۱۳۸۸ خرداد ۴, دوشنبه

تعميد مسيحی


عيسی مسيح فرمود: "هر که احکام مرا قبول کند و مطابق آنها عمل نمايد او کسی است که مرا دوست دارد . . ." (يوحنا ١٤: ٢١عيسی مسيح قبل از صعود خود به آسمان، به شاگردانش فرمود: "پس برويد و همه ملتها را شاگرد من سازيد و آنها را به نام پدر و پسر و روح القدس تعميد دهيد" (متی ٢٨: ١٩). از همان زمانی که مژده (١) به مردم اعلام شد، عده‌ای به عيسی مسيح خداوند و واقعيت مرگ، دفن و رستاخيز (٢) او ايمان آوردند و نجات يافتند. سپس ايمانداران در آب تعميد گرفتند. در روز پنطيکاست، در حدود سه هزار نفر، خبر خوش نجات را که بوسيله پطرس رسول اعلام گرديد، پذيرفتند و در آب تعميد گرفتند (فصل دوم کارهای رسولان
تعميد مسيحی چيست؟
در زبان اصلی کتاب انجيل شريف، يعنی در زبان يونانی، برای عمل تعميد، فعل بابتیزو(٣) بکار برده شده است که به معنای غوطه‌ور شدن يا فرو‌بردن در زير آب می‌باشد. کتاب انجيل شريف به چندين نوع تعميد از قبيل تعميد يحيی، تعميد روح‌القدس و تعميد ايمانداران در آب اشاره می‌کند. هدف از تهيه اين مقاله، تشريح تعميد ايمانداران مسيحی می‌باشدتعميد ايماندار در آب، اين موضوع را تأييد می‌کند که تعميد گيرنده، هديه نجات را از راه ايمان به عيسی مسيح ، که بعد از مرگ نيابتی (٤) خود، روحاً و جسماً زنده شد، دريافت کرده است و ميل دارد مطابق احکام خداوند و نجات دهنده خود زندگی کند
چه کسانی می‌توانند در آب تعميد بگيرند؟
الف – شاگردان عيسی مسيح (متی ٢٨: ١٩ب – پذيرندگان مژده نجات (کارهای رسولان ٢: ٤١ج – مردان و زنان ايماندار (کارهای رسولان ٨: ١٢فقط کسانی که با مسيح متحد شده‌اند يعنی ايمانداران واقعی به عيسی مسيح می‌توانند در آب تعميد بگيرند. وقتی کتاب انجيل شريف را مطالعه می‌کنيم، متوجه می‌شويم که به ايمانداران دستور داده شده است که در آب تعميد بگيرند (متی ٢٨: ١٩، کارهای رسولان ٢: ٣٨ و ١٠: ٤٨). بنابراين برای همه ايمانداران به عيسی مسيح ضروری است که از امر خداوند و نجات دهنده خود اطاعت کنند و در آب تعميد بگيرند
تعميد در آب چه مفهومی دارد؟
تعميد در آب به هيچ وجه باعث نجات تعميد گيرنده نمی‌شود، به همين دليل بايد بعد از نجات شخص و بمنظور اطاعت از مسيح صورت گيرد. تعميد در آب آئينی است که نشان می‌دهد زندگی تازه‌ای در شخص شروع شده است. فرو‌رفتن در آب و بيرون آمدن از آب، روشی است که مفاهيم روحانی رساله پولس رسول به روميان 6: 1 تا 5 را آشکار می‌سازد. به اين ترتيب که فرو‌رفتن در آب، نشانه مردن نسبت به گناه و بيرون آمدن از آب، نشانه رستاخيز و زندگی جديد در مسيح استپس تعميد در آب دلالت بر اين موضوع می‌کند که تعميد گيرنده با مسيح در مرگ و رستاخيزش متحد شده است. تعميد در آب اعلام عمومی اين مطلب است که تعميده گيرنده نجات يافته است و می‌خواهد عيسی مسيح را پيروی کند. واضح است که افراد خردسال که قادر نيستند مژده نجات را درک کنند و آنرا بپذيرند و پيش ديگران به ايمان خود اعتراف کنند، نبايد بوسيله آب تعميد بگيرند
تعميد در آب چگونه بايد انجام شود؟
فرمول تعميد در آب در انجيل متی ٢٨: ١٩ ذکر شده است. شخص تعميد دهنده بايد خودش نيز مانند فرد تعميد گيرنده، ايماندار واقعی باشد و به نام پدر و پسر و روح‌القدس عمل تعميد را انجام دهد، يعنی اينکه فرد تعميد گيرنده را با توجه به معنای فعل يونانی، باپتیزو،کاملاً در آب فرو‌ببردر کتاب انجيل شريف نوشته شده است: "عيسی پس از تعميد، فوراً از آب بيرون آمد . . ." (متی ٣: ١٦). ". . . او و فيليپس داخل آب رفتند و فيليپس او را تعميد داد. وقتی از آب بيرون آمدند . . ." (کارهای رسولان ٨: ٣٨ و ٣٩دوست گرامیآيا عيسی مسيح را بعنوان نجات دهنده شخصی خود پذيرفته‌ايد؟ اگر پاسخ شما به اين سؤال مثبت است، لازم است يادآوری نمائيم که سؤال ديگری نيز برای شما مطرح می‌باشد. آيا بعد از دريافت هديه نجات، امر خداوند و نجات دهنده خود عيسی مسيح را اطاعت کرده و در آب تعميد يافته‌ايد؟ اگر پاسخ شما به سؤال دوم منفی است، تشويقتان می‌کنيم به کليسائی که از تعاليم کتاب مقدس اطاعت می‌کند بپيونديد و در آب تعميد بگيريد"فيض خدا با همه آنانی باد که خداوند ما عيسی مسيح را با محبتی بی‌پايان دوست دارند. آمين" (افسسيان ٦: ٢٤١) مژده، يعنی خبر خوش نجات يا انجيل که شامل شخص عيسی مسيح خداوند، پسر خدا (مرقس ١: ١) و واقعيت مرگ، دفن و رستاخيز او (اول قرنتيان ١٥: ٣ و ٤) می‌باشد٢) رستاخيز، به معنای زنده شدن دوباره مسيح می‌باشد که بر اساس کتاب انجيل شريف، سه روز پس از مرگ او واقع گرديد (متی ٢٨: ٦، اول قرنتيان ١٥: ٤٣) فعل باپتیزو، معمولاً موقعی توسط يونانيان بکار برده می‌شد که آنها برای برداشتن آب و يا ساير مايعات، ظرفی را در داخل ظرف ديگری فرو‌می‌بردند٤) مرگ نيابتی مسيح، معنايش اين است که مسيح پاک و بی‌گناه، بخاطر بشر گناهکار، يعنی در راه ما و بجای ما بر روی صليب مرد (روميان ٥: ٨٥) در کتاب انجيل شريف، تعميد کودکان بوسيله آب تأييد نشده است. البته وقف کردن کودکان به خدا، که با تعميد بوسيله آب کاملاً متفاوت است، کار خوبی است زيرا والدين و کليسا را متعهد می‌سازد تا برای کودکان دعا کرده و تدارک روحانی ببينند

جنایات رژیم آخوندی در زندانها ادامه دارد

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
بنابه گزارش رسیده از زندان مرکزی اصفهان، روز دوشنبه یکی از زندانیان زندان اصفهان در اثر فشارهای و محدویتهای فردی به نام حسینی که قاضی زندان می باشد اقدام به خودکشی نمود که منجر به مرگ وی شد و زندانی دیگری در اثر شکنجه پاسداربندها با شرایط وخیمی جسمی به بهداری زندان منتقل گردید.زندانی اسماعیل ایوبی 23 ساله از بند آموزشی زندان مرکزی اصفهان که نزدیک به 2 سال است در این زندان بسر می برد روز دوشنبه 4 خردادماه اقدام به خودکشی نمود و جان باخت.زندانی اسماعیل ایوبی به اتهام سرقت به 3 سال زندان محکوم شده بود. طبق قوانین موجود کسانی که نیمی از حکم خود را سپری کرده اند و رضایت شاکی را جلب کرده اند به عنوان عفو مشروط می توانند آزاد شوند. آقای ایوبی در یاداشتی که از خود بر جای گذاشته است در آن علت خودکشی خود را توضیح داده است. او در این نوشته توضیح داده است که علیرغم رضایت شاکی و طی نیمی از مدت حبس مشمول عفو مشروط می شده ولی حسینی قاضی ناظر بر زندان با عفو مشروط وی برخلاف قوانین موجود ممانعت می کرد و او را در شرایطی قرار داده است که راهی بجزء خودکشی برایش باقی نمانده بود.پاسدار بنده ها از انتقال به موقع این زندانی به بهداری خوداری کردند که متاسفانه جان باخت.یکشنبه شب 3 خرداد ماه زندانی مهدی مجیدی 27 ساله به بهانۀ باز بودن یقۀ او به دفتر مدیریت داخلی زندان برده می شود و در آنجا به او دست بند پابند و چشم بند زده می شود و بدن او را با آب خیس می کنند و شروع به شلاق زدنش می کنند. پس از مدتی از شلاق زدن فردی بنام ناصر سعیدی فر او را هل میدهد که سر این زندانی به شیشیه دفتر مربوطه اصابت می کند و بی هوش می شود که او را به بهداری زندان منتقل می کنند. از زمان انتقال از شرایط این زندانی خبری در دست نیست.مهدی مجیدی به اتهام مشارکت در قتل به 34 سال زندان محکوم شده است که مدت 8 سال آنرا در زندان سپری کرده است.کسانی که در شکنجه این زندانی نقش داشتند ناصر سعیدی فر و کرمی می باشند.آمار خودکشی در این زندان بالا است و علت اکثر این خودکشیها فشارها و اذیت وآزارهایی و تحقیر هایی که پاسداربندها وقاضی ناظر زندان با این زندانیان نگون بخت دارند، روی میدهد.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، شکنجه ها ،فشارها و اذیت و آزارها پاسداربندها با زندانیان در زندانهای ایران که آنها را به سوی خودکشی سوق میدهند را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر خواستار تشکیل یک هیئت حقیقت یاب برای بررسی وضعیت زندانهای ایران است.
4 خرداد1388 برابر با 25 می 2009گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر

شکنجۀ بازداشت شدگان روز کارگر در بند 209 اوین

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
بنابه گزارش رسیده از زندان اوین ، روز گذشته تعدادی از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر در بند 209 تحت شکنجه های جسمی قرار گرفتند.روز یکشنبه 3 خرداد ماه حوالی ساعت 15:30 آقایان جعفر عظیم زاده ، محمد اشرفی و سعید یوزی به بند 209 زندان اوین منتقل شدند. یکی از بازجویان وزارت اطلاعات از آنها می خواهد که اتهامات نسبت داده شده را بپذیرند که با مخالفت آنها مواجه شدند. سه زندانی فوق به بازجوی مربوطه اعلام می کنند که این اتهامات واهی هستند و ما آنها را نمی توانیم بپذیرم . آقای جعفر عظیم زاده پس از رد اتهامات وارده و امضاء نکردند زیر برگۀ اتهامات، مورد هجوم بازجو قرار گرفت و بشدت مورد ضرب و شتم و شکنجه جسمی قرار گرفت. آقای عظیم زاده از ساعت 15:30 تا ساعت 17:30 تحت بازجوئی و شکنجه جسمی قرار داشت پس از آن او را به بند عمومی زندان اوین منتقل کردند. آثار شکنجه بر صورت و پاهای او عیان بود و او شب گذشته در شرایط بد جسمی بسر برد.موارد فوق شب گذشته طی یک تماس تلفنی به خانواده اش اطلاع داده شد.از طرفی دیگر گفته می شود که آقای سعید یوزی و محمد اشرفی بدلیل رد اتهامات نسبت داده شده مورد ضرب وشتم بازجویان قرار گرفتند.روز دوشنبه خانواده آقای عظیم زاده نسبت به شکنجه و ضرب وشتم عزیزشان در بند 209 جهت شکایت به دفتر شهروندی مراجعه کردند. که با برخورد سرد و انکار موارد شکنجه توسط آنها مواجه شدند. این در حالی است که آنها می بایست موارد فوق را یادشت می کردند و مورد بررسی قرار میدادند و بعد نتیجه گیری می کردند ولی دفتر شهروندی با این نتیجه گیری و مبرا کردن شکنجه گران پیشا پش، بر درد و رنج این خانواده بی دفاع افزودند.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، بازجوئی و شکنجۀ بازداشت شدگان روز جهانی کارگر را محکوم می کند و از سازمان جهانی کار و کمیسر عالی قوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات عملی برای آزادی فوری و بی قید وشرط آنها است.
04 خرداد 1388 برابر با 25 می 2009
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:کمیساریای عالی حقوق بشر کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا سازمان عفو بین المللسازمان دیدبان حقوق بشر

به ادامه بازداشت غیر قانونی من پایان دهید

تغییر برای برابری - در پی بازداشت و ادامه بازداشت غیرقانونی جلوه جواهری در ساعات بامدادی 12 اردیبهشت، وی با ارسال شکوایه ای به رئیس قوه قضائیه خواهان پایان دادن به بازداشت غیرقانونی و روشن شدن وضعیتش شده است. در اقدامی مشابه کاوه مظفری نیزبا ارائه اعتراض نامه ای به مددکاری زندان خواهان رسیدگی به وضعیت خودش و همسرش شده است.
نامه جلوه جواهری دیروزنوشته شده بود اما چون قرار بود بازدید از بند عمومی زنان صورت بگیرد، عالیه اقدام دوست - که به دلیل شرکت در تجمع زنان در 22 خرداد 1385 محکوم به حبس شده بود - و جلوه جواهری را به بند 209 زندان اوین منتقل کردند! و امروز هم به او گفته شده است که به دلیل آن که مددکار مسئول زندانیان امنیتی با دیگر زندانی ها متفاوت است و مددکار مسئول در زندان نیست او می تواند نامه اش را در روز ملاقات به خانواده اش بدهد تا خودشان پی گیری کنند. مادر جلوه می گوید روز ملاقات سه شنبه هاست ولی به ما گفتند این سه شنبه ملاقات نیست.بنابراین نامه اش را تلفنی برایم خواند و من خودم به دفترآقای شاهرودی ارائه می دهم .
جلوه در نامه خود خطاب به آیت الله شاهرودی، رئیس قوه قضائیه،نوشته است :
اینجانب جلوه جواهری فرزند منوچهر بامداد 12 اردیبهشت 1388 بدون حکم بازداشت و به گونه ای نامتعارف دستگیر شده و تا کنون در بازداشت هستم، این در حالی است که هنوز تفهیم اتهام نشده ام. نیمه شب 11 اردیبهشت زمانی که به خانه مراجعه کردم متوجه حضور ماموران امنیتی شدم که به همراه همسرم کاوه مظفری، که بعد از ظهرهمان روز در پارک لاله دستگیر شده بود، وارد خانه شده بودند.
همسرم اعتراض کرد که ماموران حاضر در خانه بدون حکم بازرسی به تفتیش خانه پرداخته اند و متذکر شد که این کار بر خلاف قانون است. من نیز زمانی که علت حضور ماموران را پرسیدم به من گفتند که این مساله به من مربوط نیست. ماموران حین بازرسی خانه وسایل شخصی من را، به همراه وسایل همسرم بردند. زمانی که اعتراض کردم که اگر همسرم را دستگیر کرده اند و در این محدوده حق حود می دانند که وسایل شخصی او را بدون هیچ حکمی ببرند بر چه اساسی وسایل من را ضبط می کنند؟ پاسخ دادند که حق اعتراض ندارم و آنها هستند که تعیین می کنند در چه محدوده ای می توانند عمل کنند.
پس از تفتیش خانه، ماموران از من خواستند برای پاره ای توضیحات و پاسخ به پرسشها به همراه آنها بروم. متذکر شدم طبق قانون برای پاسخگویی به آنها باید احضاریه کتبی از سوی دادگاه برای من ارسال شود، آنها در عوض، در واکنش به اعتراض من مبنی بر الزام به رعایت قوانین کشور با خشونت و برخورد تند من را ازخانه بیرون کشیدند و به بازداشتگاه وزرا بردند.
حدود ساعت 3 بامداد 12 اردیبهشت بازداشتگاه وزرا من را تحویل گرفت درحالیکه هیچ گونه حکمی مبنی بر بازداشت من وجود نداشت، عصر همان روز به همراه 16 بازداشت شده زن دیگر به زندان اوین فرستاده شدم. 16 روز در انفرادی اندرزگاه بند 305 اوین به همراه 16 نفر دیگردر بازداشت بودم و پس از آن در تاریخ 27 اردیبهشت به بند 2 عمومی نسوان منتقل شدم.
در تمام این مدت تفهیم اتهام نشدم. در طول مدت بازجویی به نحوه بازداشت غیر قانونی خود اعتراض داشتم و بارها متذکر شدم که بدون تفهیم اتهام بازجویی و ادامه بازداشت من غیر قانونی است. بازجویان اطلاعاتی نیز نسبت به دلیل بازداشت من اظهار بی اطلاعی کردند و وعده دادند که پیگیری خواهند کرد، اما هیچگونه رسیدگی در طول این مدت صورت نگرفته و همچنان وضعیت من نامشخص است.
آخرین بازجویی من در تاریخ 24 اردیبهشت انجام گرفت و در آن تاریخ به من اعلام شد که بازجویی من به اتمام رسیده است و پرونده را به دادسرا می فرستند اما همچنان وضعیت من نامشخص است.
طبق حقوق شهروندی و حقوق متهمین، اتهام باید سریعتر به متهم تفهیم شود. پس از تفهیم اتهام از متهم تامین گرفته می شود این تامین بر مبنای نوع جرم، دلایل اثبات آن، آثار به جا مانده از جرم، شخصیت متهم و ... دارای شدت و ضعف است که شدیدترین آن بازداشت موقت و خفیفترین آن التزام به حضور نزد مقام قضایی با قول شرف است. حال چگونه است بدون تهفیم اتهام به من، شدیدترین تامین که قرار بازداشت است از من گرفته شده است؟
اکنون خواستار آن هستم که به بازداشت غیر قانونی من خاتمه داده شده و وضعیت من را روشن کنید.

تائید دستگیریهای روزهای اخیر در تبریز

ایرنا: مدير کل امنيتي و انتظامي استانداري آذربايجان شرقي از دستگيري اعضاي يک گروه اخلالگر که قصد ناآرام کردن فضاي شهر تبريز در آستانه برگزاري انتخابات را داشتند خبر داد. ايوب حقيقي گفت این عده قصد زير سووال بردن امنيت جامعه در آستانه برگزاري انتخابات رياست جمهوري را داشتند. مدير کل امنيتي و انتظامي استانداري آذربايجان شرقي با اعلام اينکه پرونده قضايي اين گروه مفتوح بوده و ريشه يابي فعاليت اعضاي آن در دست بررسي است ، اضافه کرد: تعدادي از عوامل اين گروه که متواري و در شهرستان هشترود مخفي شده بودند، سحر گاه امروز به دست نيروهاي انتظامي دستگير شدند .

گوشه ای از فجایعی که در زندانهای رژیم رخ می دهد

ایلنا: عمادالدين باقي گفت زندانيان به دليل نبود امنيت جاني به اعدام خاموش محكوم مي‌شوند. مرگهای زیادی در زندان اتفاق مي افتد و به جز برخي از فعالان حقوق بشر هيچ كس از آنها آگاهي پيدا نمي كند. در زندان شرايطي ايجاد شده كه زندانی در اثر بيماري يا خودكشي تلف مي شود. باید روشن شود چه شرايطي در زندان وجود دارد كه زنداني دست به خودكشي مي زند.

ربودن یك شهروند بهایی

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از نگاه، در روز یکشنبه(۲۷/۲/۱۳۸۸) به منزل آقای شهرام حصیم(یکی از شهروندان بهایی ناحیه ۵ تهران)تلفن زده شده وپیغامی به این مضمون بر روی منشی تلفن وی گذاشته میشود که:" از اداره ناجا(نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران)با شما تماس میگیریم .فردا صبح (۲۸/۲/۸۸)آقای شهرام حصیم خود را به این اداره واقع در خیابان وحدت اسلامی شعبه امور اقلیتها معرفی نماید." اما از آنجا که پیغام تلفنی بوده است ایشان از رفتن به اداره مزبور خودداری می نماید.
روز بعد حدود ظهر با شماره تلفن همراه ایشان از اداره مذکور تماس گرفته و میگویند مگر پیغام ما را دریافت نکردی؟چرا مراجعه نکردی؟ آقای حصیم نیز دریافت پیام را تآیید مینماید اما اظهار میدارد " از آنجا که پیام تلفنی بوده مراجعه نکردم.اگر ضرورتی به مراجعه بنده وجود دارد لازم است طبق قانون با حکم کتبی بنده را احضار فرمائید در اینصورت با کمال میل مراجعه خواهم کرد".در پاسخ وی اظهار میدارند بسیار خوب ، پس منتظر وصول حکم جلب باشید.
دو روز بعد یعنی چهارشنبه(۳۰/۲/۸۸)صبح پس از خروج ایشان از منزل به قصد محل کار(با خودرو شخصی) دیگر به منزل برنگشته وتاکنون که چند روزی است كه از این ماجرا گذشته از ایشان هیچ خبری دردست نیست.
آخرین تماس تلفنی ایشان با همسرشان حدود ساعت ۱۰ صبح چهارشنبه بوده است وپس از آن تلفن همراه ایشان نیز خاموش می باشد.همسر ایشان در طی ۲۴ ساعت گذشته با اداره مزبور ، اداره آگاهی ، پلیس ۱۱۰ و اداره اطلاعات تهران تماس گرفته اند كه هیچكدام از ارگانهای مذكور مسئولیت بازداشت این فرد را قبول نكرده و اظهار بی اطلاعی كرده اند.
به این ترتیب مسئولین امورجهت جلب و دستگیری اقلیت های دینی از روش جدید "آدم ربائی" استفاده نموده وآزار و اذیت بهائیان وارد مرحله جدیدی گشته است و در این صورت معلوم نیست امنیت جانی بهائیان را چه مرجعی در ایران تآمین می کند.
شایان ذکراست که ایشان هنگام خروج از منزل،لپ تاپ شخصی شان را نیز به همراه داشته اند.

مسدود شدن یك پایگاه بزرگ اینترنتی برای كاربران ایرانی

در شرایطی که در کارزار انتخابات ریاست جمهوری ایران، بسیاری رسانه‌های گروهی در اختیار جناح‌ محافظه‌کار نزدیک به دولت محمود احمدی‌نژاد است، کاندیداهای جناح اصلاحات‌طلب به وبگاه‌های اینترنتی روی آورده‌اند.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از دویچه وله در گزارشی از سوی برخی از خبرگزاریها، شمار زیادی روزنامه‌‌های محافظه‌کار و شبکه‌های "صدا و سیمای" جمهوری اسلامی، به بلندگوی دولت احمدی‌نژاد بدل شده‌اند، به‌طوری که میرحسین موسوی، کاندیدای ریاست جمهوری، طی نامه‌‌ای به رئیس قوه‌ی قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت، نسبت به تبلیغات یک‌سویه‌ی "صدا و سیمای" جمهوری اسلامی اعتراض کرده است. وی خواستار بی‌طرفی این رسانه‌ی دولتی شد. در پی آن هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت و رئیس مجلس خبرگان نیز نسبت به رعایت حقوق کاندیداها در مورد حضور برابرحقوق آنها در "صدا و سیما" هشدار داد.
چنین فضایی کاندیداهای جناح اصلاح‌طلب پایگاه‌های اینترنتی را به جامعه‌ی مجازی برای تبادل نظر سیاسی و مشارکت هواداران خود در کارزار انتخاباتی بدل کرده‌اند.
سخنگوی «فیس بوک»: فیلترینگ در این شرایط شرم‌آور است
به گزارش خبرگزاری فرانسه، در جامعه‌ی مجازی «فیس‌بوک» (Facebook) حدود ۵۲۰۰ کاربر از "دوستان" میرحسین موسوی برای تبادل اطلاعات ثبت نام کرده‌اند. این خبرگزاری می‌افزاید که میرحسین موسوی قدرتمندترین رقیب رئیس جمهور به‌شدت محافظه‌کار کنونی، محمود احمدی‌نژاد است. موسوی که یک محافظه‌کار معتدل است، بخش بزرگی از اردوگاه اصلاح‌طلبان را برای حمایت از خود بسیج کرده است.
یک سخنگوی پایگاه اینترنتی فیس‌بوک نسبت به مسدود کردن این وبگاه ابراز تأسف کرد. وی گفت: «درست در لحظه‌ای که علاقمندان به شرکت در انتخابات به شبکه‌ی اینترنت، به‌عنوان منبع اطلاعات رجوع می‌کنند، یک چنین محدودیتی از سوی مقام‌های دولتی ایجاد می‌شود». سخنگوی فیس‌بوک این محدودیت را «شرم‌آور» خواند.
این دومین بار است که فیس‌‌بوک از سوی دولت فیلتر می‌شود. به گزارش سایت خبری آفتاب‌نیوز، محافل آگاه، گسترش فعالیت‌های انتخاباتی رقبای دولت و به خصوص طرفداران میرحسین موسوی را در این محیط مجازی، دلیل اصلی فیلترینگ دوباره این سایت می‌دانند.
«به وزارت ارتباطات دستور فیلترینگ داده‌اند»
کارمند یکی از شرکت‌های خدمات اینترنتی که نمی‌خواست نامش فاش شود، به خبرگزاری فرانسه گفت که "وزارت ارتباطات و فن‌آوری اطلاعات" این تصمیم را اتخاذ کرده است. مقام‌های این وزارتخانه هیچ گونه دلیلی برای این اقدام خود اعلام نکرده‌اند.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، صبح روز شنبه (۲۳ مه / ۲ خرداد) کمیته‌ی مصادیق دستور فیلتر سایت فیس‌بوک را صادر کرد که دلایل آن مشخص نیست. رئیس روابط عمومی شرکت خدمات اینترنتی "زیرساخت" ضمن رد دست داشتن این شرکت در فیلترینگ به خبرگزاری ایلنا گفت که: «فیلترینگ یک سایت به دستور کمیته‌ی مصادیق متشکل از نمایندگانی برخی وزارتخانه‌ها، اعم از اطلاعات، کشور، قوه‌ی قضاییه و ... صورت می‌گیرد که این کمیته حتا یک نماینده از وزارت ارتباطات ندارد».
نماینده‌ی شرکت زیرساخت افزود: «بعد از تصمیم‌گیری این کمیته، به وزارت ارتباطات دستور فیلترینگ صادر شد و از سوی شرکت زیرساخت فیلترینگ اعمال شد».
به گزارش خبرگزاری فرانسه‌، به نقل از ایلنا، کاربران اینترنتی معتقدند که فیلترینگ فیس‌بوک به دلیل حضور گسترده‌ی طرفداران میرحسین موسوی در این جامعه‌ی مجازی بوده است، با این هدف که نظرات کاندیدای مورد نظر خود را ترویج دهند.
تلاش کاربران برای شکستن فیلترینگ
کاربران در وبگاه فیس‌بوک به کارنامه‌ی موسوی، سیاست‌ها و سخنرانی‌ها و عکس‌های طرفداران او دسترسی داشته‌اند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، در این وبگاه طرفداران موسوی تفسیرها و نظرات خود را در مورد کاندیداهای دیگر بیان می‌کرده‌اند. از جمله یک کاربر اینترنتی معتقد بوده است: «دولت احمدی‌نژاد آبروی ایرانیان را در جهان برده است».
به گزارش این خبرگزاری، با فیلترینگ فیس‌بوک، طرفداران موسوی به دنبال راه‌هایی برای شکستن فیلترینگ سایت هستند. پرستو سلامت، کاربر اینترنتی نوشت: «از طریق ایمیل همگان را مطلع خواهیم کرد». پیام ابراهیمی می‌نویسد: «ما در انتظار واکنش رسمی موسوی هستیم».
«دولت در آینده نمی‌‌تواند با پیشرفت‌های فن‌آوری مقابله کند»
علی‌اکبر جلالی، دبیر هیات علمی دومین كنفرانس شهر الكترونیكی در ایران، با انتقاد از فیلترینگ سایت‌ها به خبرگزاری ایلنا گفت: «در هزاره‌ی سوم و با توسعه‌ی تكنولوژی در كشورها، چرا باید برخی سایت‌ها فیلتر شود؟ روز گذشته ما شاهد فیلترینگ سایت فیس‌بوك بودیم كه این امر در این دوران تكنولوژی بسیار بعید است».
این کارشناس شبکه‌ی اینترنت افزود: «الان می‌توان یك سایت را فیلتر كرد، ولی در آینده چگونه می‌توانند با پیشرفت‌های فناوری مقابله كنند».
فیس‌بوک در سال ۲۰۰۴ از سوی مارک سوکربرگ، دانشجوی پیشین دانشگاه هاروارد به راه افتاد. این جامعه‌ی مجازی برای ارتباطات و تبادل اطلاعات فردی، مدعی است که در سطح جهان ۱۷۵ میلیون عضو دارد. در ایران خدمات این پایگاه بزرگ اینترنتی به دو زبان فارسی و انگلیسی در اختیار کاربران قرار گرفته است.
فیلترینگ سه پایگاه اینترنتی " آدرس دوم اینترنتی شبكه خبر مسیحیان ،خبرنامه‌ی امیرکبیر و تویتر"
از سوی دیگر اعلام شد که آدرس دوم سایت اینترنتی شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان كه عموما كاربران ایرانی از این آدرس استفاده میكردند ظرف چند روز گذشته توسط دولت ایران فیلتر شد.همچنین "خبرنامه‌ی امیرکبیر" و وبگاه "تویتر" (twitter) که همانند فیس‌بوک یک جامعه‌ی مجازی برای تبادل نظر و گفت‌وگو است نیز از صبح روز شنبه (۲ خرداد) برای کاربران ایرانی مسدود شده‌اند.

تایید حکم سنگسار یک زوج

حکم سنگسار یک زوج جوان به نامهای رحیم محمدی و کبرا بابایی در زندان تبریز توسط شعبه ۲۷ دیوان عالی کشور تایید شد.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان،محمد مصطفایی وکیل این دو فرد تبریزی در گفت و گو با روز با تایید این خبر می گوید: شعبه ۲ دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان شرقی حکم سنگسار رحیم و کبرا را صادر کرد و شعبه ۲۷ دیوان عالی کشور آن را تایید نمود.
مصطفایی با تاکید بر اینکه متاسفانه بسیاری از احکام حقوق بشری در این شعبه دیوان تایید می شوند، ادامه داد : این حکم چند روز قبل به بنده ابلاغ شد و طبق ماده ۱۸ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب، برای آن تقاضای اعاده دادرسی داده ام که با توجه به ایرادهای فراوانی که این پرونده دارد، امیدوارم با بازرسی مجدد آن موافقت شود.
مصطفایی که به درخواست خانواده کبرا بابایی وکالت او و همسرش را پذیرفته در این باره می گوید: با پرونده این دو نفر زمانی آشنا شدم که در زندان تبریز با چهار موکل جوانم که به اتهام لواط حکم اعدام داشتند ملاقات می کردم. و بعد به درخواست خانواده کبرا بابایی وکالت آنها را پذیرفتم و وقتی که حکم دادگاه بدوی به دیوان ارسال شده بود، لایحه دفاعم را تقدیم کردم که متاسفانه به ایرادهایی که در لایحه اشاره شده بود وقعی نهاده نشد.
به گفته وکیل رحیم محمدی و کبرا بابایی، این دو فرد که اینک یک دختر ۱۲ ساله نیز دارند، به دلیل فقر زیاد، به فحشا روی آوردند. او دراین باره می گوید: رحیم و کبرا پیش از اعزام به سربازی رحیم، با هم ازدواج کردند و از شدت فقر در خانه ای که حتا آب و برق نداشت زندگی را شروع کردند. به گفته رحیم، او به خاطر سرباز بودنش قادر به کار کردن نبود و آنها به هر دری زدند تا مگر کار نیمه وقت یا پولی به قرض، به دست بیاورند، به جایی نرسیدند و بعد از چندی متوجه شدند که برخی حاضرند تنها با نظر سوئی که به همسر جوان رحیم دارند، به آنها کمک کنند و همین مساله باعث شد که رحیم به فکر سوء استفاده از این امر بیفتد و در نهایت کارشان به اینجا کشید.
وی در توضیح نحوه دستگیری آنها می افزاید : رحیم به دلیل شکایت کسانی که او قصد اخاذی از آنها داشت دستگیر شد. و در جلسه دادگاه دیگری که به همین دلیل یعنی اخاذی تشکیل شده بود من در دفاع از او و خطاب به شاکیانش گفتم که باعث و بانی زندگی نکبت بار این مرد و زنش شمایید که تازه از آنها شکایت هم کرده اید و متاسفم که پشت چهره های موجه! گاهی چه شیطانهایی خوابیده است.
دادگاه ابتدا رحیم را به جرم اخاذی به هفت سال زندان محکوم کرده بود اما در نهایت، با رضایت شاکیان و هفت سال زندان به او بخشیده شد.
وکیل این دو محکوم به سنگسار در پاسخ به این سوال که اگر چه در توجیه اجتماعی، فقر می تواند عامل بسیاری از اتفاقات و حتا جرایم باشد، اما از منظر حقوقی آیا فقر می تواند دلیل قابل توجیه باشد یا خیر می گوید : دفاع حقوقی بنده از این پرونده در سه مرحله صورت گرفت. اولا رحیم به دلیل لواط حکم اعدام دریافت کرد. درحالی که در پرونده ایشان هیچ مستندی برای اثبات این اتهام وجود ندارد. صرفا فردی به وی این اتهام را وارد کرده بود که بعد هم شکایت خود را پس گرفت. دومین دفاعم در مورد کبرا بود که در مورد او نیز هیچ دلیل و مدرکی برای اثبات این اتهام وجود نداشت و سوم اتهام زنای محصنه به موکلم رحیم است. در حالی که بنده مساله بررسی وضعیت روحی و روانی او را مطرح کرده بودم. موکل من به دلیل فشارهایی که بر او وارد شده بود تعادل رفتاری و روانی نداشت.
مصطفایی در این باره توضیح می دهد که : مساله اختلال روانی و شخصیتی رحیم در پرونده دیگر او یعنی اخاذی توسط پزشکی قانونی تایید شده و اختلال روانی و شخصیتی رافع مسوولیت کیفری است. بنابراین اگر چه بنده اعتقاد دارم که فقر شدید و بدبختی زیاد این زوج جوان را به اعمالی وارد و وادار کرد که از نظر قانون کشور ما و نیز از نظر بسیاری از مردم جرم تلقی می شود اما از منظر حقوقی نیز پرونده دارای ایرادهایی است که امیدوارم با درخواست نامه ای که نوشته و تقدیم دادستان محترم کرده ام، با دادرسی دوباره آنها موافقت شود.
محمد مصطفایی در نامه ای که خطاب به دادستان کل کشور نوشته به هوسرانی افراد و کارمندان دولت اشاره کرده است که تنها در صورت پیشنهاد رابطه جنسی با یک زن، حاضر به کمک مالی به این مرد می شدند. او با ذکر نام این افراد نوشته است :
موکلم فشارهای روحی و روانی بسیاری را در طول زندگی تحمل نمود و به مرور تا آنجا رسید که قادر به کنترل اراده خود نگردید. در سال اخیر با پیشنهاد [شخصی]، فکر و ذهنش به بیراهه رفت و به افرادی که از آنها طلب کمک کرده بود مراجعه کرد. آنها در خصوص نیاز های مالی، به موکل کمکی نمی کردند. ولی وقتی پیشنهاد ارتباط با زنی داده می شد حاضر بودند وجهی زیادی نیز پرداخت کنند. در این پرونده، به جز موکلین، تعداد ۳۱ نفر دستگیر شدند که اکثر آنها کارمندان دولتی بودند از جمله [... ]که موکل به آنها مراجعه می نمود تا بتواند کمکی از آنها بگیرد. ولی بی ثمر می ماند. اما وقتی به دیگر متهمین پرونده که اکثریت قریب به اتفاقشان متاهل بوده و دارای پست و مقام نیز بوده اند، پیشنهاد ارتباط جنسی نسبت به زنی را می دادند آنها با کمال میل پذیرفته و به منزلش می رفتند. در حالی که در پرونده همه خود را بی گناه جلوه داده و موکلین را عامل اصلی روابط نامشروع خود می دانند و دادگاه نیز این موضوع را می پذیرد و موکلین را اینگونه محکوم می نماید. موکل به قدری از عملکرد آنها ناراحت و دلخور بود که ناخواسته به دلیل فشار های روحی فشار روحی و روانی از ارتباط جنسی آنها فیلم برادری کرده و برای خود نگهداری می نمود. با ملاحظه فیلم های گرفته شده تعداد ۳ نفر دستگیر شدند. آنهایی که مجرد بودند به شلاق و آنهایی که متاهل بودند - بجزء موکل و همسرش - با ارفاقاتی مجازات سنگسار از دوششان برداشته شده و به شلاق محکوم شدند.
در پایان این نامه وکیل این دو محکوم به سنگسار از دادستان خواسته است که با بررسی دوباره، به جای نابودی معلول یک اتفاق، به ریشه یابی اینگونه جرایم پرداخته شود.

اما مگر می شود خیلی چیزها را فراموش کرد!؟ (ارژنگ داودی)

انتشار: فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در او غش باشدمقام امنیتی ساواک رژیم استبداد فقیه تحت عنوان جعلی قاضی حدادبدون سلام و بدون کمترین احترامضمن آرزوی آزادی برای 70 میلیون ایرانی بویژه صدها زندانی سیاسی دربند، همراه با یادآوری و تنفیذ چندباره وصیت نامه ام که آخرین نسخه دست نویس آن را در سال 86 در بند 2- الف مستقر در زندان اوین تنظیم و ارایه نمودم، مطالب زیر را به اطلاع همگان می رسانم.چند بار از مرحوم پدربزرگم شنیدم که به جد می گفت: " بنازم به دستی که اولین بار سر گرز را تراشید "!؟از پاییز 82 که پس از دستگیری در تقاطع خ کارگر و بلوار کشاورز، روزها شکنجه شده و ماهها در سلول های مخوف انفرادی به سر بردم تا هم اکنون که در غار_زندان رجایی ( چه اسم با مسمایی ) شهر بند 4- سالن 10 در میان متجاوز از 200 قاتل، سارق مسلح، ... نگهداری می شوم، همواره در حال به فراموشی سپردن عمدی خیلی پدیده ها !؟ بوده ام از جمله پدیده هزار سوم یعنی عنترک جمهورتان!؟اما مگر می شود خیلی چیزها را فراموش کرد!؟آری، تلاش برای فراموش کردن خیلی چیزها برایم به صورت یک عادت همیشگی درآمده تا رنج زندان را کم کنم و از جمله این چیزها دست پاچگی حقیرانه تان در آزادی و بدرقه رسمی 13 گروگان انگلیسی متجاوز به آب های خلیج فارس بعد از یک اولتیماتوم 48 ساعته بود!؟دست به نقد فعالان حقوق زن ایرانی را نه در پستوی کهنه تاریخ که پشت میله های زندان شان جا می گذارم و اصلا" به حسین موسویان که از خودی هایتان است نیز کاری ندارم چه رسد به احکام قطعی محکومیت طیف ملی-مذهبی ها!؟سرکار خانم هاله اسفندیاری به کنار،جناب آقای کیان تاجبخش و ... را هم به کناری دیگر می گذارم. اما خودتان بگویید که شاهکار اخیرتان خانم رکسانا صابری را کجای این دل خونین بگذارم که ترهات شما و خزعبلات سایر دست اندکاران پرونده از قطعیت داشتن اتهامات وارده حکایت می کرد ولی یک ماه پس از صدور رأی گل¬وگشاد مبنی بر 8 سال حبس تعزیری، امروز دوشنبه 21/2/88 رسما" اعلام شد که طی حکم گل وگشادتری با تخفیفات ویژه!؟ آزاد گردیده که صد البته موجب مسرت مضاعف امثال اینجانب است. یکی برای آزادی مشارالیها و دیگری برای ... خوردن های بعضی!؟واقعا" که خوش بود گر محک تجربه ...واقعا" بنازم به دستان قدر قدرتی که سر گرز بزرگ را در کنار رودخانه تیمز یا در ینگه دنیا در دست دارند.!؟ و دستان آلوده شما ظالم های دست کوتاه را هرازگاهی رو می کنند ولی رو که نیست ...و باری دیگر ثابت کردید که شما کوتوله های زورگوی کوچول موچول، قدرت و زور ارباب بزرگ را خوب درک می کنید و به همین خاطر مثل مرگ از آن می هراسید.جناب آقای پرویز ثابتی ببخشید حسن جعلی حداد بر وزن جلادصوفیان واستند از گروهی می همه رخت خرقه ماست که در خانه خمار بماندبه خود افتخار می کنم که در هنگام ابلاغ رأی در زمستان 83 در بیدادگاه شعبه 26 که ریاست و قت آن بودید زیر بیدادنامه 7 صفحه ای به شماره 83/7232/ط د که فقط صفحه آخر آن را به من نشان دادید با صلابت تمام نوشتم که: بیدادگاه را به رسمیت نمی شناسم.هر چند که اگر مثل سایر ایرانی های تابعیت آمریکایی خود را اخذ کرده بودم هرگز جرأت نمی کردید مرا شکنجه، زندان، تبعید و ماهها در سلول های تنگ و تاریک عهد دقیانوسی حبس کنید ولی به خود افتخار می کنم که به عنوان یک مبارز سیاسی هرگز هیچ خدشه ای به اصالت ایرانی ام وارد نکرده ام.و اینک نیز هم به خود افتخار می کنم و هم به تمامی آنان که در زندانهای قرون وسطایی اوین، رجایی شهر، بندرعباس و ... تحت حاکمیت ظالم ترین حکومت تاریخ کشور می پوسند ولی حکم فرومایه گان بی اخلاق و آیین را گردن نمی نهند.افتخار می کنم که در مخوف ترین مقر امنیتی تان یعنی 2- الف مستقر در اوین خطاب به همگی شما به عنوان آدمخواران امنیتی فریاد برآوردم که: صد رحمت به ساواکی ها!؟ زیرا اگر چه آنها صفر بودند ولی صفر سانتی گراد بودند آری centigrade نه مثل شمایان که صفر کلوین Kelvin هستید. آری شما بعد از 30 سال هم هنوز خیلی راه دارید تا به آن تحفه های رسوا شده برسید.!؟
دریغا دریغکه قانون دریده فقاهت جاریچشمان بی فروغ عدالت را به تصاعد شرمسار و قاحتبه تصاعد شرمسارسفاهتو به تصاعد شرمسار رذالت می کندارژنگ داودیمعلم، شاعر، نویسندهزندانی سیاسی- زندان رجایی شهردوشنبه شب ساعت 22:3021/2/88

احضار سه شهروند بهایی به وزارت اطلاعات ارومیه

فعالان حقوق بشر در ایران
سه شهروند بهایی ساکن ارومیه به ستاد خبری وزارت اطلاعات احضار شدند
آقایان فرائض رضائي، اكبر اقدسي، عهد الله فضلي سه تن از مسئولان سابق تشکیلات جامعه بهایی در ارومیه ، برای روز جاری مورخ 4 خردادماه به ستاد خبری وزارت اطلاعات این شهر احضار شدند.
دلایل احضار این شهروندان مشخص نیست اما احتمال می رود که این احضار در تداوم تحت فشار گذاشتن مسئولان سابق همچون شهرهای سمنان و مشهد برای اخذ تعهد مبنی بر عدم فعالیت باشد.

یک نوجوان دیگر در آستانه اعدام قرار دارد

یک نوجوان دیگر در آستانه اعدام قرار دارد. وی قرار است روز چهارشنبه اعدام شود. این نوجوان كه محمدرضا حدادى نام دارد، هنگام ارتكاب جرم انتسابى 15 سال سن داشته است.
خبرگزارى فرانسه در گزارشی از تهران نوشت محمدرضا حدادی قرار است روز چهارشنبه در زندان عادل ‌آباد شيراز اعدام شود.
سازمان عفو بين الملل در آخرين گزارش خود اعلام کرده است که طی سال گذشته چند نوجوان توسط رژیم جمهوری اسلامی اعدام شدند.
سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر بارها از رژیم تهران خواسته اند اعدام نوجوانان را متوقف کند. این در حالی است که در ایران تحت حاکمیت آخوندها مجازات اعدام همچنان برای کودکان و نوجوانان اجرا می شود.

اجرای حکم و بازداشت مادر دو زندانی سیاسی

فعالان حقوق بشر در ایران
نازیلا دشتی مادر دو زندانی سیاسی توسط دادگاه انقلاب بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
خانم دشتی ، مادر زندانیان سیاسی هود یازرلو(محکوم به سه سال حبس توام با تبعید به زندان رجایی شهر) و حامد یازرلو (بازداشت) که به همراه فرزند خود به اتهام تردد به قرارگاه اشرف جهت بازدید اقوام هر دو محکوم به سه سال حبس تعزیری شده بوند، پس از اجرای حکم تبعید فرزند خود جهت پیگیری وضعیت وی به دادگاه اانقلاب مراجعه نمود.
نامبرده در پی این مراجعه توسط دادگاه انقلاب جهت اجرای حکم سه سال حبس تعزیری که بدون ابلاغ حکم رسمی به وکیل یا متهم، دادگاه مدعی قطعیت یافتن آن در دادگاه تجدید نظر شده است به بند نسوان زندان اوین منتقل شد.
در حال حاضر سه تن از اعضای خانواده یازرلو در زندان و بازداشت به سر می برند و تنها فرد خانواده دکتر هانی یازرلو از زندانیان سیاسی سابق تحت فشار مضاعفی پیگیر وضعیت اعضای خانواده خود است.

وضعیت وخیم روزنامه نگار دربند در اثر شکنجه

کردستان میدیا: مسعود کردپور، معلم زندانی کرد در زندان ارومیه، با وضعیت جسمانی بسیار وخیمی دست و پنجه نرم می‏کند. به گزارش مرکز خبری PDKI، نامبرده که در زندان عمومی ارومیه در بند ویژه‏ی سارقان و معتادان به مواد مخدر تحمل حبس می‏نماید، بر اثر شکنجه‏های بیش از حد توسط مسئولین زندان، دچار بیماریهای مختلفی شده است. هم‏اکنون وضعیت جسمانی مسعود کردپور بسیار نگران کننده و خطرناک گزارش می‏شود.

ربوده شدن یک شهروند بهایی در تهران

كميته اديان كانون دفاع از حقوق بشر- آلمان
باطلاع میرساند که در روز یکشنبه(27/2/1388) به منزل آقای شهرام حصیم(یکی از شهروندان بهایی ناحیه 5 تهران)تلفن زده شده وپیغامی به این مضمون بر روی منشی تلفن وی گذاشته میشود که:\" از اداره ناجا(نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران)با شما تماس میگیریم.فردا صبح (28/2/88)آقای شهرام حصیم خود را به این اداره واقع در خیابان وحدت اسلامی شعبه امور اقلیتها معرفی نماید.\" اما از آنجا که پیغام تلفنی بوده است ایشان از رفتن به اداره مزبور خودداری می نماید. روز بعد حدود ظهر با شماره تلفن همراه ایشان از اداره مذکور تماس گرفته و میگویند مگر پیغام ما را دریافت نکردی؟چرا مراجعه نکردی؟ آقای حصیم نیز دریافت پیام را تآیید مینماید اما اظهار میدارد \" از آنجا که پیام تلفنی بوده مراجعه نکردم.اگر ضرورتی به مراجعه بنده وجود دارد لازم است طبق قانون با حکم کتبی بنده را احضار فرمائید در اینصورت با کمال میل مراجعه خواهم کرد\".در پاسخ وی اظهار میدارند بسیار خوب ، پس منتظر وصول حکم جلب باشید.تا اینکه دو روز بعد یعنی چهارشنبه(30/2/88)صبح پس از خروج ایشان از منزل به قصد محل کار(با خودرو شخصی) دیگر به منزل برنگشته وتاکنون که دو روز گذشته از ایشان هیچ خبری دردست نیست.آخرین تماس تلفنی ایشان با همسرشان حدود ساعت 10 صبح چهارشنبه بوده است وپس از آن تلفن همراه ایشان نیز خاموش می باشد.همسر ایشان در طی 24 ساعت گذشته با اداره مزبور ، اداره آگاهی ، پلیس 110 و اداره اطلاعات تهران تماس گرفته اند كه هیچكدام از ارگانهای مذكور مسئولیت بازداشت این فرد را قبول نكرده و اظهار بی اطلاعی كرده اند.به این ترتیب مسئولین امورجهت جلب و دستگیری بهائیان از روش جدید \"آدم ربائی\" استفاده نموده وآزار و اذیت بهائیان وارد مرحله جدیدی گشته است و در این صورت معلوم نیست امنیت جانی بهائیان را چه مرجعی در ایران تآمین می کند.شایان ذکراست که ایشان هنگام خروج از منزل،لپ تاپ شخصی شان را نیز به همراه داشته اند.منبع: آگاهي