27 شهريور بودند در مقابل دادگاه انقلاب دست به تجمع اعتراضی زدند و خواهان آزادي و با خبر شدن از وضعيت عزيزانشان و مكان نگهداري آنها بودند.اسامي اين بازداشت شده ها هنوز از طرف دادگاه انقلاب تاييد نشده .

يكي از شيوه هاي دادگاه انقلاب براي اذیت و آزار خانواده ها عدم تاييد اسامی بازداشت شده ها تا چند روز بعد از بازداشت است كه باعث نگراني و فشار روحي مضاعف روي خلانواده ها مي شود. همچنین شيوه هاي دیگر دادگاه انقلاب براي اذیت و آزار خانواده ها به خصوص مادران اين است كه وقتي مادران براي گرفتن استعلام رايانه اي و تاييد اسم فرزند خود به عنوان بازداشتي به دادگاه انقلاب مراجعه مي كند و شناسنامه خود را ارائه مي دهند دادگاه انقلاب شناسنامه مادر را قبول نمي كند و مي گويد بايد شناسنامه پدر بازداشتي و يا شناسنامه خود بازداشتي ارائه شود در صورتي نام بازداشت شده به عنوان فرزند در شناسنامه مادر ثبت شده است .و با توجه به مسافت هاي طولاني در تهران مادران مجبور هستند با نگراني به خانه بر گردند و روز بعد با شناسنامه پدر و يا خود بازداشتي مراجعه كنند تا جوابي دريافت كنند. امروز به خانواده بازداشتي هاي جديد گفته مي شد برويد خانه اينجا هيچ كاري نمي توانيد بكنيدو بدین طریق ازپاسخگویی به خانواده ها خوداری می کردند .

تعدادي ديگر از اين خانواده ها به زندان اوين مراجعه کردند تا شايد اسامي بازداشت شده ها در آنجا اعلام شود كه آنجا هم اسامي هيچ كدام از بازداشتي ها تاييد نشد تعدادي از اين بازداشت شده ها بعد از دستگيري با خانواده خود تماس گرفته اند و خيلي كوتاه خبر دستگيري خود را بدون گفتن مكان نگهداري اعلام كرده اند.كه عدم اطلاع خانواده ها از مكان نگهداري عزيزانشان باعث فشار روحی و بلاتكليفي خانواده ها شده است.عدم اعلام محل بازداشت آنها باعث نگرانی شدید خانواده ها است که آنها در بازداشتگاههای مخفی ولی فقیه تحت شکنجه های جسمی ،جنسی و روحی قرار گیرند که تا به حال شواهد قاطع و گزارشهای متعددی از طرف قربانیان انتشار یافته است.

از طرفي امروز در سالن ملاقات زندان اوين حدود 60 نفر از خانواده هاي بازداشت شده ها تجمع كردند و خواستار ملاقات با عزيزان خود بودند كه به تعدادي از خانواده بازداشت شده هاي قديم ملاقات كابيني داده شد اما با توجه به عدم تاييد نام بازداشت شده هاي روز جمعه 27 شهريور در زندان اوين به اين خانواده ها گفته شد چنين اشخاصي را به عنوان بازداشتي در اينجا نداريم كه صداي اعتراض خانواده ها بالا رفت كه عزيزانمان را شما بازداشت كرديد اگر اينجا نيستند كجا بايد به دنبال آنها بگرديم كه مسئولين زندان اوين تنها جوابي كه دادند مراجعه خانواده ها به به دادگاه انقلاب بود.

لیست اسامي تعدادي از بازداشت شده هاي روز جمعه 27 شهريور كه در بازداشتگاههای مخفی ولی فقیه بسر می برند برای سازمانهای حقوق بشری و اطلاع عموم انتشار می یابد.

1- محسن اماني 26 ساله دانشجوي جامعه شناسي دانشگاه پيام نور در ونك توسط لباس شخصي ها بازداشت شده
2- عليرضا ميرزايي 30 ساله ليسانس طراحي صنعتي و متاهل در وليعصر بازداشت شده
3- جواد حميدي تبريزي 24 ساله دانشجوي ماشين آلات در ونك بازداشت شده
4- نويد حسني 28 ساله در وصال بازداشت شده
5- محمد حسين عظيمي 21 ساله دانشجوي عمران در هفت تير بازداشت شده
6- ابراهيم خليلي مقدم 30 ساله ليسانس جامعه شناسي در انقلاب بازداشت شده
7- شاهين ميرباقري 27 ساله فوق ليسانس برنامه نويسي در انقلاب بازداشت شده
8- حسام محمدي 20 ساله در ونك بازداشت شده
9- مجتبي قدياني 29 ساله فوق ديپلم سراميك در وليعصر بازداشت شده
10- رضا محسني نجف آبادي 25 ساله دانشجو در حوالي فردوسي بازداشت شده
11- احمد شريف زاده 34 ساله و متاهل در انقلاب بازداشت شده
12- كيوان جليلوند 27 ساله ليسانس كشاورزي در ونك بازداشت شده
13- بهرام خسرو شاهي 22 ساله دانشجوي رياضي كاربردي در هفت تير بازداشت شده
14- ايمان خانزاده 26 ساله در وليعصر بازداشت شده

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دستگیریهای گسترده اخیر ،انتقال آنها به نقاط نامعلوم و بی اطلاع نگه داشتن خانواده های آنها را محکوم می کند و مسئولیت جان آنها به عهدۀ شخص علی خامنه ای ولی فقیه رژیم است از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد برای نجات جان آنها خواستار اقدامات عملی و فوری برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی است.

30 شهریور 1388 برابر با 21 سبتامبر 2009
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
دفتر دبیرکل سازمان ملل
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر

دستگیرشدگان 27 شهریور در چنگال پاسداران در اوین

بند 209 و بند سپاه پاسداران زندان اوین مملو از دستگیر شدگان 27 شهریور است

به گزارش فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران، شمار زیادی از دستگیرشدگان روز جمعه 27 شهریورماه به بند امنیتی 209 و بند سپاه پاسداران زندان اوین منتقل شده اند. از این رو از روز شنبه تعدادی از زندانیان سیاسی زن و مرد را به دلیل کمبود شدید جا ناچارا از بند 209 به قرنطینه بند 7 و قرنطینه بند زنان منتقل کرده اند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، نسبت به جان دستگیرشدگان که در بند سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات تحت بازجويی و شکنجه قرار دارند، عمیقا اظهار نگرانی کرده و از دبیرکل و کمیسرعالی حقوق بشر سازمان ملل خواستار اقدامات فوری برای نجات جان آنها است.

30 شهریور 1388 برابر با 21 سبتامبر 2009

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
دفتر دبیرکل سازمان ملل
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر
JOHN1
5:1 Everyone who believes that Jesus is the Christ has been born of God, and everyone who loves the Father loves whoever has been born of him. 2 By this we know that we love the children of God, when we love God and obey his commandments. 3 For this is the love of God, that we keep his commandments. And his commandments are not burdensome. 4 For everyone who has been born of God overcomes the world. And this is the victory that has overcome the world—our faith. 5 Who is it that overcomes the world except the one who believes that Jesus is the Son of God?
6 This is he who came by water and blood—Jesus Christ; not by the water only but by the water and the blood. And the Spirit is the one who testifies, because the Spirit is the truth. 7 For there are three that testify: 8 the Spirit and the water and the blood; and these three agree. 9 If we receive the testimony of men, the testimony of God is greater, for this is the testimony of God that he has borne concerning his Son. 10 Whoever believes in the Son of God has the testimony in himself. Whoever does not believe God has made him a liar, because he has not believed in the testimony that God has borne concerning his Son. 11 And this is the testimony, that God gave us eternal life, and this life is in his Son. 12 Whoever has the Son has life; whoever does not have the Son of God does not have life.
13 I write these things to you who believe in the name of the Son of God that you may know that you have eternal life. 14 And this is the confidence that we have toward him, that if we ask anything according to his will he hears us. 15 And if we know that he hears us in whatever we ask, we know that we have the requests that we have asked of him.
16 If anyone sees his brother committing a sin not leading to death, he shall ask, and God will give him life—to those who commit sins that do not lead to death. There is sin that leads to death; I do not say that one should pray for that. 17 All wrongdoing is sin, but there is sin that does not lead to death.
18 We know that everyone who has been born of God does not keep on sinning, but he who was born of God protects him, and the evil one does not touch him.
19 We know that we are from God, and the whole world lies in the power of the evil one.
20 And we know that the Son of God has come and has given us understanding, so that we may know him who is true; and we are in him who is true, in his Son Jesus Christ. He is the true God and eternal life. 21 Little children, keep yourselves from idols.
„The word is near you, it is in your mouth and in your heart,
that is the word of faith we are proclaiming. That if you confess with your mouth ‘JESUS is Lord’, and believe in your heart that GOD raised him from the dead,
you will be saved.”
Romans 10: 8-9

حال كه مسيح را دريافت كرده‌اي



علائم حضور مسيح در زندگي شماحال كه اين دعا را كرديد, آيا مسيح وارد زندگي شما شده است؟ آيا بر حسب وعده‌اي كه در مكاشفه 3 :20 داده شده، اكنون مسيح محل و موقعيت خاصي را در زندگي شما دارد؟ مسيح فرمود: "در زندگي شما داخل خواهم شد." آيا او شما را مأيوس خواهد كرد؟ چگونه مطمئن مي‌شويد كه خداوند دعاي شما را مستجاب فرموده است؟ علت اين اطمينان اين است كه خداوند در وعده و در كلام خويش امين و در قول خويش وفادار و قابل اعتماد است.اگر او را به عنوان منجي و خداوند پذيرفته باشيد, يقين بدانيد كه اين واقعيت‌ها براي شما رخ داده است:
1. عيسي مسيح, به وسيله روح خود, در زندگي شما داخل شده است و هرگز شما را ترك نخواهد كرد (مكاشفه 20:3, اول قرنتيان 13:12 و عبرانيان 5:13 ) .2. گناهانتان آمرزيده شده است (كولسيان 13:2و14).3. شما عضو خانواده الهي گرديده‌ايد و خدا پدر شما است و ايمانداران خواهران و برادران شما مي‌باشند (غلاطيان 26:3). 4. رابطه معنوي شما با خدا برقرار گرديده است (يوحنا 10:10).5. دراراي حيات جاوداني شده‌ايد و مشغول اجراي آن نقشه‌اي خواهيد بود كه خدا شما را براي آن آفريده است (يوحنا 2:17و3). " شهادت اين است كه خدا حيات جاوداني به ما داده است و اين حيات در پسر او است. آنكه پسر را دارد، حيات را دارد و آنكه پسر خدا را ندارد، حيات را نيافته است. اين را نوشتم به شما كه به اسم خدا ايمان آورده‌ايد تا بدانيد كه حيات جاوداني داريد" ( اول يوحنا 5 : 11-13).
خدا را شكرگزار باشيد كه مسيح در زندگي شماست و شما را هرگز ترك نخواهد كرد. بدانيد كه از لحظه پذيرش عيسي مسيح، او مطابق وعده‌اش در شما ساكن گرديده است و شما حيات ابدي را يافته‌ايد و او هرگز شما را مأيوس نخواهد كرد.
اگر احساس نكرديد كه در شما تغييراتي به وجود آمده است:

فقط به احساسات خود متكي نباشيداعتماد شما نبايد بر احساسات شخصي متكي باشد، بلكه بر كلام و وعده‌هاي الهي. زندگي مسيحيان بر اساس ايمان به خداوند و اعتماد بر وعده‌هاي او بنا نهاده شده است.عكس زير نشان مي‌دهد كه بين حقيقت، ايمان و احساسات چه ارتباطي وجود دارد.حقيقت يعني خدا و كلام او, ايمان يعني پذيرفتن خدا و كلام او و احساسات يعني عواطف شخصي كه حاصل ايمان به خدا و اطاعت از او مي‌باشد (يوحنا 21:14).

خودرو, همراه يدك يا بدون آن قادر به حركت مي‌باشد. ليكن تصور اين كه يدك بتواند خودرو را به حركت درآورد پوچ و بي‌معني است. همينطور هم مسيحيان نبايد بر احساسات و عواطف خود اعتماد و توكل كنند, بلكه اعتماد و توكل آنها بايد بر كلام خدا و وعده‌هاي او متكي باشد. نگذاريد احساسات بر زندگي شما حاكم گردد. <به ايمان رفتار مي‌كنيم نه به ديدار(مشهودات)> (دوم قرنتيان 7:5).
راهنمايي‌هايي براي رشد مسيحي
هرقدر اعتماد و توكل ما بر خداوند بيشتر شود, رابطه ما با مسيح استوارتر مي‌گردد و رشد مسيحي حتي در جزئيات زندگي ما زيادتر خواهد شد. اين اطمينان خاطر با اجراي دستورات زير امكان‌پذير مي‌گردد.
ر _ روزانه به وسيله دعا با خدا گفتگو كنيد. ( فيلپيان 6:4)ش _ شناخت خود را نسبت به خدا با قرأئت مستمر كلام او بيشتر كنيد (دوم تيموتائوس 14:3-17 و اعمال 11:17).د _ در شروع هر كاري, به خداوند توكل نماييد و او را اطاعت كنيد. (لوقا 46:6-49 و يوحنا 14:21)ن _ نفس خود را انكار كنيد و در پاكي و قدرت روح‌القدس زندگي نماييد (كولسيان 6:2, افسسيان 14:3-21 و 18:5).م _ مسيح را با اعمال نيكو و صداقت گفتار خود به ديگران بشناسانيد (متي 18:28-20, دوم قرنتيان17:5 و افسسيان1:4).ا _ ايمانداران مسيحي را محبت نماييد و با آنها مشاركت و مصاحبت داشته باشيد (عبرانيان 25:10 و اعمال 42:2-47).در صورتي كه عضو كليسا نيستيد، اولين قدم را برداريد و به نزديكترين كليسايي كه كلام خدا به درستي در آن موعظه مي‌شود رجوع كنيد. و بطور منظم با ساير ايمانداراني كه مسيح را منجي خود مي‌دانند و اراده مقدس و محبت او را در زندگي اجرا مي‌نمايند مشاركت و مصاحبت داشته باشيد.براي دريافت اطلاعات و راهنمايي‌هاي بيشتر در مورد مسيحيت, لطفاَ با نشاني زير تماس حاصل فرماييد.

عيسي كيست؟

عيسي ناصري براي شما كيست؟زندگي شما در اين دنيا و در ابديت بستگي به پاسخ شما به اين پرسش دارد.
به نظر شما او كيست......
برجسته‌ترين شخص در تمام ادوار؟
بزرگترين رهبر؟
بزرگترين استاد؟
كسي كه نيكوترين كارها را براي بشريت انجام داد؟
كسي كه مقدسترين زندگي را كه هيچ كس هرگز نزيسته بود زيست؟

امروزه به هر كجاي دنيا كه برويد, با پيروان هر مذهبي كه صحبت نماييد, صرف‌نظر از اينكه چقدر نسبت به مذهب خويش متعهد مي باشند، اگر چيزي درباره تاريخ بدانند، بايد بپذيرند كه هرگز كسي مانند عيساي ناصري وجود نداشته است.عيسي مسير تاريخ را تغيير داد. حتي تاريخ روزنامه صبحي كه در دست داريد گواه بر اين اصل مي‌باشد كه عيساي ناصري 2000 سال پيش بر روي زمين مي‌زيست. B.C (ق. م) يعني قبل از مسيح و( A.D (Anno Domini يعني سالهاي خداوند.
پيشگويي ظهور عيسي
صدها سال قبل از تولد عيسي،كتب مقدسه نبوت انبياي اسرائيل را در مورد ظهور وي به ثبت رسانيدند. عهد عتيق كه به وسيله اشخاص بسياري در طي مدت 1500 سال نگاشته شده است, شامل 300 نبوت در مورد آمدن وي مي‌باشد. تمامي اين جزئيات و همچنين تولد معجزه آسا, زندگي عاري از گناه, معجزات بسيار, مرگ و قيام او تماماً به واقعيت پيوستند. زندگي‌اي كه عيسي زيست, معجزاتي كه او كرد, سخناني كه او گفت, مرگش بر روي صليب, قيام او, عروج او به آسمان، همه اين اصل را بيان مي‌كنند كه او تنها يك انسان نبود, بلكه بيش از يك انسان بود. عيسي اعلام نمود كه "من و پدر يك هستيم، هيچ كس نزد پدر جز به وسيله من نمي‌آيد". (يوحنا 14: 6)
زندگي و پيام او موجب تغيير مي‌گردد
هر گاه به زندگي و تاثير عيساي ناصري از ديد تاريخ نظري بيفكنيد،مشاهده خواهيد نمود كه حضور او و پيامش همواره در زندگي مردم واقوام باعث تغييرات بزرگي گرديده‌اند. هر جا كه تعاليم او تاثير خودرا بر جاي گذاشته، تقدس ازدواج، حقوق زنان، حق راي، تاسيس مدارس و دانشگاهها جهت تحصيلات عاليه, وضع قوانين براي محافظت از كودكان، برچيده شدن برده‌داري و هزاران تغيير مفيد ديگر به زندگي‌هاي شخصي نيز به گونه‌اي برجسته تغيير يافته است. براي مثال، " ليوو والاس " يك ژنرال مشهور و نابغه در ادبيات، به عنوان يك ملحد شناخته شده بود. براي مدت دو سال، آقاي "والاس" مشغول مطالعه در برجسته‌ترين كتابخانه‌هاي اروپا و آمريكا بود. او در جستجوي اطلاعاتي بود تا به وسيله آنها مسيحيت را براي هميشه نابود سازد. هنگام نگارش دومين فصل كتابي كه او بدين منظور مي‌نوشت، گريه‌كنان در حالي كه زانو زده بود فرياد بر آورد : " عيسي ، اي خداي من و اي خداوند من" و اينچنين مسيح را يافت. با چنين مدرك محكم و غير قابل بحثي او ديگر نمي‌توانست خداوندي و پسر خدا بودن عيسي را انكار كند. بعدها " ليو والاس" كتاب "بنهور" كه يكي از بزرگترين رمانهاي قرن به زبان انگليسي است و داستان آن در دوران زيست مسيح اتفاق افتاده را به رشته تحرير درآورد. همينطور "سي.اس.لوئيس"، پروفسور دانشگاه آكسفورد انگلستان كه از عرفاي منكر وجود خدا بود و سالهاي متمادي الوهيت مسيح را انكار مي‌كرد نيز در صداقتي عقلاني پس از مطالعه عميق و گسترده براي يافتن دلايلي جهت اثبات الوهيت مسيح، پذيرفت كه عيسي همان خدا و منجي است.
خداوند، دروغگو، يا ديوانه؟
" لوئيس" در كتاب مشهورش به نام "مسيحيت صرف" اين جمله را بيان مي‌كند: "شخصي كه تنها يك انسان است و چيزهايي را مانند عيسي مي‌گويد نمي‌تواند يك استاد بزرگ اخلاق باشد".او مي‌تواند يك ديوانه باشد- همطراز با مردي كه مي‌گويد خود يك تخم‌مرغ آبپز است- يا بايد شيطان مجسم جهنمي باشد.شما بايد انتخاب كنيد. او يا پسر خدا بوده و هست يا يك مرد ديوانه يا چيزي بدتر از آن. شما يا مي‌توانيد او را يك ديوانه تلقي كنيد يا به پايش بيفتيد و او را خداوند خود خطاب نماييد. ولي خواهش مي‌كنم درباره او اين سخن بي‌معني را نگوييد كه او يك استاد بزرگ بشريت بود. او چنين بابي را براي ما نگشوده است.عيسي مسيح براي شماكيست؟ زندگي شما بر روي اين جهان و در ابديت بستگي به پاسخ شما به اين پرسش دارد.تمامي اديان توسط انسان پايه‌گذاري شده‌اند و بر پايه فلسفه‌هاي انساني، قوانين و ميزانهاي رفتاري استوار گرديده‌اند. اگر بنيانگزاران اين اديان را از قوانين و نحوه پرستش آنها خارج سازيد، شاهد تغيير كوچكي در آنها خواهيد بود.ولي عيسي مسيح را از مسيحيت خارج نماييد، هيچ چيز ديگري باقي نخواهد ماند. مسيحيت كتاب مقدسي تنها فلسفه‌اي براي زندگي نيست و نه استانداردهاي اخلاقي براي اطاعت از مراسم مذهبي. مسيحيت واقعي بر پايهاي اساسي يعني رابطه‌اي شخصي با خداوند و منجي زنده و قيام كرده استوار مي‌باشد
بنيانگزار قيام كرده
عيساي ناصري بر روي صليب مصلوب شد، در قبري قرض شده دفن و در روز سوم از مردگان قيام نمود. مسيحيت در اين خصوص بينظير است.هر گونه بحث در مورد اعتبار مسيحيت بستگي به اثبات قيام عيساي ناصري دارد.در طي قرون متوالي عالمان بزرگ تصميم گرفته‌اند كه قيام او را به اثبات برسانند. آنها ايمان آورده و اكنون نيز ايمان دارند كه عيسي زنده است."سايمون گرينليف" متصدي حقوقي ثبت در مدرسه قانون هاروارد پس از مطالعه و تفحص درباره واقعه قيام كه توسط نويسندگان اناجيل به دست ما رسيده است، به اين نتيجه ميرسد كه "غير ممكن است آنها بتوانند بر عقايد خود مبني بر قيام نكردن عيسي از مردگان اصرار نمايند. حقايق نقل شده در اناجيل اين را اثبات مي‌نمايد كه اگر آنها اين اصل را نميفهمند و به آن اطمينان ندارند پس ساير اصول را نيز نخواهند فهميد"."جان سينگلتون كپُلي " كه بعنوان يكي از مغزهاي حقوقي در تاريخ بريتانيا شناخته شده است چنين نظر مي‌دهد كه: "من بسيار خوب مي‌دانم كه مدرك و گواه چيست و اين را به شما ميگويم كه رويدادي مانند قيام هرگز قابل انكار نمي‌باشد".
دلايلي براي ايمان
قيام هسته مركزي ايمان يك مسيحي است. دلايل متعددي براي اين مسئله كه چرا كسي كه در مورد قيام مطالعه مي‌نمايد به واقعيت آن ايمان مي‌آورد، وجود دارد:
پيشگويي: ابتدا، عيسي خود پيشگويي كرد كه مرده و قيام خواهد نمود و مرگ و قيام او همان گونه اتفاق افتاد كه وي پيشگويي كرده بود. ( لوقا 18: 31-33 )
قبر خالي: دوم، قيام تنها پاسخ موجه براي قبر خالي اوست. اين داستان كتاب‌مقدسي نمايانگر قبري است كه بدن مسيح را در آن گذاشته و به وسيله سنگي عظيم مسدود و در احاطه سربازان رومي قرار گرفته بود. اگر كسي ادعا مي‌نمايد كه عيسي نمرده بلكه ضعيف شده بود، پس نگهبانان و سنگ مي‌توانستند از فرار او جلوگيري نمايند- يا از هرگونه كوششي توسط پيروان او جهت آزاد ساختنش ممانعت بعمل آورند.دشمنان عيسي هم بدن او را بر نمي‌داشتند زيرا گمشدن بدن او تنها موجب تشويق ايمان پيروانش در مورد قيام او مي‌شد.ملاقاتهاي شخصي: سوم، قيام تنها پاسخ براي ظهور عيسي مسيح به پيروانش مي‌باشد. پس از قيامش عيسي حداقل ده بار به آناني كه او را مي‌شناختند و به مردم بسياري مثلاً 500 نفر در يك بار ظاهر شد. خداوند ثابت كرد كه اين ظاهر شدنها توهم نيستند زيرا او با آنها غذا خورد ، حرف زد و آنان او را لمس كردند. ( اول يوحنا 1:1)تولد كليسا: چهارم، قيام تنها پاسخ مستدل براي شروع كليساي مسيحي ميباشد. كليساي مسيحي بزرگترين بنيادي است كه تاكنون در تاريخ جهان به وجود آمده است. قسمت اعظم محتواي موعظه در اولين جلسه اين كليسا در مورد قيام بود. ( اعمال 2: 14-36 ) بدون شك، كليساي اوليه آگاه بود كه قيام مسيح پايه و اساس پيامش مي‌باشد. دشمنان عيسي در واكنش به ايجاد كليسا مي‌توانستند در صورت داشتن بدن مرده عيسي به سادگي با ارائه آن در هر زمان شاگردان را از موعظه به قيام باز دارند ولي هرگز اينچنين نشد زيرا او بالفعل از مردگان قيام كرده بود.زندگيهاي تغيير يافته: پنجم، قيام تنها دليل منطقي براي پاسخ در مورد زندگيهاي تغيير يافته شاگردان است. آنها پيش از قيامش او را ترك كردند، پس از مرگش گرفتار ترس و ياس شده بودند. آنها انتظار نداشتند كه عيسي از مردگان قيام نمايد. ( لوقا 24: 1-11 ) بعدها پس از قيامش و تجربه آنها در روز پنطيكاست، همين مردان و زنان مايوس و بيهدف با قدرت مسيح قيام كرده ، تغيير يافته و در نام عيسي مسيح جهان را شورانيدند. بسياري زندگي خود را به خاطر ايمانشان از دست دادند، ديگران به طور وحشتناكي تحت جفايا قرار گرفتند. شجاعت آنها و رفتارشان به خاطر درك اين مسئله بود كه آنها مجرميت خود را ميدانستند يعني ايمان به واقعيت قيام عيسي مسيح و اين اصلي ارزشمند براي مردن محسوب مي‌گشت. در طي 40 سال كار با پيروان عقل و منطق در دنياي دانشگاهي، كسي را نديده‌ام كه درباره اين واقعه عميقاً مطالعه نموده باشد و الوهيت و قيام عيسي ناصري برايش اثبات نشده باشد و نپذيرد كه او پسر خدا و مسيح موعود است. كساني هم كه ايمان ندارند خودشان صادقانه مي‌گويند كه من وقتي را براي مطالعه كتا‌ب‌ مقدسي و حقايق تاريخي درباره مسيح نگذاشته‌ام.
خدايي زنده: به خاطر قيام عيسي، پيروان راستينش نه تنها به عنوان يك بنيانگزار مرده اخلاق به او نمي‌نگرند بلكه در رابطه‌اي زنده و شخصي با خداي زنده بسر مي‌برند. عيسي مسيح امروز زنده است و وفادارانه آناني را كه به او ايمان دارند و از او اطاعت مي‌نمايند بركت مي‌دهد.در طي قرون متمادي بسياري عيسي مسيح و ارزش او را شناخته‌اند، و به جمع كساني كه جهان را تحت تاثير قرار داده‌اند، پيوسته‌اند.فيلسوف و فيزيكدان فرانسوي "بلزپاسكال" درباره احتياج انسان به مسيح چنين مي‌گويد: " در قلب هر انساني خلاءاي وجود دارد كه تنها خداوند به وسيله پسرش عيسي مسيح مي‌تواند آن را پر سازد".آيا شما مشتاق هستيد كه عيسي مسيح را به عنوان منجي زنده خود بشناسيد؟ همان گونه كه اين جمله نشان مي‌دهد، عيسي اشتياق فراوان دارد تا رابطه‌اي محبت‌آميز و شخصي را با شما آغاز نمايد. عيسي تمامي مقدمات لازم جهت اين كار را انجام داده است.
اطلاعات اضافی:

Steps To Know God (ForHeaven

1. God loves you and offers you His best peace, purpose and plan for you eternally!
John 3:16 "For God so loved the world that he gave his one and only Son, that whoever believes in him shall not perish but have eternal life.John 10:10 The thief comes only to steal and kill and destroy; I have come that they may have life, and have it to the full.2. Our Problem is Separation God created us in His own image to have an abundant life. He did not make us robots to automatically love and obey Him, but gave us a will and a freedom of choice. We choose to disobey God and go our own willful way. We still make this choice today. This results in separation from God.Romans 3:23 for all have sinned and fall short of the glory of God,Romans 6:23 For the wages of sin is death, but the gift of God is eternal life in Christ Jesus our Lord.3. Our Attempts Through the ages, individuals have tried in many ways to bridge this gap...without success...Proverbs 14:12 There is a way that seems right to a man, but in the end it leads to death.Isaiah 59:2 But your iniquities have separated you from your God; your sins have hidden his face from you, so that he will not hear.4. God's Remedy--Jesus Christ Jesus Christ is the only answer to this problem. He died on the Cross and rose from the grave, paying the penalty for our sin and bridging the gap between God and people.1 Timothy 2:5 For there is one God and one mediator between God and men, the man Christ Jesus,1 Peter 3:18a For Christ died for sins once for all, the righteous for the unrighteous, to bring you to God.Romans 5:8 But God demonstrates his own love for us in this: While we were still sinners, Christ died for us.5. Our Response--Receive Jesus Christ We must trust Jesus Christ and receive Him by personal invitation.Revelation 3:20 Here I am! I stand at the door and knock. If anyone hears my voice and opens the door, I will come in and eat with him, and he with me.John 1:12 Yet to all who received him, to those who believed in his name, he gave the right to become children of God--Romans 10:9 ...if you confess with your mouth, "Jesus is Lord," and believe in your heart that God raised him from the dead, you will be saved.
www.whoisjesus-really.com/main.htm
www.corinne-predigten.blogspot.com/
www.christen-treff.de/index.php?id=18&L=1
همانطوري كه قوانين فيزيكي بر دنيا حاكم است، قوانين روحاني نيز بر ارتباط ما با خداوند حاكم است
خداوند ترا دوست دارد و ترا آفريد تا او را شخصا بشناسي
خدا ما را دوست دارد
زيرا خدا بقدري مردم جهان را دوست دارد كه يگانه فرزند خود را فرستاده است تا هر كه به او ايمان آورد هلاك نشود، بلكه زندگي جاويد بيابد. يوحنا ۳: ۱۶
خداوند از ما مي خواهد او را شخصا بشناسيم
.و زندگي جاويد از اين راه به دست مي آيد كه تو را كه خداي واقعي و بي نظير هستي و عيسي مسيح را كه به اين جهان فرستاده اي بشناسند. ۱۷:۳
او به ما زندگي جديد و حيات ابدي مي بخشد
در واقع اگر كسي در مسيح باشد او خلقتي دوباره يافته است. ۲قرنتيان ۵: ۱۷عيسي مسيح می فرمايد: من آمده ام تا به شما حيات واقعي را به فراواني عطا نمايم. يوحنا ۱۰:۱۰چرا عده زيادي از مردم از اين حيات واقعي و دوستي با خدا محروم هستند؟
لطفأ برای خواندن ادامۀ مطلب روی آدرس کلیک کنید
http://jesus-is-lordparvaneh.blogspot.com/

احضار گروهی از نومسیحیان به ستاد خبری اطلاعات كردستان


طبق احضاریه و تماسهایی كه از سوی ستاد خبری اطلاعات كردستان با
گروهی از نوكیشان مسیحی گرفته شد، ازآنان خواسته شده تا برای
پاسخ به برخی از سوالات به آن ستاد مراجعه نمایند.
طبق احضاریه و تماسهایی كه از سوی ماموران ستاد خبری اطلاعات كردستان با گروهی از نوكیشان مسیحی آن استان گرفته شد، از آنان خواسته شده تا برای پاسخ به برخی از سوالات به آن ستاد مراجعه نمایند.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان (fcnn.com)، در تاریخ یكم و دوم شهریور ماه ۱۳۸۸ (۲۳ و ۲۴ اگوست ۲۰۰۹ )، ماموران ستاد خبری اطلاعات كردستان طی تماس تلفنی با گروهی از نوكیشان مسیحی و یا بعضا با خانواده هایشان در سطح استان تماس گرفته و از آنان خواسته شد جهت پاسخگویی به برخی از سوالات به آن ستاد مراجعه نمایند . لازم به ذكر است این افراد پیش از این توسط نیروهای امنیتی شناسایی شده بودند.
بر اساس این گزارش، افراد احضار شده پس از مراجعه به دفاتر ستاد خبری اطلاعات از سوی مامورین مورد بازجویهای طولانی قرار گرفتند كه در همان روز همه آنان آزاد شدند.
اسامی برخی از این افراد: از سنندج آقایان؛ صادق، فرزام، نیك خواه، سرمد و ایوب و خانمها طاهره، ناهید، روشنك و.... تعداد دیگری از شهروندان كه خواسته اند نامشان فاش نشود. همچنین ۲ تن دیگر از نوكیشان مسیحی از شهرستان سقز، یك نفر از قروه، و نفر دیگر از شهر كامیاران بودند كه در شهر محل سكونت خود احضار شدند.
به گزارش fcnn، در این راستا ماموران امنیتی در بازجوی ها خود تلاش می كردند تا ضمن شناسایی و مسئولیت های برخی افراد در كلیساهای خانگی و نحوه فعالیت های بشارتی مسیحی آنان، از محل اقامت و مكان یكی از هموطنان مسیحی بنام آقای قانع اطلاعاتی بدست بیاورند.!
لازم به ذكر است نامبرده در اواسط مردادماه سالجاری به خاطر ایمان و اعتقاد مسیحی خود به ستاد خبری اطلاعات شهرستان سنندج احضار و پس از انجام بازجویی به مدت یكهفته در بازداشت بسر برد كه خانواده ایشان در زمان بازداشت هیچ اطلاعی از وضعیت ایشان نداشتند كه سرانجام با پیگیری وكیل وی، و سپردن وثیقه بطور موقت آزاد شدند.
سپس آقای قانع مجددا به بهانه عدم اعتبار وثیقه سپرده شده، از سوی نهاد مربوطه احضار و مجددا بازداشت شد كه اینبار با سپردن وثیقه ۶۰ میلیون تومانی آزاد گردید. اما پس از آزادی این نوكیش مسیحی تاكنون از محل اقامت و مكان ایشان اطلاعی در دست نمی باشد.
به گفته برخی از افراد احضار شده به ستاد اطلاعات ، ماموران در صدد هستند تا مكان و محل اقامت فعلی ایشان را شناسایی كنند ، زیرا گفته می شود حكمی برای وی صادر شده است كه باید سریعا خود را معرفی نماید.اما هنوز به درستی مشخص نیست که چرا با این جدیت ماموران به دنبال این شخص هستند و یافتن فوری او چه اهمیتی برای آنها دارد ؟
در همین ارتباط ماموران امنیتی و لباس شخصی بدفعات با مراجعه به منزل آقای قانع و پدر خانم ایشان در سنندج آنجا را مورد تفتیش و بازرسی قرار دادند. همچنین گویا بر این اساس نیروهای امنیتی با برخی از نوكیشان مسیحی و كلیسای كرمانشاه كه احتمال می دادند ممكن است آقای قانع با ایشان در ارتباط بوده باشد، آنان را تحت فشار قرار دادند.
لازم به یاد آوری است كه این شهروند مسیحی پیش از این نیز در تاریخ هفتم آبانماه ۱۳۸۵ (۲۶ اكتبر ۲۰۰۶) از سوی اطلاعات سنندج به اتهام ایمان و اعتقادات مسیحی بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفت. كه پس از آن هم این دستگیری ها با اتهام مشابه بدفعات صورت گرفته است .

urges prayer for Iran

Three months ago, a disputed election caused discontent within the nation of Iran that continues today.
"People are extremely disappointed," said David Harder with Christian Satellite Television by and for the People of the Middle East and North Africa.
Iran's top leader recently warned opposition of a harsh response if they rebelled against the Islamic Republic.
"What appears to be an increasing crackdown in Iran," Harder stated, "both on political dissidents and on others, including Christians, is causing people to become even more disillusioned than they were before."
This widespread disillusionment is an open door for SAT-7 to offer the hope of Christ.
"We're pleased that we can present Good News of the Gospel of Jesus Christ to those who've pretty much decided that life is hopeless."
SAT-7 PARS broadcasts encouragement to young people in Iran, and Christian music videos are an especially powerful tool.
"I've spoken with many people who know Iran and other parts of the Middle East who say that music is particularly effective," explained Harder. "When people hear God's Word set to music, particularly local styles of music, it has a great impact."
Harder goes on to say that SAT-7 has received positive feedback about their broadcasts.
"We know people are calling in, they're texting us, they're saying how much they appreciate the broadcasts. One person wrote recently to say it was the only source of hope that he had during the recent unrest and demonstrations."
Many people in Iran are desperate for hope and purpose that can only be found in Jesus Christ. Please pray that they tune in to SAT-7 at the right moment to hear the Gospel. Pray also for SAT-7 producers as they create encouraging programming, and please remember to pray for believers in Iran.
"Life is very difficult for them right now," says Harder. "We need to pray that they'd have freedom to worship and for any that have been arrested, that they would be released and that they would be comforted."

info@fcnn.com

حقوقدان سوئدی: "اسلام یک بیماری روانی اجتماعی است

در نوشته این حقوقدان سوئدی همچنین درج شده است که "مسلمانان بمانند
خرگوش تولید مثل می کنند و در صدد بدست گرفتن کنترل اروپا هستند".
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازاستکهلمیان، "هانس اولا مورتنسون" حقوقدان سوئدی و مدافع پرونده های متقاضیان پناهندگی در اداره مهاجرت این کشور هفته گذشته در وب لاگ خود شدیدا به د ین اسلام حمله کرد و این آئین را "یک بیماری روانی اجتماعی" قلمداد نمود.در نوشته این حقوقدان سوئدی همچنین درج شده است که "مسلمانان بمانند خرگوش تولید مثل می کنند و در صدد بدست گرفتن کنترل اروپا هستند". "هانس اولا مورتنسون" با اشاره به مناطق مهاجر و مسلمان نشین سه شهر بزرگ سوئد, تنستا در استکهلم, هامارکولن در گوتنبرگ و روسن گورد در مالمو می نویسد: "بهتر است این سه منطقه تخریب شوند و ساکنان آن به نورلاند و لاپلاند فرستاده شوند. در آنجا آنها می توانند در جامعه ادغام شوند, زبان سوئدی یاد بگیرند, اسلام زدایی شده و سلامت خود را بازیابند". وی در بخشی دیگر از نظرات خود به علامت صلیب شکسته سمبل حزب نازی آلمان اشاره می کند و می نویسد: "چطور است که استفاده از علامت صلیب شکسته ممنوع است اما استفاده از حجاب اسلامی را آزاد گذاشته اند". این حقوقدان سوئدی با اشاره به برنامه تلویزیونی "حلال تی وی" که توسط مجریان مسلمان از تلویزیون اس وی تی سوئد پخش شده است آن را شدیدا مورد حمله قرار داده و برنامه تلویزیونی "بچه بازها" نامیده است چون از نظر او "اسلام مذهبی است که مدافع پدوفیلی است". بدبنال بیانات این حقوقدان سوئدی و مدافع پرونده های متقاضیان پناهندگی, اداره مهاجرت این کشور شایستگی وی را جهت دفاع از پرونده های پناهندگی که متقاضیان در آن در برخی موارد پیرو دین اسلام هستند را زیر سوال قرار داده است. این حقوقدان از ۱۰ سال پیش تاکنون در رباطه با دفاع از پرونده های متقاضیان پناهندگی در نزد اداره مهاجرت سوئد فعال بوده است.اما "هانس اولا مورتنسون" ضمن رد ادعای اداره مهاجرت می گوید که او دوستانی دارد که مسلمان هستند و اضافه می کند که "من عقاید شخصی خود را با وظایف کاری خود مخلوط نمی کنم.

گزارشی از وضعیت ۷ تن از نوكیشان مسیحی در زندان اوین

در پی بازداشت جمعی از مسیحیان فارسی زبان در منطقه ای در شمال تهران ، تاكنون ۷ نفر از این
بازداشت شدگان در وضعیتی نامعلوم در زندان اوین بسر می برند .
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان (fcnn.com)، در پی خبر منتشره در خصوص بازداشت ۲۵ نفر از نوكیشان مسیحی در قالب یك كلیسای خانگی در منطقه ای در شمال تهران، گزارشها حاكی از آن است كه ۷ تن از این افراد همچنان تحت بازداشت و در سلولهای انفرادی بسر می برند و زیر بازجویی و فشارهای روحی قرار دارند.
به گزارش fcnn، در تاریخ ۹ مردادماه ۱۳۸۸ (۳۱ جولای ۲۰۰۹) ماموران نیروی انتظامی در یك اقدام هماهنگ و از پیش تعیین شده با هجوم به یك اجتماع از شهروندان مسیحی در منطقه ای در شمال تهران ۲۵ تن از آنان را باز داشت کردند .این در حالی بود كه این افراد فقط به جهت اجرای مراسم آئینی بر اساس اعتقادات دینی خود در آن محل گرد هم جمع شده بودند .
پس از یازداشت، ماموران امنیتی و لباس شخصی این افراد را به مکانی نامعلوم انتقال دادند و پس از انجام بازجویی و گرفتن مشخصات كامل فردی آنان ۱۸ تن از آنان را بصورت موقت آزاد نمودند . آنها ۷ نفر باقیمانده را برای بازجوئیهای بیشتر به سلولهای انفرادی به زندان اوین انتقال دادند.
مریم رازندی، اشرف امیدی، مهدی محمدی، مبینا لك، نریمان شریفی، شاهین ...، شهنام یارمحمد توسكی (كه نامبرده شبانی و مسئولیت این گروه كلیسای خانگی را بر عهده داشته است) هویت شهروندانی است که کماکان در بازداشت به سر می برند.
این گزارش می افزاید؛ ماموران امنیتی پس از بازجوئی های طولانی، شبانه به خانه های این بازداشت شدگان رفته و در پی تفتیش و بازرسی، بسیاری از لوازم شخصی آنان اعم از كامپیوتر، ضبط، عكسها و كتب، وجوه نقدی و پاسپورت برخی از آنان را ضبط و با خود بردند.
همچنین در یك اقدام مشابه نیز در تاریخ ۱۲ مرداد ماه سالجاری ( ۳ اگوست ۲۰۰۹) ماموران امنیتی با ورود به منزل یكی دیگر از شهروندان مسیحی بنام " مرضیه فسایی" پس از تفتیش و بازرسی ا زمنزل ایشان بسیاری از متعلقات شخصی نامبرده را نیز ضبط و ایشان را به زندان اوین انتقال دادند.
این گزارش حاكی است، پس از چند روز از انتقال این افراد به زندان اوین، یكی از بازداشت شدگان بنام "مبینا لك " بصورت موقت از زندان آزاد شد.
همچنین چند تن از خانواده های این بازداشت شدگان در پی مراجعات مكرر به مقامات و نهادهای مربوطه، سرانجام موفق شدند تا دقایقی با عزیزانشان در زندان ملاقاتی داشته باشند. در این میان آقای "شهنام یارمحمد توسكی" شبان و مسئول گروه كلیسای خانگی مذکور در طی ملاقاتی با همسرش از وضعیت بد روحی، تداوم بازداشت و شرایط نامساعد جسمانی خود ابراز نگرانی كرده است؛ بطوریكه ایشان در هنگام راه رفتن با مشكل مواجه بودند و كاملا آشكار بود كه نامبرده در زندان تحت فشار و مورد بد رفتاری از سوی مامورین و بازجویان قرار گرفته است .
به گفته منابع مطلع، ماموران امنیتی در زمان بازداشت ایشان حكم قضایی ویژه ایی بهمراه داشتند. آنها به خانواده این مسئول گروه كلیسای خانگی گفتند، كه همه چیز را در باره وی و فعالیت هایش می دانند اما از توضیحات بیشتری در این مورد خودداری كردند.
بر اساس این گزارش این بازداشت شدگان مسیحی تاكنون چندین بار از سوی ماموران امنیتی در مراكز اطلاعاتی در مورد عقاید و اعتقادات دینی شان مورد بازجویی های طولانی قرار گرفته اند.
با گذشت بیش از یكماه از بازداشت این افراد و علیرغم پیگیریهای خانواده آنان تاكنون اتهام این افراد از سوی مقامات قضایی بیان نشده و مسئولین تا این لحظه از ارائه و بیان هرگونه ااطلاعاتی به خانواده های این بازداشت شدگان خودداری کرده اند.
كمیته مسیحیان در مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ضمن ابراز نگرانی از تداوم بازداشت این افراد، نگهداری آنان در سلولهای انفرادی و عدم دسترسی شان به وكیل و همچنین بازجوئیهای طولانی همراه با فشارهای روحی و جسمی برای آنچه كه اخذ اعتراف نامیده می شود را عملی غیر قانونی و غیر انسانی اعلام می كند. این كمیته خواستار رسیدگی فوری نسبت به و ضعیت این زندانیان اعتقادی است و اعلام می دارد هرگونه اعتراف در وضعیت فشار و تهدید محكوم و بدور از واقعیت تلقی میشود و مقامات قضایی باید این اجازه را بدهند تا بازداشت شدگان از حقوق قانونی و انسانی و شهروندی خود برای داشتن وکیل استفاده نمایند.
لازم به یاد آوری است همچنین در ماههای گذشته و روزهای اخیر نیز شاهد احضار و بازداشت های مشابهی در مورد هموطنان مسیحی حاضر در كلیساهای خانگی در شهرهای رشت ، سنندج و برخی از شهرهای استان كردستان نیز بوده ایم.

این تابستان، تابستان رنجدیدگان مسیحی جهان است

ازنکاتی که حکومت مذهبی ایران بسیار در تلاش است تا اخبار آن منتشر نشود ، رشد بی سابقه
تعداد مسلمانانی است که در این کشور به مسیحیت تغییر دین داده و میدهند ...

به گزارش شبکه خبر مسیحیان فارسی زبان، سازمان مسیحی "درهای باز" که از سازمانهای خدمتگزار مسیحیان در جفای سراسر عالم میباشد، تابستان امسال ۱۳۸۸را تابستان "جهانی برای رنج دیدگان مسیحی درجفا" در سراسر عالم اعلام نموده است .
این سازمان هدف از این حرکت خود را دادن امید ، قدرت مقاومت و تشویق کردن تمام کسانی اعلام نموده است که بخاطر ایمان مسیحی خود در سراسر جهان مبتلا به جفا هستند . به خصوص امسال بخاطر مسائل جاری تمرکز بیشتر بر روی مسیحیانی خواهد بود که در کشورهای تحت حکومت یا کنترل تندروهای اسلامی زندگی میکنند و هر روز اخبار بیشتری از جنایت و ستم علیه آنها میرسد .
به گزارش fcnn، این سازمان در ماه جاری در پایگاه اینترنتی خود اعلام نمود که یکی از چنین کشورهائی ایران است . در حالیکه همه اخبار در آنجا به شدت بخصوص پس از وقایع انتخاباتی اخیر و درگیریهای ناشی از آن کنترل و پوشانده میشود ، یکی از آن نکاتی که حکومت ایران بسیار سعی میکند اخبار آن منتشر نشود ، رشد بی سابقه تعداد مسلمانانی است که در این کشور به مسیحیت تغییر دین داده و میدهند .
درد و رنج و ناگفته های یك مادر مسیحی
در گزارش سازمان "درهای باز" در خصوص ایران ، از زنی با نام مستعار "مریم" نامبرده شده است که با خانواده اش از افراد تحت حمایت آن سازمان در ایران هستند . وقتی شوهر مریم به جرم مسیحی شدن بازداشت شد و به زندان افتاد همه چیز در زندگی او به یکباره تغییر کرد و به هم ریخت .
خود وی در این باره می گوید: « در ابتدا برای ماههای طولانی و متوالی من نمیدانستم شوهرم کجاست و چه بلائی بر سر او آمده است . این یک دوره زمانی بسیار سخت و شکنجه آور برای من بود . من بسیار ترسیده بودم و برای زندگی بچه هایم بسیار نگران بودم . نمیدانستم که چگونه به عنوان همسر یک مرد تغییر دین داده که با اتهام واهی " ارتداد" بازداشت شده است باید با مسائل زندگی روبرو شوم و آنها را حل نمایم .» شکر بر نام پر جلال خداوند باد .
همسر "مریم" پس از ماهها بالاخره از زندان آزاد شد. اما پس از آن هیچ چیز در زندگی آنها مثل قبل نبود .از قول مریم باز هم در اینمورد نقل شده است که میگوید : « ما خانه مان را از دست دادیم ، کار و حقوق مان بر باد شد و همه دارائی و پس اندازمان از کف رفت . ما دیگر هیچ چیز از مال دنیا نداشتیم .اما باوجود این همه مشکلات خداوند به زودی درهای جدیدی در زندگی ما باز کرد و از آن طریق برکاتش را به سوی من و خانواده ام بیش از پیش سرازیر نمود . کمکهائی که از طریق سازمان "درهای باز" دریافت میداریم روز به روز باعث استحکام بیشتر من و خانواده ام میشود چون حس میکنیم که تنها نیستیم و این احساس باعث قویتر شدن ایمان ما نیز میگردد .»
در گزارش سازمان مسیحی "درهای باز" از این خانواده فقط به عنوان یکی از دهها موردی نامبرده شده است که در ایران به گفته ایشان تحت حمایت مادی و معنوی آن سازمان قرار دارند . همچنین از قول "مریم" نوشته شده است :« ما وقتی از این طریق مطلع شدیم که عده بسیاری در سراسر جهان برای ما دعا میکنند ، تشویق شدیم که بیشتر دعا کنیم و هرچند هنوز برای حل مشکلات پیش رو و سختی های زندگمیان در تلاش هستیم اما برآورده شدن و اجابت دعا هایمان را بسیار دیده ایم واز این بابت خداوند را بسیار زیاد سپاسگزاریم .» "مریم" از همه مسیحیان سراسر جهان خواسته است که برای بچه هایش دعا کنند که آنها بتوانند به خدمت خداوند در آیند و همه این اتفاقاتی که در زند گی آنها افتاده است تاثیری مثبت بر ایمان آنها بگذارد و دارای ایمان قویتری بشوند و همچنین درخواست دعا کرده برای مسیحیان اینجا ( ایران ) که به بلوغ و کمال لازم در ایمانشان برسند تا بتوانند در برابر ناملایماتی که برایشان پیش می آید نظیر زندان که هم اکنون تعدادی از نوكیشان مسیحی در آن به سر میبرند ، مقاوم باشند . ایشان از همه خواسته که برای او به عنوان یک زن ، یک مادر و یک همسر دعا کنند .
سرانجام ازایشان نقل میشود که میگوید:« من میخواهم در بهترین راه ممکن خادم خداوند باشم . دعا کنید که من برای خدمت خداوند هرچه بیشتر آماده شوم . میدانم که خدمت آسان نیست اما آماده ام در صورت پیش آمدن جفا هرچه بیشتر رنج را متحمل شوم تا خداوند جلال بیشتری بیابد .»
گزارش این سازمان تصریح میکند که در سراسر کشورهای مسلمان نشین مانند ایران خانواده های مسیحی بسیاری و جود دارند که به کمکهای سازمانهای مسیحی در غالب برنامه جهانی تابستان برای رنجدیدگان عالم ، وابسته هستند .

اعمال فشار بر یک خانواده جهت تکذیب خبر مرگ فرزندشان

مادر یکی از جانباختگان که فرزندش در زیر شکنجه به قتل رسیده به آگاهی شاپور
احضار شده و با تهدید و فشار او را وادار کردن برگه ای را امضا نماید
که فرزندش بصورت طبیعی فوت نموده است .
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازخبرگزاری هرانا، خانم مهین شادپور مادر یکی از جانباختگان که فرزندش در زیر شکنجه به قتل رسیده به آگاهی شاپور احضار شده و با تهدید و فشار او را وادار کردن برگه ای را امضا نماید که فرزندش بصورت طبیعی فوت نموده است .به گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی ، خانم مهین شادپور 68 ساله مادر حسین توکلی برازجانی است که در زیر شکنجه در آگاهی شاپور به قتل رسیده است و فرزند دیگر او عباس توکلی برازجانی که در حال حاضر در بند 6 زندان گوهردشت بصورت بلاتکلیف بسر می برد.
پس از افشای قتل حسین توکلی در رسانه ها و ارسال گزارش آن به سازمانهای حقوق بشری تهدیدات و فشارهای مامورین آگاهی شاپور بر این خانواده شدت یافت.مامورین آگاهی با تماسهای تلفنی ممتد ابتدا ایشان را تهدید می کردند که مسئله قتل فرزندش را نباید پیگیری کند در غیر اینصورت برای فرزند دیگرش که در زندان بسر می برد حکم اعدام صادر خواهند کرد و همچنین سایر اعضای خانواده را تهدید نمودند.. پس از تهدیدات و یک جنگ روانی که بصورت تلفنی و یا مراجعه حضوری افراد موتور سوار به منزل آنها صورت می گرفت آنها را تحت فشار قرار دادند که در قبال قتل فرزندشان سکوت کنند. تا اینکه خانم شادپور را روز چهارشنبه 18 شهریور ماه به آگاهی شاپور فراخواندند. خانم شادپور توسط سرگرد پاسدار نریمانی همراه با 3 نفر دیگر ایشان را برای چند ساعت مورد بازجوئی و تهدید و فشار قرار دادند.لازم به یادآوری است 27 تیر ماه 1387 مامورین نیروی انتظامی با یورش به 2 آپارتمان مسکونی خانواده توکلی برازجانی و شلیک به آنها خانم سودابه شادپور 50 ساله از ناحیه گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت.آقای عباس توکلی برازجانی و بردارش حسین توکلی برازجانی در مقابل چشمان سایر اعضاء خانواده مورد ضرب وشتم شدید قرار گرفتند و چند ساعت در منزل شخصی آنها مورد شکنجه قرار گرفتند آقای حسین توکلی برزاجانی 33 ساله در اثر شکنجه های جسمی مستمر در 6 مردادماه 1387 در سلول کناری برادرش آقای عباس توکلی زندانی بود.در حال حاضر عباس توکلی برازجانی در بند 6 زندان گوهردشت کرج در حالت بلاتکلیفی بسر می برد. آنها متهم هستند که با نیروی انتظامی درگیری داشته اند و در منزل خود سلاح نگهداری میکردند.

گزارشی از گردهمایی حمایت از زندانیان مسیحی در لندن

جمعی از مسیحیان ایرانی مقیم لندن برای آزادی مریم و مرضیه از زندان اوین، در مقابل سفارت ایران
در لندن دور هم جمع شدند و یك روز را در دعا و روزه بسر بردند.



به گزارش خبرنگار شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان در لندن، روز شنبه ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۹ برابر با ۲۱ شهریور ۱۳۸۸، جمعی از مسیحیان ایرانی مقیم لندن برای آزادی "مریم و مرضیه" از زندان اوین، در مقابل سفارت ایران در لندن دور هم جمع شدند و یك روز را در روزه و دعا بسر بردند.
افراد بسیاری از كلیساها و گروههای مختلف مسیحی با حضور و دعاهای خود این گردهمایی را حمایت كردند.
این گزارش حاكی است، افراد از كلیساها و سازمانهای مختلف از ساعاتی پس از ظهر در بیرون ساختمان اصلی سفارت ایران تجمع كردند. در این گردهمایی بیش از ۱۰۰ نفر حضور داشتند كه در پایان این گردهمایی كلیه شركت كنندگان دادخواستی را خطاب به سفیر ایران در لندن برای حمایت از مریم و مرضیه امضا كردند.
به گزارش خبرنگار fcnn، دراین مراسم كه به طور خاص توسط بانوان مسیحی برنامه‏ریزی شده بود، تمامی افراد با پوشیدن لباس‏های سفید در دعاها و پرستش‏های خود یگانگی‏شان را در مسیح نشان دادند. این در حال بود كه حوالی ساعت ۵ بعد از ظهر افراد بیشتری به این تجمع پیوستند كه با روشن كردن ۱۸۷ شمع به نشانۀ ۱۸۷ روز اسارت "مریم و مرضیه" خیابان لندن را روشن ساختند و پرستش‏ها و دعا برای كلیه زندانیان مسیحی در آغاز شب ببیشتر شد.پلیس از تمامی این گرهمایی راضی به نظر می‏رسید و به نظر چند تن از آنان این گردهمایی در نوع خود بی‏نظیر بود و تا كنون چنین جلسۀ دعایی در بیرون هیچ سفارتی برگزار نشده بود.