۱۳۸۸ خرداد ۱۰, یکشنبه

مسیحیت چیست؟ ( 4 )

بسیاری از غیر مسیحیان تصور می کنند که مسیحیان به عوض این که فرمان های خدا را اطاعت کنند٬ به عیسی متوسل می شوند. ایشان بعضی اوقات به مسیحیان خرده می گیرند که رفتارشان با مردم به گونه ای است که گویا انسان در برابر اعمال خود مسئولیت کامل ندارد. ولی اعتقاد مسیحیان و تعلیمات پولس اینست که وقتی که خدا دنیا را خلق کرد همه چیز را بر طبق اراده خود آفرید٬ ولی نخستین انانها با این که می دانستند خدا از ایشان چه می خواهد از اطاعت او سرپیچی کردند. این طغیان و بی اطاعتی باعث جریان فساد در عالم گردید که به هر فردی که در آن جریان تولد می شود گشترش می یابد و تاثیر خواهد گذاشت. حتماً قبل از این که نوزاد به زبان بیاید فضای بی اطاعتی از خدا در او اثر گزارده است. رفتار افراد در یکدیگر عمیقاً تاثیر گذار است٬ بطوریکه بعضی اوقات در می یابیم که در نتیجه رفتار دیگران برای ما دشوار و حتی غیر ممکن است که به آنچه که راست و درست است عمل کنیم. مسیحیان معتقدند که همین وضع یعنی سرپیچی انسان از اوامر خدا تا حدی آزادی هر فرد بشر را محدود می سازد. اوامر خدا ساده و روشن است٬ ولی ما در زندان بی اطاعتی و تاریخ گناه گرفتار هستیم٬ مقصود من از عبارت اصلی یا (( ابتدائی )) یا (( ذاتی و جبلی )) همین است٬ یعنی گناهی که وجود دارد قبل از این که حتی ما عملی انجام داده باشیم.
تنها خدای خالق است که می تواند آزادی را به ما برگرداند تا بتوانیم اوامر او را اطاعت کنیم. چگونه این کار را می کند؟ وقتی که عیسی را در رحم مریم قرار داد٬ زندگی انسانی را بوجود می آورد که کاملاً مطیع اراده اوست٬ زیرا که زندگی بشری است که کاملاً از نیروی الهی مملو است. از این رهگذر عیسی به ما نشان می دهد که زندگی آدمی انطور که در حقیقت باید باشد چگونه است ولی او بیش از این هم عمل می کند٬ یعنی از این رو که اطاعت و نیکوئی او کامل است٬ می تواند با مردود شدن و حتی مرگ نیز روبرو گردد و خود را به خدا ( خدای پدر ) تقدیم نماید٬ تا در نتیجه جان نثاری او رابطه محبت بین خدا و بشریت دوباره برقرار گردد. مسیحیان ایمان دارند که هنگامی که عیسی به سوی صلیب شدن می رود کلیه درد و رنجی را که در نتیجه طغیان و سرپیچی و ضعف بشر بوجود امده است قبول می کند. در حقیقت او (( بهای ضعف بشر را می پردازد )). از این رو که وی با محبت این درد و رنج را قبول می کند٬ وضع بشر را تغییر می دهد و امکاناتی تازه برای او ایجاد می نماید. بدین معنی که دیگر لازم نیست آدمی از عدم توانایی خود در اطاعت نمودن و محبت کردن خدا مایوس و نومید باشد.
وقتی که نزد مسیح رفتیم و خواستیم با او متحد شویم٬ وقتی که در جایی که او هست ایستادیم و با عبارات او سخن گفتیم٬ روح القدس بار دیگر ما را آزاد خواهد ساخت که بر طبق اراده خدا زندگی کنیم. زمانی آزاد نبودیم٬ زیرا که تنها نوع مصاحبت بشری که وجود داشت مصاحبت در میراث گناه بود که در همه ما تاثیر گزار بوده است. ولی عیسی مصاحبتی از نوع تازه ایجاد می کند٬ یعنی رابطه و همبستگی با او که نیرومند تر از جریانات عمیقی خواهد بود که ما را به سوی گناه و طغیان سوق می دهد. پولس این همبستگی را (( خلقت تازه )) می نامد. یعنی این که ما قادر خواهیم بود از نو شروع کنیم.
ادامه دارد ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر