۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه

1700 Iranian Workers on Hunger Strike

ILNA & Radio Zamaneh

1700 employees of Wagon Pars Company in Arak have gone on a hunger strike to protest the company's failure to pay their wages and pension. ILNA's Kar news agency reports that this is the ninth protest organized by the employees this year. The workers have announced that if their demands are not met, they will block the highway entrance to the City of Arak. Mohammad Reza Madahi, deputy chief of the company's Islamic Workers Association announced: " 75 days of unpaid wages and retiree pensions and benefits" were the cause of the protests in the past six months. Wagon Pars employees earlier protests - Manouchehr Moghaddam, executive director of Arak Wagon Pars Factory has confirmed the two-month delay in payment of the workers' salaries and said that the main stockholders of the company are responsible for it. Deputy Chief of the worker's association announced that the workers have started a hunger strike because their picket lines were broken and strikers were dispersed in order to admit a visiting party from Kazakhstan. The workers have announced that the hunger strike will continue until their demands are met. Some of the company's possessions have already been confiscated by order of the court for its "failure to honour its agreements." Today office equipment of the company was confiscated by company pensioners who have not received their pay for many months. Wagon Pars Company started work in 1976 building various kinds of wagons for trains and in 1986 it merged with Industry and Innovations Department of Iran. It is one of the largest manufacturers of rail and rolling vehicles in Iran. The company was recently privatized following the execution of new government policies.

Our Laureate: Neda of Iran

The Washington Post

President Obama has won the Nobel Prize for Peace -- but that's not his fault. It's an odd Nobel Peace Prize that almost makes you embarrassed for the honoree. In blessing President Obama, the Nobel Committee intended to boost what it called his "extraordinary efforts to strengthen international diplomacy and cooperation between peoples." A more suitable time for the prize would have been after those efforts had borne some fruit. It is no criticism of Mr. Obama to note that, barely nine months into his presidency, his goals are still goals. His peace prize came in the same week that Washington was consumed by a divisive debate over how to win a war in Afghanistan; the Obama administration announced a probable delay in its plan to close the prison at Guantanamo Bay, Cuba; and Israel's foreign minister told the world that the Middle East peace Mr. Obama has been promoting is not coming soon. The Nobel Committee's claim that Mr. Obama has "created a new climate in international politics" is about as realistic as last week's "Saturday Night Live" parody skewering the president for failing to deliver, already, on a series of campaign promises. We understand how much Scandinavians and other Europeans welcomed the end of the Bush administration; in that sense, Mr. Obama's prize confirms that his ascension to the presidency has improved America's image in the world, or at least parts of it. But in offering this latest Euro-celebration of the 2008 election, the Norwegian committee has also demonstrated a certain cluelessness about America. If anything animates Mr. Obama's critics in this country, it is the impression that he is the focus of a global cult of personality. This prize, at this time, only feeds that impression, and thus does him no favors politically.

The Nobel Committee's decision is especially puzzling given that a better alternative was readily apparent. This year, hundreds of thousands of ordinary people in Iran braved ferocious official violence to demand their right to vote and to speak freely. Dozens were killed, thousands imprisoned. One of those killed was a young woman named Neda Agha-Soltan; her shooting by thugs working for the Islamist theocracy, captured on video, moved the world. A posthumous award for Neda, as the avatar of a democratic movement in Iran, would have recognized the sacrifices that movement has made and encouraged its struggle in a dark hour. Democracy in Iran would not only set a people free, it would also dramatically improve the chances for world peace, since the regime that murdered her is pursuing nuclear weapons in defiance of the international community.Announcing Friday that he would accept the award, Mr. Obama graciously offered to share it with "the young woman who marches silently in the streets on behalf of her right to be heard even in the face of beatings and bullets." But the mere fact that he avoided mentioning either Neda's name or her country, presumably out of consideration for the Iranian regime with which he is attempting to negotiate, showed the tension that sometimes exists between "diplomacy and cooperation between peoples" on the one hand, and advocacy of human rights on the other. The Nobel Committee could have spared Mr. Obama this dilemma if it had given Neda the award instead of him.

زنان ایتالیا از مادران عزادار ایرانی حمایت کردند

ترس و واهمه مقامات رژیم از روبرو شدن با دانشجویان

برگزاری جلسه حدادعادل در خارج دانشگاه تهران در پی نگرانی از اعتراض مجدد دانشجویان

خبرنامه امیرکبیر: غلامعلی حداد عادل از بیم رویاروئی با اعتراضات مجدد دانشجویان، جلسه دفاعیه ی پایان نامه ی یکی از دانشجویان را که وی سمت استاد مشاور ان را بر عهده داشت، به خارج از دانشگاه منتقل کرد.

حتی در اطلاعیه های مربوط به دفاعیه ی این دانشجو که بر دیوارهای دانشکده نصب شده بود نام استاد مشاور این پایان نامه یعنی حداد عادل از بیم اطلاع دانشجویان از این جلسه درج نشده بود.

این جلسه دفاعیه سرانجام چهارشنبه 15 مهرماه ساعت در مکانی خارج از دانشگاه تهران و در یکی از ساختمان های متعلق به دانشگاه تهران در خیابان وصال شیرازی برگزار گردید.

گفتنی است دو هفته پیش حداد عادل با حضور در جلسه گروه علمی فلسفه دانشگاه ادبیات دانشگاه تهران، با اعتراضات غیرمنتظره ی دانشجویانی روبرو شد که شعار "مرگ بر دیکتاتور" سر می دادند و وی را "وکیل ضد ملت" و "حامی قاتل" خطاب می کردند.

در پی اعتراضات دانشجویان به هنگام خروج وی از جلسه گروه، وی به سرعت طی تماسی با فرهاد رهبر از او خواست که بدون مشخص شدن نام وی با دانشجویان معترض برخورد کند.

پس از این درخواست حداد عادل جمعی از دانشجویان معترض در صحنه به کمیته های انضباطی احضار و تهدید به اخراج و برخوردهای انضباطی شدید شده اند.

گفتنی است اواسط هفته ی گذشته نیز سید مهدی قمصری معاون رئیس دانشگاه تهران در مصاحبه ای، برخورد با دانشجویان معترض به حداد عادل را تائید کرد.

واشنگتن پست: جایزه صلح نوبل باید به ندا آقا سلطان میرسید

روزنامه واشنگتن پست در مطلبی در شماره روز شنبه خود نوشت، کمیته نوبل امسال تصمیم گرفت جایزه صلح نوبل را به باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا بدهد. این تصمیم کمیته نوبل در حالی اتخاذ شده است که جایگزین بسیار بهتری برای جایزه صلح نوبل وجود داشت. امسال صدها هزارتن از مردم ایران برای دفاع از حق رای و آزادی بیان به خیابانها ریختند. هزاران نفر به زندان افتادند و صدها تن از آنها کشته شدند که در این بین صحنه های کشته شدن دختر جوانی به نام ندا آقا سلطان در سطح جهان پخش شد.

این روزنامه نوشت، اهدای جایزه صلح نوبل به ندا، با توجه به اینکه او به سمبل مبارزه برای دموکراسی در ایران تبدیل شده است باعث شجاعت بخشیدن به ایرانیان و پیشرفت دموکراسی در آن کشور میشود. کمک به پیشرفت دموکراسی در ایران از یک سو آزاد کردن یک جامعه بزرگ است و از دیگر سو شانس پیشرفت صلح در جهان را افزایش میدهد زیرا همان رژيمی که ندا را در خیابان به قتل رساند، امروزه جامعه جهانی را با تهدیدهای اتمی به وحشت انداخته است.

واشنگتن پست نوشت، هرچند آقای اوباما در سخنرانی خود این جایزه را با دختری شریک شد که بصورت مسالمت آمیز در خیابان برای حقوق خود راهپیمایی میکرد ولی با گلوله مواجه شد اما نگفتن نام ندا و همچنین کشور ایران در این سخنرانی نشانه تمایل پرزیدنت اوباما به ادامه گفتگو با رژیم تهران میباشد که به معنای "دیپلماسی و گفتگو بین ملتها" در یک دست و "دفاع از حقوق بشر" در دست دیگر است. کمیته نوبل اگر جایزه را به ندا آقاسلطان میداد میتوانست شر گزینش بین این دو موضوع را از سر آقای اوباما کم کند.

تجمع بیش از دو نفر؛ ناله هایی که رنجور تر می شود

منصور امان

رهبران جمهوری اسلامی همچنان از شدت و دامنه ضربه ای که در "روز قُدس" دریافت کردند، شکوه می کُنند. ناله پردازی اینان که در روزهای اخیر بر حجم سوزناک آن نیز افزوده شده، بسا بیشتر از آنکه از زخم التیام نیافته ی یک برخورد ناگُوار در گُذشته حکایت کند، بیانگر تشویش دسته جمعی از آنچه است که روزهای آینده به همراه خواهد آورد.

تازه ترین نمودهای بیرونی این اضطراب را آیت الله احمد خاتمی (امام جمعه موقت تهران)، آقای علی لاریجانی (رییس مجلس) به فاصله کوتاهی از یکدیگر در دور روز گُذشته عرضه کرده اند.

افراد یاد شُده، صرف نظر از تکرار مراسم همزنی آب و سریش برای چسباندن اتهامات معمول به انبوه مُخالفان، به گونه بی پیشینه ای به تشریح تاثیرات خُرد کُننده اعتراضهای مردُمی اشاره کردند. آقای لاریجانی با اشاره به شُعار "نه غزه، نه لُبنان، جانم فدای ایران"، دست بر دست کوفت: "اینها شُعاری نبود که از اُم القرای اسلام بیرون بیاید زیرا اینگونه شُعارها عزت اسلام را مخدوش می کُند."

همزمان، آیت الله خاتمی نیز در نماز جمعه به بازتاب بین المللی تظاهُرات مُخالفان و مُعترضان در "روز قدس" اشاره کرد و همچنین زبان به شکایت گُشود: "رسانه های بیگانه آن جمعیت چند میلیونی را نادیده گرفته و تنها جمعیت چند هزار نفری را در بوق کردند."

باند نظامی – امنیتی ولی فقیه به ویژه پس از تجربه "روز قُدس"، دریافته است که دیگر کمتر مُعترض یا مُخالفی به انتظار صُدور مُجوز تظاهُرات در خانه می نشیند یا به گونه موثری تحت تاثیر تاخت و تاز وحشیانه اوباش حُکومتی قرار می گیرد. از این هم بدتر درک این واقعیت است که توده ی خواهان تغییر، سقف تحمُل حُکومت را به عُنوان معیار انتخاب شُعارهای خود به رسمیت نمی شناسد.

آقایان لاریجانی و خاتمی در پس پلک بسته با کابوس "13 آبان" دست به گریبانند و با چشمان باز رژه "روز قُدس" را مُرور می کُنند. آنها به بهم ریختگی دو هفته ای حُکومت به خاطر مُسابقه فوتبال پرسپولیس – استقلال می اندیشند و پیامدهای فاجعه باری که هر تجمُع بیش از دو نفر می تواند برای "نظام" داشته باشد را تصور می کُنند.

پایوران وحشت زده جمهوری اسلامی با ناله های رنجور خود برای همه ی کسانی که در بیشتر شهرهای بُزُرگ و کوچک کشور، مراسم دولتی و مُناسبتهای گوناگون ورزشی، فرهنگی، علمی، صنفی، ملی و جُز آن را به تریبونی برای اعلام عدم مشروعیت حُکومت با همه زایده های تبلیغاتی - ایدیولوژیک آن تبدیل ساخته اند، مُستقیم ترین دلیل موفقیت حرکتهای اعتراضی و ابتکارهای مُبارزاتی شان را ارایه کرده اند.