۱۳۸۸ بهمن ۲۷, سه‌شنبه

تبدیل کارخانه و مسجد به زندان و شکنجه گاه

سایت جرس: کارخانه « بافت آزادی » در غرب میدان آزادی روز 22 بهمن تبدیل به بازداشتگاه شده بود .

به گزارش یک شاهد عینی در این این بازداشتگاه 50 مرد و 20 زن محبوس بوده اند که در پایان روز از این بازداشتگاه به اوین منتقل شدند .

گفتنی است که این بازداشتگاه موقت کارخانه پارچه بافی است .نام این بازداشتگاه در حالی فاش می شود که شاهدان عینی از مسجد امیر نیز به عنوان یکی دیگر از بازداشتگاه ها ی آن روز نام می برند .

علی کروبی پسر مهدی کروبی نیز در مسجد امیر بازداشت بوده است.

بی خبری مطلق از وضعیت فعال دانشجویی تارا سپهری فر

برگرفته از سایت کمیته گزارشگران حقوق بشر

در حالی که 5 روز از بازداشت تارا سپهری فر، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه شریف می گذرد وی هیچگونه تماسی با خانواده خود نداشته و از محل نگهداری و وضعیت وی اطلاعی در دسترس نیست. این امر نگرانی در مورد وضعیت این فعال دانشجویی را افزایش داده است.

تارا سپهری فر، دانشجوی مهندسی شیمی و دبیر انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شریف 21 بهمن ماه طی یورش نیروهای امنیتی به منزلش بازداشت شد و از آن تاریخ خانواده وی در بی خبری کامل از وی به سر می برند. این فعال دانشجویی در 9 تیرماه سال جاری نیز بازداشت شده بود.

از دیگر دانشجویان بازداشت شده دانشگاه شریف در ماه های اخیر می توان به کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر و همچنین محمد کلاری و فرهاد فرنود اشاره نمود که به ترتیب در 29 آذر و 16 آذرماه بازداشت شدند.

جان چهار زندانی در معرض خطر جدی قرار دارد

جان چهار زندانی بند1 زندان گوهردشت کرج در معرض خطر جدی قرار دارد
بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، برای انتقام گیری از زندانیان بند 1 چهار زندانی این بند پس از شکنجه های وحشیانه به سلولهای انفرادی بند سپاه که در اختیار بازجویان وزارت اطلاعات است منتقل شدند.
در پی آزادی سازی چند ساعته بند یک زندان گوهردشت معروف به بند آخر خطیها در 21 بهمن ماه و وادرا کردن علی حاج کاظم رئیس زندان گوهردشت کرج برای تن داده به خواسته های به حق زندانیان ، روز 25 بهمن چهار زندانی بند 1 به اطلاعات زندان فرا خوانده شدند.اسامی چهار زندانی فرآخوانده شده به ترتیب زیر می باشند،حسین کریمی محکوم به اعدام،علیرضا رضائیان،محمد محمدی و غلام علی می باشند.آنها برای انتقام گیری بخاطر آزادی سازی چندساعته بند1 و گوشمالی دادن به حسن آخرین رئیس بند 1 و گاردیهای مهاجم زندان به شکنجه گاه منتقل شدند.چهار زندانی نامبرده شده بالا توسط علی حاج کاظم و علی محمدی رئیس و معاون زندان و کرمانی و فرجی رئیس و معاون اطلاعات زندان و حسن آخریان رئیس بند 1 چند روز تحت شکنجه های وحشیانه قرار داشتند.
گفته می شود که حسن آخرین رئیس بند 1 دست و پای حسین کریمی و علیرضا رضائیان را شکسته است . این 4 زندانی بعد از چند روز شکنجه وحشیانه با برانکارد لحظاتی به بهداری زندان برده شدند و سپس با وضعیت وخیمی به سلولهای انفرادی بند سپاه که در اختیار بازجویان وزارت اطلاعات است منتقل شدند.بنابه گفته شاهدان عینی وضعیت آقای حسین کریمی و علیرضا رضائیان و 2 زندانی دیگر بسیار وخیم بوده است.
یکی از پاسداربندها برای ایجاد رعب و وحشت به زندانیان بند 1 اعلام کرده است که دست و پای هر چهار نفر را شکستیم که دیگر کسی هوسه اعتراض کردن به سرش نزند. این پاسداربند در ادامه تهدیداتش گفته است : "رفتند تا با برف سال دیگر برگردند"
پس از اعتراضات گسترده مردم ایران در روز عاشورا حملات سیستماتیک و مستمر گارد زندان علیه زندانیان سیاسی و عادی شدت گرفته است. این حملات به دستور و تحت نظارت علی حاج کاظم وکرمانی وفرجی و توسط گارد زندان به اجرا در آورده می شود.آنها با باتون بصورت وحشیانه ای زندانیان بی دفاع را مورد یورش و ضرب و جرح قرار می دهند و تا به حال زندانیان در اثر این یورشهای وحشیانه گارد دچار شکستگی ،زخمی و مصدوم شده اند. آنها بخاطر حملات وحشیانه جان به لب شده اند. این حملات بطور مستمر در بندها و سالنهای زندان گوهردشت کرج ادامه دارد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، شکنجه وحشیانه 4 زندانی بی دفاع که گفته می شود دست و پاهای آنها در اثر شکنجه های وحشیانه شکسته شده است و انتقال آنها به سولهای انفرادی بند سپاه جهت ادامه شکنجه و یا احتمالا حذف فیزیکی آنها را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات فوری برای نجات جان زندانیان در ایران است.

27 بهمن 1388 برابر با 16 فوریه 2010
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان جهانی کار

هفت پناهجو در رودخانه‌ ای در تركيه غرق شدند

ایسنا: رسانه‌هاي دولتي تركيه از واژگوني يك قايق حامل مهاجران غيرقانوني در يكي از رودخانه‌هاي اين كشور خبر داده و اعلام كردند: در اين حادثه هفت نفر از اين مهاجران غيرقانوني غرق شدند.

«مصطفي بيوك» ـ فرماندار استان «ادرين» در تركيه ـ در مصاحبه‌اي با رسانه‌هاي دولتي اين كشور، عنوان كرد: ماموران پليس و گارد ساحلي موفق شدند، هشت نفر از سرنشينان اين قايق را از آب بيرون بكشند، اما هفت نفر ديگر نيز جان خود را از دست دادند.

وي خاطر نشان كرد: اين حادثه در رودخانه «مريك» واقع در شمال غرب كشور رخ داد.

البته هنوز مشخص نشده است كه چه تعداد مسافر قاچاق در اين قايق حضور داشتند، با اين حال مقامات پليس تخمين مي‌زنند 20 تا 25 نفر سرنشين اين قايق بودند.

به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس، «تركيه» يكي از شاهراه‌هاي اصلي در مهاجرت غيرقانوني افراد به سمت كشورهاي اروپايي محسوب مي‌شود، به طوري كه اكثر قاچاقچيان و دلالان از راه‌هايي همچون رودخانه‌ها كه در مرز اين كشور با «يونان» است، در انتقال غيرقانوني مهاجران استفاده مي‌كنند. به همين دليل مهاجران بي‌شماري تاكنون به دليل واژگوني قايق‌ها در اين رودخانه‌ها جان خود را از دست داده‌اند.

گفتني است، اكثر مهاجران از كشورهاي آسيايي و آفريقايي و به اميد يافتن شغل و درآمد بهتر به اين كشور مهاجرت كرده تا پس از آن به كشورهاي اروپايي بروند.

فیلم؛ قطار اتوبوسها برای گسيل جمعيت به ميدان آزادی

حمله وحشیانه به مسافران یک اتوبوس در 22 بهمن

روایت یک شاهد عینی از حمله‌ی کودتاگران به سرنشینان یک اتوبوس در روز ۲۲ بهمن

سایت ندای سبز آزادی: متن حاضر مشاهدات بنده بعنوان یکی از مسافرین اتوبوسی است که بعد از ظهر بیست و دوم بهمن در خیابان ستارخان به وحشیانه ترین شکل ممکن مورد هجوم نیروهای گارد ویژه قرار گرفت.

پسرک 15-16 ساله ای که پیراهن سبز رنگ به تن داشت با اشتیاق آن چه بر او گذشته بود برای سایرین شرح میداد که ناگهان یکی از مسافران زن با الفاظ رکیک و فحاشی به استقبال سخنانش رفت.

پسرک سعی کرد با زبان منطق و به آرامی زن را قانع کند، اما مجدد با فحاشی زن روبرو شد که این بار این حرکت از جانب سایر مسافرین بی پاسخ نماند و همگان زبان به اعتراض گشودند و وقتی زن به هیچ صراطی مستقیم نبود شروع به هو کردن نمودند تا جایی که زن به همراه مرد همراهش در ایستگاه بعد جیغ و فریاد کنان و همراه فریاد شادی و هلهله ی مردم پیاده شد.

چند متر جلوتر کنار مسجدی که به ظاهر پایگاه نیروهای نظامی در آن روز بود در مقابل چشمان متحیر مسافرین، زن و مرد با عجله خود را به آنان رساندند و انگشت اتهام به سوی اتوبوس بی دفاع نشانه رفتند.

نیرو های گارد ویژه با استناد به سخنان این هتاک طرفدار حکومت که " خود " فضای اتوبوس را به التهاب کشانده بود ؛ به مردم حمله بردند در حالی که زن کنار پله های اتوبوس با نگاه حریص و با لذت به صحنه های در پیش رو چشم دوخته بود.

بی‌شک حمله به مردم بی دفاع و اعمال خشونت در برابر سکوت و اعتراض آن چنان تصویر جنایت کارانه‌ی فراموش ناشدنی و هولناکی بر جای گذاشته که یک حکومت مدعی دموکراسی و اسلام‌گرایی را این چنین برای هشت ماه زیر سوال برده . و بعد از این همه تازه به جایی رسیده ایم که درنده خویی‌های بی پایان هنوز تمامی نیافته و به مردم بی دفاع محصور در فضای بسته‌ای مثل حسینیه جماران در شب عاشورا و حیرت آورتر از آن در تنگنای صندلی‌های اتوبوس شرکت واحد ِمزین به پرچم و پوسترهای 22 بهمن هم رحم نمی‌کنند .

جرم مسافران بی دفاع اتوبوس , تنها و تنها اعتراض کلامی به ادبیات سخیف و رایج حامیان خشونت طلبی بود و پاسخشان دستور گرفتن نیرو های حکومتی از یک ادعای کودکانه و غیر مستند برای ضرب و شتم وحشیانه و دستگیری , آن هم در فضای محصور اتوبوس !

نیروهای حافظ ِ جان و مال و ناموس! بیمار گونه به اتوبوس حمله کردند و بدون هیچ ملاحظه‌ای و با ولعی خاص نسبت به قسمت بانوان، مردان و زنان بی‌گناه را میان فشردگی جمعیت و صندلی‌ها زیر مشت و لگد و باتوم گرفتند و پیاده کردند و بیش از نیمی از مسافران اتوبوس را به اسارت بردند.

حال در همهمه‌ی جشن و پایکوبی رسانه‌ی متوهم ملی و رسانه‌های مکتوب و غیر مکتوب وابسته؛ کدام قدرت است که توان این را داشته باشد تا تصویر حمله‌ی وحشیانه‌ی نیروهای تا دندان مسلح گارد حکومتی را در قاب تنگ پنجره های اتوبوس از ذهن مردان و زنان دردمند این سرزمین پاک کند؟

بی خبری از روزنامه نگاران بازداشت شده

روزنامه اعتماد: به رغم گذشت قريب به يک هفته از بازداشت شبانه اکبر منتجبي و وحيد پوراستاد از روزنامه نگاران باسابقه کشور هيچ يک از آنها تاکنون با خانواده هايشان تماس نگرفته اند. عدم تماس منتجبي و پوراستاد که باعث تشديد نگراني خانواده هايشان از وضعيت آنان شده است در حالي صورت مي گيرد که قريب به اتفاق بازداشت شدگان اخير پس از گذشت يکي دو روز از دستگيري در تماس تلفني وضعيت و محل بازداشت شان را به خانواده هايشان اطلاع داده اند. منتجبي و پوراستاد 17 و 19 بهمن ماه در منزل شان دستگير شدند. همچنين به رغم گذشت هفته ها از بازداشت کيوان مهرگان خبرنگار روزنامه «اعتماد»، عبدالرضا تاجيک، بهمن احمدي امويي، بدرالسادات مفيدي و شيوا نظرآهاري هنوز خانواده هايشان از وضعيت آنها بي اطلاعند.

اعدامهای سیاسی؛ رژیم درصدد اعدام یک جوان دیگر

وبلاگ محمد مصطفايی
وکیل دادگستری
سه شنبه بیست و هفتم بهمن 1388

صدور حکم اعدام برای امیررضا عارفی

روز یکشنبه بیست و پنجم بهمن از دفتر شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب با من تماس گرفته شد تا در روز سه شنبه در رابطه با پرونده امیر رضا عارفی به شعبه مراجعه کنم. از اعلام احضار تلفنی نگران موکلم شدم تا اینکه امروز به دفتر شعبه رفته و حکم صادره علیه امیر رضا عارفی را مطالعه کردم. این جوان ۲۱ ساله به اتهام عضویت و همکاری و تلاش و فعالیت موثر در راستای پیشبرد اهداف گروه انجمن پادشاهی ایران که در روز ۲۶/۱/۱۳۸۸ دستگیر شده بود با حکم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب محارب شناخته شده و به استناد مواد ۱۸۶، ۱۸۷، ۱۸۹، ۱۹۰،۱۹۱ و ۴۶ قانون مجازات اسلامی به اعدام محکوم گردید.

از امروز بیست روز مهلت دارم تا نسبت به حکم صادره اعتراض کنم. امیدوارم دادگاه تجدیدنظر با دقت در محتویات پرونده و لوایحی که تقدیم شده است حکم صادره را نقض نماید تا این جوان که متاهل هم می باشد به آغوش خانواده برگردد.

۱۳۸۸ بهمن ۲۶, دوشنبه

دانشجوی محروم از تحصیل در شب 22 بهمن بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان در شب 22 بهمن ماه بازداشت و به بند 209 زندان اوین منتقل شد.

در پی مراجعه ماموران وزارت اطلاعات به منزل پدری امیر حسین فتوحی ضمن بازداشت نامبرده و بازرسی منزل برخی از وسایل شخصی وی ضبط شد.

در حکمی که به عنوان حکم قضایی توسط پدر امیرحسین فتوحی رویت شده هیچ اسمی از فرزندش برده نشده و تنها حکمی کلی برای بازداشت روئیت شده است.

طبق آخرین گزارشات امیرحسین فتوحی هم اکنون در بند 209 زندان اوین به سر می‌برد و تنها اجازه یک تماس تلفنی کوتاه نیز با خانواده‌اش داشته است. کماکان از اتهام و دلیل دستگیری وی اطلاعی در دست نیست.

Physical Assault and Attacks on Families of the Detainees

Human Rights and Democracy Activists in Iran (HRDAI) were informed that the families of the detainees who had gathered in front of Vozara Prison in Enghelab Square requesting the release of their loved ones, were violently attacked by special guards. On Thursday February 11th, the families of those arrested on the same day gathered in front of Vozara Prison to request the release of their loved ones. A colonel in the police force talked to the families and said that up to 1000 people who were arrested on February 11th had been brought to the prison, therefore it is impossible to give concrete answers to all the families. The families insisted that they would not leave until their loved ones were released. At this moment the mentioned colonel ordered an attack on the families and they were beaten by batons. People began shouting slogans including, “Barrater, how much were you paid to make arrests?” More than 200 people were standing in front of the prison. They continued their protest until 9:00pm. Many families who had gathered in front of Vozara Prison were asking for the release of the arrested girls and women. Their resistance resulted in the release of 40 girls and women. Human Rights and Democracy Activists in Iran condemn the vicious attacks and arrests of peace-seeking citizens. HRDAI asks the Secretary General and Human Rights High Commissioner to hold an emergency meeting at the UN Security Council to discuss and investigate the crimes committed against humans rights in the current regime of Iran.

Hossein Karoubi: Today, we arrived at Ashrafi Esfahani Boulevard at 10:00am. There was a lot of traffic. Mr. Karoubi exited the car and moved toward the crowd of people. He was warmly greeted by the people. As we got close to the plaza, a crowd of plainclothes thugs attacked the people and started to brutally beat them. They even took out their daggers to inflict fear on the citizens. This time there were both police and plainclothes thugs helping each other. The police used tear gas and batons and the plainclothes agents used batons, cables, and tear gas to attack. A lot of tear gas got sprayed on Mr. Karoubi’s face, and his eyes, face, and chest still burn from it. About five minutes after the clashes, we asked a driver to drive Mr. Karoubi away from the area. As Mr. Karoubi was entering the car, plainclothes agents attacked the car and broke its windows. However, we were able to drive off (there was a driver). My brother was identified by the police and arrested. We still do not know where they took him. Also, several of Ayatollah Karoubi’s assistants who always follow him during such occasions were arrested and were asked to stop cooperating with Mr. Karoubi. People did not chant any radical slogans by the request of Mr. Karoubi and Mr. Mousavi. It was very shocking to see the peaceful protesters being treated so brutally by the police. On February 11, plainclothes agents and special forces brutally attacked Mehdi Karoubi and people surrounding him in Sadeghiyeh, Tehran. Ali Karoubi, one of Mehdi Karoubi’s sons who was accompanying him, tried to stop the plainclothes agents from hurting his father. He was detained and released later that night.

بیانیه دانشجویان دانشگاه آزاد در خصوص بازداشت علی ملیحی

ادوارنیوز: دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی سراسر کشور با انتشاربیانیه ای بازداشت علی ملیحی از فعالین دانشجویی این دانشگاه را محکوم نمودند.به گزارش بامدادخبر دانشجویان در این بیانیه بازداشت علی ملیحی فعال دانشجویی و خبرنگار را نشانه بی تدبیری سانسورچی ها و شلاق به دستانی دانسته اند که جهت مقابله با موج برخاسته از اراده ملی به دستگیری مناسبتی و فله ای دانشجویان و فعالان عرصه مدنی ایران روی آورده اند.

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

و این داستان پر کین استبداد بر قامت دانشجو و اهل قلم این مرز و بوم حکایت ادامه داری است داستانی که این بار مدام بی محابا بر طبل لجاجت و عناد خویش با نهاد های دانشگاهی و مدنی ایران می کوبد و از حوادث و اتفاقات هشت ماهه اخیر درس عبرت نمی گیرد و همچنان به تصور اشتباه خویش که گمان می برد ندای آزادی خواهی مردمان این سرزمین با دستگیری بهترین فرزندان این آب و خاک به سکوت می نشیند؛ به دستگیری فله ای دانشجویان و فعالان جامعه عرصه مدنی به مناسبت های مختلف ادامه می دهد .

خبر تلخ بازداشت علی ملیحی از فعالین دانشجویی دانشگاه آزاد و از همکاران مجلات شهروند امروز، ایران دخت و روزنامه اعتماد خاطر ما را آزرد و چهره پلید سانسورچی ها و شلاق به دستان را که مطابق نسخه ی نخ نما شده ی همه ی دیکتاتورها زندانی کردن فعالان سیاسی و دانشجویی و مخدوش کردن چهره ها را در دستور کار خود قرار داده را زشت تر و کریه تر از همیشه در مقابل دیدگانمان به تصویر درآورد .

رسوایی بازداشت های پیشین دانشجویان دانشگاه آزاد هنوز برای عامران و آمران این بازداشت های خودسرانه باقی مانده ؛سلمان سیما دیگر فعال دانشجویی این دانشگاه بعد از گذشت سه ماه از بازداشت هنوز در زندان که امروز جایگاه انسان های پاک و با اراده ای است که خواسته اند آزادی را در قاب غبار گرفته پنجره این شهر جای دهند به جرم بی جرمی روزگار می گذراند.

خیال خام دیکتاتوری که با تهدید و تعلیق و تبعید دانشجویان نتوانست ره به جایی ببرد این بار با بازداشت دانشجویان اهل قلم هراس خود را از موج ملی برخاسته از اراده مردمان ایران زمین نشان داد و گویی خود نیز یقین کرده اند که رقص کلمات آنها در وادی " دانستن حق مردم است " کاری تر از گلوله های آنها است که مغز ها را متلاشی می کند و بازداشت علی ملیحی یار دبستانی ما که دانشجوی خبرنگاری است که دغدغه درس و دانشگاه سبب نشده بود از اصلاح طلبی ننویسد نشانی از این باور دیکتاتوری است که قلع و قمع فرهنگی و مطبوعاتی را در دستور کار خود قرار داده است .

نه شب را باور خواهیم کرد و نه دیکتاتورها ره به جایی خواهند برد و بهار خواهد آمد آن گاه که بر لب قاصدی مژده آزادی این خاک گذر خواهد کرد و باد خوش نفس به مراد دل ما خواهد وزید آن روز دیر نخواهد بود و ما نیک می دانیم که مرارت دردی که به سر وقت مردان رهرو دیرینه سر منزل حریت می آید همه بهای آزادی است و اسارت و شکستن حرمت قلم جریان سیال لحظات یاران ما می باشد که نخواسته اند در این راه به سنگی بدل شوند اما تجربه پیشین بازداشت ها و گزارش های رسیده از سلول های انفرادی به مثابه قبر و اتاق های بازجویی،نگرانی ادامه روند غیرانسانی بازجویی ها در بندهای امنیتی را مطرح می سازد خطری که این روزها جان عزیزان بازداشت شده ما را تهدید می نماید و ما نسبت به سلامت اسیران مان قویا هشدار می دهیم

دانشجویان دانشگاه آزاد با محکومیت بازداشت علی ملیحی و تداوم بازداشت غیرقانونی دانشجویان و دانش آموختگان این دانشگاه : سلمان سیما،گلنارتوسلی،میلاد فدایی،سعید حائری،پیمان چالاکی،حسین کیاروستا،رشیداسماعیلی، سینا شکوهی،مهردادرحیمی و شیوا نظرآهاری خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط همه بازداشت شدگان است و اعلام می دارد که رفتارهای نابخردانه و ددمنشانه در این روزها جز بر آتش خشم دانشجویان در آغاز ترم جدید تحصیلی نمی افزاید و تاکید می نماید که قرار گرفتن دانشگاه در مسیرآرامش و توسعه و تولید علم جز از طریق اداره دانشگاه به طور مستقل و به دور از دست های امنیتی خارج از دانشگاه میسر نمی باشد.


دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی سراسر کشور

بیست و ششم بهمن ماه سال یک هزار و سیصد و هشتاد و هشت

هویت یکی دیگر از جان باختگان تظاهرات عاشورا

هویت یکی دیگر از جان باختگان عاشورای خونین تهران مشخص شد. به گزارش جرس، مهدی فرهادی راد (بلائی) در جریان حمله نیروهای پلیس و لباس شخصی در روز عاشورا به شهادت رسید. مهدی توسط دو گلوله ، یکی در سینه و دیگری در سر به شهادت رسیده بود

خانواده این شهید که در خیابان یخچال شهرری زندگی می کنند عصر روز عاشورا به بهشت زهرا برده می شوند و آنگاه جنازه فرزندشان را که در حال دفن شدن بوده به آنان نشان می دهند. .از خانواده مهدی تعهد گرفته می شود که هیچگونه مراسمی بر پا نکنند.

اهالی محل سنگ قبری بنام شهید مهدی فرهادی راد برروی قبر می گذارند اما این اقدام چند روز بعد مورد اعتراض عوامل حکومت قرار می گیرد و این سنگ را بر می دارند .

صدور احکام سنگین و غیر انسانی علیه یک مادر و فرزندش

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران روز دوشنبه 19 بهمن ماه زندانیان سیاسی زهرا اسدپور گرجی 51 ساله وفرزندش رضا جوشن 25 ساله به شعبه 1 دادگاه انقلاب برده شدند و توسط فردی بنام عاصف حسینی رئیس این شعبه به حکم سنگین و غیر انسانی 1 سال تبعید به زندان زنجان و 4 سال تبعید به روستای قیلار زنجان محکوم شدند.
زندانی سیاسی زهرا اسدپور گرجی از ناراحتی حاد قلبی و فشار خون رنج می برد. او قبل از بازداشت تحت عمل جراحی قرار گرفته بود .
خانم زهرا اسدپور گرجی روز 16 آذر ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 8 وزارت اطلاعات در زندان گوهردشت کرج منتقل گردید او چندین هفته تحت بازجوئی و شکنجه فردی بنام محبی سربازجوی وزارت اطلاعات قرار داشت.زندانی سیاسی زهرا اسد پور گرجی و فرزندش پیش از این بدلیل دیدار خانوادگی با فرزندش در قرار گاه اشرف در عراق دستگیر و 16 ماه در زندان گوهردشت کرج بسر برد و پس از پایان محکومیت غیر انسانی خود آزاد شدند.
رضا جوشن 25 ساله فرزند خانم اسد پور گرجی 10 آذر ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 8 زندان گوهردشت معروف به بند سپاه منتقل شد و نزدیک به 2 ماه در سلولهای انفرادی بسر برد سپس او را به بند 4 زندان گوهردشت کرج منتقل کردند.
یورشها در کرج علیه دانشجویان، فعالین سیاسی و خانواده ها به فرماندهی فردی بنام محبی صورت می گیرد. او از سر بازجویان وزارت اطلاعات در بند 8 زندان گوهردشت معروف به بند سپاه است.این بند مانند بند 209 زندان اوین از سلولهای انفرادی تشکیل شده است ودر اختیار بازجویان وزارت اطلاعات است و دارای شرایط قرون وسطائی است. محبی خود بازجوئی و شکنجه زندانیان سیاسی در این بند را به عهده دارد. محبي علاوه بر شكنجه زندانيان اقدام به تهدید و اذیت وآزار خانواده هاي آنها می کند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،صدور احکام سنگین و غیر انسانی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و مراجع بین المللی خواستار اقدامات فوری برای پایان دادن به جنایت علیه بشریت در ایران است.

26 بهمن 1388 برابر با 15 فوریه 2010
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر

بازداشت چند شهروند کرد به اتهام فعالیت سیاسی

آژانس خبری موکریان
سرویس حقوق بشر

طی روزهای اخیر چند شهروند بوکانی به نام های یاسین مرادی ، صادق آهنگری و جعفر رحمانی توسط نیروهای امنیتی در این شهر بازداشت شدند.

گفته می شود که پس از بازداشت ، منزل یکی از این شهروندان مورد بازرسی قرار گرفته است.

تاکنون هیچ دلیلی برای دستگیری این افراد از سوی مقامات رسمی شهر بوکان اعلام نگردیده اما به گفته بستگان آنها ، نامبردگان به علت فعالیت سیاسی بازداشت شده اند.

http://mukriannews.blogfa.com

44 روز بی خبری دو خانواده از سرنوشت فرزندانشان

نگهداری علیرضا فیروزی و سورنا هاشمی دو تن از دانشجویان محروم از تحصیل دانشگاه زنجان پس از گذشت 44 روز در بازداشتگاه نامعلوم همچنان ادامه دارد.
خبرگزاری هرانا - دو فعال دانشجویی و محروم از تحصیل که از روز 12 دی ماه در شهر ارومیه ناپدید شده اند پس از تائید دفتر معاونت دادستانی تهران از بازداشتشان همچنان در بازداشتگاه نامعلوم نگهداری می شوند.

به گزارش هرانا، هفته گذشته پس از مدت ها سرگردانی دو خانواده هاشمی و فیروزی در مراجعه به ارگان های مختلف امنیتی و قضایی در شهرهای چون تهران و ارومیه سر انجام در روز 21 بهمن در پی مراجعه پدر سورنا هاشمی به دفتر معاونت دادستانی تهران بازداشت این دو فعال دانشجویی را تائید و به ایشان قول داده شد که بزودی آنان را به بند عمومی زندان اوین منتقل خواهند نمود، اما پس از گذشت 5 روز از گفته دفتر معاونت دادستانی همچنان این دو فعال دانشجویی در مکان نامعلومی و در بازداشت بسر می برند.

لازم به یادآوریست، عليرضا فيروزی فعال دانشجوی و سورنا هاشمی از دانشجويان ليبرال دانشگاه زنجان که در پی قصد تجاوز معاونت دانشجویی به يکی از دانشجويان زنجان از صحنه فيلم برداری نموده و به همين اتهام از دانشگاه اخراج و به حبس تعليقی محکوم شده بودند.

بازداشت خبرنگار ژاپنی در ایران

روزنامه ژاپنی ماینیچی گزارش داد که در روز 22 بهمن خبرنگار این روزنامه در تهران از سوی نیروهای امنیتی رژیم جمهوری اسلامی دستگیر شده بوده است .
به گزارش سایت اینترنتی روزنامه ماینیچی، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی تا نیمه شب هیروآکی وادا خبرنگار این روزنامه در بازداشتگاه نگه داشته و از او پازپرسی می کردند .
به نوشته روزنامه ماینیچی، وادا برای تهیه گزارش از مراسم سالگرد انقلاب با ویزای رسمی خبرنگاری به ایران رفته بود، اما در روز 22 بهمن هنگامی که از درون ماشین با دوربین مشغول عکسبرداری از وضعیت شهر تهران بوده، دستگیر شده است .
مامورین امنیتی رژیم جمهوری اسلامی در بازداشتگاه به این خبرنگار ژاپنی گفتند که در روز 22 بهمن او تنها اجازه داشته که از مناطقی که دولت تعیین کرده عکسبرداری کند .

جزییات دستگیری، آزار و شکنجه پسر کروبی در 22 بهمن

همسر علی کروبی در گفت‌وگو با دویچه وله از دیگر جزییات دستگیری، تهدید و آزار شوهرش پرده برداشت. فرمانده یگان ویژه، علی کروبی را پشت یک وانت انداخته و در طول مسیر، با کلماتی رکیک اعلام کرده که فرزند کروبی در اختیار اوست.

علی کروبی علاوه بر تهدید به تجاوز، رکیک‌ترین دشنام‌ها را در چند ساعت بازداشت خود شنیده و با دست ترک‌خورده، سرشکافته، بدن متورم و شلوار خونین به خانه بازگشته‌ است. همسر او، لطیفه پناهی، از احساس عدم امنیت جانی و نگرانی برای جوانان بی‌نام و نشان می‌گوید.

دویچه‌وله: شما هم روز ۲۲ بهمن همراه همسرتان بودید؟

لطیفه پناهی: خیر. ایشان همراه پدرشان بودند. معمولا برای راهپیمایی‌ها با حاج‌آقا که می روند، ازدحام شدید می‌شود. من قبلا دوبار رفته بودم و جا می‌ماندم. آن روز علی با حاج‌آقا و دوستانش رفته بود.

چطور محافظان آقای کروبی نتوانستند ایشان را از حمله مهاجمان نجات دهند؟

یکباره عده زیادی به حاج‌آقا با گاز فلفل حمله می‌کنند. فیلم‌اش هم هست. آنقدر اسپری زده بودند که دیگر چیزی در قوطی‌ها نمانده بوده. موقعیت طوری می‌شود که چشم‌ها به شدت می‌سوخته و دید همه هم خیلی کم می‌شود. در نتیجه همدیگر را گم می‌کنند و از هم دور می‌افتند. محافظان هم بیشتر دور حاج آقا را گرفته بودند.

کی این خبر را شنیدید؟

یکی از همراهان می‌بیند که یگان ویژه علی را گرفته و دارد می‌برد. او بود که فورا خبر داد. شاید اگر او را ندیده بودند، اصلا متوجه نمی‌شدیم که علی دستگیر شده است.

کی فهمیدید که ایشان را به مسجد برده‌اند؟

جزئیات را وقتی آزاد شد فهمیدیم. من بلافاصله پس از شنیدن خبر دستگیری علی، رفتم جلوی اوین و پرس‌وجو کردم. آنجا به من گفتند که همه دستگیری‌های امروز را به اوین منتقل کرده‌اند. راستش خیالم راحت شد، چون می‌دانیم که اوین قانونمندتر از بازداشتگاه‌های دیگر است. شب که آمد و شرح ماجرا را داد، آن موقع فهمیدیم کجا بوده است.

خودش تنها به منزل برگشت؟

بله. پس از تمام شدن بازجویی‌ها گفته بودند برو خدا را شکر کن که گفتند آزادت کنیم، وگرنه اگر امشب اینجا مانده بودی، تو را می‌کشتیم. تا لحظه آخر چشم‌هایش را بسته بودند و بعد در را باز کرده و او را در خیابان انداخته‌اند. در خیابان بلافاصله یک ماشین جلوی پایش می‌ایستد و او را به نزدیکی خانه می‌رساند. ما احتمال می‌دهیم که این ماشین هم از خودشان بوده باشد. علی در راه که بود، با موبایل راننده با من تماس گرفت و گفت که دارد برمی‌گردد. من هم رفتم توی کوچه و جلوی در ایستادم.

پول و وسیله داشت؟

اول کار پول‌ها و موبایل‌اش را گرفته بودند، ولی موقع آزادی تنها پولش را پس داده بودند. من هم اتفاقا برای همین جلوی در ایستادم، به هوای اینکه حساب کنم. وقتی آمد، تنها کسی که احتمال می‌داد علی کتک خورده باشد، من بودم. دیگران می‌گفتند امکان ندارد علی را اذیت کنند. او را که دیدم، متوجه شدم خیلی حال‌اش بد است. دیدم دستش بسته است. گفتم اذیت‌ات کردند؟ گفت: خیلی خیلی…

وقتی رسید، چه ظاهری داشت؟

شلوارش خونی بود. سرش شکافته بود. دست‌اش طوری آسیب دیده بود که خودشان چیزی داده بودند برای بستن‌اش. با باتوم زده‌اند دستش ترک خورده است.

جراحت‌های دیگری هم دارد؟

بالای ران‌اش خیلی زخمی و کبود است. بالای زانویش هم همین‌طور. وقتی او را گرفته‌اند، چشم‌ها و دست‌هایش را بسته بودند. از روی یک جوی آب ردش کرده‌اند که افتاده توی آن و آنها هم شروع کرده‌اند به خندیدن. الان زخم‌هایش خیلی دردناک هستند. بدن‌اش متورم است و جای ضرب ‌دیدگی‌ها تازه دارد سیاه می‌شود.

نشنیده که دیگران را هم همین‌طور بزنند و تهدید کنند و فحش بدهند؟

آنها وقتی علی را گرفته‌اند، اصلا نمی‌دانستند که او کیست. فقط چون دیده‌اند اطراف حاج‌آقاست، روی لباس‌اش علامت گذاشته بودند. یکی دو تا از دوستانش هم می‌فهمند و می‌گویند مراقب باش. به لباس‌های ما که کنار حاج‌آقا هستیم، دارند علامت می‌زنند.

یگان ویژه وقتی اینها را می‌گیرد، به مسجدی می‌برد که مقر لباس شخصی‌ها بوده است. آنجا حدود ۴۰ نفر دستگیر شده بودند که شروع می‌کنند به پرسیدن اسامی‌شان. وقتی می‌گوید علی کروبی، می‌پرسند نسبت داری با آقای کروبی، می‌گوید پسرش هستم. اینجا بقیه را رها کرده و تنها به او بند می‌کنند. به قدری او را همان موقع کتک می‌زنند که حالش خیلی بد می‌شود. طوری که حتی یکی از لباس شخصی‌ها برایش آب قند درست می‌کند.

بعد هم یگان ویژه می‌آید و دستگیرشدگان را تحویل می‌گیرد و سوار یک اتوبوس می‌کند. اینجا یکی از فرماندهان یگان ویژه وارد اتوبوس می‌شود و می‌گوید، شنیدم پسر کروبی داخل شماست. کجاست؟ تا علی بلند می‌شود، می‌آید دست او را می‌پیچاند و روی زمین می‌اندازد و به شیشه اتوبوس می‌کوبد و فحش می‌دهد. این فرمانده علی را موقع پیاده شدن از اتوبوس، از دیگران جدا می‌کند.

این همان ماموری است که فحش‌های رکیک به خانواده می‌داده؟

این مامور خیلی با او بد رفتاری کرده و حرف‌های زشت زده، اما فحش‌های رکیک را لباس‌شخصی‌های مسجد گفته‌اند. چیزهایی گفته‌اند که نمی‌شود بیان کرد. من خودم هم حتی از علی زیاد پرس و جو نکردم، چون می‌دانم تکرارش او را بیشتر ناراحت می‌کند.

خانم‌ کروبی در نامه خود نوشته‌اند که علی گفته در حین شکنجه از او فیلم گرفته‌اند. چطوری متوجه شده؟

اصلا از همان خیابان شروع کرده‌اند به فیلم‌ گرفتن از دستگیرشدگان. در مسجد هم چشم‌هایش باز بوده و وقتی می‌فهمند کیست، چند نفری شروع می‌کنند به فیلمبرداری از او و مدام از او می‌خواهند که خود را معرفی کند. وقتی هم که آن فرمانده پلیس علی را از دیگران در اتوبوس جدا می‌کند، او را به وانتی می‌اندازد؛ از آن وانت‌ها که پشت‌شان سقف و کناره‌ی توری دارد و مثل قفس است. علی را در اینجا می‌اندازند و در به اصطلاح قفس را قفل می‌کنند و به شکلی تحقیرآمیز شروع می‌کنند به فیلم‌ گرفتن از او.

توی خیابان؟

بله. آن روز، روز شلوغی بود و خیلی‌ها اعم از مردم و ماموران در خیابان‌ها بودند. فرمانده پلیس هم در طول مسیر، مدام اعلام می‌کرده که من پسر کروبی را گرفته‌ام. پسر کروبی در وانت است. البته این‌ها را به صورت خیلی زشتی بیان می‌کرده است.

در مقر یگان ویژه هم شروع می‌کنند به فیلمبرداری از علی. مدام می‌گفته‌اند سرت را بالا بگیر تا چهره‌ات کامل معلوم شود. حتی خود فیلمبردار هم مرتب به او فحش‌های زشت می‌داده و با مشت توی صورت او می‌کوبیده که صورت‌ات را بیار بالا.

نخواسته‌اند حرفی علیه خودش و خانواده و جنبش سبز بزند؟

چیز خاصی در این مورد نگفت. فقط مثل اینکه همراه یکی از دستگیرشدگان یک قمه بوده و به او گفته‌اند بگو این قمه مال من است. او هم گفته چرا بگویم. من قمه‌ام کجا بود؟

علی‌آقا چقدر آسیب روحی دیده از این ماجرا؟

کلا روحیه‌اش خراب بود و من هم زیاد کنکاش نکرده‌ام و می‌ترسم که بیشتر اذیت شود. بدترین حرف‌ها را به من و مادر و پدرش زده‌اند. شب اول حالش خیلی بد بود. حاج‌آقا هر دو شب آمدند به دیدن ما و خیلی صحبت کردند تا حال علی بهتر شد. کلا ایشان به همه ما خیلی روحیه می‌دهند.

واکنش اطرافیان و فامیل نسبت به این ماجرا چه بوده؟

هیچکس باور نمی‌کرد که با علی اینطور رفتار کنند. همه وقتی شنیدند که علی دستگیر شده، به من دلداری می‌دادند که با او کاری ندارند. وقتی از من شنیدند که ماجرا چیست، کسی باور نمی‌کرد. تا وقتی عکس‌ها منتشر نشد، بازهم کسی باور نمی‌کرد.

نگران نیستید بعد از این ماجرا و روشنگری‌های شما، امنیت و آرامش زندگی‌تان به خطر بیفتد؟

ببینید، من خواهر سه شهید هستم. خانواده ما برای انقلاب و این کشور، خون‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بها داده است. من از بچگی در مشکلات بزرگ شده‌ام. مادرم از نظر شجاعت و صبوری ضرب‌المثل فامیل بود. اما الان به ما خیلی سخت می‌گذرد و با این همه هزینه که داده‌ایم، احساس می‌کنیم امنیت جانی نداریم. بدترین حرف‌ها را به ما می‌زنند.

واکنشی از نامه خانم کروبی به آقای خامنه‌ای ندیده‌اید؟

هنوز زود است. مادر خود من هم دارد نامه‌ای می‌نویسد. علی بد یا خوب، به خانه برگشت، ولی ما نگران بچه‌های مردم و خانواده‌هایی هستیم که کسی آنها را نمی‌شناسد و جایی ندارند که عنوان کنند چه بلایی سرشان آمده است. قصد ما از این نامه‌ها و روشنگری‌ها، این است که دیگران آسیب نبینند و این اتفاقات تکرار نشوند.

شغل ایشان و خود شما چیست؟

علی چاپخانه دارد و کار آزاد می‌کند. من هم طراح گرافیست هستم.

چند تا بچه دارید؟

ما فرزندی نداریم. نگرانی‌مان کمتر از برادران علی است. آنها خیلی نگران رفت‌ و آمد و آینده و سرنوشت بچه‌های خود هستند

بازداشت یک روزنامه ‌نگار دیگر

رهانا – نعيمه دوستدار شاعر، نويسنده و روزنامه نگار و بلاگر روز يکشنبه ۱۷ بهمن ماه توسط ماموران امنيتی بازداشت و به زندان اوين منتقل شده است.به گزارش خبرنگار رهانا، نعيمه دوستدار با سرويس اجتماعی روزنامه‌ی جام‌جم و بخش ويراستاری اين روزنامه همکاری می‌کرده و پيش از اين نيز با راديو فرهنگ و گروه مجلات همشهری همکاری داشته است. اين بازداشت در حالی صورت می‌گيرد که وی پيش از اين، هيچ گونه فعاليت سياسی انجام نداده و به عنوان خبرنگار حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی فعاليت داشته است، تا کنون هيچ اطلاعی از اتهام او در دست نيست.

۱۳۸۸ بهمن ۲۵, یکشنبه

تجمع خانواده های در مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوین

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،خانواده های دستگیر شدگان ، روز 22 بهمن و عاشورا برای آزادی بی قید و شرط و فوری عزیزانشان در مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوین تجمع کردند.
روز یکشنبه 25 بهمن ماه از ساعت 09:00 صبح بیش از 300 نفر از خانواده های دستگیر شدگان روز عاشورا ، روزهای قبل از 22 بهمن و 22بهمن در مقابل زندان اوین تجمع کردند و خواستار مطلع شدن از وضعیت و شرایط عزیزانشان و آزادی آنها شدند.تعداد زیادی از دستگیر شدگان از زمان دستگیری تا به حال خبری از وضعیت و شرایط آنها در دست نیست و به خانواده های آنها گفته شده که در بازداشتگاههای سپاه پاسداران بسر می برند و ما (دادگاه انقلاب –زندان اوین) خبری از آنها نداریم.
امروز همچنین تعداد زیادی از خانواده ها در مقابل دادگاه انقلاب تجمع کردند . بخصوص خانواده هایی که عزیزان آنها در روزهای قبل از 22 بهمن با یورشهای وحشیانه شبانه به منازلشان دستگیر و به نقاط نامعلومی منتقل شده اند و تاکنون هیچ خبری از وضعیت و شرایط و محل بازداشت آنها در دست نیست حضور داشتند. در میان آنها خانواده هایی هستند که عزیزان آنها از روز عاشورا در بازداشت بسر می برند ولی هیچ تماسی با خانواده خود نداشته اند.
ضد ونقیض گویی و سر داوندن خانواده ها بین دادگاه انقلاب و زندان اوین ادامه دارد. فردی که با نام مستعار سرهنگ و گاها حاجی به او گفته می شود با تهدید و توهین به خانواده ها پاسخهای مانند؛ بروید 10 روز دیگر مراجعه کنید/ ما خودمان به شما خبر می دهیم/پرونده آنها تکمیل نشده/با بازجو همکاری نمی کنند/ بروید اوین سئوال کنید ما اطلاع نداریم،داده می شود.
خانواده ها نسبت به وعده و وعیدهای دروغین مامورین ولی فقیه علی خامنه ای در دادگاه انقلاب و زندان اوین به خشم آمده اند و با فریاد به آنها پاسخ می دادند دروغ بس است ما الان جواب می خواهیم،دارید بچه های ما را شکنجه می کنید و می گوید 10 روز دیگر بیایید.فردی که خود را سرهنگ می نامید سعی داشت که خانواده ها را آرام کند . خانواده ها به این فرد گفتند مگر تو مامور رسمی نیستی پس چرا ما نمی توانیم اسم تو را بدانیم مگر نمی گویی مجری قانون هستی پس چرا نامت را پنهان می کنی.
ازطرفی دیگر از مدتی پیش روسای اکثر شعب امنیتی دادگاه انقلاب در زندان اوین مستقر شده اند تا در بازجوئی و شکنجه برای گرفتن اعترافات دروغین جهت پرونده سازی و صدور احکام سنگین شرکت داشته باشند.همچنین عباس جعفری دولت آبادی اکثر اوقات در زندان اوین بسر می برد و بر بازجوئی،شکنجه برای گرفتن اعتراف دروغین نظارت دارد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، ربودن،یورشهای وحشیانه شبانه به منازل ،دستگیری و شکنجه زندانیان سیاسی ، برخورهای تهدید آمیز و بی اطلاع نگه داشتن خانواده ها از وضعیت عزیزانشان را محکوم می کند واز دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستار پایان دادن به چشم بستن و سکوت در مقابل جنایت علیه بشریت در ایران و تشکیل بی درنگ شورای امنیت سازمان ملل برای رسیدگی به سرکوب خونین مردم ایران است.

25 بهمن 1388 برابر با 14 فوریه 2010
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
http://hrdai.blogspot.com

قطع داروهای زندانی سیاسی و انتقال او به سلول انفرادی

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،زندانی سیاسی ارژنگ داودی در اعتراض به انتقال بی دلیل به سلولهای انفرادی بند 1 معروف به سگ دونی و عدم در اختیار قرار دادن داروهایش اقدام به اعتصاب غذا نمود.
زندانی سیاسی ارژنگ داودی روز 21 بهمن ماه بصورت ناگهانی از بند 4 زندان گوهردشت کرج توسط کرمانی و فرجی رئیس و معاون اطلاعات زندان فرآخوانده شد و او را به سلولهای انفرادی بند 1 زندان گوهردشت معروف به سگدونی منتقل کردند.از روز انتقال تا به حال از قرار دادن داروهایش در اختیار او خوداری می کنند ومصرف نکردن به موقع داروهایش باعث خطر جدی برای جان این زندانی سیاسی است.
شرایطی که درسلولهای انفرادی معروف به سگدونی سالن 2 بند1 زندان گوهردشت حاکم است قرون وسطائی است و همانند کهریزک می باشد. زندانیان سیاسی و عادی محبوس در این سلولها 3 بار در روز حق استفاده از سرویسهای بهداشتی را دارند،هر چندین روز یکبار امکان استفاده از حمام را دارند، از درمان و دارو بطور کامل محروم می باشند،قطع کامل ارتباط با دنیای خارج از سلول،شکنجه های وحشیانه با باتون،جیره غذایی زندانیان حداقل است و غیر قابل مصرف است.با دستبند و پابند برای مدتی طولانی در سلول رها کردند،توهین و تحقیر زندانی و شرایط غیر انسانی دیگر می باشد.
در حال حاضر همچنین زندانی سیاسی منصور اسالو رئیس هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد اتوبوس رانی علیرغم ناراحتی قلبی و خطر جدی جانی که برای او وجود دارد از روز 17 بهمن ماه در سلولها انفرادی بند 5 زندان گوهردشت کرج بسر می برد و تاکنون هیچ خبری از شرایط و وضعیت او در دست نیست.
فشارها و اذیت و آزارها علیه زندانیان سیاسی به دستور بازجویان وزارت اطلاعات صادر می شود و توسط علی حاج کاظم و علی محمدی رئیس و معاون زندان ، کرمانی و فرجی رئیس و معاون اطلاعات زندان گوهر دشت کرج به اجرا گذاشته می شود.افراد فوق در قتل،شکنجه ،فروش اعضای بند زندانیان،تشکیل باندهای مافیایی در بندها برای( جاسوسی،توزیع و فروش مواد مخدر)،ورود مواد مخدربه زندان ، یورشهای وحشیانه گارد زندان به زندانیان و جنایتهای متعدد دیگر شرکت دارند.
لازم به يادآوري است که زنداني سياسي ارژنگ داودي در آبان ماه 1382 دستگير و 16 ماه بعد توسط حسن زارع دهنوي معروف به قاضي حداد مورد محاکمه قرار گرفت و به حکم سنگين و غير انساني 15 سال زندان و 70 ضربه شلاق محکوم شد. حسن زارع دهنوی هيچگاه حکم محکومیت او را بصورت کتبی در اختیار وی و وکیلش قرار نداد. عليرغم گذشت سالها از بازداشتش هنوز حکم قطعي وي در ابهام است و در انتظار تشکيل دادگاه بسر مي برد.آقای داودی در طی مدت بازداشت به زندانهای مختلفی تبعید شد از زندان اوین به زندان بندر عباس و سپس به زندان گوهردشت کرج تبعید گردید.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،انتقال بی دلیل زندانیان سیاسی بی دفاع که در حال طی کردن محکومیت غیر انسانی خود می باشند به شکنجه گاهها و قطع داروی آنها را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار دفاع از زندانیان سیاسی و آزادی فوری و بی قید وشرط آنها است.

25 بهمن 1388 برابر با 14 فوریه 2010
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل