۱۳۸۸ خرداد ۱۰, یکشنبه

خدا تغییر ناپذیر است

همه ما دارای اشتباهاتی هستیم که احتیاج به تغییر و اصلاح دارند٬ اما خدا این چنین نمی باشد. او کامل است٬ احتیاج ندارد که چیزی صفات و خصوصیات او را تکمیل کند. خدا از هر جنبه کامل است.
میتوان در این آیات تفکر کرد:
اشعیا ۴۶: ۹ و ۱۰ ٬ مزمور ۳۳: ۱۱ و ۱۱۹: ۱۶۰ ٬ ملاکی ۳: ۶ و مزمور ۱۰۳: ۲۷
آیاتی از کلام خدا که درباره تغییر ناپذیری ماهیت خدا سخن می گویند٬ حقایقی را درباره خدایی که او را خدمت می کنیم به ما تعلیم می دهند. هنری تیسن در کتاب خود این اصول را بیان می کند ( الهیات تیسن٬ ترجمه فارسی٬ صفحه ۸۱ ) که من آنها را برای شما ذکر می کنم:
۱- چون خدا نامحدود٬ قائم به ذات و به هیچ چیز وابسته نمی باشد٬ بنابراین از هر تاثیری بالاتر است و هیچ احتمال تغییری در او وجود ندارد.
۲- برای خدا نه پیشرفت وجود دارد و نه انحطاط٬ چرا که او کمال مطلق است.
۳- قدرت خدا نمی تواند کم یا زیاد گردد٬ او نمی تواند حکیم تر یا مقدس تر بشود.
۴- خدا نمی تواند عادل تر٬ رحیم تر و با محبت تر از آنچه بوده و یا خواهد بود بگردد.
۵- او نمی تواند در رابطه اش با انسان تغییر نماید. او جهان را بر اساس اصول جاودانی که هرگز تغییر نمی کنند٬ اداره و کنترل می نماید.
از آنجا که خدا تغییر ناپذیر است٬ می توانیم زندگی خود را کاملاً به او سپرده٬ به کلام او اعتماد کنیم و با تمام موقعیتهایی که در زندگی پیش می آید٬ روبرو شده و مطمئن باشیم که او در تمام شرایط برای خیریت ما عمل می کند. ( رومیان ۸: ۲۸ ).
بعضی از آیات کتابمقدس از قبیل اعداد ۲۳: ۱۹ و ۱ سموئیل ۱۵: ۲۹ بیان می کند که خدا در اراده خود تغییر نمی دهد و در بعضی قسمتها می گوید که خدا از انجام کار مشخصی پشیمان شد ( ۱ سموئیل ۱۵: ۱۱ ٬ یونس ۳: ۹- ۱۰ ). این طرز برخورد خدا به مفهوم تغییر اساسی در خصوصیات و یا اهداف او نمی باشد. او همیشه از گناه متنفر است و همیشه گناهکار را دوست دارد. طرز رفتار خدا با انسان قبل از قبول نجات و بعد از آن تفاوت دارد. باید توجه داشت که خدا رفتار خود را با در نظر گرفتن تغییر انسان عوض می کند.
شخصی گفته است٬ زمانی که خورشید می تابد٬ اگر باعث نرم شدن واکس و یا خشک و سخت شدن گِل می گردد به این دلیل نیست که تغییری در خورشید روی می دهد٬ بلکه تغییر در مواردی روی می دهد که خورشید به آنها می تابد. ما می توانیم به تغییر ناپذری خدا در اهداف٬ سخنان و ماهیت او اعتماد کنیم. همانطور که خورشید باعث نرم شدن واکس و خشک و سخت شدن گل می گردد٬ همانطور تغییر ناپذیری خدا برای اشخاصی که قلبشان برای پاسخ مثبت به خدا نرم و باز است به خیریت و برای اشخاصی که قلبشان برای پاسخ مثبت به خدا سخت است باعث تباهی و سخت تر شدن قلب آنها می گردد.
سخن آخر:
کتابمقدس یعنی تنها کلام خدای زنده که قدوس است نیاز به ثابت شدن ندارد. کسانی که آن را بعنوان کلام ملهم خدا می پذیرند٬ نیازی به دلایل و شواهد ندارند و کسانی که آن را رد می کنند با هیچ مدرکی نیز متقاعد نخواهند شد.

مسیحیت چیست؟ ( 4 )

بسیاری از غیر مسیحیان تصور می کنند که مسیحیان به عوض این که فرمان های خدا را اطاعت کنند٬ به عیسی متوسل می شوند. ایشان بعضی اوقات به مسیحیان خرده می گیرند که رفتارشان با مردم به گونه ای است که گویا انسان در برابر اعمال خود مسئولیت کامل ندارد. ولی اعتقاد مسیحیان و تعلیمات پولس اینست که وقتی که خدا دنیا را خلق کرد همه چیز را بر طبق اراده خود آفرید٬ ولی نخستین انانها با این که می دانستند خدا از ایشان چه می خواهد از اطاعت او سرپیچی کردند. این طغیان و بی اطاعتی باعث جریان فساد در عالم گردید که به هر فردی که در آن جریان تولد می شود گشترش می یابد و تاثیر خواهد گذاشت. حتماً قبل از این که نوزاد به زبان بیاید فضای بی اطاعتی از خدا در او اثر گزارده است. رفتار افراد در یکدیگر عمیقاً تاثیر گذار است٬ بطوریکه بعضی اوقات در می یابیم که در نتیجه رفتار دیگران برای ما دشوار و حتی غیر ممکن است که به آنچه که راست و درست است عمل کنیم. مسیحیان معتقدند که همین وضع یعنی سرپیچی انسان از اوامر خدا تا حدی آزادی هر فرد بشر را محدود می سازد. اوامر خدا ساده و روشن است٬ ولی ما در زندان بی اطاعتی و تاریخ گناه گرفتار هستیم٬ مقصود من از عبارت اصلی یا (( ابتدائی )) یا (( ذاتی و جبلی )) همین است٬ یعنی گناهی که وجود دارد قبل از این که حتی ما عملی انجام داده باشیم.
تنها خدای خالق است که می تواند آزادی را به ما برگرداند تا بتوانیم اوامر او را اطاعت کنیم. چگونه این کار را می کند؟ وقتی که عیسی را در رحم مریم قرار داد٬ زندگی انسانی را بوجود می آورد که کاملاً مطیع اراده اوست٬ زیرا که زندگی بشری است که کاملاً از نیروی الهی مملو است. از این رهگذر عیسی به ما نشان می دهد که زندگی آدمی انطور که در حقیقت باید باشد چگونه است ولی او بیش از این هم عمل می کند٬ یعنی از این رو که اطاعت و نیکوئی او کامل است٬ می تواند با مردود شدن و حتی مرگ نیز روبرو گردد و خود را به خدا ( خدای پدر ) تقدیم نماید٬ تا در نتیجه جان نثاری او رابطه محبت بین خدا و بشریت دوباره برقرار گردد. مسیحیان ایمان دارند که هنگامی که عیسی به سوی صلیب شدن می رود کلیه درد و رنجی را که در نتیجه طغیان و سرپیچی و ضعف بشر بوجود امده است قبول می کند. در حقیقت او (( بهای ضعف بشر را می پردازد )). از این رو که وی با محبت این درد و رنج را قبول می کند٬ وضع بشر را تغییر می دهد و امکاناتی تازه برای او ایجاد می نماید. بدین معنی که دیگر لازم نیست آدمی از عدم توانایی خود در اطاعت نمودن و محبت کردن خدا مایوس و نومید باشد.
وقتی که نزد مسیح رفتیم و خواستیم با او متحد شویم٬ وقتی که در جایی که او هست ایستادیم و با عبارات او سخن گفتیم٬ روح القدس بار دیگر ما را آزاد خواهد ساخت که بر طبق اراده خدا زندگی کنیم. زمانی آزاد نبودیم٬ زیرا که تنها نوع مصاحبت بشری که وجود داشت مصاحبت در میراث گناه بود که در همه ما تاثیر گزار بوده است. ولی عیسی مصاحبتی از نوع تازه ایجاد می کند٬ یعنی رابطه و همبستگی با او که نیرومند تر از جریانات عمیقی خواهد بود که ما را به سوی گناه و طغیان سوق می دهد. پولس این همبستگی را (( خلقت تازه )) می نامد. یعنی این که ما قادر خواهیم بود از نو شروع کنیم.
ادامه دارد ...

جایگاه زنان و اقلیت مذهبی در قانون انتخابات نظام ولائی

باید خواستار تغییرات بنیادی شد. باید دنیای دیگری ساخت، دنیایی که هر فرد شایسته بتواند در انتخابات شرکت کند تا از میان دهها هزار مرد و زن فرهیخته و دارای دانش و شعور و شرافت و پاکی و وطن خواهی، کسانی که میتوانند داوطلب ریاست جمهوری شوند به انتخاب مردم کار اداره مملکت را بدست گیرد... آی گروه چهار نفری، آیا در میان شما کسی هست که چنین تعهدی را به ملت بدهد و به آن عمل کند!!؟ ...
داشتم به گزارش وزیر کشورِ ۱۶۰ میلیاردی گوش میدادم که اعلام میکرد از میان ۴۷۵ داوطلب ریاست جمهوری ( که ۴۲ نفر از آنان زن بودند)، تنها ۴ مرد واجد شرایط و مابقی همه فاقد صلاحیت تشخیص داده شده اند. یک محاسبه سرانگشتی میگوید کمتر از یک درصد از کسانیکه با پر کردن فرم داوطلبی ظاهرا نظام را قبول دارند، مورد پذیرش شورای نگهبان قرار گرفته اند و به گفته ی آقای خامنه ای که قبلا اعلام کرده بودند، آنها که زیر ذره بین شورای نگهبان قرار میگیرند همه صالحند . فکر میکردم چگونه است که فقهای شورای نگهبانِ منتخب آقای خامنه ای از بین ۴۷۵ داوطلب فقط چهار نفر را صالح تشخیص داده اند. باید دید این چهارنفر چه کسانی هستند و چه خدماتی به اسلام و ایران کرده اند که به چنین افتخاری نائل شده اند؟ بطور حتم این چهار نفر سوابق درخشانی داشته اند که از صالحین به شمار آمده اند. منتظر بودم نام این ۴ مرد صالح را از زبان وزیر محترم کشور بشنوم که اعلام فرمودند آقایان محمود احمدی نژاد، محسن رضایی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی. من که تا حدود زیادی از سوابق و گذشته ی این مردان صالح!! مطلع بودم، زیاد شگفت زده نشدم چون ٣۰ سال شاهد چنین گزینش‎هایی بوده ام اما وقتی به قانون اساسی و شرایط داوطلبان ریاست جمهوری مراجعه کردم دیدم در انتخاب این افراد مشکل از قانون اساسی است، زیرا در اصل ۱۱۵ قانون اساسی نظام ولائی آمده است که داوطلبان باید دارای شرایط زیر باشند: "رجال سیاسی مذهبی، ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر، مدبر و از همه مهمتر دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور." بنابراین طبق آنچه قانون اساسی جمهوری اسلامی میگوید؛ ۱- ۵۰ درصد مردم ایران، یعنی زنان از انجام این کار معاف میباشند. ۲- میلیون ها مسلمان غیرشیعه و غیر مسلمان ایرانی هم واجد شرایط نیستند. ٣- شیعه هایی هم که مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی یعنی ولایت مطلقه فقیه نیستند، حق جلوس روی صندلی ریاست جمهوری را ندارند. ۴- به فتوا و تشخیص فقهای شورای نگهبان( بگو آقای جنتی) فقط این ۴ نفر دارای حسن سابقه و امانت و ایمان بوده اند. حال پرونده‎ی این صالحین را ورق بزنیم و ببینیم اینها که مدیر و مدبر و امین و متقی و دارای حسن سابقه، شناخته شده اند در این ٣۰ سال چه کرده اند که به این افتخار نائل آمده اند. در پرونده آقایان از جمله این موارد به چشم میخورد: ۱- محمود احمدی نژاد: دانشجوی خط امام، یکی از پیشنهاد دهندگان اشغال دانشگاهها به بهانه انقلاب فرهنگی و اسلامی کردن آنها که منجر به دستگیری ، شکنجه، اخراج و اعدام هزاران دانشجو و استاد دانشگاه شد. همکاری با نیروهای امنیتی برای قلع و قمع دگر اندیشان ، استاندار اردبیل ، شهردار تهران و بالاخره ۴ سال ریاست جمهوری که اثرات آن اظهر من الشمس است. ۲- محسن رضایی: شرکت در سرکوب دگراندیشان و قومیت ها، فرماندهی سپاه در زمان جنگ و از عوامل ادامه آن پس از فتح خرمشهر و حمله به خاک عراق که منجر به کشته و مجروح و اسیر شدن صدها هزار ایرانی شد و صدها میلیارد دلار خسارت مالی به بار آورد. و دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام تا امروز ٣- جناب کروبی: از روز اول انقلاب مشاغل کلیدی از جمله مسئولیت بنیاد شهید، وکالت و ریاست مجلس را بر عهده داشت و یکی از عوامل وضع نابسامان فعلی میباشد. واقعه مخفی سازی اسلحه در ساک حجاج و کشتار آنها در سال ۶۶ در زمان سرپرستی ایشان روی داد. همچنین نقش او در پروژه عزل منتظری و نامه مورخه ۲۹/۱۱/۶۷ اش به همراه امام جمارانی و روحانی به منتظری از یادها نمیرود. ۴- جناب مهندس موسوی: عضو ارشد حزب جمهوری اسلامی، سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی، نخست وزیر نظام از سال ۱٣۶۰ تا ۱٣۶٨ و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی. در زمان مسئولیت او جنایات دهه شصت و کشتار تابستان سال ۶۷ صورت گرفته و باید او را یکی از عوامل ادامه جنگ و عوارض ناشی از آن نیز دانست. او همچنان پس از گذشت ۲۰ سال، ادامه جنگ و ورود به خاک عراق را کار درستی میداند و از کشتار دهه شصت دفاع میکند. علت اصلی اینکه این چهار نفر از میان ۴۷۵ نفر انتخاب شده اند این است که آنها وابسته به قبیله ای هستند که ٣۰ سال کشور را به این وضع انداخته. قبیله خودیها که تنها اطاعت امر میکنند و در فکر حفظ نظام هستند. آنچه نوشتم اعمال ظاهری این آقایان است و در پنهان چه ها کرده اند یقین دارم روزی در دادگاه افشا خواهد شد. به نظر شورای نگهبان، داوطلبان احراز سمت ریاست جمهوری باید دارای چنین سوابقی باشند تا مدیریت، مدبّریت، حسن سابقه و امانت و تقوای آنها اثبات گردد. * * * داشتم به فرمایشات جناب آقای خامنه ای در یکی از شهرهای کردستان گوش میدادم که مطالبی به این مضمون ایراد کردند: "خط قرمز ما اهانت به اهل سنت و مذاهب دیگر به دلیل اعتقادشان میباشد." آیا به نظر ایشان اینکه قانون اساسی میگوید: "داوطلبان ریاست جمهوری باید مومن و معتقد به مذهب رسمی کشور باشند". و در اصل ۱۱ قانون اساسی آمده: "دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و این اصل الی الابد غیر قابل تغییر است" و با توجه به این اصول که غیر از شیعه اثنی عشری از جمله اهل سنت، حق داوطلب شدن برای ریاست جمهوری را ندارند، بزرگترین اهانت به معتقدات این خواهران و برادران ایرانی که حدود ۲۰ درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند نیست؟ اصل ۱۰۹ قانون اساسی در صفات رهبر میگوید: "عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلامی". آیا پذیرش چنین تبعیضی که در قانون اساسی آمده، دور از عدالت اسلامی نیست؟ * * * داشتم به اصل ۱۱۱ قانون اساسی فکر میکردم که میگوید: "رئیس جمهور باید از رجال مذهبی و سیاسی باشد...". شورای نگهبان در تفسیر خود رجال را تنها به مردان اطلاق میکند و به همین دلیل هرگز یک زن را حائز شرایط ریاست جمهوری ندانسته است. این برداشت از قانون اساسی در حقیقت حذف حقوق ۵۰ درصد از جمعیت ایران است. آیا شورای نگهبان میپندارد لیاقت زنها برای اداره کشوری مثل ایران کمتر از مردان است؟ امروز روشن شده است که اگر زنان در تمام امور لایق تر نباشند، عقب تر نیستند. باید توهین و تحقیر زنان روزی متوقف گردد و زنان در کنار مردان، کارگران دست در دست معلمان، دانشجویان همگام با استادان، روستائیان همراه با شهرنشینان و همه و همه پس از ٣۰ سال تجربه، فریب این بازی ها را نخورند و اجازه ندهند این زنجیری که بوسیله قانون اساسی نظام ولائی به دست و پای آنها بسته شده و هر بار حلقه هایش تنگ تر میشود، بیشتر از این موجب تضییع حقوق مردان و زنان ایران گردد. * * * باید خواستار تغییرات بنیادی شد. باید دنیای دیگری ساخت، دنیایی که هر فرد شایسته بتواند در انتخابات شرکت کند تا از میان دهها هزار مرد و زن فرهیخته و دارای دانش و شعور و شرافت و پاکی و وطن خواهی، کسانی که میتوانند داوطلب ریاست جمهوری شوند به انتخاب مردم کار اداره مملکت را بدست گیرد. دین را از حصار حکومت بیرون کشند و هر کس به جایگاه خود برگردد. همه دست در دست هم این ویرانه را آباد کنند و نگذارند حقوقشان مورد تجاوز قرار گیرد و ریشه استبداد، استعمار و استثمار را برکنند و کشور را به استقلال و آزادی واقعی برسانند. آی گروه چهارنفری، آیا در میان شما کسی هست که چنین تعهدی را به ملت بدهد و به آن عمل کند!!؟ تو اگر بنشینی، من اگر بنشینم چه کسی برخیزد؟ - "مردم از میان نامزدهایی که صلاحیت آنها پس از عبور از ذره بین شورای نگهبان، اعلام خواهد شد، صالح ترین نامزد را برگزینند." (سخنرانی آقای خامنه ای در میدان آزادی سنندج، روزنامه اعتماد ملی، ۲٣ اردیبهشت ٨٨) - میرحسین موسوی: ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر تصمیم درستی بود. (مصاحبه با خبرگزاری مهر، ۱۳۸۸/۰۳/۰۲) - نمی‌شود این نظام را به آدم‌کشی در اول انقلاب متهم کرد. این نظام مظلوم بوده است... گروه‌های تروریستی تا پایان جنگ هم زیر نفوذ صدام علیه ما می‌جنگیدند و هنوز هم پشتیبانی آمریکا از آنها وجود دارد. نباید به مظلوم‌نمایی‌ آنها توجه کرد. چرا که اگر به قدرت برسند باز هم همان آش و همان کاسه است. ) سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان،وبسایت قلم نیوز، ارگان رسمی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، ۱۶ اردیبهشت ٨٨) - "اهانت به مقدسات شیعه یا سنی، خط قرمز نظام است و هیچکس چه شیعه و چه سنی، حق ندارد با غفلت یا از روی تعصب این خط قرمز را نادیده بگیرد. " (سخنرانی آقای خامنه ای در جمع مردم سقز، خبرگزاری ایرنا، ۱٣٨٨/۲/۲۹)

اسلام سیاسی و حقوق بشر در ایران

اخبار روز
مقدمه پس از گذشت بیش از یکصد سال از اولین پیروزی جنبش مشروطه طلبی درایران و فراز و نشیب های بسیاری که جامعه ایران در طول این دوره بویژه با روی کار آمدن پهلوی های پدر و پسر و گسترش مدرنیزم حتی با رهبری رضاپهلوی شاهد شکل گیری و توسعه آن بود، امروزه جامعه ایران در گریبان چنان ناسازه و پارادوکس های جدی است که روز بروز نهال توسعه را نحیف تر می سازد و شاخه های بی جان دمکراسی و سکولاریزم را می خشکاند. در مروری بر همه نهاد ها و نمادهای توسعه ای که در طول قرن حاضر شمسی تا پیش از انقلاب به ثمر رسید، مهمترین پرسش محوری در تبیین علل عقب ماندگی ایران این است که گلوگاه اصلی عدم توسعه و دمکراتیزه کردن و سکولاریزه شدن جامعه ایران چیست؟ برای پاسخ دهی به این پرسش هدف اصلی مقاله بررسی تطبیقی گذرایی است بر مبانی حقوقی اسلامی با حقوق بشر که در هردو نظام حقوقی محوریت تام و تمام دارد. اسلام سیاسی چگونه شکل گرفت؟ اسلام در قرآن از همان ابتدا دارای دو ماهیت مختلف بود. سوره ها و آیات قرانی در دوره مکی دارای جهت مهرآمیز و دعوت به خدای مهربانی بود که بخشنده همگان بود. پس از دهسال بعثت محمد و هجرت وی از مکه به مدینه و تشکیل اولین دولت اسلامی و دستیابی به قدرت سیاسی، ماهیت و جهت سوره ها و آیات قرانی نیز تغییر کرد. دراین دوره زندگی محمد و محتوای قران نیز جهت خشونت، تهدید و جنگ ورزی را بخود گرفت. ازاین زمان دین قالب شریعت بخود می گیرد. دراین فرایند محمد پیامبر به محمد خلیفه تبدیل شده و نطفه های امپراتوری و خلافت اسلامی شکل می گیرد. با شکل گیری اسلام سیاسی و پیوند آن با قدرت و پی ریزی بنیان های خشونت دینی و سیاسی تدریجا در طول ۲۰۰ سال نهادهای دینی سیاسی جدیدی با مضامین دینی- اسلامی شکل گرفتند: ۱. شکل گیری شریعت اسلامی متشکل از نظام حقوقی الهی و ازلی ابدی و تدوین تدریجی آن، ۲. تشکیل دادگاه شرع اسلامی، اجرای مجازات اسلامی و بوجود آمدن حاکم شرع که محمد اولین حاکم شرع بود، ٣. تشکیل نهاد جهاد بصورت رسمی و نیروی نظامی جهاد اسلامی و مرزگذاری بین مسلمانان و کفار، ۴. تشکیل مساجد برای ادای نماز جماعت و اتحاد و همبستگی مسلمانان و پدید آمدن نهاد امام جماعت ۵. درگیری بر سر قدرت و اختلاف بین خلفا و جانشینان محمد بین ۴ شخصیت اصلی اسلامی ابوبکر، عثمان، عمر و علی ۶. تشکیل مدارس و مکتب اسلامی برای تربیت روحانیون جهت آموزش دین و تربیت مروجان دینی و پدید آمدن علمای دینی، و تشکیل دو فرقه اصلی شیعه و سنی و آغاز نبرد ها و کشمکش های درونی در دین اسلام سیاسی. در طول ۲۰۰ سال پس از به قدرت رسیدن محمد در مدینه تا دوره خلافت بنی عباس؛ نهاد جنگ و آتش خشونت همواره شعله ور بود. این فرایند از خلافت بنی امیه تا ظهور جنبش ایدئولوژیک و سیاسی- دینی اخوان الصفا با جهت نظامی و فرهنگی و سیاسی تا بنیاد گرایی اسلامی در عصر معاصر ( بن لادن، جماعت اسلامی درپاکستان و حزب الله در ایران و لبنان و ...) همواره زمینه تضاد و خشونت ورزی را فراهم ساخته است. خشونت در آموزه های قرانی و اسلام سیاسی قرآن مدنی، یا قرآن خشونت زا، مملو از آیات و سوره هایی است که تایید کننده خشونت، تهدید و تحقیر و تبعیض بین گروه ها و اقشار اجتماعی است. دراین دوره به اقتضای ضرورت توسعه قدرت اندیشه دینی اسلام و حوزه نفوذ مسلمانان به رهبری محمد، آیات بسیاری برای توجیه گسترش طلبی دینی و سیاسی و اقتصادی از این خصیصه برخوردار شدند. برخی از مهمترین این آیات عبارتند از: ۱. "آنهارا (کفار) هرکجایافتید به قتل رسانید و از آنها یاور و دوستی نباید اختیار کنید" (سوره نسا، آیه ٨٨) ۲. "آنان که به آیات ما کافر شدند بزودی در آتش دوزخشان درافکنیم که هرچه پوست تن آنها بسوزد به پوست دیگرش مبدل سازیم تا سختی عذاب را بچشند که همانا خدا مقتدر و کارش از روی حکمت است" (سوره نسا، آیه ۵۶) ٣. "همانا کیفر آنانکه با خدا و رسول او به جنگ برخیزند و در زمین به فساد کوشند جز این نباشد که آنها را بقتل رسانده یا به دار کشند و یا دست و پایشان به خلاف ببرند، یا با نفی و تبعید از سرزمین صالحان دور کنند، این ذلت و خواری عذاب دنیوی آنهاست." (سوره مائده، آیه ٣٣) ۴. "دست زن و مرد دزد را به کیفر اعمالشان ببرید" (سوره مائده آیه ٣٨) ۵. " نفس را در مقابل نفس قصاص کنید و چشم را به مقابل چشم و بینی را به بینی و گوش را به گوش و دندان را به دندان و هر زخمی را قصاص همان خواهد بود." (سوره نسا آیه ۴۵) ۶. "... اگر(زنها) مطیع نشدند آنان را به زدن تنبیه کنید" (سوره نسا، آیه ٣۴) جنگ و سرکوب دگراندیشان درطول ۲٣ سال دوره بعثت یا پیامبری محمد و ۱۰ سال حکومت اسلامی به رهبری محمد در مدینه، که اندیشه خشونت و جنگ برای انتشار آموزه های دینی و گسترش طلبی ارضی و دامنه نفوذ سیاسی و نظامی، بیست هفت لشکر کشی و ازجمله نه جنگ خونین عمده در دوران زندگی سیاسی محمد علیه قبایل گوناکون و یهودیها صورت گرفت. مجموعه لشکر کشی ها و جنگ های این دوره بین سی و پنج تا چهل و هشت بار است. جنگهای به رهبری محمد بنام "غزوه" از بزرگترین و خونبارترین جنگ های این دوره محسوب می شود. درطول دوره شکل گیری و تحکیم حکومت و امپراتوری اسلامی در طول ۲۰۰ سال، جنبش ها و اعتراضات سیاسی و اندیشه ای زیادی رشد و گسترش یافت که بشدت سرکوب شدند. از سرکوب خوارج، که موافق خلافت علی نبودند و به انجام انتخابات آزاد تاکید می ورزیدند، تا اندیشه مترقی اعتزالیون همه شواهد بزرگی از سرکوب دگراندیشان در حکومت اسلامی هستند. مذهب اعتزال که در زمان اولین خلفای عباسی بویژه مامون ظهور، رشد و اهمیت پیدا کرد معتقد بود که قرآن مخلوق است و با اندشه فرقه مسلط دیگر اسلامی بنام اشاعره مخالفت می ورزید؛ توسط خلیفه امپراتوری بنی عباسی، متوکل، شدیدا سرکوب شده و رهبران آن به قتل رسیدند. این وقایع ادامه خشونت ورزی و جنگ افروزی اسلام سیاسی محمد و عدم تحمل اندیشه ای بجز اندیشه اسلامی با روایت محمد بود. اصولا دردین اسلام و البته سایر ادیان، حقوق الهی دربرابر حقوق بشر قراردارد. در اینجا برخی از آیاتی که تایید کننده اندیشه مسلط نظام حقوق الهی در برابر هر نظام انسانی است آورده می شود: ۱. " قانون سنت خدا هرگز مبدل نخواهد شد و طریقه حق وسنت الهی هرگز تغییر نمی پذیرد" ( سوره فاطر آیه ۴٣) ۲. " کلام خدای تو از روی راستی و عدالت به حد کمال رسید و هیچ کسی تبدیل و تغییر آن کلمات نتواند کرد" ( سوره انعام آیه ۱۱۵)، ٣. " ما بعضی از مردم را بر بعضی دیگر برتری دادیم تا عده ای از آنهان عده دیگری را به خدمت خود گیرند" (سوره زخرف آیه ٣)، و بسیاری آیات دیگر. در ادامه و تایید همین اندیشه است که خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران در بیانات خود می گوید: "آنچه که آنها حقوق بشر می نامند مشتی قوانین فاسد است که توسط صهیونیستها برای ازبین بردن حقیقت دین است"، " وقتی دنبال حق هستیم نباید به سازمان ملل برویم، باید سراغ قرآن مقدس رفت". توسعه نیافتگی ملل مسلمان شواهد بسیاری از پژوهش های انجام شده نشان می دهد که عقب مانده ترین کشورهای اسلامی آنهایی است که بیشترین حجم مردم آنان را مسلمانان تشکیل می دهند. بیش از ۵۰ کشور اسلامی در جهان از مهمترین کانون های جهانی در تضییع حقوق بشر بشمار می روند. باوجودیکه ٣۶ کشور در طول ۲۰ سال گذشته بسوی دمکراسی ثابت گام نهاده اند، ولی هیچیک از آنها دارای اکثریت اسلامی نیستند هرچند که هند دارای بیش از ۱۰۰ میلیون مسلمان است. در بررسی عوامل عقب ماندگی جوامع اسلامی با شرایط اقلیمی، اقتصادی، اجتماعی و حتی قومیتی مختلف، مهمترین عنصر مشترک دربین این ممالک، عبارت از وجود اندیشه اسلامی و اکثریت مسلمانان ساکن در این جوامع است. از اینرو می توان چنین گفت که اندیشه اسلامی از این منظر قابلیت سازگاری با اندیشه مدرنیته و نوسازی نهاد ها و نمادهای مدرن بویژه سازگاری با مضامین حقوق بشری را ندارد. درمیان مجموعه وسیع ادیان و حوزه های تمدنی دنیای امروزاز مسیحی کاتولیک، پروتستان و ارتدکس؛ تا مسلمان سنی، شیعی و وهابی؛ و حوزه کنفوسینی تا بودا و از یهود تا برهمن و...، عمده نهادها و نمادهای توسعه صنعتی، فناوری و نوآوری، علم و مدارا، مردمسالاری و آزادی اندیشه و انسان همگی در دنیایی مرکزیت یافته اند که دو حوزه تمدنی مهم از آن محرومند: اسلام و مسیحیت ارتدکس. مفاد حقوق بشر در مقایسه با شریعت اسلامی بامروری بر مضامین و مفاد پیمان نامه حقوق بشر بسیاری از فراز های آن در مقایسه با مضامین حقوقی دین اسلام متناقض است. دراینجا به برخی از مهمترین این فرازها توجه می شود: آزادی انسان: در تضاد با مواد ۱ تا ۵ پیمان نامه درباره آزادی و برابری انسانها، عدم تبعیض برحسب نژاد، رنگ، جنس، مذهب، عقیده سیاسی، ملیت، و وضع اجتماعی، قوانین اسلامی با این بخش از مفاد حقوق بشر ناسازگاراست. برخی از این ناسازگاری ها عبارتنداز: ۱- در شریعت اسلام زنان در مرتبه فروتری قرار می گیرند. ارزش شهادت زن در دادگاه نصف مرد است. آنان حق ازدواج با غیر مسلمانان را ندارند و جنبش های زنان به شدت سرکوب می شود، ۲- غیر مسلمانانی که در کشور های اسلامی زندگی می کنند در موقعیت فروتری قرار دارند و شهادت آنان علیه مسلمانان پذیرفته نیست، ٣- برده داری در اسلام به رسمیت شناخته شده است. مسلمانان مجازند با هر یک از بردگان (کنیز) مونث شان رابطه جنسی داشته باشند (سوره نسا، آیه ٣) و مسلمین مجازند تا زنان متاهل برده را مالک شوند (سوره نسا، آیه ۲٨)، ۴. مجازات های تخطی کنندگان از شرع مقدس عبارتند از: اعدام، قطع اعضای بدن، به صلابه کشیدن، سنگسار، شلاق، درآوردن چشم و... ، ۵ . بر همین اساس است که اکثریت قریب به اتفاق تمامی زندانیان سیاسی و دگراندیشان و حتی زندانیان جرایم عادی از روزهای پس از انقلاب تا کنون، شکنجه را در زندان های جمهوری اسلامی تجربه کرده اند. حقوق زن دراسلام: برخلاف ماده ۱۶ و ۱٨ حقوق بشر در زمینه برابری موقعیت زن و مرد در ازدواج، تشکیل خانواده، بازارکار و جامعه، در شرع اسلام آمده است: زن مسلمان حق ازدواج با غیر مسلمان را ندارد. وضعیت حقوق زن و مرد در ازدواج، همسرگزینی، فرزندزایی، حق طلاق، حق حضانت کودک، حق سرپرستی، تبار و هویت، جرایم و مسئولیت مدنی، زنا، پوشاک، حضور در مجامع، احترام متقابل، آموزش، چند همسری (تعدد زوجات) و... برابر نیست. حق آزادی دراسلام: همچنین حلاف مواد ۱٨و ۱۹ پیمان نامه، درزمینه آزادی فکر و مذهب و آزادی بیان و انتشار عقاید، در اندیشه اسلامی مسلمانان از گرویدن پیروان دیگر ادیان به اسلام مسرور می شوند، اما گرویدن فرد مسلمان به دیگر ادیان ممنوع است. روی گرداندن از اسلام، مصداق ارتداد و سزاوار مجازات اعدام است. در ایران، پاکستان و عربستان با توسل به شریعت شیعه، حقوق اقلیت های بهایی پایمال شده است. مجازات کفر گویی به خدا و پیامبر در شرع اسلام مرگ است. در زمانه مدرن اتهام توهین به مقدسات بهانه ای به دست دولت های اسلامی می دهد تا به سرکوب مخالفان شان بپردازند. معتقدان به سایر ادیان بهایی، مسیحی ،صوفی گری و سایر فرقه های دینی از حق بیان اندیشه و انتشار آن منع شده اند. حق کار در شریعت: در مقابل ماده ۲٣ پیمان نامه درزمینه آزادی کار، درآمد آبرومند، برابری شرایط کاری و تشکیل اتحادیه ها، طبق شریعت اسلام زنان در گزینش شغل آزاد نیستند. برخی مشاغل مانند قضاوت و رهبری جامعه یا ولایت برای زنان ممنوع است. کیش اسلامِ زنان را از کار خارج از خانه نیز سخت منع می کند. ازسوی دیگر غیر مسلمانان در کشور های اسلامی مجاز به گزینش آزادانه شغل نیستند یا اینکه اشتغال به بعضی کارها برایشان مجاز نیست. بیش از ۶۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر و بیش از ۲ درصد زیر خط بقا زندگی می کنند و نه تنها فاقد معاش آبرومند نیستند بلکه حیات شان در خطر است! تشکیل نهادهای مدنی و اتحادیه های صنفی و سندیکایی جرم تلقی می شود (مانند سندیکای شرکت واحد و سرکوب و دستگیری بیش از۱۰۰۰ نفر در اجتماع کارگران). حق کودک در اسلام: براساس پیمان جهانی حقوق کودک، افراد زیر ۱٨ سال باید از امکانات آموزشی، تفریحی، امنیتی، بهداشتی و درمانی برخوردار باشند و دولتها از شکنجه، سوء استفاده جنسی و زندان و اعدام کودکان منع شده اند. ولی درقوانین اسلامی هر مردی می تواند با دختربالای ۹ سال ازدواج دائم یا موقت نماید و حتی با دختران زیر ۹ سال حتی شیر خواره نیز بهره و لذت جنسی ببرد! این نکته در کتاب وسایل الشیعه آیت اله خمینی نیز آمده است. شواهد آماری حاکی است هم اینک بیش از ۷۰۰ هزار کودک زیر ۱٨ سال درایران حداقل یکبار ازدواج کرده اند! حق دگراندیشان در اسلام اعدام سیاسی بیش از ۴۰ نفر در سال ۶۷ در زندان های کشور از کودکان زیر ۱٨ سال تا دختران دوشیزه که پس از تجاوز و خشونت و شکنجه اعدام شدند آن هم فقط به جرم اندیشیدن. تعداد اعدام ها در دوره احمدی نژاد دو برابر شده و به حدود ۲۰۰ نفر رسید و رتبه ایران از ۴ به دوم صعود کرده است. به بیان کلی، برابری حقوقی که سنگ بنای اندیشه‌ حقوق بشر است در چهار ناحیه توسط حقوق اسلامی یا شریعت نقض می‌شود: ۱. تبعیض حقوقی بین مسلمان و غیرمسلمان و نیز مومن و غیرمومن به یک مذهب خاص اسلامی، ۲. تبعیض حقوقی بر اساس جنسیت بین زن و مرد، ٣. تبعیض حقوقی بین برده و آزاد، ۴. تبعیض در حوزه‌ امور عمومی بین فقیه و غیرفقیه. جمع بندی: اسلام سیاسی و حقوق بشر درایران الف) ازنظراسلامی انسان‌ها به چهار درجه تقسیم می‌شوند: ۱. مسلمانان فرقه‌ی شیعه، ۲. مسلمانان دیگر فرق مذهبی اسلامی ، ٣. اهل کتاب یعنی مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان به شرطی که شرایط ذمه را بپذیرند و غیرمسلمانانی که با دول اسلامی معاهده تمکین امضا کرده باشند، ۴. دیگر انسان‌ها یعنی کافران حربی که کلیه‌ غیرمسلمانان غیرذمی و غیرمعاهد را در بر می‌گیرند. از این منظر بدن فرد مسلمان طاهر محسوب می‌شود، اما کافر از مشرک و مرتد و کافر گرفته تا حتی اهل کتاب یعنی مطلق غیرمسلمانان در کنار سایر نجاسات! نجس محسوب می‌شوند. مسلمان حق ندارد با غیرمسلمان ازدواج کند. چنین ازدواجی شرعاً باطل است. یکی از موانع ارث کفر است، کافر از مسلمان ارث نمی‌برد، هر چند مسلمان از کافر ارث می‌برد! مسلمان به واسطه‌ قتل کافر کشته نمی‌شود، اما واضح است که کافر به واسطه‌ قتل مسلمان قابل قصاص است. اگر مسلمانی دست کافری را قطع کند، کافر حق مقابله به مثل و قصاص را ندارد. ب) زبان اسلام خشونت بار و توام با تهدید و از بالا به پایین ÷. دین اسلام سیاسی و خشن به تعبیر اعتزالیون نوعی دین سادیسمی است: خدایی که قادر نیست انسانها را به نیکی و مهر دعوت کند و فقط تهدید به مرگ و آتش جهنم می کند. اگر خدا داناست چرا پیامی می دهد که تبعیض را ترویج و نهادینه می کند! خدای اسلام تنها کسانی را مشمول رحمت می داند که او را می پذیرند و باقی مشمول عذاب هستند یعنی نوعی هدایت اجباری . پ) مفاد حقوق بشر بدنبال کاهش خشونت است وپیام آور صلح خواه از نظر جنسی، نژاد، دین، ملیت و .. است. تکثرگرایی مبنای حقوق بشر است. پلورالیزم مبدا روشنگری و آزادی اندیشه و بیانگراین نکته است که یک حقیقت وجود ندارد و هیچکس بخاطر اندیشیدن مورد تهدید و مجازات قرار نمی گیرد. مبنای اساسی حقوق بشر مبتنی بر برابری انسان ها به حکم انسان بودن و انسان محوری است. جایگاه زن بعنوان نیمی از جامعه انسانی در جوامع اسلامی مغفول است و یکی از مهمترین فراز های ناسازگاری شریعت اسلامی با حقوق بشر است. بردگی جنسی و اعتقادی همچنان وجود دارد و متضاد با حقوق بشر است.
در دین اسلام سوال اساسی این است: تو بگو چه می اندیشی تا بگویم که حق تو چیست؟! و این پیام با روح حقوق بشر ناسازگار و در تضاد است. ت) بنظر می رسد بر پایه سوال محوری مرور تطبیقی حاضر، یکی از مهمترین موانع شکل گیری نهاد و نمادهای نو اندیشی و نوگرایی در جامعه اسلامی همپون جامعه ایران، عدم ناسازگاری اسلام سیاسی با مقدمات توسعه، علم و فناوری معطوف به مدرنیزم است و سرمایه اصلی آن یعنی نگرش حقوق بشری در آن مورد غفلت قرار می گیرد. انسان در چنین دستگاه فکری، با توهم خودبزرگ بینی و شوینیزم دینی، به اصلاح نه نژادی، بلکه اصلاح دینی سایر افراد می پردازد و بدینصورت به مرزبندی های متعدد و قشربندی خاص اجتماعی و اعتقادی، انسان ازاد را به اسارت اندیشه ای میکشاند که اندیشه های دیگر و نو آفرین را بر نمی تابد. ازاینرو یکی از گلوگاه های اساسی دمکراتیزه شدن، سکولاریزم و نوگرایی در جامعه ایران، تحدید دامنه حضور دین در حوزه سیاست و قدرت است و تفکیک ساختاری که به تعبیر اسملسر از بنیان های توسعه علمی و عقلانیت امروز محسوب می شود.

بيخبري از وضعيت يك زنداني بهايي

آقاي مشفق سمندري شهروند ۲۰ ساله بهايي ساكن شهرستان بابل كه در تاريخ ۲۵ فروردين ۱۳۸۸ پس از هجوم ماموران اداره اطلاعات به منزلش ، بازداشت گرديده با گذشت بيش از يك ماه ونيم از دستگيريش بجز دو مكالمه كوتاه تلفني هيچ ملاقاتي با خانواده نداشته است.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازمجموعه فعالین حقوق بشر در ایران، خانواده وي كه بشدت نگران وضعيت وي هستند به مراجع مختلف قانوني مراجعه كرده اند ولي تاكنون تنها پاسخي كه دريافت كرده اند اين بوده كه آقاي سمندري بر مبناي ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامي متهم به تبليغ عليه نظام است و تا همكاري نكند آزاد نخواهد شد .
بايد خاطر نشان ساخت كه ۱۲ روز پس از دستگيري نامبرده به خانواده سمندري اطلاع داده مي شود كه زنداني را به بازداشتگاه شهيد كچويي ساري منتقل كرده اند و طي اين يك ماه ونيم پنج نوبت خانواده اين شخص براي ملاقات به ساري فراخوانده شده ولي هيچوقت به آنان اجازه ملاقات داده نشد.
قابل ذكر است كه مادر و پدر مشفق سمندري به مقامات عالي كشوري از جمله رياست قوه قضائيه و رياست جمهوري نيز نامه هاي جداگانه اي ارسال كرده اند و خواستار رسيدگي به وضعيت فرزندشان شده اند، این خانواده در این خصوص نیز تاكنون هيچ پاسخي را از مسئولين مربوطه دريافت نكرده اند

تهدید جانی منصور اسانلو توسط یک زندانی خطرناک

فعالان حقوق بشر در ایران
منصور اسانلو که در زندان رجایی شهر مشغول گذراندن دوران محکومیت خود است، توسط یکی از زندانیان خطرناک با تهدید جانی روبه رو شد.
به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مرتضی لک‌تبریزی یکی از زندانیان محکوم به اعدام و سرکرده باند مخوف دیوار چین، طی روزهای گذشته از زندان قزل‌حصار به زندان رجایی‌شهر کرج منتقل شده است. در این میان یکی از نزدیکان منصور اسانلو خبر داد که این زندانی بدون دلیل نیمه شب گذشته با حضور بر بالین اسانلو، وی را به شدت تهدید جانی کرده است.
این درحالی است که زندانیان دیگر بند، پس از ورود لک‌تبریزی به بند آسایش خود را از دست داده‌اند و به شدت در هراس به سر می‌برند.
منصور اسانلو رییس سندیکای شرکت واحد در حالی دوران محکومیت خود را در زندان رجایی‌شهر سپری می‌کند که طی ماه‌های اخیر گزارش‌های نگران کننده‌یی از وضعیت جسمی وی منتشر شده است. در طی سالهای اخیر عدم رعایت اصل تفکیک جرایم به شکل ابزاری برای اعمال فشار بر زندانیان عقیدتی تبدیل شده است.

صد ضربه شلاق بر تن دخترک سیزده ساله

وبلاگ روز از نو
امروزدر کلینیک محل کارم بیماری داشتم که خیلی متاثرم کرد. با توجه به منطقه کاری ام که دریکی از مناطق جنوب شهر است دیدن انواع مختلف درد ورنج مردم برایم چندان عجیب وتازه نیست اما حقیقتا اینمورد را تابحال ندیده بودم .
بیمار مراجعه کننده دختر سیزده ساله ای بود که باتفاق مادرش مراجعه کرده بود.شکایت بیمار هم درد پهلو دردوطرف وبقول خودش درد کلیه هاش بود.ابتدا با شرح حالی که بمن داد علائمی که بنفع عفونت ومسائل شایع کلیوی باشد پیدا نکردم.ازاو خواستم که بیشتر توضیح بدهد اما حرف زیادی نداشت.
مادرش بالاخره توضیح داد که فرزندش حدود ۱۰ روز قبل در دادگاه به تحمل صد ضربه شلاق محکوم شده وپس از اجرای حکم وزمانی که پشتش از شدت ضربات شلاق خونین وکبود شده اجازه داده اند به خانه بیاید.
وقتی به جثه وهیکل کودکانه ونحیف آن دختر کم سن وسال نگاه کردم باورم نمیشد که توانسته باشد درد ورنج اصابت صد ضربه شلاق بر بدن نحیفش را تحمل کند.
ده روز از ماجرای مجازات او گذشته بود.ناباورانه پرسیدم چگونه تحمل کردی درد اصابت صد تازیانه را ؟ گفت : درتمام مدت تنبیه دست وپایم را به تخت بسته بودند والبته اول دردناک بود ولی بعد از چند ضربه اول دردزیادی حس نکردم.طفلک با همان زبان کودکانه اش توضیح داد که پس ازآمدن به خانه تازه دردهایم شروع شده ودراین چند روزه نه میتوانم بخوابم ونه سرپا بایستم ویا راه بروم.وقتی خواستم معاینه اش کنم بسختی ازروی تخت معاینه بالارفت ونوع حرکاتش نشان میداد که تا چه حد از شدت درد حرکت کردن برایش زجر آور است. خوب نیازی نیست که بگویم دریافت صد ضربه تازیانه با بدن هرانسان قوی هیکلی چه میکند چه رسد به این بیمار که کودکی 13 ساله بود....
پس از مدتی این دو تن کلینیک را ترک کردند ولی تألم وتاثری که از دیدن درد ورنج این نوجوان کم سن وسال که به چنین عقوبت سختی مجازات شده بوداز ذهنم خارج نمیشود. فکرش را بکنید دختری با قد حدود 150 سانتیمتر – وزن حدود 40 کیلو وسن کمتر از 14 سال چگونه میتواند به چنین مجازات سختی گرفتار شود؟

شکلی دیگر از آزار شهروندان بهايی سمنان

فعالان حقوق بشر در ایران
روز پنجشنبه مورخه 31 ارديبهشت 1388 در جشن عروسي سحر پور حسيني ( يكي از شهروندان بهايي سمنان ) با ايقان امام وردي ( يكي از شهروندان بهايي كرمان ) كه در باغي اطراف كرج برگزارشد سه نفر از ماموران اداره اطلاعات سمنان – با هماهنگي مسئولين منطقه - از همان ابتداي مجلس بعنوان ميهمان وارد جمع شده و پس از مدتي كه در جمع حضور داشتند با معرفي خود اقدام به گرفتن فيلم و عكس از حاضرين نمودند، البته پيش از آن از خانمها خواسته شد مانتو و روسري خود را بپوشند.
این افراد سپس به توقيف يكي از ادوات موسيقي پرداختند و پس از صحبت با صاحب باغ و والدين كه حدود دو ساعت طول كشید در ساعت 10 شب پيش از آمدن عروس و داماد ، محل را ترك نمودند.
ماموران مربوطه هيچ رفتار تند و خشني نداشتند واز همان ابتدا اعلام نمودند كه قصد برهم زدن مجلس عروسي را ندارند، نكته قابل توجه آن است كه در همان زمان در نزديكي باغ مذکور چند مجلس عروسي ديگر نیز برقرار بوده كه مشكلي براي آنان رخ نداده و البته صاحب باغ نيز عنوان داشتند در طي چندين ساله اخير تاكنون چنين اتفاقي در اين محل رخ نداده است .
بايد خاطر نشان كرد كه خانواده پورحسيني يكي از 20 خانواده سمناني است كه منزل آنها در 25 آذر 87 مورد هجوم و تفتيش ماموران اداره اطلاعات سمنان قرار گرفته بود .

حکم حبس برای دو شهروند کرد

خبرگزاری دیده بان حقوق بشر کردستان: دو شهروند کرد اهل روستای برده ره‌ش (سنگ سیاه) از توابع شهرستان بانه به 6 ماه حبس محکوم شدند.
شعبه اول دادگاه انقلاب شهرستان سقز جمال سلیمانی و علی خدرپور را به اتهام تبلیغ برای احزاب کردی به 6 ماه حبس تعزیزی محکوم کرد. نام‌بردگان از 2 ماه پیش در زندان عمومی شهرستان بانه در بازداشت می‌باشند.
لازم به ذکر است این دو نفر در پی پخش سخنرانی سیاسی یکی از سران احزاب کردی در مسجد بازداشت شده بودند. این افراد اتهام عنوان شده را رد کرده‌اند.

اعدام شدگان زاهدان ارتباط مستقیم با انفجار نداشتند

سایت هم میهن: نماینده زاهدان در مجلس می گوید افرادی که صبح روز شنبه به جرم دست داشتن در انفجار مسجد امام علی در ملاعام اعدام شدند، ارتباط مستقیمی با این حادثه نداشتند. حسینعلی شهریاری به خبرنگار هم میهن گفت: سه نفری که اعدام شدند از افرادی بودند که در قاچاق مواد منفجره دست داشتند و قبلا به اعدام محکوم شده بودند، ولی ارتباط مستقیمی به حادثه اخیر مسجد امام علی زاهدان نداشتند. این در حالی است که فرمانده انتظامي استان سيستان و بلوچستان گفته است: 3 عامل دخيل در بمب‌گذاری زاهدان صبح امروز (شنبه) در ملا عام اعدام شدند.