۱۳۸۸ خرداد ۸, جمعه

بد رفتاری با زندانیان سیاسی همراه با مضحکه انتخابات

جعفر پویه
رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی همزمان با هیاهو و سروصداهای ایجاد شده در مضحکه انتخابات ریاست جمهوری از فرصت استفاده کرده و به بدرفتاری و شکنجه زندانیان سیاسی پرداخته است. از نزدیک به همه زندانهایی که فعالان سیاسی در آنها محبوس هستند خبر می رسد، دژخیمان و شکنجه گران به بدرفتاری با آنها مشغولند.
در کردستان از بسیاری از افرادی که به طور خودسرانه و بدون دلیل دستگیر شده اند خبری نیست و صدای اعتراض خانواده های آنان نیز به گوش کسی نمی رسد. مدتهاست که خانواده این افراد با مراجعه به نهادهای سرکوبگر رژیم خواهان خبری از وضعیت عزیزان دستگیر شده شان می شوند اما پاسخی به آنها داده نمی شود. در زندانهای شهرهای بزرگی چون تهران و کرج نیز زندانیان سیاسی با فشار مضاعف روبرو هستند. در زندان گوهردشت، زندانی سیاسی، افشین بایمانی مورد ضرب و شتم زندانبانها و شکنجه گران قرار گرفته و به شدت مضروب شده است. همچنین بهروز جاوید طهرانی، دیگر زندانی سیاسی که در اعتراض به بدرفتاریها مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دست و پایش با زنجیر بسته شده بود، پس از یک دوره انفرادی همراه با اعتصاب غذا، به بند 5 منتقل شده است. خانم حمیده نبوی که به اتهام شرکت در مراسم بیستمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی دستگیر شده است، به سختی بیمار می باشد و زندانبانان برای تحت فشار قرار دادن او نه تنها داروهایش را توقیف کرده اند بلکه، حداقل امکانات پزشکی که حق هر زندانی است را نیز از او دریغ می نمایند.
از سوی دیگر، پدر و مادر دانشجوی چپ زندانی، محمد پورعبدالله که مدت 100 روز است در بازداشت بسر می برد، وقتی که دیدند هر دری را که برای آزادی فرزندشان می زنند قفل است و حتا با وثیقه نیز جلادان و سربازان بدنام وزارت اطلاعات حاضر به آزادی او نیستند، فرزند خود را به مقاومت تشویق کردند و پایداری تا کنونی او در برابر گماشتگان استبداد را ستودند. همچنین بسیاری از دستگیر شدگان اول ماه مه، روز جهانی کارگر همچنان در بازداشت بسر می برند و خانواده های آنان نیز با تجمع هر روزه در برابر مراکز سرکوب رژیم خواهان آزادی بی قید و شرط آنان هستند.
این درحالی است که رکسانا صابری که به دلیل حمایتهای بین المللی از زندان آزاد شده، در روزهای گذشته به دیدار خانم کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا رفته است. این نشان می دهد رژیم ولایت فقیه زندانیانی که از حمایت قدرتمندی برخوردار نیستند و تنها با اراده خود دست به عمل زده اند را بیش از همه مورد بدرفتاری قرار می دهد.
رژیم ولی فقیه از هیاهو و سر وصدای انتخاباتی حداکثر استفاده را کرده و زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان را تحت بدرفتاری شدید قرار داده است. نباید به جلادان و آدمکشان رژیم اجازه داد تا با فرزندان رشید مردم ایران اینگونه رفتار کنند. باید علیه این بی شرمیها صدای خود را بلند کرد و دلقکهای ولایت فقیه که به گرم کردن تنور مضحکه انتخاباتی او مشغولند را رسوا و خواهان آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی شد.

۱۳۸۸ خرداد ۷, پنجشنبه

مسیحیت چیست؟ ( 1 )

سلام بر همه خوبان. مطالب این پست به بعد که در رابطه با مسیحیت چیست را می توان سندی دینی و تاریخی بشمار آورد. با اینکه سعی کردم از عبارات ساده استفاده کنم تا فهم آن برای دوستان غیر مسیحی ساده و روان باشد. این مطالب بیان فلسفی مسیحیت و یا حتی دفاعیه نیز محسوب نمی شود. منظور فقط بیان عقاید معمولی مسیحیان به زبان ساده برای غیر مسیحیان است.
این مباحث ترجمه سخنرانی اسقف اعظم کانتربوری از کلیسای انگلیکن انگلستان می باشد که در دانشگاه اسلامی اسلام آباد پاکستان بیان شده است.
تصور کنید که یک نفر مدت یک سال وقایعی را که در یک کلیسای مسیحی اتفاق می افتد تماشا کند٬ خواهد دید که یک روز در هفته دارای اهمیت ویژه ای است٬ مخصوصاً اگر تماشا کننده در یک کشوری باشد که مسیحیت در آن٬ دینی تاریخی بوده است٬ مشاهده خواهد کرد که اهمیت یکشنبه برای آن است که مومنین در آن روز در کلیسا اجتماع کنند و به دعا و نیایش بپردازند و گرد هم می آیند تا سرودهای روحانی بسرایند و با خدایی که او را خالق و پروردگار و داور می دانند٬ صحبت کنند و در حضورش سر خم کرده٬ به زانو در آیند٬ او را سپاس گویند و به ضعف های خود و بدی هائی که مرتکب شده اند٬ اعتراف نمایند. بخش هایی از کتابی که آن را مقدس می دانند٬ خوانده می شود و رهبران جماعت برای روشن شدن مطالب کتاب به تفسیر و تعلیم محتویات آن می پردازند. مشاهده خواهد شد که اغلب دعاها با نام شخصی که او را عیسای مسیح و (( خداوند )) خطاب می کنند٬ ختم می شود. در فصول مختلف٬ تولد و مرگ و بازگشت معجزه آسای او را از مردگان برگزار می نمایند. بعضی اوقات طی پرستش در دعاها عبارت (( پدر و پسر و روح القدس )) شنیده می شود و بلاخره ملاحظه خواهد شد که همراه با مراسمی بر اعضاء جدید در آب فرو برده می شوند ( غسل تعمید ). مراسم دیگری که بوسیله عمل منظمی توسط گروه های مختلف به گونه ای متفاوت انجام می گیرد٬ برکت دادن نان و شراب ( بدون الکل - آب انگور ) و شرکت کردن در مصرف آن است. مشاهده کنندگان شاید تعجب کنند و حتی تکان بخورند وقتی بشوند که مفهوم شرکت در مصرف نان و شراب٬ شرکت در بدن و خون عیسی است.
مقصود من از این مقدمه ان است که سعی کنم بفهمم از شرحی که داده ام٬ چه نوع سوالاتی در ذهن مشاهده کنندگان درباره مسیحیت و مراسم آن ایجاد می شود٬ بدیهی است که پرسش کنندگان سوالات گوناگونی خواهند داشت و امیدوارم که سعی در جواب دادن هر پرسش٬ که مثل روزهای قبل انجام دادم٬ پرسش های دیگری را برانگیزد و مبحث را روشن تر سازد.
ادامه دارد ...

رویای شیرین خدا


در رویاهایم دیدم که با خدا گفتگو می کنم.
خدا پرسید: پس تو می خواهی با من گفتگو کنی؟
من در پاسخش گفتم: اگر وقت دارید.
خدا خندید:
وقت من بی نهایت است.
در ذهنت چیست که می خواهی از من بپرسی؟
پرسیدم: چه چیز بشر شما را متعجب میکند؟
خدا پاسخ داد: کودکی شان،
.... اینکه آنها از کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که بزرگ شوند،
و بعد دوباره پس از مدت ها، آرزو می کنند که کودک باشند.
.... اینکه آنها سلامتی خود را به خطر می اندازند تا پول بدست آورند،
و بعد پولشان را از دست میدهند تا دوباره سلامتی خود را به دست آورند.
.... اینکه با اضطراب به آینده می نگرند و حال را فراموش می کنند،
و بنابراین نه در حال زندگی می کنند و نه در آینده.
.... اینکه آنها به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نمی میرند،
و به گونه ای می میرند که گویی هر گز زندگی نکرده اند.

دستهای خدا دستانم را گرفت.
برای مدتی سکوت کردیم.
ومن دوباره پرسیدم:
به عنوان یک پدر، می خواهی کدامین درس های زندگی را فرزندانت بیاموزند؟

او گفت:
.... بیاموزند که آنها نمی توانند کسی را وادار کنند تا عاشقشان باشد،
همه کاری که آنها می توانند بکنند این است که اجازه دهند که خودشان دوست داشته باشند.
.... بیاموزند که درست نیست که خودشان را با دیگران مقایسه کنند.
.... بیاموزند که فقط چند ثانیه طول میکشد تا زخم های عمیقی در قلب آنان که دوستشان داریم، ایجاد کنیم،
اما سالها طول می کشد تا آن زخم ها را التیام بخشیم.
.... بیاموزند ثروتمند کسی نیست که بیشترین را دارد،
کسی است که به کمترین ها نیاز دارد.
.... بیاموزند که آدم هایی هستند که آنها را دوست دارند،
فقط نمی دانند که چگونه احساساتشان را نشان دهند.
.... بیاموزند که دو نفر می توانند با هم به یک نقطه نگاه کنند، و آن را متفاوت ببینند.
.... بیاموزند که کافی نیست فقط آنها دیگران را ببخشند، بلکه آنها باید خود را نیز ببخشند.

من با خضوع گفتم:
از شما به خاطر این گفتگو متشکرم.
آیا چیز دیگری هست که دوست دارید فرزندانتان بدانند؟
خداوند لبخند زد و گفت:
.... فقط اینکه بدانند، من اینجا هستم

چرا مسیحی هستم

شاید یکی از جدی ترین سوالاتی که بعنوان یک مسیحی با آن روبرو شوید این باشد که : چرا مسیحی هستی؟
به عبارت دیگر سوال این است که چرا در میان این همه مذهب و مکتب و طریقه زندگی شما مسیحیت را برگزیدید؟ مگر عیسی و پیروی از او چه مزیت و برتری بر دیگر چهره های مشهور تاریخ و دیگر بنیانگذاران ادیان دارد.
در این سری برنامه های تلوزیونی ۱۸ قسمته با عنوان "چرا مسیحی هستم؟" سعی داشته ام تا با زبانی دفاعیاتی به دلایل و ویژگیهای برجسته ایمان مسیحی که ‏آن را از سایر ایدئولوژی ها برجسته می‌سازد بپردازم. در ضمن اینکه تلاش این بوده است که تا جایی که چهارچوب یک برنامه تلوزیونی اجازه می‌دهد محتوای دفاعیاتی این گفتگو را بر مبنای گفتاری منطقی و استدلالی قرار دهم در عین حال سعی بر این بوده تا از گفتارها و مباحث پیچیده فلسفی و الهیاتی بپرهیزم . هدف این بوده است که مبانی برای همه مومنان فراهم آید تا بتوانند با دلیری و افتخار و با استفاده از کلامی منطقی، رجحان و حقانیت ایمان مسیحی خویش را در گیر و دار زندگی هر روزه و در تعاملشان با دیگران بازگویند.
شما با کلیک کردن بر لینک زیر به مجموعه ۱۸ قسمتی ذکر شده دسترسی خواهید داشت. در ارائه این برنامه ها سعی بر این بوده است که مباحث را خلاصه در ظرف حوصله محدود مخاطبین بگنجانم.
http://www.farsicrc.com/index.php?option=com_content&task=view&id=3953&Itemid=384

سنت دعا


گاهی اوقات آنقدر با مسئله دعا و نیایش سطحی و در حد گفتارهای روزمره برخورد می کنیم که فراموش می کنیم دعا سخن گفتن با و البته شنیدن از خدایی است که مظهر قدرت و جلال و زیبایی است.
ضمن اینکه عمیقا به بی شیله پیله بودن دعا و بیان خالصانه آنچه در قلب داریم معتقدم و نیز بر این باورم که تا حد امکان باید بدوی و طبیعی و خالی از الفاظ قلمبه و سلمبه با خدایی که پدر من است سخن بگویم بر این نیز باور دارم که این خلوت انس و دلدادگی با خدا بهتر است که بیش از آنچه صرف بده بستان و مطالبات روزمره از خدا باشد، صرف گفتگو و آنهم گفتگوی عابدانه ما با معبودمان خدا باشد که البته در این گفتگو جا برای شرح پریشانی و خواهش های ما نیز به اندازه کافی باقی می ماند. اما کیفیت این خواستنها کجا و صحبتهای روزمره و پوست پیازی.
خدا این وجود نامتناهی و امن، این همیشه حاضر همیشه نیکو، از بدو تاریخ بشر شنوای عمیق ترین و خاشعانه ترین دعاهای مومنین خویش بوده است. چه بسیار دل انگیز است که گاهی به جای دعاهای فی البداهه و شاید سطحی و تکرار باطل به اعماق این حضور ژرف فرو رویم و دعاهایی را نیز دعای قلب خود سازیم که اساسی ترین نیازهای روح بشری را در خود بازگو می کنند. شاید همه ما فرانسیس آسیزی و یا مادر ترزا نباشیم، اما با خواندن راز و نیاز آنها و از آن خود ساختن آنها و هم آوا شدن با زمزمه ‏آنها بسوی عیسای محبوبمان می توانیم از این اقیانوس بی انتهای انس یعنی دعا بهره ای عمیق تر ببریم.از اینرو می خواهم گاهی از سر گرسنگی عمیقم برای دعا، با این بزرگان معرفت و ایمان همصدا شوم و دعای آنها را از قلب خود تکرار کنم.
دعای کوتاه زیر یکی از دعاهای شعر گونه مادر ترزا است که ترجمه کرده ام.خدایا مرا از مرگ به حیات و از ناراستی به حقیقت رهنمون شو...خدایا مرا از یاس به امید و از ترس به یقین ره نما...خدایا مرا از تنفر به عشق و از جدال به آشتی هدایت نما...باشد که قلبمان، دنیایمان و کائنات تو از صلح و آرامش آکنده شود...

آمین.

مشكلات نوكیشان مسیحی سودان برای ادامه زندگی

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازCompass Direct News- در شهر صحافا واقع در پنج کیلومتری جنوب خارطوم، خانمی که از اسلام به مسیحیت گرویده توسط اعضای خانواده خودش به نوعی دستگیر و زندانی شده است.
"ثناه عبدالفتاح الطیاب" که سابقاً دانشجوی رشته علوم آزمایشگاهی در دانشگاه تکنولوژی سودان بود، هم‌اکنون هیچگونه ارتباطی با دنیای خارج ندارد. پس از آنکه تماشای یک فیلم راجع به عیسی مسیح منجر به گرویدن وی به مسیحیت شد، او مجبور به ترک تحصیل شد.
یکی از دوستان صمیمی الطیاب به نام ابتهاج مصطفی می‌گوید که خانواده الطیاب او را بشدت تحت کنترل دارند: "او اجازه دریافت تماس‌های تلفنی ندارد و برادرش به وی اجازه نمی‌دهد تا از شهر خارج شده یا به کلیسای پطرس و پولس مقدس که نزدیکی خارطوم است، برود."
ابتهاج مصطفی می‌گوید کریسمس گذشته، الطیاب را به طور اتفاقی در حوالی یک بازارچه عمومی دیده، با وی دعا کرده و پیشنهاد داده تا الطیاب مشکلش را با کمیسیونی که پاسدار حقوق غیرمسلمانان است، مطرح کند. این کمیسیون که در سال ۲۰۰۵ تشکیل شد، وظیفه دارد تا به دادگاه‌های سراسر کشور توضیح دهد که چگونه می‌بایستی قوانین شریعت اسلام را در قضاوت‌های خود برای افراد غیرمسلمان به اجرا بگذارند.
اما الطیاب در جواب گفته از آنجا که اعضای این کمیسیون همگی مسلمانان تندرو هستند، فکر می‌کند که نتیجه خاصی نگیرد. به علاوه اینکه دایی خودش یوسف الکودا یک مسلمان بسیار متعصب است و در پی این اقدام او، زندگی را برایش دشوارتر خواهد ساخت.
الطیاب افزود: "زندگی برایم بسیار سخت شده؛ بشدت احساس تنهایی و انزوا می‌کنم. تا کی باید در این وضع به زندگی ادامه دهم؟ برای من زندگی بدون ادامه تحصیلات، غیر قابل تصور است."
ابتهاج مصطفی دوست ۲۹ ساله الطیاب که خود در سال ۲۰۰۵ از اسلام به مسیحیت گرویده می‌گوید که پس از تغییر دین، بلافاصله از کار اخراج می‌شود و پس از آن سراغ شغل دیگری در کلیسای جامع سودان در حوالی شهر خارطوم می‌رود و همزمان از سوی تمامی دوستان مسلمانش طرد می‌شود. وی می‌افزاید که در مراسم‌ها و اجتماعات همگانی مردم او را طور دیگری نگاه کرده و از جهنمیان می‌دانند: " از زمان پیوستن به مسیحیت، یعنی چهار سال پیش، زندگی بی‌اندازه برایم دشوار شده و مجبورم که تک و تنها در یک خانه اجاره‌ای زندگی کنم؛ چیزی که در جامعه فعلی سودان برای خانم‌های مجرد چندان رایج یا جا‌افتاده نیست."
خانواده درجه یک او در عربستان سعودی زندگی می‌کنند و به گفته ابتهاج تنها شانس وی برای دیدن آنها، تن در دادن به شرکت در مراسم حج است؛ که این هم غیر ممکن می‌باشد.
متأسفانه مثال‌های بسیاری که درباره زندگی سخت ایمانداران سودانی وجود دارد، تحت پوشش خبری و گزارشات قرار نمی‌گیرند.

به مزایده گذاشتن قبرستان بهاییان در مازندران

این قبرستان قدمت ۱۰۰ ساله دارد که بهائیان روستای ایول
اموات خود را در این مکان دفن می کردند.
قبرستان بهائیان روستای ایول واقع در جاده ی ساری- کیاسر- به طرف سمنان کیلومتر18 برای فروش به مزایده گذاشته شد.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از مجموعه فعالین حقوق بشر در ایران، این مطلب از طریق دو روزنامه ی کثیرالانتشار همشهری و ایران از تاریخ 26/2/88 لغایت 3/3/88 درج و تاریخ مزایده نیز 5/3/88 اعلام و منبع آن سازمان «اموال و املاک ستاد» اعلان شده است.
آخرین نشر در خصوص این مزایده در روزنامه ی همشهری به تاریخ 3/3/88 سال هفدهم شماره ی 4842 در صفحات اول وصفحات 22 تا27 قابل رویت است.
همچنین مطلب مورد نظر، در صفحه ی 25 شماره ی فوق روزنامه ی همشهری، در ذیل مازندران ردیف 1 چنین آمده است:
آدرس: ساری-کیاسر- به طرف سمنان- کیلومتر 18 روستای ایول- پشت خانه ی بهداشت
شماره ی پرونده : 1870
نوع ملک: زمین
کاربری ملک: بافت مسکونی
متراژ عرصه : 941
مبلغ پایه ی مزایده: 250000000 ریال با شرایط نقد و اقساط
توضیحات:فاقد سند مالکیت و به صورت قولنامه ای واگذار می گردد.
لازم به ذکر است این قبرستان قدمت 100 ساله دارد که بهائیان روستای ایول اموات خود را در این مکان دفن می کردند. در سال 1362، بیست خانواده ی بهائی کشاورز ساکن این روستا همزمان با اوج گرفتن تحرکات بر علیه این جامعه مذهبی توسط افراد متعصب و محرک از روستای خود بیرون شدند به طوریکه خانواده های مزبور جهت حفظ اعتقادات خود مجبور شدند کل مایملک خویش را رها کرده و روستا را ترک نمایند.
در این راستا اقدامات 26 ساله این روستاییان، شکایت در مرکز استان مازندران و شهرستان کیاسر و هم چنین به اولیای امور مملکتی به نتیجه نرسیده و موفق نشدند که به روستای خویش بازگردند. منازل مسکونی آنان در طی این دوره تقریبا ( 90%) کاملا تخریب گردیده است که بعضاً طعمه ی حریق تعمدی گشته. و حال قبرستان آنان را از طریق مزایده به فروش گذاشته اند.

وضعیت مسیحیان فارسی زبان در دولت آینده چگونه خواهد بود

مهدی کروبی و میرحسین موسوی در سخنرانی‌های انتخاباتی، از حقوق اقلیت‌های مذهبی و قومی دفاع کردند.( ! )
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازرادیو زمانه، آقای کروبی که به لرستان سفر کرده است، روز چهارشنبه در جمع گروهی از مردم درود گفت که از حقوق تمام اقلیت‌های مذهبی در ایران دفاع می‌کند.
دبیرکل حزب اعتماد ملی افزود که تمام اقلیت‌ها و اقوام در کشور باید از حقوق شهروندی مساوی برخوردار باشند.
آقای کروبی اظهار داشت که در صورت پیروزی در انتخابات، تمام اقلیت‌ها و اقوام از «آزادی‌های مشروع» بهره‌مند خواهند شد.
وی همچنین گفت: «من آمده‌ام که بگویم ایران ،جمهوری اسلامی است و متعلق به کل مردم بوده، نه عده‌ای خاصی.»
میرحسین موسوی دیگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری نهم که در به آذربایجان غربی سفر کرده است نیز در جمع گروهی از مردم مهاباد گفت: «نگاهی که قومیت‌ها را یک تهدید می‌بیند، نگرش غلطی است.»
آقای موسوی افزود که مخالف «نگاه امنیتی» به قومیت‌ها در ایران است.این نامزد ریاست جمهوری اظهار داشت که در صورت پیروزی در انتخابات، تلاش خواهد کرد تا اصول قانون اساسی در مورد قومیت‌ها را به اجرا گذارد.
موسوی همچنین از کاهش تعداد نشریات در کردستان انتقاد کرد و آن را به «ضرر» مردم دانست.
مهدی کروبی و میرحسین موسوی دو نامزد اصلاح‌طلب در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هستند که با محمود احمدی‌نژاد و محسن رضایی دو نامزد محافظه‌کار به رقابت می‌پردازند.
کروبی و موسوی در سخنرانی‌های انتخاباتی خود بارها از برخورد‌های خشونت‌بار و تهدید‌ها علیه اقلیت‌های مذهبی و قومی در ایران انتقاد کرده‌اند.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان و براساس اعلام سازمان‌های مدافع حقوق بشر، حقوق اقلیت‌های دینی و قومی در ایران به طور مستمر نقض می‌شود.
بهائیان ونو مسیحیان از جمله اقلیت‌های دینی در ایران به شمار می‌روند که گزارش‌ها از تداوم «آزار و اذیت» آنها حکایت دارد.
دو تن از نوكیشان مسیحی نزدیك به سه ماه می باشد كه بدون هیچگونه تفهیم اتهام در اوین بسر می برند.
هفت تن از رهبران جامعه بهایی از سال گذشته تاکنون بازداشت و در زندان به سر می‌‌برند.بهائیان در ایران از بسیاری حقوق اجتماعی محروم هستند.
دراویش از دیگر جریان‌های دینی در ایران هستند که در سال‌های اخیر با محدودیت‌های فراوانی مواجه شده‌اند. در سال‌های اخیر سه حسینیه دراویش گنابادی از سوی نیرو‌های امنیتی تخریب شده است.
کرد‌ها که که اکثریت آنها در غرب ایران ساکن هستند هم از جمله اقلیت‌های قومی به شمار می‌روند که سازمان‌های مدافع حقوق بشر به فشار‌ها علیه آنها بارها اعتراض کرده‌اند.
از شعار تا عمل
اكنون زمانی است كه كاندیداهای انتخاباتی برای بدست آوردن آراء و برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری وعده های بسیاری می دهند، اما پرسشهایی اینجا مطرح خواهد بود؛
- آیا براستی می توان به این وعدهای انتخاباتی كاندیداها اعتماد كرد؟
- آیا این اشخاص بعد از پیروزی، قدرت اجرایی برای جامعه عمل پوشاندن وعده های خود دارند؟
- آیا نوكیشان و نومسیحیان فارسی زبان از نظر حكومت مذهبی ایران در دولت آینده برسمیت شناخته خواهند شد؟
- آیا موج بازداشت ها فشار و تداوم آزار و اذیت بر جامعه بزرگ مسیحیان فارسی زبان در داخل كشوركم و یا متوقف خواهد شد؟
- از نظر این كاندیداها كه در شعارهای انتخاباتی شان مدعی" دفاع از حقوق اقلیت های مذهبی" می باشند باید پرسید، جامعه بزرگ مسیحیان فارسی زبان كه امروزه با بیداری عظیمی كه در بین مردم ایران آغاز شده و روزانه بسیاری به این خانواده خداوند می پیوندند، این جامعه بزرگ مسیحیان فارسی زبان از نظر دولت آینده بعنوان شهروندان ایرانی دارای چه جایگاهی می باشند؟
با طرح پرسشهایی از این قبیل در نهایت باید پرسید، تصمیم گیرنده نهایی كیست؟
- مطلب مرتبط
نگاه حاكمان اسلامی به اقلیتهای دینی در آستانه انتخابات

پدر دانشجوی دربند فرزندش را به استقامت در برابر دژخیمان فراخواند

کميته گزارشگران حقوق بشر
پرونده دانشجوی زندانی محمد پوعبدالله به شعبه 28 دادگاه انقلاب ارسال شده است. مادر این دانشجوی زندانی با بیان این مطلب گفت:" طی هفته گذشته بارها با مراجعه به دادگاه انقلاب خواهان تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه شدم، اما قاضی اعلام کرد که پرونده وی به دادگاه ارسال شده است."
محمد پورعبدالله پیش تر نیز در سال 86، در جریان بازداشت گسترده دانشجویان چپ، بیش از 50 روز را در بازداشتگاه 209 زندان اوین به سر برده بود.
در هفته های گذشته، سایر بازداشت شدگان پرونده " آذرماه 86" نیز با دریافت احضاریه هایی به دادگاه احضار شده اند.
پدر محمد پورعبدالله که فرزندش هم اکنون بیش از 100 روز است در بازداشت به سر می برد، با سرودن شعری برای وی، او را به استقامت فراخوانده است. پدر این دانشجو، زمانی این شعر را سرود که پسرش را در دادگاه انقلاب، با دست بند و وضعیت نامناسب مشاهده کرد. این شعر در زیر می آید:"
هستی
ترا دوست دارم
نه زانکه تعلقی به من داری
ترا دوست دارم
زانگونه که هستی
ترا می ستایم
زانکه در جستجوی خویشی
ترا که سیاوش وار از آتش گذر می کنی
تا بی گناهیت،معصومیتت و ایمان خود را عیان سازی
آنروز هم
که در داد سرای عدالت؟!
با دستبندی همره سوداگران
در کنج دیوار سنگی پا برهنه لمیده شدی
چشمان مهربانت را پیامی بود
که آوای مرغ آمین را ندا میداد
آنروز
زندگی،ترس،ایمان
معنای دگری داشت
آنروز
ساختن و ساخته شدن نمای دگری داشت
و دگر روز را به یاد آر
که در کنج سلول انفرادی-بهای
(ش)شرافت
(ک)کرامت
(ن)نه گفتن
(ج)جوانی
(ه)همت را
چگونه پرداختی و
ققنوس وار بر خاستی
اینک بیاندیش
که کج اندیشان را ابایی نیست،مرامی نیست
اینک بیاندیش
چگونه زیستن را
در دامگه صیادان
اینک بیاندیش
که آسمان عشقت ستارگانی دارد
که چشم انتظار نور تواند
آری زندگی را دو باید
به یک تجربه آموختن
وان دگر به کار بستن

جوان دیگری را زیر شکنجه به قتل رساندند

آینده نیوز: در حالي كه نيروي انتظامي شاهرود علت مرگ يك جوان 25 ساله به نام عباس صديقي در بازداشتگاه كلانتري 11 اين شهر را خودكشي از طريق دارزدن با بند شلوار اعلام كرده است اما خانواده اين جوان در نامه اي به فرماندهي نيروي انتظامي استان سمنان اين موضوع را رد كرده و علت مرگ وي را ضرب و شتم عنوان نموده اند.
خانواده این جوان در نامه اي خطاب به فرمانده نيروي انتظامي استان سمنان نوشته اند:
در مورخ 1/3/88 ساعت 12 صبح از كلانتري 11 ميدان آزادي شاهرود با منزلمان به نام زينب صديقي تماس گرفته و اعلان كردند مدارك شناسايي فرزندتان عباس صديقي را به كلانتري 11 بياوريد و پس از مراجعه به كلانتري 11 و آگاهي مدارك شناسايي فرزندم را گرفته و گفتند ايشان ممنوع الملاقات مي باشد و جواب درستي در خصوص سلامتي ايشان و علت بازداشت ندادند و مجددا شنبه صبح با مراجعه به كلانتري 11 و آگاهي شاهرود گفتند حال ايشان خوب نيست و به بيمارستان برويد پس از مراجعه به بيمارستان مشخص گرديد فرزندمان عباس صديقي فوت كرده است و جاي تعجب است كه يك جوان 25 ساله بدون اطلاع به خانواده و انجام هيچگونه جرم و خلافي در پاسگاه انتظامي به قتل رسيده است و با بررسي جسد و لباسهاي پاره شده نيز جاري بودن خون از بيني و دهانش كاملا هويدا است كه چون از كتك كاري و ضربات متعدد كه در پاسگاه به ايشان وارد گرديده فوت كرده است لذا خواهشمند است دستور بررسي و تحقيق در خصوص قتل ايشان را صادر فرماييد و چرا در پاسگاه انتظامي كه بايد جاي امن باشد اينگونه متخلفين پا را از قانون فراترگذاشته و اينگونه فجايع ببار مي آوردند در پايان خواهشمند است مسببين اين قتل را دستگير و به مجازات رسانده و تا زماني كه علت مرگ و به قتل رساندن او مشخص نشود او را دفن نخواهيم كرد و ضمن مراجعه به تهران دفتر فرماندهي كل و رياست محترم قوه قضاييه تقاضاي كمك خواهيم كرد.
طبق گفته شاهدان عيني و خانواده صديقي، عباس صديقي كه با وانت نيسان خود كار مي كرده در مورخ 31 ارديهشت ماه براي انجام كاري به يكي از مغازه هاي خيابان شهيد صدوقي مراجعه مي كند كه در اين هنگام متوجه مي شود ماموران سد معبر شهرداري شاهرود در حال جمع آوري وسايل يكي از دستفروش هاي اين خيابان هستند. وي كه از اين كار ماموران عصباني شده بوده با آنان درگير مي شود و آنان نيز اقدام به ضرب و شتم وي كرده و وي را با وضعيت بسيار بدي به كلانتري 11 منتقل مي كنند.
عباس صديقي در غياب پدرش كه 8 – 9 ماه پيش فوت كرده است سرپرستي مادر و پنج برادر و خواهر خود را بر عهده داشته است.

آخرین وضعیت بهروز جاوید تهرانی

فعالان حقوق بشر در ایران
بهروز جاوید تهرانی بعد از 23 روز با خروج از سلول انفرادی به اعتصاب غذای خود پایان داد.
روز گذشته بهروز جاویدتهرانی زندانی سیاسی‌ که پنجمین سال زندانی بودن خود را در زندان رجایی شهر کرج سپری می‌کند، با انتقال به بند عمومی به اعتصاب غذای خود بعد از 23 روز پایان داد. وی در این مدت در سلول انفرادی در حالی که با دست‌بند و پابند زنجیر شده بود، چندین بار توسط ماموران زندانی رجایی‌شهر مورد ضرب‌وشتم شدید قرار گرفت.
این زنداین سیاسی هم‌اکنون به بند عمومی 6 زندان رجایی‌شهر منتقل شده است. بهروز جاوید‌تهرانی در حالی پنجمین سال زندان خود را در زندان رجایی‌شهر سپری می‌کند که تا این موقع هیچ‌گاه حق استفاده از مرخصی را نداشته و مسئولین زندان فشارهای زیادی را بر وی تحمیل می‌کنند. وکیل مدافع وی نیز علیرغم پیگیری تاکنون موفق به ملاقات با ایشان نشده است.
لازم به توضیح است در تاریخ 14 اردیبهشت ماه به علت برخورد مسئولان زندان برای انتقال وی به بند دیگری و متعاقباً مقاومت وی فشارها بر این زندانی افزایش یافت، از تاریخ مورد اشاره وی به سلول انفرادی منتقل شد و دو نوبت مورد ضرب و شتم مسئولان زندان قرار گرفت وی مدت بیست و سه روز را در اعتصاب غذا برای اعتراض به شرایط مذکور به سر برد.

۱۳۸۸ خرداد ۶, چهارشنبه

ضرب و شتم و شکنجه جسمی یک زندانی سیاسی

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
بنابه گزارشات رسیده از بند 2 زندان گوهردشت کرج ، زندانی سیاسی افشین بایمانی مورد یورش گارد زندان قرار گرفت و آماج انواع باتومها آنها گردید و سپس به بند 5 زندان گوهردشت یکی از بدترین بندهای این زندان منتقل شد. زندانی سیاسی افشین بایمانی روز چهارشنبه 6 خرداد ماه ،گارد زندان به سلول این زندانی سیاسی یورش بردند و او را آماج باتومهای خود قرار داد و وحشیانه وی را مورد ضرب وشتم قرار دادند. این زندانی سیاسی بی دفاع در حالی که مورد هجوم تعداد زیادی از گارد زندان قرار گرفته بود و از هر طرف مورد اصابت باتوم های آنها قرار داشت کشان کشان به دفتر حسن آخریان رئیس بند 2 بردند. در اثر این ضرب وشتم بدن او کبود شده و دست او دچار آسیب جدی شده است و همچنین از ناحیه پا و کمر دچار خونریزی شده است.هنگامی که او را به دفتر حسن آخریان بردند در آنجا با اهانت افرادی که در آن دفتر بودند مواجه شد وهمچنین آماج باتوم های آنها قرار گرفت . نبی الله فرج نژاد خطاب به آقای بایمانی گفت : منافق کثیف به تو درسی خواهیم داد که آنرا فراموش نکنی درسی که به رفیقت ساران دادیم . علی محمدی معاون زندان به آقای بایمانی گفت : ما اینجا صد تا صدتای شما را به درک واصل می کردیم می بینی که آب از آب تکان نخورد. رجب علی آجیر در ادامه صحبتهای بقیه به زندانی سیاسی بایمانی گفت: اگر به ما اجازه می دادند ما خون شماها را می خوردیم. پس از هر اهانت توسط افراد زیر که هر کدام باتومی در دست داشتند برای مدت طولانی آقای بایمانی را مورد ضرب وشتم قرار می دادند. وضعیت جسمی اقای بایمانی بسیار حاد است .خطر جدی جان این زندانیا سیاسی را تهدید می کند . اقدامات جنون آمیز که در سالهای اخیر بی سابقه است و پاسدارن زندان علنان زندانیان سیاسی را تهدید به مرک می کنند.افرادی که آقای بایمانی را مورد ضرب وشتم وحشیانه قرار دادند عبارتند از : علی محمدی معاون زندان،کرمانی رئیس حفاظت و اطلاعات،نبی الله فرج نژاد معاون حفاظت و اطلاعات ،رجب علی آجیر رئیس دارالقران،جعفری فرمانده گارد زندان و حسن آخریان رئیس بند 2 زندان گوهردشت کرج بودند . این دستورات توسط علی حاج کاظم رئیس زندان گوهردشت کرج صادره شده بود.این فرد در ماهای اخیر در لوای زیارت به مکه در عربستان و به شهرهای مختلف در عراق و سوریه با نام های مختلف سفر می کند .گفته می شود این فرد قبلا از معاونین لشکر محمد رسول الله بوده و ماموریتهایی در این کشورها تحت لوای زیارت انجام میدهد . آخرین ماموریت این فرد چند ما ه پیش به مکه در عربستان بود.گزارشاتی حاکی از آن است که زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی به بند 6 زندان گوهردشت کرج منتقل شده استفعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، یورش وحشیانه و مورد شکنجۀ جسمی قرار دادن زندانی سیاسی افشین بایمانی و انتقال او به بند 5 زندان گوهردشت که هدفی جزء حذف فیزیکی این زندانی نیست را محکوم می کند و از هموطنان در داخل و خارج کشور برای نجات جان زندانی سیاسی استمداد می طلبد و همچنین از کمیسر علی حقوق بشر برای نجات جان زندانیان سیاسی زندان گوهردشت خواستار دخالت فوری است .
6 خرداد 1388 برابر با 27 می 2009شرایط زندانی فوق به سازمانهای زیر گزارش شد
-عفو بین الملل
- کمیسر عالی حقوق بشر
- دیدبان حقوق بشر
. سازمان جهانی علیه شکنجه

اتحادیه اروپا نقض آزادی مذهبی در ایران را محکوم کرد


اتحاديه اروپا به طور مشخص به استمرار اذيت افرادی توسط مقام‌های ايرانی اشاره دارد
که به طور قانونی اعتقادات مسيحی خود را بيان و ابراز می‌دارند.


جمهوری چک به عنوان رئيس دوره‌ای اتحاديه اروپا با صدور بيانيه‌ای از طرف کشورهای عضو اين اتحاديه، نقض آزادی مذهبی در ايران را محکوم کرده و نگرانی شديد خود را از افزايش موارد نقض آزادی مذهبی اعلام کرد.به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از رادیو فردا، اتحاديه اروپا به طور مشخص به استمرار اذيت افرادی توسط مقام‌های ايرانی اشاره دارد که به طور قانونی اعتقادات مسيحی خود را بيان و ابراز می‌دارند.
در بيانيه اتحاديه اروپا آمده است که بر طبق گزارش‌های موجود، شهروندان ايرانی با نام‌های هاميک خاچيکيان، جمال قاليشورانی، نادره جمالی در ژانويه ۲۰۰۹ دستگير شدند. به همين ترتيب است موارد مربوط به مرضيه اميری‌زاده، مريم رستم‌پور که در ماه مارس ۲۰۰۹ دستگير شدند. و همچنان بدون تفهيم اتهام در بازداشت به سر می‌برند،
همچنين در اين بيانيه که روز دوشنبه صادر شده، آمده است که در ماه مارس ۲۰۰۹ سيد علاء‌الدين حسين، همايون شکوهی، و سيد امير باب‌اناری به هشت ماه حبس ( تعزیری که به مدت ۵ سال به حالت تعلیق درآمده است) محکوم شده‌اند. اين بيانيه در پايان بند نخست خود نتيجه می‌گيرد که بر حسب شواهد موجود هدف اين گونه شدت عمل‌ها، سرکوب آزادی انتخاب و ابراز باورهای مذهبی است.اتحاديه اروپايی در ادامه اين بيانيه نگرانی خود را از بابت وضعيت هفت عضو جامعه بهايی ايران تکرار کرده است. اين افراد، يعنی فريبا کمال‌آبادی،جمال‌الدين خانجانی، عفيف نعيمی، سعيد رضايی، مهوش ثابت، بهروز توکلی و وحيد تيزفهم، اکنون بيش از يک سال است در بازداشت به‌ سر می‌برند و با اتهام‌های مهمی روبرو هستند.در دنباله اين بند بيانيه آمده است که در مورد برخورد با جامعه بهايی نيز شواهد حاکی از آن است که اذيت آنها به منظور پايمال کردن هويت بهايی و متوقف کردن فعاليت‌های جامعه بهايی صورت می گیرد. علاوه بر اين، گزارش‌هايی دال بر مزاحمت و آزار اعضا جامعه بهايی از جانب مقامات رسمی، از جمله بازداشت‌، احضار نيروی انتظامی، و سخت‌گيری برای اعلام برائت از جامعه بهايی نگرانی‌های مرتبت با اين موضوع را تشديد می‌کند.در بند بعدی بيانيه اتحاديه اروپا از ادامه بازداشت روحانی شيعه، سيد حسين کاظمينی بروجردی، و چند تن از هواداران وی که به دليل فعاليت‌های مذهبی در زندان به سر می‌برند، ابراز نگرانی شده است. در اين بيانيه آمده است که بر طبق گزارش‌های موجود به‌رغم شرايط نامطلوب جسمی، از بستری شدن اين روحانی ناراضی در بيمارستان جلوگيری به عمل آمده است.اين بيانيه که علاوه بر کشورهای عضو به تأييد کشورهای ترکيه، کرواسی، آلبانی، ايسلند، ليختن‌اشتاين، نروژ و اوکراين نيز رسيده است در پايان از مقام‌های ايرانی می‌خواهد که به تعهدات بين‌المللی خود عمل کنند و ضمن پاس داشت آزادی مذهب، از اذيت افرادی که به فعاليت‌های برحق مذهبی مشغولند، دست بردارند. اتحاديه اروپا در اين بيانيه همچنين از مقام‌های ايرانی خواستار آن شده که به وظيفه خود در قبال سلامتی افرادی که در بازداشت يا زندان هستند، عمل کنند.

تکلیف آنهایی که هرگز درباره مسیح نشنیده اند چیست؟

این عقیده که رهایی و نجات تنها از طریق مسیح امکانپذیر است در عهد جدید نیز تاکید شده است (برای نمونه می توانید به آیات acts 4: 12 , Eph 2: 12 مراجعه نمایید.) این اعتقاد باعث می شود که سوالات زیادی درباره تقدیر و سرنوشت افرادی که تا به حال بشارت انجیل را نشنیده اند مطرح شود.
حال باید دید که مشکل اصلی چیست. جامع گرایانها (Universalist) دلایلی ارائه می کنند و بیان می دارند که دو نظریه زیربا هم ازلحاظ منطقی ناسازگار هستند:
1- خداوند تماما قدرت مطلق و محبت است. 2- برخی از مردم هرگز در مورد کلام خدا نمی شنوند و به همین دلیل نجات نمی یابند.
اما به چه علت 1 و 2 با هم ناسازگارند؟ اگر این افراد ادعا می کنند که این دو نظریه از لحاظ مفهوم با هم در تضادند حتما دلایلی دارند که بیان نمی دارند و مخفی نگاه می دارند زیرا ناسازگاری آشکاری در بین این دو قضیه وجود ندارد.
با وجود اینکه جامع گرایانها آماده ارائه دادن دلایل خود نیستند، منطق مسئله را می توان از طریق نکات زیر مورد بررسی قرار داد: 3. اگر خداوند قدرت مطلق است می تواند دنیایی را خلق کند به طوری که در آن همه کلام خدا را بشنوند و بدون پرداخت هیچ بهایی نجات یابند.4. اگر خداوند تماما محبت است دنیایی را ترجیح می دهد که در آن همه کلام خدا را بشنوند و رایگان نجات یابند.
اما آیا هر دوی این نظریه ها لزوما درست هستند؟ مثلا فرضیه 3 را در نظر بگیرید، مسلما خداوند می توانست جهانی را خلق کند که در ان همه کلامش را بشنوند اما از آنجایی که مردم برای زمان طولانی در آزادی هستند هیچ تضمینی وجود ندارد که تمام افراد در چنین جهانی بدون پرداخت هیچ بهایی نجات یابند. در حقیقت هیچ دلیلی وجود ندارد تا این طور فکر کنیم که تعادل و توازن میان افراد دارای نجات و افراد فاقد نجات در چنین جهانی بهتر از توازن میان این دو دسته در جهان واقعی است. پس این نظریه به کلی نادرست است.
اما در رابطه با نظریه چهار چه می توان گفت؟ ایا این نظریه لزوما درست است؟ بیایید اینگونه فرض کنیم که جهانهای گوناگونی از نظر خداوند وجود داشته باشند که در آنها افراد همه به راحتی درباره بشارت انجیل بشنوند و آزادانه آن را بپذیرند. حال باید دید که ایا این مسئله که وجود خداوند سرتاسر محبت است باعث می شود که او برخی از این جهانی ها را به جهانی که افراد در آن نجات نمی یابند ترجیح دهد؟ خیر لزوما در چنین جهانهایی نیز نقصهایی وجود دارد که آنها را مطبوع نمی سازد. برای مثال فرض کنید که در دنیایی که همه آزادند و به کلام خدا ایمان دارند و نجات یافته اند افراد زیادی وجود نداشته باشند و عده ای انگشت شمار باشند. آیا خدا باید چنین جهانهایی را که در آن افراد کمی وجود دارند به جهانی که در آن افراد زیادی به کلامش ایمان دارند و نجات یافته اند و برخی نیز آنرا آزادانه رد می کنند و از نجات محروم می شوند ترجیح دهد؟ خیر بنابراین این نظریه نیز کاملا درست نیست.
از آنجایی که خداوند وجودی سرشار از عشق و محبت دارد می خواهد که افراد بیشتری تا جایی که ممکن است نجات یابند و افراد کمی از نجات محروم بمانند. پس هدف او رسیدن به تعادل میان این دو گروه می باشد به طوری که عده بیشتری در راه به دست آوردن تعداد مشخصی از نجات یافتگان نجات را از دست ندهند. ممکن است خداوند برای اینکه گروهی از مردم را که نجات یافته اند خلق کند لازم باشد که گروهی را نیز خلق کند که فاقد نجات باشند. شاید اینطور برداشت شود که خداوندی که سرتاسر محبت است ممکن نیست افرادی را خلق کند که از ابتدا می داند که آنها نجات را نخواهند یافت. اما چه کسی نجات خواهد یافت اگر تنها گروه خاصی کلام خدا را شنیده باشند؟ ما از کجا بدانیم که چنین افرادی وجود دارند؟ پس منطقی است اگر اینطور تصور کنیم که افرادی که هرگز درباره کلام خدا نشنیده اند اگر حتی درباره آن می شنیدند نیز به آن ایمان نمی آوردند. حال اگر اینگونه به قضیه بنگریم که خداوند اینطور در نظر گرفته که افرادی که درباره کلامش نشنیده اند افرادی هستند فاقد نجات و حتی اگر در مورد آن می شنیدند باز هم به آن ایمان نمی آوردند، می توانیم اینگونه نتیجه گیری کنیم که:
خداوند جهانی را خلق کرده که در آن توازنی مناسب میان افراد نجات یافته و افراد فاقد نجات وجود دارد و افرادی که هرگز درباره کلام خدا نمی شنوند و نجات نیافته اند حتی اگر کلام خدا را می شنیدند نیز به آن ایمان نمی آوردند، تا حال این نظریه درست است و نشان میدهد که هیچ تضادی میان قدرت و محبت خداوند و این حقیقت که افرادی که درباره کلام خدا نمی شنوند فاقد نجات هستند وجود ندارد.
Chad Owen Brand

آخرین وضعیت بهروز جاوید تهرانی

فعالان حقوق بشر در ایران
زندانی سیاسی، بهروز جاوید تهرانی از تاریخ 14 اردیبهشت ماه سال جاری به سلول های انفرادی بند 1 زندان رجایی شهر کرج منتقل شده است و بیست و دومین روز اعتصاب غذای خود را سپری میکند.
محمد اولیایی فرد، وکیل مدافع جاوید تهرانی به مجموعه گفت روز گذشته به دادگاه انقلاب و معاونت امنیت استان تهران جهت اخذ مجوز برای دیدار با این زندانی مراجعه کرده است.
حسن حداد معاونت امنیت استان تهران با عنوان مشغله کاری با وکیل مدافع این زندانی ملاقات ننموده و مسئولان دفتر از آقای اولیایی فرد درخواست میکنند که تقاضای خود را به دفتر بسپارد و حداقل یک هفته دیگر برای پاسخ مراجعه کند.
این وکیل دادگستری عنوان داشت که به صورت شفاهی و هم به صورت کتبی نامه ای در خصوص هشدار نسبت به وضعیت نگران کننده جاوید تهرانی به دادگاه ارائه کرده است و خواهان تسریع روند اداری و تحقق امکان ملاقات با موکل خود با قید فوریت شده است.
محمد اولیایی فرد همچنین به مجموعه گفت تنها اطلاع کسب شده در طی بیست و دو روز گذشته به ملاقات کوتاه مدت خانواده این زندانی در تاریخ 28 اردیبهشت ماه مربوط میشود که خانواده وی وضعیت جسمی وی را بسیار نامطلوب و نگران کننده مشاهده نموده بودند.
انتقال جاوید تهرانی به سلول انفرادی و اعتصاب غذای ایشان زمانی آغاز شد که وی حاضر به پذیرش انتقال خود به قسمت دیگری از زندان نشد و اقدام خشونت آمیز مسئولان زندان واکنش وی را در بر داشت، از زمان مورد اشاره به دلیل واهی فوق این زندانی سیاسی در انفرادی به سر می برد و دو نوبت مورد ضرب و شتم مسئولان زندان قرار گرفته است.
لازم به توضیح است بهروز جاوید تهرانی از سال 84 در دو پرونده با اتهاماتی نظیر عضویت در جبهه دموکراتیک ، اخلال در نظم عمومی، تبلیغ علیه نظام، ارتباط با یکی از احزاب اپوزیسیون به تحمل شش سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده است. وی پیش تر نیز در 18 تیرماه سال 78 بازداشت و متحمل 4 سال حبس تعزیری شده بود.
آقای جاوید تهرانی ایام محکومیت خود را در زندان امنیتی رجایی شهر کرج سپری می نماید و علیرغم آسیب های جسمی متعدد از حق درمان و مرخصی تاکنون محروم بوده است.

وضعیت وخیم یک زندانی سیاسی زن در اوین

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
بنابه گزارشات رسیده از بند زنان زندان اوین، خانم حمیده نبوی از دستگیر شدگان بیستمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی سال 1367 از بیماری حساسیت مزمن رنج می برد و بدلیل تاثیر گذار نبودند داروها شرایط جسمی او حد می باشد.زندانی سیاسی حمیده نبوی از بیماری حساسیت مزمن رنج می برد.او قبل از دستگیری زیر نظر پزشک متخصص بود و با انجام آزمایشات متعدد داروی موثری را برای وی تجویز می نمود.ولی از زمانی که به زندان اوین منتقل شده است از امکان معالجه پزشک متخصص محروم بوده و داروهایی که قبل از دستگیری تجویز شده است دیگر تاثیر گذار نیست.این مسئله باعث شده که شرایط جسمی خانم نبوی بدلیل بی تاثیر بودن داروها حاد شود،و بهداری زندان از درمان جدی او تا به حال خوداری می کند.خانم نبوی طبق قوانین مجود زندانی که بیش از نیمی از دوران زندان خود را گذرانده باشد می تواند از آزادی مشروط برخوردار باشد. ولی بازجویان و قاضی های وزارت اطلاعات این حق را از او سلب کرده اند. از طرفی دیگر زندانی سیاسی حمیده نبوی از اوایل سال 1388 تا به حال از ملاقات با فرزندش رویای 5 ساله محروم بوده .این کودک خردسال علاوه بر اینکه محبوس بودن مادرش را در شرایط سخت عاطفی باید تحمل کند از ملاقات با مادرش نزدیک به 3 ماه است که محروم است. بازجویان وزارت اطلاعات و صداقت رئیس زندان اوین علاوه بر فشارهای طاقت فرسا در زندان بر زندانیان سیاسی زن مانند محرومیت از درمان و بکار بردن آن به عنوان اهرم فشار بر علیه زندانیان سیاسی زن ،وضعیت اسف بار غذای زندانیان به لحاظ کمی و کیفی، چندین برابر شدن ظرفیت سلولها که زندانیان در آن قرار دارند ، دریغ داشتن حداقل امکانات بهداشتی از آنها اکتفا نکرده بلکه حتی کودکان خردسال را از دیدن مادرانشان محروم می کنند.لازم به یادآوری است زندانی سیاسی حمیده نبوی قصد داشت در مراسم بیستمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی 1367 شرکت کند . او در شعاع چند کیلومتری از خاوران متوقف و مورد بازخواست قرار گرفت آنها همچنین کارت شناسائی اش را ضبط کردند . در 16 مهرماه 1387 با یورش وحشیانه مامورین وزارت اطلاعات در یکی از خیابانهای تهران همراه با دختر 5 ساله اش دستگیر وساعتی بعد دخترش را رها کردند و او را به بند 209 زندان اوین منتقل کردند . خانم نبوی به اتهام قصد شرکت کردن در مراسم بیستمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی سال 1367 به حکم سنگین و غیر انسانی یک سال زندان محکوم شد.همچنین عضو دیگر این خانواده به نام سید ظهور نبوی بدلیل نوشتن سلسله مقالاتی در مجله سراسری سرزمین آریائی به 4 سال زندان محکوم شد و در حال حاضر در بند 350 زندان اوین زندانی است.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ، ادامه بازداشت، محرومیت از درمان که باعث ایجاد شرایط حاد جسمی شده و محروم کردن فرزند خردسال اش از ملاقات با مادرش را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات عملی برای آزادی فوری و بی قید و شرط این زندانی است.
6 خرداد 1388 برابر با 27 می 2009شرایط زندانی فوق به سازمانهای زیر گزارش شد
1-عفو بین الملل
2- شورای حقوق بشر سازمان ملل
3- کمیسر عالی حقوق بشر
4- دیدبان حقوق بشر
5. سازمان جهانی علیه شکنجه

اتهام محاربه به دو فعال دانشجويی دربند

فعالان حقوق بشر در ایران
در تاریخ 4 خردادماه ، شبنم و فرزاد مددزاده ، دو زندانی و فعال دانشجویی به بازپرسی شعبه 3 امنیت دادگاه انقلاب تهران فرخوانده شدند. در این تاریخ آخرین دفاع این دو متهم در مرحله بازپرسی اخذ شد. به گفته وکیل این دو زندانی هر دو متهم با تاکید مجدد بر بی گناهی خود اتهامات وارده را رد نمودند.
محمد اولیایی فرد، وکیل مدافع شبنم و فرزاد مددزاده در گفتگو با مجموعه، اتهامات تفهیم شده به موکلان خود را محاربه بر اساس اصل 186 و تبلیغ علیه نظام بر اساس اصل 500 قانون مجازات اسلامی عنوان داشت.
وی ضمن بی مصداق خواندن اتهام سنگین محاربه برای این دو زندانی معتقد است "چون دو اتهام در یک راستا و بر اساس یک عمل وارد شده بنابراین نمی توان برای یک عمل دو اتهام و مجازات متفاوت در نظر گرفت و از نظر بنده این اتهامات وجاهت قانونی ندارد" وی عنوان میدارد که بر همین این اساس به بازپرس مربوطه نیز تذکر لازم را دادم .
این وکیل دادگستری خاطرنشان می کند که پیش تر با موافقت بازپرس شعبه سه امنیت قرار بود وثیقه سنگین شبنم مددزاده به دلیل عجز خانواده از تودیع به قرار کفالت 50 میلیونی تبدیل شود. این موضوع با مخالفت معاونت امنیت استان تهران متوقف ماند و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه ارسال خواهد شد.
لازم به ذکر است شبنم مددزاده، عضو شوراي مرکزي انجمن اسلامي دانشگاه تربيت معلم تهران (دبير سياسي اين انجمن) و نايب دبير شوراي تهران دفتر تحکيم وحدت است که از تاریخ اول اسفند ماه به شکل نامعلومی بازداشت و به بند امنیتی 209 زندان اوین منتقل شد. همزمان، فرزاد مددزاده ، برادر این فعال دانشجویی در روز بازداشت ایشان طی تماسی به کلانتری مورد اشاره جهت پیگیری وضعیت خواهر خود مراجعه کرده بود نیز بازداشت گردید. هر دو متهم هم اکنون در بند امنیتی 209 زندان اوین نگهداری می شوند.

به مزایده گذاشتن قبرستان بهاییان در مازندران

فعالان حقوق بشر در ایران
قبرستان بهائیان روستای ایول واقع در جاده ی ساری- کیاسر- به طرف سمنان کیلومتر18 برای فروش به مزایده گذاشته شد.
این مطلب از طریق دو روزنامه ی کثیرالانتشار همشهری و ایران از تاریخ 26/2/88 لغایت 3/3/88 درج و تاریخ مزایده نیز 5/3/88 اعلام و منبع آن سازمان «اموال و املاک ستاد» اعلان شده است.
آخرین نشر در خصوص این مزایده در روزنامه ی همشهری به تاریخ 3/3/88 سال هفدهم شماره ی 4842 در صفحات اول وصفحات 22 تا27 قابل رویت است.
همچنین مطلب مورد نظر، در صفحه ی 25 شماره ی فوق روزنامه ی همشهری، در ذیل مازندران ردیف 1 چنین آمده است:
آدرس: ساری-کیاسر- به طرف سمنان- کیلومتر 18 روستای ایول- پشت خانه ی بهداشت
شماره ی پرونده : 1870
نوع ملک: زمین
کاربری ملک: بافت مسکونی
متراژ عرصه : 941
مبلغ پایه ی مزایده: 250000000 ریال با شرایط نقد و اقساط
توضیحات:فاقد سند مالکیت و به صورت قولنامه ای واگذار می گردد.
لازم به ذکر است این قبرستان قدمت 100 ساله دارد که بهائیان روستای ایول اموات خود را در این مکان دفن می کردند. در سال 1362، بیست خانواده ی بهائی کشاورز ساکن این روستا همزمان با اوج گرفتن تحرکات بر علیه این جامعه مذهبی توسط افراد متعصب و محرک از روستای خود بیرون شدند به طوریکه خانواده های مزبور جهت حفظ اعتقادات خود مجبور شدند کل مایملک خویش را رها کرده و روستا را ترک نمایند.
در این راستا اقدامات 26 ساله این روستاییان، شکایت در مرکز استان مازندران و شهرستان کیاسر و هم چنین به اولیای امور مملکتی به نتیجه نرسیده و موفق نشدند که به روستای خویش بازگردند. منازل مسکونی آنان در طی این دوره تقریبا ( 90%) کاملا تخریب گردیده است که بعضاً طعمه ی حریق تعمدی گشته. و حال قبرستان آنان را از طریق مزایده به فروش گذاشته اند.

اعدام یک نوجوانان دیگر در ایران

سایت روز: پسر بیست ساله ای به نام (ع.ح) که در ۱۷ سالگی مرتکب جرم شده بود هفته گذشته در زندان عادل آباد شیراز به دار آویخته شد . محمدرضا حدادی هم که در زیر ۱۸ سالگی حکم اعدام دریافت کرده، در آستانه اجرای حکم اعدام در این زندان قرار گرفته است.
در حالی که خبرها حکایت از احتمال اعدام محمدرضا حدادی در روز چهارشنبه ۶ خردادماه ۸۸ دارد، که از سن ۱۵ سالگی با اتهام قتل در بازداشت به سر می برد، روزنامه خبر جنوب در شماره روز پنج شنبه خود از اعدام پسر بیست ساله ای خبر داده است که در سال ۱۳۸۵ یعنی در سن ۱۷ سالگی مرتکب جرم شده و حکم اعدام دریافت کرده بود.
این روزنامه با نوشتن علامت اختصاری نام این پسر “ع. ح”، خبر اعدام او را که یکی از چهار اعدامی روز چهارشنبه زندان عادل آباد شیراز بود، اعلام کرده است.
محمد مصطفایی که وکالت محمدرضا را برعهده دارد از بررسی پرونده موکلش در شعبه ۱۷ دیوانعالی کشور خبر داده و گفته است: در پرونده اتهامی موکلم ایرادهای بسیاری وجود دارد که شعبه ۱۷ دیوانعالی کشور در حالی رسیدگی به موضوع است. مراتب رسیدگی به موضوع و مطالبه پرونده از طریق این شعبه به دادسرای متصدی اجرای حکم محمد رضا حدادی از طریق فکس ارسال شده است. ا
این دستور ریاست شعبه ۱۷ دیوانعالی کشور حکایت از توقف آن دارد که لازم است پرونده مورد رسیدگی مجدد قرار گیرد و نباید حکم قصاص محمد رضا اجرا گردد ولی متاسفانه گویا قصد گرفتن جان این نوجوان از سوی اجرای احکام و دادستان شیراز وجود دارد.
وی همچنین خبر داده که زمان اجرای حکم موکلش به وی ابلاغ نشده است.
به این ترتیب بعد از اعدام دلارا دارابی در رشت که نخستین اجرای حکم اعدام محکومان زیر ۱۸ سال، در سال ۸۸ خورشیدی بود ( که بعد از ۱۸ سالگی اعدام می شوند)، زندان عادل آباد شیراز دومین اعدام را برای فردی که در زیر ۱۸ سالگی حکم اعدام گرفته، اجرا کرده و در صدد اجرای سومین حکم اعدام است.
زندان عادل آباد شیراز پیش از این نیز حکم محمد موسوی و بهنام زارع را که در زیر ۱۸ سالگی مرتکب جرم شده و حکم اعدام گرفته بودند اجرا کرده؛این زندان هم اکنون، به جز محمد رضا حدادی، چند نوجوان محکوم به اعدام دیگر ، از جمله ابو مسلم سهرابی و زر بی بی خواجه را نیز در بندهای خود دارد.

بی خبری مطلق از فعال دانشجويی در بند مخوف 209

کميته گزارشگران حقوق بشر
علی کلایی، فعال دانشجویی که در تاریخ 20 اردیبهشت ماه در دادگاه انقلاب بازداشت شده بود، با وجود گذشت 15 روز همچنان به دلایل نامشخصی در بند 209 زندان اوین نگهداری می شود.
پیگیریهای خانواده کلایی و مراجعات مکرر آنها به دادگاه انقلاب نیز تاکنون بی نتیجه بوده است. گفتنی است، صبح امروز درحالی که مادر این دانشجوی زندانی، جهت اعتراض به ادامه بازداشت فرزندش قصد ملاقات با "سعید مرتضوی" را داشت،به وی وعده داده شد که صبح فردا، جهت ملاقات با معاونت دادستان" قاضی حداد" به دادگاه مراجعه نماید.
لازم به ذکر است، علی کلایی درحالی بازداشت شد که جهت رسیدگی به اتهامات مربوط به بازداشتش در آذرماه 86 به همراه وکیلش دکتر نعمت احمدی در شعبه 15 دادگاه انقلاب حضور یافته بود.