۱۳۸۸ آبان ۴, دوشنبه

Names of Jesus


Jesus gave himself names that exemplified the various acts or roles He would fulfill; some were even from the Old Testament, including the "Messiah." Other names and references were used, or taken to help the people understand His purpose or message.
Below are some of those names:
"Son of Man" - Perhaps Jesus' favorite reference to himself emphasized His humanity, and because of the way He used it, it was a claim to divinity.
"Do not labor for food that perishes to eternal life, which the Son of Man will give to you. For on Him God the Father has set his seal."(John 6:27)
"Bread of Life" - Refers to His life-giving role, and that He is the only source of eternal life.
"Jesus said to them, I am the bread of life; whoever comes to me shall not hunger, and whoever believes in me shall never thirst."(John 6:35)
"Light of the World" - Light is a symbol of spiritual truth. Jesus is the only answer for man's need of spiritual truth."
"Again Jesus spoke to them, saying, I am the light of the world. Whoever follows me will not walk in darkness, but will have the light of life."(John 8:12)
"Gate for the Sheep" - Faith in Jesus is the only way possible to reach heaven.
"So Jesus said to them, Truly, truly, I say to you, I am the door of the sheep." (John 10:7)
"The Good Shepherd" - Jesus claimed and used the prophecies of the Messiah from the Old Testament as pertaining to Him. This was a claim to divinity which focussed on His love and guidance.
"I am the good shepherd. The good shepherd lays down his life for the sheep." (John 10:11)
"The Resurrection and the Life" - Jesus is the very source of life, and the power over death.
"Jesus said to her, I am the resurrection and the life." (John 11:25)
"The Way and the Truth and the Life" - Jesus is the way, the method, and the truth for all people. He summarized his purp0ose on earth by this title.
"Jesus said to him, I am the way, the truth, and the life. No one comes to the Father except through me."(John 14:6)
"I am the Vine" - And the rest of the title is, "You are the Branches." Just as the branches gain life and cannot live apart from the vine, so are we completely dependent on Christ for our spiritual life.
"I am the true vine, and my Father is the vinedresser." (John 15:1)

http://www.trusting-in-jesus.com

نگاهی متفاوت به آدم ها! (2)


این نگاه بدنبال شالوده شکنی و فرافکنی ساختارها، نیست! بلکه جمیع فرهنگ ها و ساختارهای متنوع فکری را، مجموعه ای درمانده، و بی رهبر می بیند و سفره ای آسمانی از غذاهای رنگارنگ می گسترد و باورمندان مسیحی یعنی خودی ها و دیگران، اعم از یهود و معتقدان دیگر مذاهب را به نشستن بپای سفرۀ فیض خود، دعوت می کند! ا
ین دیدگاهی است که منافع اکثریت را فدای اقلیت نمی کند، و یا دیکتاتوری اکثریت را بر حکومت اقلیت ترجیح نمی دهد! او انسان ها را بر پایۀ رنگ پوست و مو و چهره و رنگ چشم و رمز های نهفت در، اسیدهای آمینه و دی.ای. ان آنها تقسیم نمی کند! این نگاه، انسان را فدای قدرت و جاه طلبی چهره های تمامیت خواه، نکرده است و هیچگاه توجیه گر چانه زنی برای تقسیم قدرت بین جناح های رقیب نیست!
این نگاه حتی تحت محاصرۀ نظامیان روم، برای همۀ انسانها دلسوز است! و افسر رومی ، شیخ فریسی و فقیه صدوقی، غلام و ارباب، زن و مرد، دولتمند و فقیر را یکسان می بیند، وطالب "نجات" آنهاست! و امروز نیز همچون گذشته، این انسان تنها و پریشان، در معرض شفقت پروردگار ما عیسی مسیح قرار گرفته! این گلۀ بی شبان، باروحی پریشان، افسرده، اسیر زمان، بردۀ مُدهای وسوسه گر، زندانی فرقه گرائی و مقهور شعار اکثریت! گاه نالان و بازنده و گاه، برنده و ولی رسوا! بی اندک ثقل و ارزش! بی اندکی هدایت پذیری ! غلام حلقه بگوش ارب های قدرت و سیاست و ثروت!!
ما مومنان باید در اندوه انسان معاصرشریک شویم! این ندای مسیح است، وقت حِصاد است! محصول بسیار است و کارگر اندک! اما عیسای مسیح برای کمک به گرانباران دعا می کند! او کارگران را خواهد فرستاد! خادمان برای صید جان ها و نجات ارواح آدمیان بسیج خواهند شد! عیسای مسیح، دست بدعا بر می دارد دعائی پویا و پرقدرت! دعائی که بسرعت اجابت شده و مورد قبول پدر واقع می شود! اکنون خادمان در آستانه آمادۀ ماموریت شده اند! هیئتی آگاه و منسجم، از هم اکنون برای انجام وظیفه اعلام آمادگی کرده اند!...
امروزه رویکرد مراقبت اجتماعی، و سوسیالیست بودن تبدیل به یک ادعای اجتماعی و جاه طلبی سیاسی شده است! از اینرو، صداهائی از گوشه کنار بگوش می رسد، که :"دیگر دستگیری و کمک از طرف کلیسا و مسیحیان غیر ضروری است! این ادعا می گوید که : این امر مسئولیتی است که باید در انحصار دولت و نهاد های دولتی باشد و همانا و ظیفۀ جامعه است تا کمک های انسانی را در اختیار نیازمندان قرار دهد، و در این راستا کمک های کلیسا بی فایده است!"
تا وقتیکه این ادعا از سوی مقامات و دولتها تبلیغ می شود و تا زمانیکه مراقبت رسمی و همبستگی کلیشه ای، از طرف ارگان های رسمی، وجود دارد باید گفت: که هنوز فقدان یک دلسوزی مسیحی از فوریت هاست! و این مهم ازسوی جامعۀ مسیحی از ضروریات است! در سال 1367 که رژیم حزب بعث روستا های کُرد نشین عراق را مورد بمباران شیمیائی قرار داد، برادری مسیحی که برای کمک به مصدومین وبازماندگان به منطقه رفته بود، موضوعی را در میان گذاشت! او تعریف می کرد : اگر چه ارسال وسائل و لوازم رفاهی خیلی مهم بود، اما پدر و مادر های داغدیده می گفتند: مهمترین کمک این بود که شما بچه های ما را دفن کردید و با ما بر سر مزار جگر گوشه هایمان اشک ریختید و در مصیبت ما شرکت کردید و در اندوه ما شریک شدید!
مراقبت و دلسوزی مسیحی، از منبع ویژه ای، انگیزۀ خود را دریافت می کند! یعنی دلسوزی برای انسان اینگونه تفسیر می شود : بخاطر بسپار! که تو غباری بیش نیستی و در عین حال از خاکستر و غبار با ارزش تری! این انسان از خاک بر آمده، روزی دوباره خاک می شود! بیچاره انسان! چه کسی این جسم گناهکار و این ذات طغیانگر، و این "بدن میرا" را، نجات خواهد داد! با وجودیکه انسان حتی از ذره ای غبار کمتر است، اما درعین حال وقتی به عیسای مسیح ایمان آورد صاحب خلقت جدیدی خواهد شد!
خداوندا، تو را شکر می گوئیم که در عیسای مسیح پیروزی ما را بر مرگ مسلم می گردانی!
جالب است بدانیم که همین مددکار مسیحی، چنین می گفت: من بر اساس وعدۀ خدا به عیسای مسیح ایمان آوردم! من صید شده ام تا جانها را صید کنم! بمن یاری شده تا بیاری دیگران برخیزم، فداکاری وجانفشانی مسیح بر "صلیب" مرا ترغیب می کند تا ایثار و فداکاری کنم!
بنیان این اعتقاد برای ابراز محبتی خالصانه، و انگیزه برای تحرک و مددرسانی همان سرشت صلح جوی عیسای مسیح است، و بر اساس طرح ملکوتی آفریدگار ماست، که آنقدر به جهان محبت کرد که پسر یگانۀ خود را داد، تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه رستگار شده و به زندگی ابدی می رسد!
به بیان دیگر عشق و محبت مسیح، اساس فداکاری و بهانۀ حرکت ما برای تغیر دادن سرنوشت انسانهاست! چگونه ما بمثابه ایمانداران مسیحی می توانیم بسرنوشت آدم ها بی اعتنا باشیم، کسانیکه عیسای مسیح بخاطرشان زجر کشید و کشته شد! از اینرو دلسوزی مسیحی برای انسانها خالصانه است! او دار و ندار خود را در طبق اخلاص واعتقاد صادقانۀ خود می گذارد و دودستی تقدیم می کند!
در هر انسان ارزشی نهان نهفته است، که جا دارد بخاطر این گوهر نهان و این عطیعۀ پنهان به او حرمت گذاشته شود! این گوهر گرانقدر، باید با محبت و دلسوزی، صیقل داده شود و یک مسیحی، بطور مستمر کوشش خود را بکار گیرد تا از چهرۀ دیگر خدا مراقبت کند! نتیجۀ این رویکرد مشخص است! بعبارتی، انسان بجای آنکه زنده بماند صاحب زندگی ابدی می شود! در این مددرسانی ، انسان به مشارکت و مصاحبت با خدا دست پیدا می کند! انسان با خدا همدل و همراز می شود، انسان با خدا سازش می کند، و به تحول و تولدی نو و خلقتی جدید می رسد!
انسانی همطراز خدا، که مسیح طالب آن است، و او طالب مسیح است! "نگاهی متفاوت به آدم ها!" حماسۀ نگاه مسیح به خلایق، صحنه را آنچنان به تصویر کشیده، که ضرورت نفوذ بمیان انسانها و نجات آنها را به برکتی روزانه، و کاری مستمر تبدیل کرده است!
کاری بس روحانی پیش روی ماست! ما بعنوان نجات یافتگان، نمی توانیم نسبت به این قضیه بی اهمیت بمانیم. "پس به تاکستان من بروید! محصول بسیار است و کارگر اندک!" ناگفته پیداست که: پرباری "ملکوت خدا" بستگی به مراقبت و کوشش مستمر ما دارد، و اینکه، چگونه و از چه منظری به انسان نگاه کرده ایم! و چگونه شکسته دلان و گرانباران را تسلی داده ایم ! باری : دلسوزی برای رستگاری انسانها، خالص ترین و گرمترین نگاه به آدم هاست! ........................ کلامی، در دستم! کلامی، برابرم! آئینه ای مقابل انجیلت می گذارم، تا از تو "ابدیتی" بسازم! و نامت را میان کوچه های شهر، بزبان عاشقی، فریاد خواهم کرد! و به رفیقانم که همه از عریانی می گریند و به رفیقانم که همه از بی ایمانی می لرزند، خواهم گفت : عاقبت دیدید، ما صاحب خورشید شدیم! و منم شاد از این پیروزی، به مادر، مژده ای خواهم داد! تا که از قضای نمازش نهراسد، و هی نگوید : دیدی، دوباره روزه ام باطل شد!...............................


نویسنده : مسعود مهرداد

نگاهی متفاوت به آدم ها! (1)



"وقتی آن جمعیت عظیم را دید به آنها رحم آورد، زیرا آنها درمانده و پریشان و چون گله ای بی شبان بودند " .. بهمین جهت بشاگردان روی آورد و گفت :" محصول فراوان است اما کارگران اندک! بنابر این برای این "دعا" کنید که خداوند برای جمع آوری محصول کارگران بیشمار بفرستد!"( انجیل متی 9 : 37 ).
استاد به این جمعیت نگاه می کند! نگاه او به آدم ها متمرکز شده! این اولین بار است که اجتماعی از آدم ها، تحت نگاهی فراگیر قرار می گیرند! و این اولین بار است، که انسان مرکز توجه قرارگرفته است! نگاهی دلسوزانه به آدم ها! امروز نیز، انسان باید مرکز تمامی ارزیابی های اجتماعی و تحلیل های روانشاسی توده ای و جامعه شناسی جمعی باشد، مکتبی که به آن "اومانیسم" گفته می شود! در این مکتب،"انسان"، محور همۀ بحث ها و آنالیز ها است! این دیدگاه کمیت پذیر، بر رفتار اکثریت و حقوق بی چون و چرای جمعیت ها، انگشت خود را نشانه رفته، و ستایشگر حقوق جمع در مقابل حق فردی شده است!
در اینجا، نگاه خداوند، به جمعیت ها و ملت ها مترکز شده، این نگاهی نیست، که اجتماعات انسانی را وسیله ای ببیند و گاه و بیگاه از احساسات مذهبی آنها به نفع"هوس های" خود استفادۀ ابزاری کند، تا به اهداف خود برسد! این نگاه انسانها را مُهره های بازی نمی بیند که در شطرنجی سیاسی آنها را قربانی تاکتیک های خود کند! این نگرش، نگاهی متفاوت به انسان ها است!
در دوم اوت سال 1952 یعنی 8 سال پس از جنگ جهانی دوم ،ایالات متحدۀ آمریکا بهمراه دولت های شوروی سابق و بریتانیای کبیر، طرحی را به اجرا گذاردند که بموجب آن ،آخرین بازمانده های مهاجر آلمانی که هنوز در لهستان، چکسلواکی و مجارستان بسر می بردند، بتوانند به سرزمین پدری خود، آلمان بازگردند! به ناگاه جمعیتی قریب 14 میلیون انسان براه می افتد! جمعیتی به وسعت یک ملت، که مشتاق رسیدن به سرزمین اجدادی است، راه پیمائی خود را آغاز می کند! تصمیمی شتابزده، برای رسیدن به هدفی بظاهر آرمانی! آنها باید هرچه سریعتر نقل مکان کنند! در این تلاش نافرجام 5/1 میلیون نفر در مسیر رسیدن به آلمان، جان می بازند! و دیگران که به آلمان رسیده اند لخت و عور، پریشان و درمانده، با عضلاتی آش و لاش وارد سرزمین خود شده اند!
حیواناتی انسان گونه، خسته و وامانده پای آبله با هیکلی تکیده، با چشمانی بیرون زده به آلمان رسیده اند، هدف سرزمین پدری(Fathersland) است! وآنها ظاهراً بمقصد رسیده اند!
باری، ما انسان ها، که آدمی را محور و مرکزارزش، قرار می دهیم آیا تا به حال از جان باختگان این مسیر سخت و طولانی، یادی کرده ایم! چه قساوت بی مرزی! چه بی تفاوتی حزن آوری! این ادعای انسان مداری، چه سخیفانه جان انسان ها را به سخره می گیرد، و آدمی برای همیشه فراموش می کند که، او روزگاری ارج و منزلتی داشته و با تاج کرامت و عزت آفریده شده است!
" نگاهی متفاوت به آدم ها!" در اینجاست که خداوند، با نگاه خود، بما می آموزد که چگونه یک مسیحی، نگرش خود را نسبت به همنوع خود تنظیم کند! انسان مومن، باید گرفتار انسان شود، به تعبیری دیگر بمانند مسیح، وقتی انسان را می بیند دلش برحم آید، و با دیدن آدم، قلبش شروع به طپیدن کند!
" چون آن جمعیت عظیم را دید دلش برحم آمد زیرا پریشان و درمانده بودند، چون گله ای بی شبان سرگردان می گشتند! مانند گوسفندانی که در خطرحملۀ گرگ ها و راهزن ها قرار دارند پطرس در نامۀ خود می نویسد: " به یکدیگر محبت کنید، و بهم محبتی ماندگار و پابرجا داشته باشید !"
آنچه برای خداوند در این دلسوزی حائز اهمیت است، روح تک تک این تودۀ پریشان و نجات آنهاست! این تنها انگیزه ای است که خداوند را نسبت به جمعیت به رحم واداشته، و به رقت قلب و دلسوزی وادارکرده است!
خداوند از زاویه ای بسیار فراخ به جمعیت نگاه می کند! دیدگاه او، کمیت پذیر و ریاضی نیست! نگاه او همه را، رستگار می خواهد، تفریق و شقاق در نگاه او جائی ندارد! نگاه او محبت آمیز و دلسوزانه است، نگاهی پدرانه که نگران فرزندان بی سرپرست خویش است، که هر آن بیم آن می رود تا در معرض حمله قرار بگیرند! دیدگاه او خواهان معارضه و رویاروئی بین انسانها نیست!

ادامه دارد...

Gods Special Care


Do you believe in Gods Special Care for His children? In the book of Exodus God miraculously provided food, water, clothing, and shelter on a daily basis for the Children of Israel. He parted the waters of the Red Sea allowing them to cross then closed the waters behind them thereby destroying their enemies.

In (Josh 6:20) The nation of Israel received Gods Special Care when God broke down the 'walls of Jericho'; In (Josh 10:12-14) when He caused the sun to set still for nearly a whole day as his people won the battle over their enemies.


Christians sometimes mistakenly assume they will receive Gods special care only after reaching Heaven, but Jesus said that God will look after the needs and safety of His children here on earth.

In Matt 6:31-32 Jesus said "Therefore do not worry and be anxious, saying, What are we going to eat or, What are we going to have to drink? or What are we going to have to wear? For the Gentiles (heathen) wish for and crave and diligently seek all these things, and your heavenly Father knows well that you need them all."


In (Matt 6:33) Amp. Jesus said. "But seek (aim at and strive after) first of all His Kingdom and His righteousness (His way of doing and being right), and all these things taken together will be given you besides." This promise was not made to the world as a whole, but to His people, the one's who accept His Plan of Salvation.

When speaking of the world He said they wish and crave for things such as food, clothing and other things; however Christians are to place their trust in God. And "your Heavenly Father knows well that you need them all "(Matt 6:32).

There may be many tough and unpredictable times during this earthly life, and we are not to neglect the things He has directed us to do. But when we work, pray and put Him first we will receive God's Special Care.


There are books on end telling of God's miracles. Volumes have been written about people who have been miraculously fed, clothed, and delivered from all sorts of disasters and certain death. God's Angels often bring deliverance to His people in life and death situations.


Protection, provision, peace and joy are a result of the grace of God, Gods special care, (His love and favor for His children). Just as He cared for the "Children of Israel," so will he take care of you, because you are His child.



Blessings,

http://www.trusting-in-jesus.com

تظاهرات در اهواز


برگزاری دادگاه 9 شهروند بهايی در مشهد


دومين و آخرين جلسه دادگاه 9 نفر از شهروندان بهايي ساكن مشهد در روز يكشنبه 3 آبان در دادگاه انقلاب شهر مذكور با حضور قاضي پرونده ، متهمين و وكلاي ايشان برگزار شد.
به گزارش هرانا به نقل از کمیته بهاییان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، اتهامات اين افراد مربوط به شركت آنان در جلسه مذهبي اي در سال 1384 مي باشد كه طي ماههاي اخير با شروع اعمال فشارهاي جديد بر جامعه بهايي ايران دوباره به جريان افتاده است .

از جمله اتهاماتي كه اين شهروندان بهايي به آن متهم شده اند ميتوان به تبليغ عليه نظام ، اقدام عليه امنيت ، تبليغ بهائيت ، تكثير سي دي و توهين به مقدسات اشاره كرد كه به فراخور پرونده هر كدام از اين اشخاص اين اتهامات هم متفاوت بوده است نكته قابل توجه اين پرونده ها ، نقش اداره اطلاعات به عنوان شاكي اين اشخاص مي باشد ولي تاكنون در هيچ كدام از جلسات دادگاه نماينده اي از اداره مذكور حاضر نبوده است. با پایان یافتن محاکمات دادگاه طی روزهای آینده نسبت به صدور حکم اقدام خواهد نمود.

اسامي اين 9 شهروند بهايي ساكن مشهد عبارت است از "داور نبيل زاده، هومن بخت آور، جلاير وحدت، رزيتا واثقي، سيما رجبيان، نسرين قديري، ناهيد قديري، كاويز نوزدهي و سيما اشراقي "

درگیری در دانشگاه صنعتی اميركبير واحد ماهشهر

گزارش یکی از خوانندگان: درگيري در پي اعتراض دانشجويان دانشگاه صنعتي امير كبير واحد ماهشهر به وضع بد غذا
بدنبال اعتراض دانشجويان امير كبير واحد ماهشهر به كيفيت پايين غذا در سلف اين واحد با فحاشي و اقدام به ضرب و شتم دانشجويان توسط كاركنان سلف در حضور مسئولين ارشد دانشكده اين اعتراضات به خشونت كشيده شد. 88/8/3 دوشنبه.

پیام ویدئویی مهدی کروبی در مورد حوادث نمایشگاه مطبوعات


حراست نمايشگاه مطبوعات درب های نمايشگاه را بست



حراست نمايشگاه مطبوعات به صورت غيرمنتظره از ساعت ۱۴ درب های اصلی نمايشگاه را بسته است و اجازه ورود عمومی را به بازديدکنندگان نمی دهد. گفته می شود حراست نمايشگاه بخاطر بازديد احمدی نژاد از نمايشگاه مطبوعات دربهای نمايشگاه را بروی مردم بسته است


نامه پدر یک زندانی سیاسی به بان کی مون: به داد ما برسید

نامه محمد حسین پناهی پدر انور حسین پناهی فعال مدنی دربند به دبیرکل سازمان ملل

جناب آقای بان کی مون
دبیر کل سازمان ملل متحد

اینجانب محمد حسین پناهی پدر انور حسین پناهی فعال مدنی ایرانی هستم که دو سال قبل به جرمی ناکرده محکوم به اعدام شد! اما به واسطه ی حمایت های بین المللی نهادهای حقوق بشری و همین طور اتحادیه ی اروپا از پسرم حکم اعدام وی در دادگاه تجدید نظر جمهوری اسلامی لغو و به شش سال زندان تبدیل شد.
در همین حال برادر کوچکتر انور به نام اشرف نیز که تنها پی گیر پرونده به شمار می آمد سال گذشته به طرز مشکوکی به قتل رسید .
از سوی دیگر ماموران وزارت اطلاعات حکومت جمهوری اسلامی در هفته ی گذشته پسر هجده ساله من را نیز به خاطر دنبال کردن پرونده ی انور و نه اتهام دیگری در منزل بازداشت کرده و به مکان نا معلومی منتقل کرده اند.
اینها همه در حالی رخ داده که بارها و بارها من که در آستانه ی هفتاد سالگی قرار دارم و همسرم و حتی دخترانم به اداره ی اطلاعات فراخوانده شدیم و مورد بازجویی و تهدید قرار گرفته ایم.

عالی جناب
پرسش من از جنابعالی به عنوان دبیر کل سازمان ملل متحد آن است که در کجای دنیا فردی را به خاطر فعالیت های فرد دیگر دستگیر می کنند؟
تمام اتهام من، همسر، دختران و پسرانم که در ایران هستیم این است که دو فرزندم به خاطر اعتقاداتی که داشتند در راه مبارزه ی سیاسی با حکومت جمهوری اسلامی قرار گرفته اند و برای ادامه ی فعالیت هایشان در خارج ازایران زندگی می کنند . در این شرایط و با فرض اینکه دو فرزندم خطایی هم مرتکب شده باشند آیا می شود دیگر اعضای خانواده را محاکمه و مجازات کرد؟

حال در این شرایط سخت که بر من و خانواده ام روا داشته اند ما فریاد مظلومیت و داد خواهی خود را به گوش شما می رسانیم، چرا که بر این باوریم سازمان ملل متحد با سیاست هایی که دارد همواره جانب کسانی را داشته که از بیداد به تنگ آمده و به این نهاد بین المللی پناه آورده اند.
باشد تا این ندای مظلومیت من و خانواده ام که در چند سال اخیر لحظه ای آرامش و آسایش را به خود ندیده ایم
به گوش جهانیان برسد.

بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار


با احترام
محمد حسین پناهی
رونوشت:

دیدبان حقوق بشر
به خانم ناوی پیلای
کمیته گزارشگران بدون مرز
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
کمیته دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

فیلم؛ اعتراض دانشجویان دانشگاه شاهرود

اعتراض گسترده زندانیان در زندان گوهردشت کرج



فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

بنابه گزارشات رسیده از زندان گوهردشت کرج ، زندانیان سلولهای انفرادی معروف به سگ دونی بند 1 زندان گوهردشت در اعتراض به شرایط قرون وسطائی و شکنجه های غیر انسانی دست به اعتراضات گسترده زدند و برای چند ساعت سالن سلولهای انفرادی (سگ دونی) را به تصرف خود در آوردند.
از عصر روز یکشنبه 03 آبان ماه حوالی ساعت 17:30 زندانیان سلولهای انفرادی معروف به سگ دونی بند 1 که محل شکنجه زندانیان سیاسی و عادی است و دارای شرایط غیر انسانی است دست به اعتراضات گسترده زدند. این اعتراضات از حسینیه سلولهای انفرادی آغاز گردید . زندانیان با پاسداربندهای که آنها را مورد شکنجه قرار می دادند درگیر شدندو آنها را بشدت کوشمالی دادند. در این درگیری حداقل 2 پاسداربند شکنجه گر زخمی شدند که نامهای آنها محسن خالصی و مرجانی می باشند. سایر پاسداربندها هنگامی که با خشم غیر قابل مهار زندانیان مواجه شدند اقدام به فرار کردند. زندانیان کلید سلولهای انفرادی را از آنها گرفتندو اقدام به باز کردن درب تمامی سلولهای انفرادی بند نمودند و هم بندیان خود را آزاد کردند و آنجا بطور کامل به تصرف خود در آوردند.
زندانیانی که دائم با شکنجه های جسمی،تجاوز جنسی، استعمال باتون،تحقیر،ضرب وشتم ،اهانت،بی غذائی، شرایط و حشتناک بهداشتی مواجه هستند وبسوی مرگ تدریجی هدایت می شوند.در این سلولها سالیانه دهها نفر در اثر این شرایط اقدام به خودکشی می کنند و تعدادی از آنها جان می بازند. تصرف سلولهای انفرادی قرون وسطائی تا ساعت 21:00 ادامه داشت.
پس از به کنترل در آمدن شکنجه گاه توسط زندانیان ،علی حاج کاظم رئیس زندان،معاون زندان،رئیس و معاون حفاظت اطلاعات و گارد زندان بصورت گسترده آنجا را به محاصره خود در آوردن و یورش وحشیانه خود را به زندانیان بی دفاع آغاز کردند. آنها در این حملات گاز اشک بکار بردند حملات به زندانیان چند ساعت به طول انجامید و هنوز از صدمات و شرایط زندانیان اطلاعی در دست نیست.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،ایجاد شکنجه گاههای قرون وسطائی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان سازمان ملل وسایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به شرایط طاقت فرسا و غیر انسانی علیه زندانیان در ایران است.

04 آبان 1388 برابر با 26 اکتبر 2009

گزارش تجاوز جنسی به یک زندانی در زندان رجايی شهر

روز گذشته یک زندانی در زندان رجایی‌شهر کرج با دستور مسئولین زندان توسط تعدادی از زندانیان مورد تجاوز جنسی قرار گرفت.

به گزارش واحد زندانیان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز گذشته دوم آبان ماه یک زندانی به نام «عبدالله همتی» با دستور «علی محمدی» معاونت اجرایی زندان رجایی شهر کرج توسط تعدادی زندانی به سرکرده‌گی فردی به نام «عزیزی» وکیل بند، بند 4 - سالن 11 این زندان مورد تجاوز جنسی قرار گرفت.

به گزارش شاهدان عینی در پی بی‌احترامی این زندانی به معاونت این زندان، مسئول مربوطه خطاب به وکیل بند این سالن تلویحاً خواستار قتل این زندانی یا تجاوز به وی می‌شود که پس از خروج این مسئول از بند تنی از زندانیان بند به سرکرده‌گی وکیل بند سالن اقدام به ضرب و شتم و سپس تجاوز به این زندانی می کنند.

پس از این واقعه تنها واکنش مسئولین انتقال این زندانی به بند 5 این زندان گزارش شده است. تجاوز در زندان به خصوص در مورد زندانیان جوان و نوجوانانی که از «کانون اصلاح و تربیت» به زندان بزرگ‌سالان انتقل داده می‌شود، از مسائل و معضلات مطرح در زندان‌های ایران است. این عمل که عملی جنایت‌کارانه تلقی می‌شود در زندان رجایی‌شهر سابقه داشته و مسئولین این زندان هیچ اقدامی در صدد رفع این نوع جنایت‌ها انجام نداده‌اند.