۱۳۸۸ خرداد ۷, پنجشنبه

مسیحیت چیست؟ ( 1 )

سلام بر همه خوبان. مطالب این پست به بعد که در رابطه با مسیحیت چیست را می توان سندی دینی و تاریخی بشمار آورد. با اینکه سعی کردم از عبارات ساده استفاده کنم تا فهم آن برای دوستان غیر مسیحی ساده و روان باشد. این مطالب بیان فلسفی مسیحیت و یا حتی دفاعیه نیز محسوب نمی شود. منظور فقط بیان عقاید معمولی مسیحیان به زبان ساده برای غیر مسیحیان است.
این مباحث ترجمه سخنرانی اسقف اعظم کانتربوری از کلیسای انگلیکن انگلستان می باشد که در دانشگاه اسلامی اسلام آباد پاکستان بیان شده است.
تصور کنید که یک نفر مدت یک سال وقایعی را که در یک کلیسای مسیحی اتفاق می افتد تماشا کند٬ خواهد دید که یک روز در هفته دارای اهمیت ویژه ای است٬ مخصوصاً اگر تماشا کننده در یک کشوری باشد که مسیحیت در آن٬ دینی تاریخی بوده است٬ مشاهده خواهد کرد که اهمیت یکشنبه برای آن است که مومنین در آن روز در کلیسا اجتماع کنند و به دعا و نیایش بپردازند و گرد هم می آیند تا سرودهای روحانی بسرایند و با خدایی که او را خالق و پروردگار و داور می دانند٬ صحبت کنند و در حضورش سر خم کرده٬ به زانو در آیند٬ او را سپاس گویند و به ضعف های خود و بدی هائی که مرتکب شده اند٬ اعتراف نمایند. بخش هایی از کتابی که آن را مقدس می دانند٬ خوانده می شود و رهبران جماعت برای روشن شدن مطالب کتاب به تفسیر و تعلیم محتویات آن می پردازند. مشاهده خواهد شد که اغلب دعاها با نام شخصی که او را عیسای مسیح و (( خداوند )) خطاب می کنند٬ ختم می شود. در فصول مختلف٬ تولد و مرگ و بازگشت معجزه آسای او را از مردگان برگزار می نمایند. بعضی اوقات طی پرستش در دعاها عبارت (( پدر و پسر و روح القدس )) شنیده می شود و بلاخره ملاحظه خواهد شد که همراه با مراسمی بر اعضاء جدید در آب فرو برده می شوند ( غسل تعمید ). مراسم دیگری که بوسیله عمل منظمی توسط گروه های مختلف به گونه ای متفاوت انجام می گیرد٬ برکت دادن نان و شراب ( بدون الکل - آب انگور ) و شرکت کردن در مصرف آن است. مشاهده کنندگان شاید تعجب کنند و حتی تکان بخورند وقتی بشوند که مفهوم شرکت در مصرف نان و شراب٬ شرکت در بدن و خون عیسی است.
مقصود من از این مقدمه ان است که سعی کنم بفهمم از شرحی که داده ام٬ چه نوع سوالاتی در ذهن مشاهده کنندگان درباره مسیحیت و مراسم آن ایجاد می شود٬ بدیهی است که پرسش کنندگان سوالات گوناگونی خواهند داشت و امیدوارم که سعی در جواب دادن هر پرسش٬ که مثل روزهای قبل انجام دادم٬ پرسش های دیگری را برانگیزد و مبحث را روشن تر سازد.
ادامه دارد ...

رویای شیرین خدا


در رویاهایم دیدم که با خدا گفتگو می کنم.
خدا پرسید: پس تو می خواهی با من گفتگو کنی؟
من در پاسخش گفتم: اگر وقت دارید.
خدا خندید:
وقت من بی نهایت است.
در ذهنت چیست که می خواهی از من بپرسی؟
پرسیدم: چه چیز بشر شما را متعجب میکند؟
خدا پاسخ داد: کودکی شان،
.... اینکه آنها از کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که بزرگ شوند،
و بعد دوباره پس از مدت ها، آرزو می کنند که کودک باشند.
.... اینکه آنها سلامتی خود را به خطر می اندازند تا پول بدست آورند،
و بعد پولشان را از دست میدهند تا دوباره سلامتی خود را به دست آورند.
.... اینکه با اضطراب به آینده می نگرند و حال را فراموش می کنند،
و بنابراین نه در حال زندگی می کنند و نه در آینده.
.... اینکه آنها به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نمی میرند،
و به گونه ای می میرند که گویی هر گز زندگی نکرده اند.

دستهای خدا دستانم را گرفت.
برای مدتی سکوت کردیم.
ومن دوباره پرسیدم:
به عنوان یک پدر، می خواهی کدامین درس های زندگی را فرزندانت بیاموزند؟

او گفت:
.... بیاموزند که آنها نمی توانند کسی را وادار کنند تا عاشقشان باشد،
همه کاری که آنها می توانند بکنند این است که اجازه دهند که خودشان دوست داشته باشند.
.... بیاموزند که درست نیست که خودشان را با دیگران مقایسه کنند.
.... بیاموزند که فقط چند ثانیه طول میکشد تا زخم های عمیقی در قلب آنان که دوستشان داریم، ایجاد کنیم،
اما سالها طول می کشد تا آن زخم ها را التیام بخشیم.
.... بیاموزند ثروتمند کسی نیست که بیشترین را دارد،
کسی است که به کمترین ها نیاز دارد.
.... بیاموزند که آدم هایی هستند که آنها را دوست دارند،
فقط نمی دانند که چگونه احساساتشان را نشان دهند.
.... بیاموزند که دو نفر می توانند با هم به یک نقطه نگاه کنند، و آن را متفاوت ببینند.
.... بیاموزند که کافی نیست فقط آنها دیگران را ببخشند، بلکه آنها باید خود را نیز ببخشند.

من با خضوع گفتم:
از شما به خاطر این گفتگو متشکرم.
آیا چیز دیگری هست که دوست دارید فرزندانتان بدانند؟
خداوند لبخند زد و گفت:
.... فقط اینکه بدانند، من اینجا هستم

چرا مسیحی هستم

شاید یکی از جدی ترین سوالاتی که بعنوان یک مسیحی با آن روبرو شوید این باشد که : چرا مسیحی هستی؟
به عبارت دیگر سوال این است که چرا در میان این همه مذهب و مکتب و طریقه زندگی شما مسیحیت را برگزیدید؟ مگر عیسی و پیروی از او چه مزیت و برتری بر دیگر چهره های مشهور تاریخ و دیگر بنیانگذاران ادیان دارد.
در این سری برنامه های تلوزیونی ۱۸ قسمته با عنوان "چرا مسیحی هستم؟" سعی داشته ام تا با زبانی دفاعیاتی به دلایل و ویژگیهای برجسته ایمان مسیحی که ‏آن را از سایر ایدئولوژی ها برجسته می‌سازد بپردازم. در ضمن اینکه تلاش این بوده است که تا جایی که چهارچوب یک برنامه تلوزیونی اجازه می‌دهد محتوای دفاعیاتی این گفتگو را بر مبنای گفتاری منطقی و استدلالی قرار دهم در عین حال سعی بر این بوده تا از گفتارها و مباحث پیچیده فلسفی و الهیاتی بپرهیزم . هدف این بوده است که مبانی برای همه مومنان فراهم آید تا بتوانند با دلیری و افتخار و با استفاده از کلامی منطقی، رجحان و حقانیت ایمان مسیحی خویش را در گیر و دار زندگی هر روزه و در تعاملشان با دیگران بازگویند.
شما با کلیک کردن بر لینک زیر به مجموعه ۱۸ قسمتی ذکر شده دسترسی خواهید داشت. در ارائه این برنامه ها سعی بر این بوده است که مباحث را خلاصه در ظرف حوصله محدود مخاطبین بگنجانم.
http://www.farsicrc.com/index.php?option=com_content&task=view&id=3953&Itemid=384

سنت دعا


گاهی اوقات آنقدر با مسئله دعا و نیایش سطحی و در حد گفتارهای روزمره برخورد می کنیم که فراموش می کنیم دعا سخن گفتن با و البته شنیدن از خدایی است که مظهر قدرت و جلال و زیبایی است.
ضمن اینکه عمیقا به بی شیله پیله بودن دعا و بیان خالصانه آنچه در قلب داریم معتقدم و نیز بر این باورم که تا حد امکان باید بدوی و طبیعی و خالی از الفاظ قلمبه و سلمبه با خدایی که پدر من است سخن بگویم بر این نیز باور دارم که این خلوت انس و دلدادگی با خدا بهتر است که بیش از آنچه صرف بده بستان و مطالبات روزمره از خدا باشد، صرف گفتگو و آنهم گفتگوی عابدانه ما با معبودمان خدا باشد که البته در این گفتگو جا برای شرح پریشانی و خواهش های ما نیز به اندازه کافی باقی می ماند. اما کیفیت این خواستنها کجا و صحبتهای روزمره و پوست پیازی.
خدا این وجود نامتناهی و امن، این همیشه حاضر همیشه نیکو، از بدو تاریخ بشر شنوای عمیق ترین و خاشعانه ترین دعاهای مومنین خویش بوده است. چه بسیار دل انگیز است که گاهی به جای دعاهای فی البداهه و شاید سطحی و تکرار باطل به اعماق این حضور ژرف فرو رویم و دعاهایی را نیز دعای قلب خود سازیم که اساسی ترین نیازهای روح بشری را در خود بازگو می کنند. شاید همه ما فرانسیس آسیزی و یا مادر ترزا نباشیم، اما با خواندن راز و نیاز آنها و از آن خود ساختن آنها و هم آوا شدن با زمزمه ‏آنها بسوی عیسای محبوبمان می توانیم از این اقیانوس بی انتهای انس یعنی دعا بهره ای عمیق تر ببریم.از اینرو می خواهم گاهی از سر گرسنگی عمیقم برای دعا، با این بزرگان معرفت و ایمان همصدا شوم و دعای آنها را از قلب خود تکرار کنم.
دعای کوتاه زیر یکی از دعاهای شعر گونه مادر ترزا است که ترجمه کرده ام.خدایا مرا از مرگ به حیات و از ناراستی به حقیقت رهنمون شو...خدایا مرا از یاس به امید و از ترس به یقین ره نما...خدایا مرا از تنفر به عشق و از جدال به آشتی هدایت نما...باشد که قلبمان، دنیایمان و کائنات تو از صلح و آرامش آکنده شود...

آمین.

مشكلات نوكیشان مسیحی سودان برای ادامه زندگی

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازCompass Direct News- در شهر صحافا واقع در پنج کیلومتری جنوب خارطوم، خانمی که از اسلام به مسیحیت گرویده توسط اعضای خانواده خودش به نوعی دستگیر و زندانی شده است.
"ثناه عبدالفتاح الطیاب" که سابقاً دانشجوی رشته علوم آزمایشگاهی در دانشگاه تکنولوژی سودان بود، هم‌اکنون هیچگونه ارتباطی با دنیای خارج ندارد. پس از آنکه تماشای یک فیلم راجع به عیسی مسیح منجر به گرویدن وی به مسیحیت شد، او مجبور به ترک تحصیل شد.
یکی از دوستان صمیمی الطیاب به نام ابتهاج مصطفی می‌گوید که خانواده الطیاب او را بشدت تحت کنترل دارند: "او اجازه دریافت تماس‌های تلفنی ندارد و برادرش به وی اجازه نمی‌دهد تا از شهر خارج شده یا به کلیسای پطرس و پولس مقدس که نزدیکی خارطوم است، برود."
ابتهاج مصطفی می‌گوید کریسمس گذشته، الطیاب را به طور اتفاقی در حوالی یک بازارچه عمومی دیده، با وی دعا کرده و پیشنهاد داده تا الطیاب مشکلش را با کمیسیونی که پاسدار حقوق غیرمسلمانان است، مطرح کند. این کمیسیون که در سال ۲۰۰۵ تشکیل شد، وظیفه دارد تا به دادگاه‌های سراسر کشور توضیح دهد که چگونه می‌بایستی قوانین شریعت اسلام را در قضاوت‌های خود برای افراد غیرمسلمان به اجرا بگذارند.
اما الطیاب در جواب گفته از آنجا که اعضای این کمیسیون همگی مسلمانان تندرو هستند، فکر می‌کند که نتیجه خاصی نگیرد. به علاوه اینکه دایی خودش یوسف الکودا یک مسلمان بسیار متعصب است و در پی این اقدام او، زندگی را برایش دشوارتر خواهد ساخت.
الطیاب افزود: "زندگی برایم بسیار سخت شده؛ بشدت احساس تنهایی و انزوا می‌کنم. تا کی باید در این وضع به زندگی ادامه دهم؟ برای من زندگی بدون ادامه تحصیلات، غیر قابل تصور است."
ابتهاج مصطفی دوست ۲۹ ساله الطیاب که خود در سال ۲۰۰۵ از اسلام به مسیحیت گرویده می‌گوید که پس از تغییر دین، بلافاصله از کار اخراج می‌شود و پس از آن سراغ شغل دیگری در کلیسای جامع سودان در حوالی شهر خارطوم می‌رود و همزمان از سوی تمامی دوستان مسلمانش طرد می‌شود. وی می‌افزاید که در مراسم‌ها و اجتماعات همگانی مردم او را طور دیگری نگاه کرده و از جهنمیان می‌دانند: " از زمان پیوستن به مسیحیت، یعنی چهار سال پیش، زندگی بی‌اندازه برایم دشوار شده و مجبورم که تک و تنها در یک خانه اجاره‌ای زندگی کنم؛ چیزی که در جامعه فعلی سودان برای خانم‌های مجرد چندان رایج یا جا‌افتاده نیست."
خانواده درجه یک او در عربستان سعودی زندگی می‌کنند و به گفته ابتهاج تنها شانس وی برای دیدن آنها، تن در دادن به شرکت در مراسم حج است؛ که این هم غیر ممکن می‌باشد.
متأسفانه مثال‌های بسیاری که درباره زندگی سخت ایمانداران سودانی وجود دارد، تحت پوشش خبری و گزارشات قرار نمی‌گیرند.

به مزایده گذاشتن قبرستان بهاییان در مازندران

این قبرستان قدمت ۱۰۰ ساله دارد که بهائیان روستای ایول
اموات خود را در این مکان دفن می کردند.
قبرستان بهائیان روستای ایول واقع در جاده ی ساری- کیاسر- به طرف سمنان کیلومتر18 برای فروش به مزایده گذاشته شد.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از مجموعه فعالین حقوق بشر در ایران، این مطلب از طریق دو روزنامه ی کثیرالانتشار همشهری و ایران از تاریخ 26/2/88 لغایت 3/3/88 درج و تاریخ مزایده نیز 5/3/88 اعلام و منبع آن سازمان «اموال و املاک ستاد» اعلان شده است.
آخرین نشر در خصوص این مزایده در روزنامه ی همشهری به تاریخ 3/3/88 سال هفدهم شماره ی 4842 در صفحات اول وصفحات 22 تا27 قابل رویت است.
همچنین مطلب مورد نظر، در صفحه ی 25 شماره ی فوق روزنامه ی همشهری، در ذیل مازندران ردیف 1 چنین آمده است:
آدرس: ساری-کیاسر- به طرف سمنان- کیلومتر 18 روستای ایول- پشت خانه ی بهداشت
شماره ی پرونده : 1870
نوع ملک: زمین
کاربری ملک: بافت مسکونی
متراژ عرصه : 941
مبلغ پایه ی مزایده: 250000000 ریال با شرایط نقد و اقساط
توضیحات:فاقد سند مالکیت و به صورت قولنامه ای واگذار می گردد.
لازم به ذکر است این قبرستان قدمت 100 ساله دارد که بهائیان روستای ایول اموات خود را در این مکان دفن می کردند. در سال 1362، بیست خانواده ی بهائی کشاورز ساکن این روستا همزمان با اوج گرفتن تحرکات بر علیه این جامعه مذهبی توسط افراد متعصب و محرک از روستای خود بیرون شدند به طوریکه خانواده های مزبور جهت حفظ اعتقادات خود مجبور شدند کل مایملک خویش را رها کرده و روستا را ترک نمایند.
در این راستا اقدامات 26 ساله این روستاییان، شکایت در مرکز استان مازندران و شهرستان کیاسر و هم چنین به اولیای امور مملکتی به نتیجه نرسیده و موفق نشدند که به روستای خویش بازگردند. منازل مسکونی آنان در طی این دوره تقریبا ( 90%) کاملا تخریب گردیده است که بعضاً طعمه ی حریق تعمدی گشته. و حال قبرستان آنان را از طریق مزایده به فروش گذاشته اند.

وضعیت مسیحیان فارسی زبان در دولت آینده چگونه خواهد بود

مهدی کروبی و میرحسین موسوی در سخنرانی‌های انتخاباتی، از حقوق اقلیت‌های مذهبی و قومی دفاع کردند.( ! )
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازرادیو زمانه، آقای کروبی که به لرستان سفر کرده است، روز چهارشنبه در جمع گروهی از مردم درود گفت که از حقوق تمام اقلیت‌های مذهبی در ایران دفاع می‌کند.
دبیرکل حزب اعتماد ملی افزود که تمام اقلیت‌ها و اقوام در کشور باید از حقوق شهروندی مساوی برخوردار باشند.
آقای کروبی اظهار داشت که در صورت پیروزی در انتخابات، تمام اقلیت‌ها و اقوام از «آزادی‌های مشروع» بهره‌مند خواهند شد.
وی همچنین گفت: «من آمده‌ام که بگویم ایران ،جمهوری اسلامی است و متعلق به کل مردم بوده، نه عده‌ای خاصی.»
میرحسین موسوی دیگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری نهم که در به آذربایجان غربی سفر کرده است نیز در جمع گروهی از مردم مهاباد گفت: «نگاهی که قومیت‌ها را یک تهدید می‌بیند، نگرش غلطی است.»
آقای موسوی افزود که مخالف «نگاه امنیتی» به قومیت‌ها در ایران است.این نامزد ریاست جمهوری اظهار داشت که در صورت پیروزی در انتخابات، تلاش خواهد کرد تا اصول قانون اساسی در مورد قومیت‌ها را به اجرا گذارد.
موسوی همچنین از کاهش تعداد نشریات در کردستان انتقاد کرد و آن را به «ضرر» مردم دانست.
مهدی کروبی و میرحسین موسوی دو نامزد اصلاح‌طلب در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هستند که با محمود احمدی‌نژاد و محسن رضایی دو نامزد محافظه‌کار به رقابت می‌پردازند.
کروبی و موسوی در سخنرانی‌های انتخاباتی خود بارها از برخورد‌های خشونت‌بار و تهدید‌ها علیه اقلیت‌های مذهبی و قومی در ایران انتقاد کرده‌اند.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان و براساس اعلام سازمان‌های مدافع حقوق بشر، حقوق اقلیت‌های دینی و قومی در ایران به طور مستمر نقض می‌شود.
بهائیان ونو مسیحیان از جمله اقلیت‌های دینی در ایران به شمار می‌روند که گزارش‌ها از تداوم «آزار و اذیت» آنها حکایت دارد.
دو تن از نوكیشان مسیحی نزدیك به سه ماه می باشد كه بدون هیچگونه تفهیم اتهام در اوین بسر می برند.
هفت تن از رهبران جامعه بهایی از سال گذشته تاکنون بازداشت و در زندان به سر می‌‌برند.بهائیان در ایران از بسیاری حقوق اجتماعی محروم هستند.
دراویش از دیگر جریان‌های دینی در ایران هستند که در سال‌های اخیر با محدودیت‌های فراوانی مواجه شده‌اند. در سال‌های اخیر سه حسینیه دراویش گنابادی از سوی نیرو‌های امنیتی تخریب شده است.
کرد‌ها که که اکثریت آنها در غرب ایران ساکن هستند هم از جمله اقلیت‌های قومی به شمار می‌روند که سازمان‌های مدافع حقوق بشر به فشار‌ها علیه آنها بارها اعتراض کرده‌اند.
از شعار تا عمل
اكنون زمانی است كه كاندیداهای انتخاباتی برای بدست آوردن آراء و برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری وعده های بسیاری می دهند، اما پرسشهایی اینجا مطرح خواهد بود؛
- آیا براستی می توان به این وعدهای انتخاباتی كاندیداها اعتماد كرد؟
- آیا این اشخاص بعد از پیروزی، قدرت اجرایی برای جامعه عمل پوشاندن وعده های خود دارند؟
- آیا نوكیشان و نومسیحیان فارسی زبان از نظر حكومت مذهبی ایران در دولت آینده برسمیت شناخته خواهند شد؟
- آیا موج بازداشت ها فشار و تداوم آزار و اذیت بر جامعه بزرگ مسیحیان فارسی زبان در داخل كشوركم و یا متوقف خواهد شد؟
- از نظر این كاندیداها كه در شعارهای انتخاباتی شان مدعی" دفاع از حقوق اقلیت های مذهبی" می باشند باید پرسید، جامعه بزرگ مسیحیان فارسی زبان كه امروزه با بیداری عظیمی كه در بین مردم ایران آغاز شده و روزانه بسیاری به این خانواده خداوند می پیوندند، این جامعه بزرگ مسیحیان فارسی زبان از نظر دولت آینده بعنوان شهروندان ایرانی دارای چه جایگاهی می باشند؟
با طرح پرسشهایی از این قبیل در نهایت باید پرسید، تصمیم گیرنده نهایی كیست؟
- مطلب مرتبط
نگاه حاكمان اسلامی به اقلیتهای دینی در آستانه انتخابات

پدر دانشجوی دربند فرزندش را به استقامت در برابر دژخیمان فراخواند

کميته گزارشگران حقوق بشر
پرونده دانشجوی زندانی محمد پوعبدالله به شعبه 28 دادگاه انقلاب ارسال شده است. مادر این دانشجوی زندانی با بیان این مطلب گفت:" طی هفته گذشته بارها با مراجعه به دادگاه انقلاب خواهان تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه شدم، اما قاضی اعلام کرد که پرونده وی به دادگاه ارسال شده است."
محمد پورعبدالله پیش تر نیز در سال 86، در جریان بازداشت گسترده دانشجویان چپ، بیش از 50 روز را در بازداشتگاه 209 زندان اوین به سر برده بود.
در هفته های گذشته، سایر بازداشت شدگان پرونده " آذرماه 86" نیز با دریافت احضاریه هایی به دادگاه احضار شده اند.
پدر محمد پورعبدالله که فرزندش هم اکنون بیش از 100 روز است در بازداشت به سر می برد، با سرودن شعری برای وی، او را به استقامت فراخوانده است. پدر این دانشجو، زمانی این شعر را سرود که پسرش را در دادگاه انقلاب، با دست بند و وضعیت نامناسب مشاهده کرد. این شعر در زیر می آید:"
هستی
ترا دوست دارم
نه زانکه تعلقی به من داری
ترا دوست دارم
زانگونه که هستی
ترا می ستایم
زانکه در جستجوی خویشی
ترا که سیاوش وار از آتش گذر می کنی
تا بی گناهیت،معصومیتت و ایمان خود را عیان سازی
آنروز هم
که در داد سرای عدالت؟!
با دستبندی همره سوداگران
در کنج دیوار سنگی پا برهنه لمیده شدی
چشمان مهربانت را پیامی بود
که آوای مرغ آمین را ندا میداد
آنروز
زندگی،ترس،ایمان
معنای دگری داشت
آنروز
ساختن و ساخته شدن نمای دگری داشت
و دگر روز را به یاد آر
که در کنج سلول انفرادی-بهای
(ش)شرافت
(ک)کرامت
(ن)نه گفتن
(ج)جوانی
(ه)همت را
چگونه پرداختی و
ققنوس وار بر خاستی
اینک بیاندیش
که کج اندیشان را ابایی نیست،مرامی نیست
اینک بیاندیش
چگونه زیستن را
در دامگه صیادان
اینک بیاندیش
که آسمان عشقت ستارگانی دارد
که چشم انتظار نور تواند
آری زندگی را دو باید
به یک تجربه آموختن
وان دگر به کار بستن

جوان دیگری را زیر شکنجه به قتل رساندند

آینده نیوز: در حالي كه نيروي انتظامي شاهرود علت مرگ يك جوان 25 ساله به نام عباس صديقي در بازداشتگاه كلانتري 11 اين شهر را خودكشي از طريق دارزدن با بند شلوار اعلام كرده است اما خانواده اين جوان در نامه اي به فرماندهي نيروي انتظامي استان سمنان اين موضوع را رد كرده و علت مرگ وي را ضرب و شتم عنوان نموده اند.
خانواده این جوان در نامه اي خطاب به فرمانده نيروي انتظامي استان سمنان نوشته اند:
در مورخ 1/3/88 ساعت 12 صبح از كلانتري 11 ميدان آزادي شاهرود با منزلمان به نام زينب صديقي تماس گرفته و اعلان كردند مدارك شناسايي فرزندتان عباس صديقي را به كلانتري 11 بياوريد و پس از مراجعه به كلانتري 11 و آگاهي مدارك شناسايي فرزندم را گرفته و گفتند ايشان ممنوع الملاقات مي باشد و جواب درستي در خصوص سلامتي ايشان و علت بازداشت ندادند و مجددا شنبه صبح با مراجعه به كلانتري 11 و آگاهي شاهرود گفتند حال ايشان خوب نيست و به بيمارستان برويد پس از مراجعه به بيمارستان مشخص گرديد فرزندمان عباس صديقي فوت كرده است و جاي تعجب است كه يك جوان 25 ساله بدون اطلاع به خانواده و انجام هيچگونه جرم و خلافي در پاسگاه انتظامي به قتل رسيده است و با بررسي جسد و لباسهاي پاره شده نيز جاري بودن خون از بيني و دهانش كاملا هويدا است كه چون از كتك كاري و ضربات متعدد كه در پاسگاه به ايشان وارد گرديده فوت كرده است لذا خواهشمند است دستور بررسي و تحقيق در خصوص قتل ايشان را صادر فرماييد و چرا در پاسگاه انتظامي كه بايد جاي امن باشد اينگونه متخلفين پا را از قانون فراترگذاشته و اينگونه فجايع ببار مي آوردند در پايان خواهشمند است مسببين اين قتل را دستگير و به مجازات رسانده و تا زماني كه علت مرگ و به قتل رساندن او مشخص نشود او را دفن نخواهيم كرد و ضمن مراجعه به تهران دفتر فرماندهي كل و رياست محترم قوه قضاييه تقاضاي كمك خواهيم كرد.
طبق گفته شاهدان عيني و خانواده صديقي، عباس صديقي كه با وانت نيسان خود كار مي كرده در مورخ 31 ارديهشت ماه براي انجام كاري به يكي از مغازه هاي خيابان شهيد صدوقي مراجعه مي كند كه در اين هنگام متوجه مي شود ماموران سد معبر شهرداري شاهرود در حال جمع آوري وسايل يكي از دستفروش هاي اين خيابان هستند. وي كه از اين كار ماموران عصباني شده بوده با آنان درگير مي شود و آنان نيز اقدام به ضرب و شتم وي كرده و وي را با وضعيت بسيار بدي به كلانتري 11 منتقل مي كنند.
عباس صديقي در غياب پدرش كه 8 – 9 ماه پيش فوت كرده است سرپرستي مادر و پنج برادر و خواهر خود را بر عهده داشته است.

آخرین وضعیت بهروز جاوید تهرانی

فعالان حقوق بشر در ایران
بهروز جاوید تهرانی بعد از 23 روز با خروج از سلول انفرادی به اعتصاب غذای خود پایان داد.
روز گذشته بهروز جاویدتهرانی زندانی سیاسی‌ که پنجمین سال زندانی بودن خود را در زندان رجایی شهر کرج سپری می‌کند، با انتقال به بند عمومی به اعتصاب غذای خود بعد از 23 روز پایان داد. وی در این مدت در سلول انفرادی در حالی که با دست‌بند و پابند زنجیر شده بود، چندین بار توسط ماموران زندانی رجایی‌شهر مورد ضرب‌وشتم شدید قرار گرفت.
این زنداین سیاسی هم‌اکنون به بند عمومی 6 زندان رجایی‌شهر منتقل شده است. بهروز جاوید‌تهرانی در حالی پنجمین سال زندان خود را در زندان رجایی‌شهر سپری می‌کند که تا این موقع هیچ‌گاه حق استفاده از مرخصی را نداشته و مسئولین زندان فشارهای زیادی را بر وی تحمیل می‌کنند. وکیل مدافع وی نیز علیرغم پیگیری تاکنون موفق به ملاقات با ایشان نشده است.
لازم به توضیح است در تاریخ 14 اردیبهشت ماه به علت برخورد مسئولان زندان برای انتقال وی به بند دیگری و متعاقباً مقاومت وی فشارها بر این زندانی افزایش یافت، از تاریخ مورد اشاره وی به سلول انفرادی منتقل شد و دو نوبت مورد ضرب و شتم مسئولان زندان قرار گرفت وی مدت بیست و سه روز را در اعتصاب غذا برای اعتراض به شرایط مذکور به سر برد.