۱۳۸۸ خرداد ۱۰, یکشنبه

خدا تغییر ناپذیر است

همه ما دارای اشتباهاتی هستیم که احتیاج به تغییر و اصلاح دارند٬ اما خدا این چنین نمی باشد. او کامل است٬ احتیاج ندارد که چیزی صفات و خصوصیات او را تکمیل کند. خدا از هر جنبه کامل است.
میتوان در این آیات تفکر کرد:
اشعیا ۴۶: ۹ و ۱۰ ٬ مزمور ۳۳: ۱۱ و ۱۱۹: ۱۶۰ ٬ ملاکی ۳: ۶ و مزمور ۱۰۳: ۲۷
آیاتی از کلام خدا که درباره تغییر ناپذیری ماهیت خدا سخن می گویند٬ حقایقی را درباره خدایی که او را خدمت می کنیم به ما تعلیم می دهند. هنری تیسن در کتاب خود این اصول را بیان می کند ( الهیات تیسن٬ ترجمه فارسی٬ صفحه ۸۱ ) که من آنها را برای شما ذکر می کنم:
۱- چون خدا نامحدود٬ قائم به ذات و به هیچ چیز وابسته نمی باشد٬ بنابراین از هر تاثیری بالاتر است و هیچ احتمال تغییری در او وجود ندارد.
۲- برای خدا نه پیشرفت وجود دارد و نه انحطاط٬ چرا که او کمال مطلق است.
۳- قدرت خدا نمی تواند کم یا زیاد گردد٬ او نمی تواند حکیم تر یا مقدس تر بشود.
۴- خدا نمی تواند عادل تر٬ رحیم تر و با محبت تر از آنچه بوده و یا خواهد بود بگردد.
۵- او نمی تواند در رابطه اش با انسان تغییر نماید. او جهان را بر اساس اصول جاودانی که هرگز تغییر نمی کنند٬ اداره و کنترل می نماید.
از آنجا که خدا تغییر ناپذیر است٬ می توانیم زندگی خود را کاملاً به او سپرده٬ به کلام او اعتماد کنیم و با تمام موقعیتهایی که در زندگی پیش می آید٬ روبرو شده و مطمئن باشیم که او در تمام شرایط برای خیریت ما عمل می کند. ( رومیان ۸: ۲۸ ).
بعضی از آیات کتابمقدس از قبیل اعداد ۲۳: ۱۹ و ۱ سموئیل ۱۵: ۲۹ بیان می کند که خدا در اراده خود تغییر نمی دهد و در بعضی قسمتها می گوید که خدا از انجام کار مشخصی پشیمان شد ( ۱ سموئیل ۱۵: ۱۱ ٬ یونس ۳: ۹- ۱۰ ). این طرز برخورد خدا به مفهوم تغییر اساسی در خصوصیات و یا اهداف او نمی باشد. او همیشه از گناه متنفر است و همیشه گناهکار را دوست دارد. طرز رفتار خدا با انسان قبل از قبول نجات و بعد از آن تفاوت دارد. باید توجه داشت که خدا رفتار خود را با در نظر گرفتن تغییر انسان عوض می کند.
شخصی گفته است٬ زمانی که خورشید می تابد٬ اگر باعث نرم شدن واکس و یا خشک و سخت شدن گِل می گردد به این دلیل نیست که تغییری در خورشید روی می دهد٬ بلکه تغییر در مواردی روی می دهد که خورشید به آنها می تابد. ما می توانیم به تغییر ناپذری خدا در اهداف٬ سخنان و ماهیت او اعتماد کنیم. همانطور که خورشید باعث نرم شدن واکس و خشک و سخت شدن گل می گردد٬ همانطور تغییر ناپذیری خدا برای اشخاصی که قلبشان برای پاسخ مثبت به خدا نرم و باز است به خیریت و برای اشخاصی که قلبشان برای پاسخ مثبت به خدا سخت است باعث تباهی و سخت تر شدن قلب آنها می گردد.
سخن آخر:
کتابمقدس یعنی تنها کلام خدای زنده که قدوس است نیاز به ثابت شدن ندارد. کسانی که آن را بعنوان کلام ملهم خدا می پذیرند٬ نیازی به دلایل و شواهد ندارند و کسانی که آن را رد می کنند با هیچ مدرکی نیز متقاعد نخواهند شد.

مسیحیت چیست؟ ( 4 )

بسیاری از غیر مسیحیان تصور می کنند که مسیحیان به عوض این که فرمان های خدا را اطاعت کنند٬ به عیسی متوسل می شوند. ایشان بعضی اوقات به مسیحیان خرده می گیرند که رفتارشان با مردم به گونه ای است که گویا انسان در برابر اعمال خود مسئولیت کامل ندارد. ولی اعتقاد مسیحیان و تعلیمات پولس اینست که وقتی که خدا دنیا را خلق کرد همه چیز را بر طبق اراده خود آفرید٬ ولی نخستین انانها با این که می دانستند خدا از ایشان چه می خواهد از اطاعت او سرپیچی کردند. این طغیان و بی اطاعتی باعث جریان فساد در عالم گردید که به هر فردی که در آن جریان تولد می شود گشترش می یابد و تاثیر خواهد گذاشت. حتماً قبل از این که نوزاد به زبان بیاید فضای بی اطاعتی از خدا در او اثر گزارده است. رفتار افراد در یکدیگر عمیقاً تاثیر گذار است٬ بطوریکه بعضی اوقات در می یابیم که در نتیجه رفتار دیگران برای ما دشوار و حتی غیر ممکن است که به آنچه که راست و درست است عمل کنیم. مسیحیان معتقدند که همین وضع یعنی سرپیچی انسان از اوامر خدا تا حدی آزادی هر فرد بشر را محدود می سازد. اوامر خدا ساده و روشن است٬ ولی ما در زندان بی اطاعتی و تاریخ گناه گرفتار هستیم٬ مقصود من از عبارت اصلی یا (( ابتدائی )) یا (( ذاتی و جبلی )) همین است٬ یعنی گناهی که وجود دارد قبل از این که حتی ما عملی انجام داده باشیم.
تنها خدای خالق است که می تواند آزادی را به ما برگرداند تا بتوانیم اوامر او را اطاعت کنیم. چگونه این کار را می کند؟ وقتی که عیسی را در رحم مریم قرار داد٬ زندگی انسانی را بوجود می آورد که کاملاً مطیع اراده اوست٬ زیرا که زندگی بشری است که کاملاً از نیروی الهی مملو است. از این رهگذر عیسی به ما نشان می دهد که زندگی آدمی انطور که در حقیقت باید باشد چگونه است ولی او بیش از این هم عمل می کند٬ یعنی از این رو که اطاعت و نیکوئی او کامل است٬ می تواند با مردود شدن و حتی مرگ نیز روبرو گردد و خود را به خدا ( خدای پدر ) تقدیم نماید٬ تا در نتیجه جان نثاری او رابطه محبت بین خدا و بشریت دوباره برقرار گردد. مسیحیان ایمان دارند که هنگامی که عیسی به سوی صلیب شدن می رود کلیه درد و رنجی را که در نتیجه طغیان و سرپیچی و ضعف بشر بوجود امده است قبول می کند. در حقیقت او (( بهای ضعف بشر را می پردازد )). از این رو که وی با محبت این درد و رنج را قبول می کند٬ وضع بشر را تغییر می دهد و امکاناتی تازه برای او ایجاد می نماید. بدین معنی که دیگر لازم نیست آدمی از عدم توانایی خود در اطاعت نمودن و محبت کردن خدا مایوس و نومید باشد.
وقتی که نزد مسیح رفتیم و خواستیم با او متحد شویم٬ وقتی که در جایی که او هست ایستادیم و با عبارات او سخن گفتیم٬ روح القدس بار دیگر ما را آزاد خواهد ساخت که بر طبق اراده خدا زندگی کنیم. زمانی آزاد نبودیم٬ زیرا که تنها نوع مصاحبت بشری که وجود داشت مصاحبت در میراث گناه بود که در همه ما تاثیر گزار بوده است. ولی عیسی مصاحبتی از نوع تازه ایجاد می کند٬ یعنی رابطه و همبستگی با او که نیرومند تر از جریانات عمیقی خواهد بود که ما را به سوی گناه و طغیان سوق می دهد. پولس این همبستگی را (( خلقت تازه )) می نامد. یعنی این که ما قادر خواهیم بود از نو شروع کنیم.
ادامه دارد ...

جایگاه زنان و اقلیت مذهبی در قانون انتخابات نظام ولائی

باید خواستار تغییرات بنیادی شد. باید دنیای دیگری ساخت، دنیایی که هر فرد شایسته بتواند در انتخابات شرکت کند تا از میان دهها هزار مرد و زن فرهیخته و دارای دانش و شعور و شرافت و پاکی و وطن خواهی، کسانی که میتوانند داوطلب ریاست جمهوری شوند به انتخاب مردم کار اداره مملکت را بدست گیرد... آی گروه چهار نفری، آیا در میان شما کسی هست که چنین تعهدی را به ملت بدهد و به آن عمل کند!!؟ ...
داشتم به گزارش وزیر کشورِ ۱۶۰ میلیاردی گوش میدادم که اعلام میکرد از میان ۴۷۵ داوطلب ریاست جمهوری ( که ۴۲ نفر از آنان زن بودند)، تنها ۴ مرد واجد شرایط و مابقی همه فاقد صلاحیت تشخیص داده شده اند. یک محاسبه سرانگشتی میگوید کمتر از یک درصد از کسانیکه با پر کردن فرم داوطلبی ظاهرا نظام را قبول دارند، مورد پذیرش شورای نگهبان قرار گرفته اند و به گفته ی آقای خامنه ای که قبلا اعلام کرده بودند، آنها که زیر ذره بین شورای نگهبان قرار میگیرند همه صالحند . فکر میکردم چگونه است که فقهای شورای نگهبانِ منتخب آقای خامنه ای از بین ۴۷۵ داوطلب فقط چهار نفر را صالح تشخیص داده اند. باید دید این چهارنفر چه کسانی هستند و چه خدماتی به اسلام و ایران کرده اند که به چنین افتخاری نائل شده اند؟ بطور حتم این چهار نفر سوابق درخشانی داشته اند که از صالحین به شمار آمده اند. منتظر بودم نام این ۴ مرد صالح را از زبان وزیر محترم کشور بشنوم که اعلام فرمودند آقایان محمود احمدی نژاد، محسن رضایی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی. من که تا حدود زیادی از سوابق و گذشته ی این مردان صالح!! مطلع بودم، زیاد شگفت زده نشدم چون ٣۰ سال شاهد چنین گزینش‎هایی بوده ام اما وقتی به قانون اساسی و شرایط داوطلبان ریاست جمهوری مراجعه کردم دیدم در انتخاب این افراد مشکل از قانون اساسی است، زیرا در اصل ۱۱۵ قانون اساسی نظام ولائی آمده است که داوطلبان باید دارای شرایط زیر باشند: "رجال سیاسی مذهبی، ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر، مدبر و از همه مهمتر دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور." بنابراین طبق آنچه قانون اساسی جمهوری اسلامی میگوید؛ ۱- ۵۰ درصد مردم ایران، یعنی زنان از انجام این کار معاف میباشند. ۲- میلیون ها مسلمان غیرشیعه و غیر مسلمان ایرانی هم واجد شرایط نیستند. ٣- شیعه هایی هم که مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی یعنی ولایت مطلقه فقیه نیستند، حق جلوس روی صندلی ریاست جمهوری را ندارند. ۴- به فتوا و تشخیص فقهای شورای نگهبان( بگو آقای جنتی) فقط این ۴ نفر دارای حسن سابقه و امانت و ایمان بوده اند. حال پرونده‎ی این صالحین را ورق بزنیم و ببینیم اینها که مدیر و مدبر و امین و متقی و دارای حسن سابقه، شناخته شده اند در این ٣۰ سال چه کرده اند که به این افتخار نائل آمده اند. در پرونده آقایان از جمله این موارد به چشم میخورد: ۱- محمود احمدی نژاد: دانشجوی خط امام، یکی از پیشنهاد دهندگان اشغال دانشگاهها به بهانه انقلاب فرهنگی و اسلامی کردن آنها که منجر به دستگیری ، شکنجه، اخراج و اعدام هزاران دانشجو و استاد دانشگاه شد. همکاری با نیروهای امنیتی برای قلع و قمع دگر اندیشان ، استاندار اردبیل ، شهردار تهران و بالاخره ۴ سال ریاست جمهوری که اثرات آن اظهر من الشمس است. ۲- محسن رضایی: شرکت در سرکوب دگراندیشان و قومیت ها، فرماندهی سپاه در زمان جنگ و از عوامل ادامه آن پس از فتح خرمشهر و حمله به خاک عراق که منجر به کشته و مجروح و اسیر شدن صدها هزار ایرانی شد و صدها میلیارد دلار خسارت مالی به بار آورد. و دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام تا امروز ٣- جناب کروبی: از روز اول انقلاب مشاغل کلیدی از جمله مسئولیت بنیاد شهید، وکالت و ریاست مجلس را بر عهده داشت و یکی از عوامل وضع نابسامان فعلی میباشد. واقعه مخفی سازی اسلحه در ساک حجاج و کشتار آنها در سال ۶۶ در زمان سرپرستی ایشان روی داد. همچنین نقش او در پروژه عزل منتظری و نامه مورخه ۲۹/۱۱/۶۷ اش به همراه امام جمارانی و روحانی به منتظری از یادها نمیرود. ۴- جناب مهندس موسوی: عضو ارشد حزب جمهوری اسلامی، سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی، نخست وزیر نظام از سال ۱٣۶۰ تا ۱٣۶٨ و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی. در زمان مسئولیت او جنایات دهه شصت و کشتار تابستان سال ۶۷ صورت گرفته و باید او را یکی از عوامل ادامه جنگ و عوارض ناشی از آن نیز دانست. او همچنان پس از گذشت ۲۰ سال، ادامه جنگ و ورود به خاک عراق را کار درستی میداند و از کشتار دهه شصت دفاع میکند. علت اصلی اینکه این چهار نفر از میان ۴۷۵ نفر انتخاب شده اند این است که آنها وابسته به قبیله ای هستند که ٣۰ سال کشور را به این وضع انداخته. قبیله خودیها که تنها اطاعت امر میکنند و در فکر حفظ نظام هستند. آنچه نوشتم اعمال ظاهری این آقایان است و در پنهان چه ها کرده اند یقین دارم روزی در دادگاه افشا خواهد شد. به نظر شورای نگهبان، داوطلبان احراز سمت ریاست جمهوری باید دارای چنین سوابقی باشند تا مدیریت، مدبّریت، حسن سابقه و امانت و تقوای آنها اثبات گردد. * * * داشتم به فرمایشات جناب آقای خامنه ای در یکی از شهرهای کردستان گوش میدادم که مطالبی به این مضمون ایراد کردند: "خط قرمز ما اهانت به اهل سنت و مذاهب دیگر به دلیل اعتقادشان میباشد." آیا به نظر ایشان اینکه قانون اساسی میگوید: "داوطلبان ریاست جمهوری باید مومن و معتقد به مذهب رسمی کشور باشند". و در اصل ۱۱ قانون اساسی آمده: "دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و این اصل الی الابد غیر قابل تغییر است" و با توجه به این اصول که غیر از شیعه اثنی عشری از جمله اهل سنت، حق داوطلب شدن برای ریاست جمهوری را ندارند، بزرگترین اهانت به معتقدات این خواهران و برادران ایرانی که حدود ۲۰ درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند نیست؟ اصل ۱۰۹ قانون اساسی در صفات رهبر میگوید: "عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلامی". آیا پذیرش چنین تبعیضی که در قانون اساسی آمده، دور از عدالت اسلامی نیست؟ * * * داشتم به اصل ۱۱۱ قانون اساسی فکر میکردم که میگوید: "رئیس جمهور باید از رجال مذهبی و سیاسی باشد...". شورای نگهبان در تفسیر خود رجال را تنها به مردان اطلاق میکند و به همین دلیل هرگز یک زن را حائز شرایط ریاست جمهوری ندانسته است. این برداشت از قانون اساسی در حقیقت حذف حقوق ۵۰ درصد از جمعیت ایران است. آیا شورای نگهبان میپندارد لیاقت زنها برای اداره کشوری مثل ایران کمتر از مردان است؟ امروز روشن شده است که اگر زنان در تمام امور لایق تر نباشند، عقب تر نیستند. باید توهین و تحقیر زنان روزی متوقف گردد و زنان در کنار مردان، کارگران دست در دست معلمان، دانشجویان همگام با استادان، روستائیان همراه با شهرنشینان و همه و همه پس از ٣۰ سال تجربه، فریب این بازی ها را نخورند و اجازه ندهند این زنجیری که بوسیله قانون اساسی نظام ولائی به دست و پای آنها بسته شده و هر بار حلقه هایش تنگ تر میشود، بیشتر از این موجب تضییع حقوق مردان و زنان ایران گردد. * * * باید خواستار تغییرات بنیادی شد. باید دنیای دیگری ساخت، دنیایی که هر فرد شایسته بتواند در انتخابات شرکت کند تا از میان دهها هزار مرد و زن فرهیخته و دارای دانش و شعور و شرافت و پاکی و وطن خواهی، کسانی که میتوانند داوطلب ریاست جمهوری شوند به انتخاب مردم کار اداره مملکت را بدست گیرد. دین را از حصار حکومت بیرون کشند و هر کس به جایگاه خود برگردد. همه دست در دست هم این ویرانه را آباد کنند و نگذارند حقوقشان مورد تجاوز قرار گیرد و ریشه استبداد، استعمار و استثمار را برکنند و کشور را به استقلال و آزادی واقعی برسانند. آی گروه چهارنفری، آیا در میان شما کسی هست که چنین تعهدی را به ملت بدهد و به آن عمل کند!!؟ تو اگر بنشینی، من اگر بنشینم چه کسی برخیزد؟ - "مردم از میان نامزدهایی که صلاحیت آنها پس از عبور از ذره بین شورای نگهبان، اعلام خواهد شد، صالح ترین نامزد را برگزینند." (سخنرانی آقای خامنه ای در میدان آزادی سنندج، روزنامه اعتماد ملی، ۲٣ اردیبهشت ٨٨) - میرحسین موسوی: ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر تصمیم درستی بود. (مصاحبه با خبرگزاری مهر، ۱۳۸۸/۰۳/۰۲) - نمی‌شود این نظام را به آدم‌کشی در اول انقلاب متهم کرد. این نظام مظلوم بوده است... گروه‌های تروریستی تا پایان جنگ هم زیر نفوذ صدام علیه ما می‌جنگیدند و هنوز هم پشتیبانی آمریکا از آنها وجود دارد. نباید به مظلوم‌نمایی‌ آنها توجه کرد. چرا که اگر به قدرت برسند باز هم همان آش و همان کاسه است. ) سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان،وبسایت قلم نیوز، ارگان رسمی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، ۱۶ اردیبهشت ٨٨) - "اهانت به مقدسات شیعه یا سنی، خط قرمز نظام است و هیچکس چه شیعه و چه سنی، حق ندارد با غفلت یا از روی تعصب این خط قرمز را نادیده بگیرد. " (سخنرانی آقای خامنه ای در جمع مردم سقز، خبرگزاری ایرنا، ۱٣٨٨/۲/۲۹)

اسلام سیاسی و حقوق بشر در ایران

اخبار روز
مقدمه پس از گذشت بیش از یکصد سال از اولین پیروزی جنبش مشروطه طلبی درایران و فراز و نشیب های بسیاری که جامعه ایران در طول این دوره بویژه با روی کار آمدن پهلوی های پدر و پسر و گسترش مدرنیزم حتی با رهبری رضاپهلوی شاهد شکل گیری و توسعه آن بود، امروزه جامعه ایران در گریبان چنان ناسازه و پارادوکس های جدی است که روز بروز نهال توسعه را نحیف تر می سازد و شاخه های بی جان دمکراسی و سکولاریزم را می خشکاند. در مروری بر همه نهاد ها و نمادهای توسعه ای که در طول قرن حاضر شمسی تا پیش از انقلاب به ثمر رسید، مهمترین پرسش محوری در تبیین علل عقب ماندگی ایران این است که گلوگاه اصلی عدم توسعه و دمکراتیزه کردن و سکولاریزه شدن جامعه ایران چیست؟ برای پاسخ دهی به این پرسش هدف اصلی مقاله بررسی تطبیقی گذرایی است بر مبانی حقوقی اسلامی با حقوق بشر که در هردو نظام حقوقی محوریت تام و تمام دارد. اسلام سیاسی چگونه شکل گرفت؟ اسلام در قرآن از همان ابتدا دارای دو ماهیت مختلف بود. سوره ها و آیات قرانی در دوره مکی دارای جهت مهرآمیز و دعوت به خدای مهربانی بود که بخشنده همگان بود. پس از دهسال بعثت محمد و هجرت وی از مکه به مدینه و تشکیل اولین دولت اسلامی و دستیابی به قدرت سیاسی، ماهیت و جهت سوره ها و آیات قرانی نیز تغییر کرد. دراین دوره زندگی محمد و محتوای قران نیز جهت خشونت، تهدید و جنگ ورزی را بخود گرفت. ازاین زمان دین قالب شریعت بخود می گیرد. دراین فرایند محمد پیامبر به محمد خلیفه تبدیل شده و نطفه های امپراتوری و خلافت اسلامی شکل می گیرد. با شکل گیری اسلام سیاسی و پیوند آن با قدرت و پی ریزی بنیان های خشونت دینی و سیاسی تدریجا در طول ۲۰۰ سال نهادهای دینی سیاسی جدیدی با مضامین دینی- اسلامی شکل گرفتند: ۱. شکل گیری شریعت اسلامی متشکل از نظام حقوقی الهی و ازلی ابدی و تدوین تدریجی آن، ۲. تشکیل دادگاه شرع اسلامی، اجرای مجازات اسلامی و بوجود آمدن حاکم شرع که محمد اولین حاکم شرع بود، ٣. تشکیل نهاد جهاد بصورت رسمی و نیروی نظامی جهاد اسلامی و مرزگذاری بین مسلمانان و کفار، ۴. تشکیل مساجد برای ادای نماز جماعت و اتحاد و همبستگی مسلمانان و پدید آمدن نهاد امام جماعت ۵. درگیری بر سر قدرت و اختلاف بین خلفا و جانشینان محمد بین ۴ شخصیت اصلی اسلامی ابوبکر، عثمان، عمر و علی ۶. تشکیل مدارس و مکتب اسلامی برای تربیت روحانیون جهت آموزش دین و تربیت مروجان دینی و پدید آمدن علمای دینی، و تشکیل دو فرقه اصلی شیعه و سنی و آغاز نبرد ها و کشمکش های درونی در دین اسلام سیاسی. در طول ۲۰۰ سال پس از به قدرت رسیدن محمد در مدینه تا دوره خلافت بنی عباس؛ نهاد جنگ و آتش خشونت همواره شعله ور بود. این فرایند از خلافت بنی امیه تا ظهور جنبش ایدئولوژیک و سیاسی- دینی اخوان الصفا با جهت نظامی و فرهنگی و سیاسی تا بنیاد گرایی اسلامی در عصر معاصر ( بن لادن، جماعت اسلامی درپاکستان و حزب الله در ایران و لبنان و ...) همواره زمینه تضاد و خشونت ورزی را فراهم ساخته است. خشونت در آموزه های قرانی و اسلام سیاسی قرآن مدنی، یا قرآن خشونت زا، مملو از آیات و سوره هایی است که تایید کننده خشونت، تهدید و تحقیر و تبعیض بین گروه ها و اقشار اجتماعی است. دراین دوره به اقتضای ضرورت توسعه قدرت اندیشه دینی اسلام و حوزه نفوذ مسلمانان به رهبری محمد، آیات بسیاری برای توجیه گسترش طلبی دینی و سیاسی و اقتصادی از این خصیصه برخوردار شدند. برخی از مهمترین این آیات عبارتند از: ۱. "آنهارا (کفار) هرکجایافتید به قتل رسانید و از آنها یاور و دوستی نباید اختیار کنید" (سوره نسا، آیه ٨٨) ۲. "آنان که به آیات ما کافر شدند بزودی در آتش دوزخشان درافکنیم که هرچه پوست تن آنها بسوزد به پوست دیگرش مبدل سازیم تا سختی عذاب را بچشند که همانا خدا مقتدر و کارش از روی حکمت است" (سوره نسا، آیه ۵۶) ٣. "همانا کیفر آنانکه با خدا و رسول او به جنگ برخیزند و در زمین به فساد کوشند جز این نباشد که آنها را بقتل رسانده یا به دار کشند و یا دست و پایشان به خلاف ببرند، یا با نفی و تبعید از سرزمین صالحان دور کنند، این ذلت و خواری عذاب دنیوی آنهاست." (سوره مائده، آیه ٣٣) ۴. "دست زن و مرد دزد را به کیفر اعمالشان ببرید" (سوره مائده آیه ٣٨) ۵. " نفس را در مقابل نفس قصاص کنید و چشم را به مقابل چشم و بینی را به بینی و گوش را به گوش و دندان را به دندان و هر زخمی را قصاص همان خواهد بود." (سوره نسا آیه ۴۵) ۶. "... اگر(زنها) مطیع نشدند آنان را به زدن تنبیه کنید" (سوره نسا، آیه ٣۴) جنگ و سرکوب دگراندیشان درطول ۲٣ سال دوره بعثت یا پیامبری محمد و ۱۰ سال حکومت اسلامی به رهبری محمد در مدینه، که اندیشه خشونت و جنگ برای انتشار آموزه های دینی و گسترش طلبی ارضی و دامنه نفوذ سیاسی و نظامی، بیست هفت لشکر کشی و ازجمله نه جنگ خونین عمده در دوران زندگی سیاسی محمد علیه قبایل گوناکون و یهودیها صورت گرفت. مجموعه لشکر کشی ها و جنگ های این دوره بین سی و پنج تا چهل و هشت بار است. جنگهای به رهبری محمد بنام "غزوه" از بزرگترین و خونبارترین جنگ های این دوره محسوب می شود. درطول دوره شکل گیری و تحکیم حکومت و امپراتوری اسلامی در طول ۲۰۰ سال، جنبش ها و اعتراضات سیاسی و اندیشه ای زیادی رشد و گسترش یافت که بشدت سرکوب شدند. از سرکوب خوارج، که موافق خلافت علی نبودند و به انجام انتخابات آزاد تاکید می ورزیدند، تا اندیشه مترقی اعتزالیون همه شواهد بزرگی از سرکوب دگراندیشان در حکومت اسلامی هستند. مذهب اعتزال که در زمان اولین خلفای عباسی بویژه مامون ظهور، رشد و اهمیت پیدا کرد معتقد بود که قرآن مخلوق است و با اندشه فرقه مسلط دیگر اسلامی بنام اشاعره مخالفت می ورزید؛ توسط خلیفه امپراتوری بنی عباسی، متوکل، شدیدا سرکوب شده و رهبران آن به قتل رسیدند. این وقایع ادامه خشونت ورزی و جنگ افروزی اسلام سیاسی محمد و عدم تحمل اندیشه ای بجز اندیشه اسلامی با روایت محمد بود. اصولا دردین اسلام و البته سایر ادیان، حقوق الهی دربرابر حقوق بشر قراردارد. در اینجا برخی از آیاتی که تایید کننده اندیشه مسلط نظام حقوق الهی در برابر هر نظام انسانی است آورده می شود: ۱. " قانون سنت خدا هرگز مبدل نخواهد شد و طریقه حق وسنت الهی هرگز تغییر نمی پذیرد" ( سوره فاطر آیه ۴٣) ۲. " کلام خدای تو از روی راستی و عدالت به حد کمال رسید و هیچ کسی تبدیل و تغییر آن کلمات نتواند کرد" ( سوره انعام آیه ۱۱۵)، ٣. " ما بعضی از مردم را بر بعضی دیگر برتری دادیم تا عده ای از آنهان عده دیگری را به خدمت خود گیرند" (سوره زخرف آیه ٣)، و بسیاری آیات دیگر. در ادامه و تایید همین اندیشه است که خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران در بیانات خود می گوید: "آنچه که آنها حقوق بشر می نامند مشتی قوانین فاسد است که توسط صهیونیستها برای ازبین بردن حقیقت دین است"، " وقتی دنبال حق هستیم نباید به سازمان ملل برویم، باید سراغ قرآن مقدس رفت". توسعه نیافتگی ملل مسلمان شواهد بسیاری از پژوهش های انجام شده نشان می دهد که عقب مانده ترین کشورهای اسلامی آنهایی است که بیشترین حجم مردم آنان را مسلمانان تشکیل می دهند. بیش از ۵۰ کشور اسلامی در جهان از مهمترین کانون های جهانی در تضییع حقوق بشر بشمار می روند. باوجودیکه ٣۶ کشور در طول ۲۰ سال گذشته بسوی دمکراسی ثابت گام نهاده اند، ولی هیچیک از آنها دارای اکثریت اسلامی نیستند هرچند که هند دارای بیش از ۱۰۰ میلیون مسلمان است. در بررسی عوامل عقب ماندگی جوامع اسلامی با شرایط اقلیمی، اقتصادی، اجتماعی و حتی قومیتی مختلف، مهمترین عنصر مشترک دربین این ممالک، عبارت از وجود اندیشه اسلامی و اکثریت مسلمانان ساکن در این جوامع است. از اینرو می توان چنین گفت که اندیشه اسلامی از این منظر قابلیت سازگاری با اندیشه مدرنیته و نوسازی نهاد ها و نمادهای مدرن بویژه سازگاری با مضامین حقوق بشری را ندارد. درمیان مجموعه وسیع ادیان و حوزه های تمدنی دنیای امروزاز مسیحی کاتولیک، پروتستان و ارتدکس؛ تا مسلمان سنی، شیعی و وهابی؛ و حوزه کنفوسینی تا بودا و از یهود تا برهمن و...، عمده نهادها و نمادهای توسعه صنعتی، فناوری و نوآوری، علم و مدارا، مردمسالاری و آزادی اندیشه و انسان همگی در دنیایی مرکزیت یافته اند که دو حوزه تمدنی مهم از آن محرومند: اسلام و مسیحیت ارتدکس. مفاد حقوق بشر در مقایسه با شریعت اسلامی بامروری بر مضامین و مفاد پیمان نامه حقوق بشر بسیاری از فراز های آن در مقایسه با مضامین حقوقی دین اسلام متناقض است. دراینجا به برخی از مهمترین این فرازها توجه می شود: آزادی انسان: در تضاد با مواد ۱ تا ۵ پیمان نامه درباره آزادی و برابری انسانها، عدم تبعیض برحسب نژاد، رنگ، جنس، مذهب، عقیده سیاسی، ملیت، و وضع اجتماعی، قوانین اسلامی با این بخش از مفاد حقوق بشر ناسازگاراست. برخی از این ناسازگاری ها عبارتنداز: ۱- در شریعت اسلام زنان در مرتبه فروتری قرار می گیرند. ارزش شهادت زن در دادگاه نصف مرد است. آنان حق ازدواج با غیر مسلمانان را ندارند و جنبش های زنان به شدت سرکوب می شود، ۲- غیر مسلمانانی که در کشور های اسلامی زندگی می کنند در موقعیت فروتری قرار دارند و شهادت آنان علیه مسلمانان پذیرفته نیست، ٣- برده داری در اسلام به رسمیت شناخته شده است. مسلمانان مجازند با هر یک از بردگان (کنیز) مونث شان رابطه جنسی داشته باشند (سوره نسا، آیه ٣) و مسلمین مجازند تا زنان متاهل برده را مالک شوند (سوره نسا، آیه ۲٨)، ۴. مجازات های تخطی کنندگان از شرع مقدس عبارتند از: اعدام، قطع اعضای بدن، به صلابه کشیدن، سنگسار، شلاق، درآوردن چشم و... ، ۵ . بر همین اساس است که اکثریت قریب به اتفاق تمامی زندانیان سیاسی و دگراندیشان و حتی زندانیان جرایم عادی از روزهای پس از انقلاب تا کنون، شکنجه را در زندان های جمهوری اسلامی تجربه کرده اند. حقوق زن دراسلام: برخلاف ماده ۱۶ و ۱٨ حقوق بشر در زمینه برابری موقعیت زن و مرد در ازدواج، تشکیل خانواده، بازارکار و جامعه، در شرع اسلام آمده است: زن مسلمان حق ازدواج با غیر مسلمان را ندارد. وضعیت حقوق زن و مرد در ازدواج، همسرگزینی، فرزندزایی، حق طلاق، حق حضانت کودک، حق سرپرستی، تبار و هویت، جرایم و مسئولیت مدنی، زنا، پوشاک، حضور در مجامع، احترام متقابل، آموزش، چند همسری (تعدد زوجات) و... برابر نیست. حق آزادی دراسلام: همچنین حلاف مواد ۱٨و ۱۹ پیمان نامه، درزمینه آزادی فکر و مذهب و آزادی بیان و انتشار عقاید، در اندیشه اسلامی مسلمانان از گرویدن پیروان دیگر ادیان به اسلام مسرور می شوند، اما گرویدن فرد مسلمان به دیگر ادیان ممنوع است. روی گرداندن از اسلام، مصداق ارتداد و سزاوار مجازات اعدام است. در ایران، پاکستان و عربستان با توسل به شریعت شیعه، حقوق اقلیت های بهایی پایمال شده است. مجازات کفر گویی به خدا و پیامبر در شرع اسلام مرگ است. در زمانه مدرن اتهام توهین به مقدسات بهانه ای به دست دولت های اسلامی می دهد تا به سرکوب مخالفان شان بپردازند. معتقدان به سایر ادیان بهایی، مسیحی ،صوفی گری و سایر فرقه های دینی از حق بیان اندیشه و انتشار آن منع شده اند. حق کار در شریعت: در مقابل ماده ۲٣ پیمان نامه درزمینه آزادی کار، درآمد آبرومند، برابری شرایط کاری و تشکیل اتحادیه ها، طبق شریعت اسلام زنان در گزینش شغل آزاد نیستند. برخی مشاغل مانند قضاوت و رهبری جامعه یا ولایت برای زنان ممنوع است. کیش اسلامِ زنان را از کار خارج از خانه نیز سخت منع می کند. ازسوی دیگر غیر مسلمانان در کشور های اسلامی مجاز به گزینش آزادانه شغل نیستند یا اینکه اشتغال به بعضی کارها برایشان مجاز نیست. بیش از ۶۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر و بیش از ۲ درصد زیر خط بقا زندگی می کنند و نه تنها فاقد معاش آبرومند نیستند بلکه حیات شان در خطر است! تشکیل نهادهای مدنی و اتحادیه های صنفی و سندیکایی جرم تلقی می شود (مانند سندیکای شرکت واحد و سرکوب و دستگیری بیش از۱۰۰۰ نفر در اجتماع کارگران). حق کودک در اسلام: براساس پیمان جهانی حقوق کودک، افراد زیر ۱٨ سال باید از امکانات آموزشی، تفریحی، امنیتی، بهداشتی و درمانی برخوردار باشند و دولتها از شکنجه، سوء استفاده جنسی و زندان و اعدام کودکان منع شده اند. ولی درقوانین اسلامی هر مردی می تواند با دختربالای ۹ سال ازدواج دائم یا موقت نماید و حتی با دختران زیر ۹ سال حتی شیر خواره نیز بهره و لذت جنسی ببرد! این نکته در کتاب وسایل الشیعه آیت اله خمینی نیز آمده است. شواهد آماری حاکی است هم اینک بیش از ۷۰۰ هزار کودک زیر ۱٨ سال درایران حداقل یکبار ازدواج کرده اند! حق دگراندیشان در اسلام اعدام سیاسی بیش از ۴۰ نفر در سال ۶۷ در زندان های کشور از کودکان زیر ۱٨ سال تا دختران دوشیزه که پس از تجاوز و خشونت و شکنجه اعدام شدند آن هم فقط به جرم اندیشیدن. تعداد اعدام ها در دوره احمدی نژاد دو برابر شده و به حدود ۲۰۰ نفر رسید و رتبه ایران از ۴ به دوم صعود کرده است. به بیان کلی، برابری حقوقی که سنگ بنای اندیشه‌ حقوق بشر است در چهار ناحیه توسط حقوق اسلامی یا شریعت نقض می‌شود: ۱. تبعیض حقوقی بین مسلمان و غیرمسلمان و نیز مومن و غیرمومن به یک مذهب خاص اسلامی، ۲. تبعیض حقوقی بر اساس جنسیت بین زن و مرد، ٣. تبعیض حقوقی بین برده و آزاد، ۴. تبعیض در حوزه‌ امور عمومی بین فقیه و غیرفقیه. جمع بندی: اسلام سیاسی و حقوق بشر درایران الف) ازنظراسلامی انسان‌ها به چهار درجه تقسیم می‌شوند: ۱. مسلمانان فرقه‌ی شیعه، ۲. مسلمانان دیگر فرق مذهبی اسلامی ، ٣. اهل کتاب یعنی مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان به شرطی که شرایط ذمه را بپذیرند و غیرمسلمانانی که با دول اسلامی معاهده تمکین امضا کرده باشند، ۴. دیگر انسان‌ها یعنی کافران حربی که کلیه‌ غیرمسلمانان غیرذمی و غیرمعاهد را در بر می‌گیرند. از این منظر بدن فرد مسلمان طاهر محسوب می‌شود، اما کافر از مشرک و مرتد و کافر گرفته تا حتی اهل کتاب یعنی مطلق غیرمسلمانان در کنار سایر نجاسات! نجس محسوب می‌شوند. مسلمان حق ندارد با غیرمسلمان ازدواج کند. چنین ازدواجی شرعاً باطل است. یکی از موانع ارث کفر است، کافر از مسلمان ارث نمی‌برد، هر چند مسلمان از کافر ارث می‌برد! مسلمان به واسطه‌ قتل کافر کشته نمی‌شود، اما واضح است که کافر به واسطه‌ قتل مسلمان قابل قصاص است. اگر مسلمانی دست کافری را قطع کند، کافر حق مقابله به مثل و قصاص را ندارد. ب) زبان اسلام خشونت بار و توام با تهدید و از بالا به پایین ÷. دین اسلام سیاسی و خشن به تعبیر اعتزالیون نوعی دین سادیسمی است: خدایی که قادر نیست انسانها را به نیکی و مهر دعوت کند و فقط تهدید به مرگ و آتش جهنم می کند. اگر خدا داناست چرا پیامی می دهد که تبعیض را ترویج و نهادینه می کند! خدای اسلام تنها کسانی را مشمول رحمت می داند که او را می پذیرند و باقی مشمول عذاب هستند یعنی نوعی هدایت اجباری . پ) مفاد حقوق بشر بدنبال کاهش خشونت است وپیام آور صلح خواه از نظر جنسی، نژاد، دین، ملیت و .. است. تکثرگرایی مبنای حقوق بشر است. پلورالیزم مبدا روشنگری و آزادی اندیشه و بیانگراین نکته است که یک حقیقت وجود ندارد و هیچکس بخاطر اندیشیدن مورد تهدید و مجازات قرار نمی گیرد. مبنای اساسی حقوق بشر مبتنی بر برابری انسان ها به حکم انسان بودن و انسان محوری است. جایگاه زن بعنوان نیمی از جامعه انسانی در جوامع اسلامی مغفول است و یکی از مهمترین فراز های ناسازگاری شریعت اسلامی با حقوق بشر است. بردگی جنسی و اعتقادی همچنان وجود دارد و متضاد با حقوق بشر است.
در دین اسلام سوال اساسی این است: تو بگو چه می اندیشی تا بگویم که حق تو چیست؟! و این پیام با روح حقوق بشر ناسازگار و در تضاد است. ت) بنظر می رسد بر پایه سوال محوری مرور تطبیقی حاضر، یکی از مهمترین موانع شکل گیری نهاد و نمادهای نو اندیشی و نوگرایی در جامعه اسلامی همپون جامعه ایران، عدم ناسازگاری اسلام سیاسی با مقدمات توسعه، علم و فناوری معطوف به مدرنیزم است و سرمایه اصلی آن یعنی نگرش حقوق بشری در آن مورد غفلت قرار می گیرد. انسان در چنین دستگاه فکری، با توهم خودبزرگ بینی و شوینیزم دینی، به اصلاح نه نژادی، بلکه اصلاح دینی سایر افراد می پردازد و بدینصورت به مرزبندی های متعدد و قشربندی خاص اجتماعی و اعتقادی، انسان ازاد را به اسارت اندیشه ای میکشاند که اندیشه های دیگر و نو آفرین را بر نمی تابد. ازاینرو یکی از گلوگاه های اساسی دمکراتیزه شدن، سکولاریزم و نوگرایی در جامعه ایران، تحدید دامنه حضور دین در حوزه سیاست و قدرت است و تفکیک ساختاری که به تعبیر اسملسر از بنیان های توسعه علمی و عقلانیت امروز محسوب می شود.

بيخبري از وضعيت يك زنداني بهايي

آقاي مشفق سمندري شهروند ۲۰ ساله بهايي ساكن شهرستان بابل كه در تاريخ ۲۵ فروردين ۱۳۸۸ پس از هجوم ماموران اداره اطلاعات به منزلش ، بازداشت گرديده با گذشت بيش از يك ماه ونيم از دستگيريش بجز دو مكالمه كوتاه تلفني هيچ ملاقاتي با خانواده نداشته است.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازمجموعه فعالین حقوق بشر در ایران، خانواده وي كه بشدت نگران وضعيت وي هستند به مراجع مختلف قانوني مراجعه كرده اند ولي تاكنون تنها پاسخي كه دريافت كرده اند اين بوده كه آقاي سمندري بر مبناي ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامي متهم به تبليغ عليه نظام است و تا همكاري نكند آزاد نخواهد شد .
بايد خاطر نشان ساخت كه ۱۲ روز پس از دستگيري نامبرده به خانواده سمندري اطلاع داده مي شود كه زنداني را به بازداشتگاه شهيد كچويي ساري منتقل كرده اند و طي اين يك ماه ونيم پنج نوبت خانواده اين شخص براي ملاقات به ساري فراخوانده شده ولي هيچوقت به آنان اجازه ملاقات داده نشد.
قابل ذكر است كه مادر و پدر مشفق سمندري به مقامات عالي كشوري از جمله رياست قوه قضائيه و رياست جمهوري نيز نامه هاي جداگانه اي ارسال كرده اند و خواستار رسيدگي به وضعيت فرزندشان شده اند، این خانواده در این خصوص نیز تاكنون هيچ پاسخي را از مسئولين مربوطه دريافت نكرده اند

تهدید جانی منصور اسانلو توسط یک زندانی خطرناک

فعالان حقوق بشر در ایران
منصور اسانلو که در زندان رجایی شهر مشغول گذراندن دوران محکومیت خود است، توسط یکی از زندانیان خطرناک با تهدید جانی روبه رو شد.
به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مرتضی لک‌تبریزی یکی از زندانیان محکوم به اعدام و سرکرده باند مخوف دیوار چین، طی روزهای گذشته از زندان قزل‌حصار به زندان رجایی‌شهر کرج منتقل شده است. در این میان یکی از نزدیکان منصور اسانلو خبر داد که این زندانی بدون دلیل نیمه شب گذشته با حضور بر بالین اسانلو، وی را به شدت تهدید جانی کرده است.
این درحالی است که زندانیان دیگر بند، پس از ورود لک‌تبریزی به بند آسایش خود را از دست داده‌اند و به شدت در هراس به سر می‌برند.
منصور اسانلو رییس سندیکای شرکت واحد در حالی دوران محکومیت خود را در زندان رجایی‌شهر سپری می‌کند که طی ماه‌های اخیر گزارش‌های نگران کننده‌یی از وضعیت جسمی وی منتشر شده است. در طی سالهای اخیر عدم رعایت اصل تفکیک جرایم به شکل ابزاری برای اعمال فشار بر زندانیان عقیدتی تبدیل شده است.

صد ضربه شلاق بر تن دخترک سیزده ساله

وبلاگ روز از نو
امروزدر کلینیک محل کارم بیماری داشتم که خیلی متاثرم کرد. با توجه به منطقه کاری ام که دریکی از مناطق جنوب شهر است دیدن انواع مختلف درد ورنج مردم برایم چندان عجیب وتازه نیست اما حقیقتا اینمورد را تابحال ندیده بودم .
بیمار مراجعه کننده دختر سیزده ساله ای بود که باتفاق مادرش مراجعه کرده بود.شکایت بیمار هم درد پهلو دردوطرف وبقول خودش درد کلیه هاش بود.ابتدا با شرح حالی که بمن داد علائمی که بنفع عفونت ومسائل شایع کلیوی باشد پیدا نکردم.ازاو خواستم که بیشتر توضیح بدهد اما حرف زیادی نداشت.
مادرش بالاخره توضیح داد که فرزندش حدود ۱۰ روز قبل در دادگاه به تحمل صد ضربه شلاق محکوم شده وپس از اجرای حکم وزمانی که پشتش از شدت ضربات شلاق خونین وکبود شده اجازه داده اند به خانه بیاید.
وقتی به جثه وهیکل کودکانه ونحیف آن دختر کم سن وسال نگاه کردم باورم نمیشد که توانسته باشد درد ورنج اصابت صد ضربه شلاق بر بدن نحیفش را تحمل کند.
ده روز از ماجرای مجازات او گذشته بود.ناباورانه پرسیدم چگونه تحمل کردی درد اصابت صد تازیانه را ؟ گفت : درتمام مدت تنبیه دست وپایم را به تخت بسته بودند والبته اول دردناک بود ولی بعد از چند ضربه اول دردزیادی حس نکردم.طفلک با همان زبان کودکانه اش توضیح داد که پس ازآمدن به خانه تازه دردهایم شروع شده ودراین چند روزه نه میتوانم بخوابم ونه سرپا بایستم ویا راه بروم.وقتی خواستم معاینه اش کنم بسختی ازروی تخت معاینه بالارفت ونوع حرکاتش نشان میداد که تا چه حد از شدت درد حرکت کردن برایش زجر آور است. خوب نیازی نیست که بگویم دریافت صد ضربه تازیانه با بدن هرانسان قوی هیکلی چه میکند چه رسد به این بیمار که کودکی 13 ساله بود....
پس از مدتی این دو تن کلینیک را ترک کردند ولی تألم وتاثری که از دیدن درد ورنج این نوجوان کم سن وسال که به چنین عقوبت سختی مجازات شده بوداز ذهنم خارج نمیشود. فکرش را بکنید دختری با قد حدود 150 سانتیمتر – وزن حدود 40 کیلو وسن کمتر از 14 سال چگونه میتواند به چنین مجازات سختی گرفتار شود؟

شکلی دیگر از آزار شهروندان بهايی سمنان

فعالان حقوق بشر در ایران
روز پنجشنبه مورخه 31 ارديبهشت 1388 در جشن عروسي سحر پور حسيني ( يكي از شهروندان بهايي سمنان ) با ايقان امام وردي ( يكي از شهروندان بهايي كرمان ) كه در باغي اطراف كرج برگزارشد سه نفر از ماموران اداره اطلاعات سمنان – با هماهنگي مسئولين منطقه - از همان ابتداي مجلس بعنوان ميهمان وارد جمع شده و پس از مدتي كه در جمع حضور داشتند با معرفي خود اقدام به گرفتن فيلم و عكس از حاضرين نمودند، البته پيش از آن از خانمها خواسته شد مانتو و روسري خود را بپوشند.
این افراد سپس به توقيف يكي از ادوات موسيقي پرداختند و پس از صحبت با صاحب باغ و والدين كه حدود دو ساعت طول كشید در ساعت 10 شب پيش از آمدن عروس و داماد ، محل را ترك نمودند.
ماموران مربوطه هيچ رفتار تند و خشني نداشتند واز همان ابتدا اعلام نمودند كه قصد برهم زدن مجلس عروسي را ندارند، نكته قابل توجه آن است كه در همان زمان در نزديكي باغ مذکور چند مجلس عروسي ديگر نیز برقرار بوده كه مشكلي براي آنان رخ نداده و البته صاحب باغ نيز عنوان داشتند در طي چندين ساله اخير تاكنون چنين اتفاقي در اين محل رخ نداده است .
بايد خاطر نشان كرد كه خانواده پورحسيني يكي از 20 خانواده سمناني است كه منزل آنها در 25 آذر 87 مورد هجوم و تفتيش ماموران اداره اطلاعات سمنان قرار گرفته بود .

حکم حبس برای دو شهروند کرد

خبرگزاری دیده بان حقوق بشر کردستان: دو شهروند کرد اهل روستای برده ره‌ش (سنگ سیاه) از توابع شهرستان بانه به 6 ماه حبس محکوم شدند.
شعبه اول دادگاه انقلاب شهرستان سقز جمال سلیمانی و علی خدرپور را به اتهام تبلیغ برای احزاب کردی به 6 ماه حبس تعزیزی محکوم کرد. نام‌بردگان از 2 ماه پیش در زندان عمومی شهرستان بانه در بازداشت می‌باشند.
لازم به ذکر است این دو نفر در پی پخش سخنرانی سیاسی یکی از سران احزاب کردی در مسجد بازداشت شده بودند. این افراد اتهام عنوان شده را رد کرده‌اند.

اعدام شدگان زاهدان ارتباط مستقیم با انفجار نداشتند

سایت هم میهن: نماینده زاهدان در مجلس می گوید افرادی که صبح روز شنبه به جرم دست داشتن در انفجار مسجد امام علی در ملاعام اعدام شدند، ارتباط مستقیمی با این حادثه نداشتند. حسینعلی شهریاری به خبرنگار هم میهن گفت: سه نفری که اعدام شدند از افرادی بودند که در قاچاق مواد منفجره دست داشتند و قبلا به اعدام محکوم شده بودند، ولی ارتباط مستقیمی به حادثه اخیر مسجد امام علی زاهدان نداشتند. این در حالی است که فرمانده انتظامي استان سيستان و بلوچستان گفته است: 3 عامل دخيل در بمب‌گذاری زاهدان صبح امروز (شنبه) در ملا عام اعدام شدند.

۱۳۸۸ خرداد ۹, شنبه

مسیحیت چیست؟ ( 3 )

بنابراین اگر اعتقاد مسیحیان را نسبت به عیسی درک کنیم٬ شاید بفهمیم که چرا ایشان می گویند که او (( پسر خداست )). باور ما اینست که کلمه ازلی و حکمت خدا کاملاً بدن و ذهن بشری عیسی را فرا گرفت و لذا می گوئیم که این کلمه و حکمت الهی در او متشکل شده و یا به اصطلاح ( مجسّم )) گردید. در کتب مقدسه یهود یا (( عهد عتیق )) از کلمه و (( حکمت )) به عنوان (( فرزند )) خدا یاد شده است٬ و نیز همین کتب پادشاهانی را که بر قوم خدا٬ با حکمت فرمانروائی کرده اند (( پسر خدا )) نامید است. به همین علت ما می توانیم بگوئیم که عیسی پسر خداست و از همان ابتدا معلمان مسحی گفته اند که از این عبارت هرگز نباید مفهوم جسمانی استنباط کرد.
وقتی که خود عیسی با صدای بشری خود دعا می کند٬ خدا را (( پدر )) خطاب می نماید. آنچه که اکنون باید به هر چه تا به حال گفته ام٬ اضافه کنم٬ اینست که به کار بردن عنوان پدر٬ بوسیله عیسی نه فقط گواهی او بر اینست که تمامی وجودش مستقیماً از سوی خداست. بلکه نمایانگر اطمینان و اعتماد کاملی است که نسبت به خدا در وی موجود است. همانطور که انجیل یوحنا مکرارً می گوید٬ عیسی ذهن و قلب٬ یعنی عمق حیات و روش خدا را می شناسد و می تواند آنرا کاملاً و مقتدرانه به کسانی که ایشان را به همراه بودن با خود دعوت کرده است٬ بنمایاند. وقتی که یکنفر مسیحی (( به نام عیسی )) دعا می کند و می گوید (( ای پدر ما )) در واقع به خدا می گوید که (( ای خدا تو وعده داده ای که وقتی من دعا می کنم٬ تو صدای عیسی را می شنوی و با همان نوع محبتی که او می شناخت به من نظر می نمائی. )) وقتی که ما دعا می کنیم در واقع به جای عیسی ایستاده ایم و کلمات او را بیان می نمائیم٬ بنابراین امیدواریم که همان نوع محبتی که در او وجود دارد به ما نیز داده شود.
ادامه دارد ...

ماموران دانشجویان امیرکبیر را ضرب و شتم کردند

خبرنامه امیرکبیر: صبح امروز همزمان با حضور مهدي كروبي در دانشگاه پلي تكنيك تجمعي در داخل و خارج درب اصلي دانشگاه صورت گرفت. با آنكه مديريت دانشگاه امیرکبیر، روز گذشته اعلام کرده بود که مجوزی برای برگزاری این مراسم وجود ندارد اما صبح امروز مجبور به عقب نشيني و پذيرش خواست دانشجویان شده و اعلام کرد مجوز مراسم برای روز چهارشنبه صادر شده است.
پس از آنکه ماموران حراست و انتظامی دانشگاه از حضور دانشجویان در دانشگاه ممانعت می کردند، دانشجویان با شکستن درب دانشگاه، برای حضور در این مراسم وارد دانشگاه شدند. دانشجویان با شعارهای مختلفی از جمله «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد»، «رهایی رهایی استعفا استعفا» به اعتراض در صحن دانشگاه و در مقابل آمفی تاتر پرداختند. از صبح امروز نیز تعدادی از فعالین دانشجويی پلی تکنیک به دانشگاه ممنوع الورود شدند.
مخالفت رهایی با برگزاری این مراسم در حالی است که طی هفته گذشته اعلام کرده بود به دلیل حمایت های مهدی کروبی از دانشجویان بازداشت شده امیرکبیر، وی اجازه سخنرانی کروبی در پلی تکنیک را نخواهد داد. اما پس از مطلع شدن رهایی بر اصرار دانشجویان برای برگزاری این مراسم، وی با عقب نشینی، سعی کرد با تغییر زمان برنامه و مشکل تراشی، در برگزاری مراسم اخلال ایجاد کند.
روز گذشته مسئولین دانشگاه در ابتدا با اعلام اینکه تقاضایی برای برگزاری این مراسم ارائه نشده است، تلاش خود را برای ممانعت از برگزاری مراسم نشان دادند اما صبح امروز روابط عمومی دانشگاه امیرکبیر مجددا با صدور اطلاعیه ای از اعطای مجوز برای برگزاری سخنرانی کروبی در روز چهارشنبه خبر داد.
شب گذشته نیز علیرضا رهایی و میراحمدی نماینده نهاد رهبری در دانشگاه با تماس با کرباسچی از وی خواستند، مراسم امروز سخنرانی کروبی در دانشگاه ها لغو شده و یا به اواخر هفته موکول شود.
از صبح امروز با شکسته شدن درب دانشگاه درگیری هایی نیز بین مامورین انتظامات و دانشجویان به وجود آمده است که در پی این درگیری ها چند نفر از دانشجویان دچار جراحاتی شدند.

اعدام سه نفر در زاهدان؛ نظر یکی از خوانندگان

کسی میتونه بفهمه که جرم واقعیه این بدبختاکه اعدام کردن چی بوده که به این بهونه اونم با این فاصله کم از انفجار اعدام شدن!!کی به کیه شاید هم چند تا زندانی رو که کسی رو نداشتن برای نمایش اعدام کردن!!!!!!!!!

اعدام سه نفر به بهانه بمب گذاری در زاهدان

فرماندهی انتظامی استان سیستان و بلوچستان از اعدام سه نفر از متهمان بمب گذاری مسجد امیر المومنین زاهدان خبر داد.
اعدام شدگان، حاجي نوتي زهي، غلام رسول شاهو زهي و ذبيح الله نارويي معرفی شده اند
یکی از مقامات انتطامی گفت تمامی عوامل دستگیر شده در این بمب گذاری که سه تن بودند امروز به حکم مقامات قضایی استان سیستان وبلوچستان در ملا عام اعدام شده اند.
وی گفت شب گذشته دو تن دیگر از عوامل بمب گذاری در مسجد امیرالمومنین زاهدان توسط نیرو های امنیتی و انتظامی استان دستگیر شدند.

توطئه حساب شده دختران و زنان بدحجاب عليه موسوی

روزنامه جمهوری اسلامی: در روزهاي اخير توطئه حساب شده اي توسط عده اي از دختران و زنان بدحجاب عليه ميرحسين موسوي به اجرا درآمده كه نشان مي دهد دستهائي درصدد تخريب اين نامزد رياست جمهوري هستند. اين افراد با حركات جلف درحالي كه عكس هائي از موسوي را با خود حمل مي كنند وانمود مي كنند كه حاميان وي هستند. موسوي در پاسخ به سئوال خبرنگار روزنامه جمهوري اسلامي در اين زمينه گفت اينجانب به ارزش هاي اسلامي پاي بند هستم و اين قبيل تحركات را اقداماتي در جهت تخريب ميدانم و با آن مخالفم .

بيخبری از وضعيت يک زندانی بهايی

فعالان حقوق بشر در ایران
آقاي مشفق سمندري شهروند 20 ساله بهايي ساكن شهرستان بابل كه در تاريخ 25 فروردين 1388 پس از هجوم ماموران اداره اطلاعات به منزلش ، بازداشت گرديده با گذشت بيش از يك ماه ونيم از دستگيريش بجز دو مكالمه كوتاه تلفني هيچ ملاقاتي با خانواده نداشته است.
خانواده وي كه بشدت نگران وضعيت وي هستند به مراجع مختلف قانوني مراجعه كرده اند ولي تاكنون تنها پاسخي كه دريافت كرده اند اين بوده كه آقاي سمندري بر مبناي ماده 500 قانون مجازات اسلامي متهم به تبليغ عليه نظام است و تا همكاري نكند آزاد نخواهد شد .
بايد خاطر نشان ساخت كه 12 روز پس از دستگيري نامبرده به خانواده سمندري اطلاع داده مي شود كه زنداني را به بازداشتگاه شهيد كچويي ساري منتقل كرده اند و طي اين يك ماه ونيم پنج نوبت خانواده اين شخص براي ملاقات به ساري فراخوانده شده ولي هيچوقت به آنان اجازه ملاقات داده نشد.
قابل ذكر است كه مادر و پدر مشفق سمندري به مقامات عالي كشوري از جمله رياست قوه قضائيه و رياست جمهوري نيز نامه هاي جداگانه اي ارسال كرده اند و خواستار رسيدگي به وضعيت فرزندشان شده اند، این خانواده در این خصوص نیز تاكنون هيچ پاسخي را از مسئولين مربوطه دريافت نكرده اند.

یک نوجوان شکنجه شده در آستانه اعدام قرار دارد

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
فراخوان برای نجات جان یک نوجوان که در آستانه اعدام قرار دارد
بنابه گزارشات رسیده از زندان دستگرد اصفهان ، روز جمعه یک زندانی که در سنین نوجوانی مرتکب قتل شده است بصورت شتاب زده ای برای اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی منتقل شد.روز جمعه 8 خرداد ماه زندانی مهدی مزروعی که در سن 17 سالگی به اتهام قتل دستگیر شده بود برای اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شد. این زندانی صبح امروز از بند 1 زندان دستگرد اصفهان به سلولهای انفرادی منتقل شد و احتمال زیاد دارد که او را صبح روز شنبه اعدام نمایند.به ندرت اتفاق می افتد که زندانی را برای اجرای حکم اعدام روز جمعه به سلول انفرادی منتقل کنند. پاسدار بندها تمام سعی خود را بکار بردند تا کسی از انتقال او به سلول انفرادی جهت اجرای حکم اعدام مطلع نشود.مهدی مزروعی متولد 1364 می باشد . او در سال 1381 در یک نزاع جمعی که منجر به مرگ یک نفر شد به اتفاق 2 نفر دیگر دستگیر شدند .زندانی مزروعی به مدت 48 الی 50 روز در آگاهی اصفهان بازداشت بود و تحت شکنجه های جسمی وحشیانه قرار داشت تا او را وادار به اعتراف کنند. شکنجه هایی که علیه این زندانی بکار بردند عبارتند از : کشیدن ناخن، شکستن دست ،آویزان کردن به مدت طولانی بطوری که کتف او از جا در رفته بود،با کابل و اشیائ دیگر او را برای مدت طولانی شکنجه کردند. فردی که در شکنجه این نوجوان دست داشت افسر پاسدار اسکندری همراه با 4 ال 5 نفر افسر پاسدار دیگر .زندانی مزروعی طی پیامی که در اسفند ماه به بیرون داده بود از جهانیان برای نجات جانش استمداد طلبیده بود. او در بخشهای از پیامش گفته بود اکنون با تایید حکم در آستانه اعدام قرار دارم و در این لحظات خدا را شاهد می گیرم هیچ قصد و نیتی نداشتم و حالا از تمامی آنانی که صدای مرا می شنوند عاجزانه تقاضا دارم به من کمک کنند و تلاش کنید تا نجات پیدا کنم.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، برای نجات جان این زندانی که در سن 17 سالگی مرتکب قتل شده است استمداد می طلبد و از دبیر کل سازمان ملل،کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات فوری برای نجات جان این جوان است.
8 خرداد 1388 برابر با 29 می 2009شرایط زندانی فوق به سازمانهای زیر گزارش شد
1-عفو بین الملل
2- کمیسر عالی حقوق بشر
3- دیدبان حقوق بشر
4. سازمان جهانی علیه شکنجه

۱۳۸۸ خرداد ۸, جمعه

مسیحیت چیست؟ ( 2 )

اجازه بدهید در ابتدا٬ درباره برجسته ترین خصوصیات دعای مسیحی سخن بگویم.
ما معمولاً (( به وسیله عیسی مسیح )) دعا می کنیم و معروف ترین دعای ما با عبارت (( ای پدر ما در آسمانی )) آغاز می گردد. این دو مطلب بهم مربوط هستند. شاید مهمترین باور مسیحی اینست که به ما حق داده شده است که عیناً همانطور که مسیح با پدر ( خدا ) صحبت کرد٬ صحبت بکنیم٬ زیرا که همان حیات و نیرو و روحی که مسیح داشت به ما نیز داده شده است.
ما به بشریت کامل عیسی ایمان داریم٬ ولی از آن هم جلوتر می رویم٬ چرا که بر طبق اناجیل آشکار می گردد که نیروی تعلیم دادن و آمرزیدن بوسیله عیسی٬ نمایانگر اقتدار الهی اوست. ایمان ما اینست که تمامیت زندگی بشری او٬ اثر مستقیم عمل خداست که در هر لحظه در وی در کار است. بعضی از معلمان ما گفته اند که زندگی بشری او مانند اهنی است که در آتش انقدر گداخته می شود که نیروی سوزش آن بقدر خود آتش می گردد.
ما او را (( پسر خدا )) خطاب می کنیم٬ ولی منظور ما این نیست که خدا او را بطور جسمانی تولید نمود و یا این که مثلاً از او در برابر خدای یگانه٬ خدای دیگری ساخته باشیم. ما می گوئیم که خدای یگانه در وهله اول مبداء و سرچشمه همه چیز استگ حیاتی که از ان همه چیز جاری می شود. در مرحله دوم می گوئیم که خدای یگانه خود٬ در همان جریان روان است.
حیاتی که از او صادر می شود٬ چیز دیگری غیر از خود او نیست٬ هر چه که او هست: همان منعکس می گردد و شکوه و زیبائی او را نمایان می سازد و او را ابلاغ می کند تا رابطه برقرار گردد. باز معلمین ما درباره تصویری از خدا که شکوه و جلال کامل او را نمایان می سازد٬ سخن گفته اند که گاهی از ان به (( حکمت )) یاد می شود و گاهی به (( کلمه )) و گاهی به (( پسر )) که مقصود از ان هرگز جسمانی و مادی نیست. و نیز ایمان داریم که خدای یگانه که هر سرچشمه است و هم جریان دارد٬ یعنی هم (( پدر )) و هم (( پسر )) با نیروئی عمل می کند که بوسیله آن٬ همه چیزها به جانب خدا برگشت کنند و ابناء بشر به سوی حکمت و نیکوئی او هدایت و رهبری شوند. این نیروئی است که ما ان را (( روح القدس )) می نامیم.
بنابراین وقتی ما از (( پدر )) و (( پسر )) و (( روح القدس )) سخن می گوئیم٬ مقصود ما هرگز این نیست که سه خدا وجود دارد٬ گوئی سه وجود الهی در آسمان است٬ مثل سه آدمیزاد در یک اطاق. البته ایمان داریم که وجود ابدی خدا به سه طریق مشخص از هم وجود دارد٬ ولی مشخص بودن سه طریق به گونه ای نیست که در این دنیا اشیاء و یا اشخاص از یکدیگر تشخصی داده می شوند. برای همین است که وقتی مسیحیان در قرآن می خوانند که (( شرک )) یعنی نسبت دادن شریک به خدا٬ سخت محکوم شده است٬ با آن کاملاً موافق هستند.
ادامه دارد ...

جایگاه زنان و اقلیت مذهبی در قانون انتخابات نظام ولائی

علت اصلی اینکه این چهار نفر از میان ۴۷۵ نفر انتخاب شده اند این است که آنها وابسته
به قبیله ای هستند که ٣۰ سال کشور را به این وضع انداخته. قبیله خودیها که
تنها اطاعت امر میکنند و در فکر حفظ نظام هستند.
باید خواستار تغییرات بنیادی شد. باید دنیای دیگری ساخت، دنیایی که هر فرد شایسته بتواند در انتخابات شرکت کند تا از میان دهها هزار مرد و زن فرهیخته و دارای دانش و شعور و شرافت و پاکی و وطن خواهی، کسانی که میتوانند داوطلب ریاست جمهوری شوند به انتخاب مردم کار اداره مملکت را بدست گیرد... آی گروه چهار نفری، آیا در میان شما کسی هست که چنین تعهدی را به ملت بدهد و به آن عمل کند!!؟ ...
داشتم به گزارش وزیر کشورِ ۱۶۰ میلیاردی گوش میدادم که اعلام میکرد از میان ۴۷۵ داوطلب ریاست جمهوری ( که ۴۲ نفر از آنان زن بودند)، تنها ۴ مرد واجد شرایط و مابقی همه فاقد صلاحیت تشخیص داده شده اند. یک محاسبه سرانگشتی میگوید کمتر از یک درصد از کسانیکه با پر کردن فرم داوطلبی ظاهرا نظام را قبول دارند، مورد پذیرش شورای نگهبان قرار گرفته اند و به گفته ی آقای خامنه ای که قبلا اعلام کرده بودند، آنها که زیر ذره بین شورای نگهبان قرار میگیرند همه صالحند . فکر میکردم چگونه است که فقهای شورای نگهبانِ منتخب آقای خامنه ای از بین ۴۷۵ داوطلب فقط چهار نفر را صالح تشخیص داده اند. باید دید این چهارنفر چه کسانی هستند و چه خدماتی به اسلام و ایران کرده اند که به چنین افتخاری نائل شده اند؟ بطور حتم این چهار نفر سوابق درخشانی داشته اند که از صالحین به شمار آمده اند. منتظر بودم نام این ۴ مرد صالح را از زبان وزیر محترم کشور بشنوم که اعلام فرمودند آقایان محمود احمدی نژاد، محسن رضایی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی. من که تا حدود زیادی از سوابق و گذشته ی این مردان صالح!! مطلع بودم، زیاد شگفت زده نشدم چون ٣۰ سال شاهد چنین گزینش‎هایی بوده ام اما وقتی به قانون اساسی و شرایط داوطلبان ریاست جمهوری مراجعه کردم دیدم در انتخاب این افراد مشکل از قانون اساسی است، زیرا در اصل ۱۱۵ قانون اساسی نظام ولائی آمده است که داوطلبان باید دارای شرایط زیر باشند: "رجال سیاسی مذهبی، ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر، مدبر و از همه مهمتر دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور." بنابراین طبق آنچه قانون اساسی جمهوری اسلامی میگوید؛ ۱- ۵۰ درصد مردم ایران، یعنی زنان از انجام این کار معاف میباشند. ۲- میلیون ها مسلمان غیرشیعه و غیر مسلمان ایرانی هم واجد شرایط نیستند. ٣- شیعه هایی هم که مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی یعنی ولایت مطلقه فقیه نیستند، حق جلوس روی صندلی ریاست جمهوری را ندارند. ۴- به فتوا و تشخیص فقهای شورای نگهبان( بگو آقای جنتی) فقط این ۴ نفر دارای حسن سابقه و امانت و ایمان بوده اند. حال پرونده‎ی این صالحین را ورق بزنیم و ببینیم اینها که مدیر و مدبر و امین و متقی و دارای حسن سابقه، شناخته شده اند در این ٣۰ سال چه کرده اند که به این افتخار نائل آمده اند. در پرونده آقایان از جمله این موارد به چشم میخورد: ۱- محمود احمدی نژاد: دانشجوی خط امام، یکی از پیشنهاد دهندگان اشغال دانشگاهها به بهانه انقلاب فرهنگی و اسلامی کردن آنها که منجر به دستگیری ، شکنجه، اخراج و اعدام هزاران دانشجو و استاد دانشگاه شد. همکاری با نیروهای امنیتی برای قلع و قمع دگر اندیشان ، استاندار اردبیل ، شهردار تهران و بالاخره ۴ سال ریاست جمهوری که اثرات آن اظهر من الشمس است. ۲- محسن رضایی: شرکت در سرکوب دگراندیشان و قومیت ها، فرماندهی سپاه در زمان جنگ و از عوامل ادامه آن پس از فتح خرمشهر و حمله به خاک عراق که منجر به کشته و مجروح و اسیر شدن صدها هزار ایرانی شد و صدها میلیارد دلار خسارت مالی به بار آورد. و دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام تا امروز ٣- جناب کروبی: از روز اول انقلاب مشاغل کلیدی از جمله مسئولیت بنیاد شهید، وکالت و ریاست مجلس را بر عهده داشت و یکی از عوامل وضع نابسامان فعلی میباشد. واقعه مخفی سازی اسلحه در ساک حجاج و کشتار آنها در سال ۶۶ در زمان سرپرستی ایشان روی داد. همچنین نقش او در پروژه عزل منتظری و نامه مورخه ۲۹/۱۱/۶۷ اش به همراه امام جمارانی و روحانی به منتظری از یادها نمیرود. ۴- جناب مهندس موسوی: عضو ارشد حزب جمهوری اسلامی، سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی، نخست وزیر نظام از سال ۱٣۶۰ تا ۱٣۶٨ و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی. در زمان مسئولیت او جنایات دهه شصت و کشتار تابستان سال ۶۷ صورت گرفته و باید او را یکی از عوامل ادامه جنگ و عوارض ناشی از آن نیز دانست. او همچنان پس از گذشت ۲۰ سال، ادامه جنگ و ورود به خاک عراق را کار درستی میداند و از کشتار دهه شصت دفاع میکند. علت اصلی اینکه این چهار نفر از میان ۴۷۵ نفر انتخاب شده اند این است که آنها وابسته به قبیله ای هستند که ٣۰ سال کشور را به این وضع انداخته. قبیله خودیها که تنها اطاعت امر میکنند و در فکر حفظ نظام هستند. آنچه نوشتم اعمال ظاهری این آقایان است و در پنهان چه ها کرده اند یقین دارم روزی در دادگاه افشا خواهد شد. به نظر شورای نگهبان، داوطلبان احراز سمت ریاست جمهوری باید دارای چنین سوابقی باشند تا مدیریت، مدبّریت، حسن سابقه و امانت و تقوای آنها اثبات گردد. * * * داشتم به فرمایشات جناب آقای خامنه ای در یکی از شهرهای کردستان گوش میدادم که مطالبی به این مضمون ایراد کردند: "خط قرمز ما اهانت به اهل سنت و مذاهب دیگر به دلیل اعتقادشان میباشد." آیا به نظر ایشان اینکه قانون اساسی میگوید: "داوطلبان ریاست جمهوری باید مومن و معتقد به مذهب رسمی کشور باشند". و در اصل ۱۱ قانون اساسی آمده: "دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و این اصل الی الابد غیر قابل تغییر است" و با توجه به این اصول که غیر از شیعه اثنی عشری از جمله اهل سنت، حق داوطلب شدن برای ریاست جمهوری را ندارند، بزرگترین اهانت به معتقدات این خواهران و برادران ایرانی که حدود ۲۰ درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند نیست؟ اصل ۱۰۹ قانون اساسی در صفات رهبر میگوید: "عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلامی". آیا پذیرش چنین تبعیضی که در قانون اساسی آمده، دور از عدالت اسلامی نیست؟ * * * داشتم به اصل ۱۱۱ قانون اساسی فکر میکردم که میگوید: "رئیس جمهور باید از رجال مذهبی و سیاسی باشد...". شورای نگهبان در تفسیر خود رجال را تنها به مردان اطلاق میکند و به همین دلیل هرگز یک زن را حائز شرایط ریاست جمهوری ندانسته است. این برداشت از قانون اساسی در حقیقت حذف حقوق ۵۰ درصد از جمعیت ایران است. آیا شورای نگهبان میپندارد لیاقت زنها برای اداره کشوری مثل ایران کمتر از مردان است؟ امروز روشن شده است که اگر زنان در تمام امور لایق تر نباشند، عقب تر نیستند. باید توهین و تحقیر زنان روزی متوقف گردد و زنان در کنار مردان، کارگران دست در دست معلمان، دانشجویان همگام با استادان، روستائیان همراه با شهرنشینان و همه و همه پس از ٣۰ سال تجربه، فریب این بازی ها را نخورند و اجازه ندهند این زنجیری که بوسیله قانون اساسی نظام ولائی به دست و پای آنها بسته شده و هر بار حلقه هایش تنگ تر میشود، بیشتر از این موجب تضییع حقوق مردان و زنان ایران گردد. * * * باید خواستار تغییرات بنیادی شد. باید دنیای دیگری ساخت، دنیایی که هر فرد شایسته بتواند در انتخابات شرکت کند تا از میان دهها هزار مرد و زن فرهیخته و دارای دانش و شعور و شرافت و پاکی و وطن خواهی، کسانی که میتوانند داوطلب ریاست جمهوری شوند به انتخاب مردم کار اداره مملکت را بدست گیرد. دین را از حصار حکومت بیرون کشند و هر کس به جایگاه خود برگردد. همه دست در دست هم این ویرانه را آباد کنند و نگذارند حقوقشان مورد تجاوز قرار گیرد و ریشه استبداد، استعمار و استثمار را برکنند و کشور را به استقلال و آزادی واقعی برسانند. آی گروه چهارنفری، آیا در میان شما کسی هست که چنین تعهدی را به ملت بدهد و به آن عمل کند!!؟ تو اگر بنشینی، من اگر بنشینم چه کسی برخیزد؟ - "مردم از میان نامزدهایی که صلاحیت آنها پس از عبور از ذره بین شورای نگهبان، اعلام خواهد شد، صالح ترین نامزد را برگزینند." (سخنرانی آقای خامنه ای در میدان آزادی سنندج، روزنامه اعتماد ملی، ۲٣ اردیبهشت ٨٨) - میرحسین موسوی: ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر تصمیم درستی بود. (مصاحبه با خبرگزاری مهر، ۱۳۸۸/۰۳/۰۲) - نمی‌شود این نظام را به آدم‌کشی در اول انقلاب متهم کرد. این نظام مظلوم بوده است... گروه‌های تروریستی تا پایان جنگ هم زیر نفوذ صدام علیه ما می‌جنگیدند و هنوز هم پشتیبانی آمریکا از آنها وجود دارد. نباید به مظلوم‌نمایی‌ آنها توجه کرد. چرا که اگر به قدرت برسند باز هم همان آش و همان کاسه است. ) سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان،وبسایت قلم نیوز، ارگان رسمی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، ۱۶ اردیبهشت ٨٨) - "اهانت به مقدسات شیعه یا سنی، خط قرمز نظام است و هیچکس چه شیعه و چه سنی، حق ندارد با غفلت یا از روی تعصب این خط قرمز را نادیده بگیرد. " (سخنرانی آقای خامنه ای در جمع مردم سقز، خبرگزاری ایرنا، ۱٣٨٨/۲/۲۹)

«برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران» موجودیت گروهی تازه

عده ای از فعالان سیاسی در ایران به تازگی گروه تازه‌ای را به نام
«همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران»
تشکیل داده‌اند، که در بیانیه‌ای موجودیت خود را اعلام کرده است
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان، عده ای از فعالان سیاسی در ایران به تازگی گروه تازه‌ای را به نام «همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران» تشکیل داده‌اند، که در بیانیه‌ای موجودیت خود را اعلام کرده است.کسانی چون ادیب برومند –شاعر ایرانی، داود هرمیداس باوند –استاد دانشگاه و از فعالان جبهه ملی، کوروش زعیم –از دیگر فعالان جبهه ملی ایران یا حشمت‌الله طبرزدی –از فعالان سیاسی ایران اعضای این گروه جدید را تشکیل می‌دهند. در گفت‌وگویی با رادیو فردا ابتدا از انگیزه تشکیل «همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر» می‌گوید:پس از مدتها که جلساتی در این خصوص بین شخصیت‌های ملی و فعالین جنبش‌های اجتماعی برقرار بود، نهایتا روز دوشنبه همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران با اعلام ۱۲ اصل اظهار موجودیت کرد.این اصول: "حفظ تمامیت ارضی و سرزمینی، پذیرش مفاد منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر، حاکمیت قانون برخواسته از اراده آزاد مردم ، تغییر قانون اساسی و حذف اصول مغایر با حاکمیت ملت ، جدایی دین از حکومت، تاکید بر دموکراسی حقوق بشر و آزادی‌های اساسی، تاکید بر حقوق برابر همه اقوام ایرانی، تاکید بر برابری حقوق زن و مرد، حذف هر گونه تبیعض جنسیتی، قومی و نژادی، عقیدتی و مذهبی، پاسداری از زبان پارسی با احترام و پذیرش سایر زبان‌های رایج در سرزمین ایران و نفی هر گونه خشونت و شکنجه، توسعه همه جانبه اقتصادی و اجتماعی و نفی هر گونه بهره‌کشی ناروا به طور خلاصه اصول دوازده‌گانه‌ای است که در این همبستگی تصویب شد.
این همبستگی عمدتا بین نیروهای سکولار و دموکراتی است که خارج از حاکمیت هستند و همچنین نیروهای اپوزیسیون داخل کشور محسوب می‌شوند.چرا در این هنگام تصمیم گرفتید که چنین ائتلافی را تشکیل دهید؟ آیا ارتباطی به انتخابات ایران دارد؟قرار بود این ائتلاف حدود چهار ماه پیش اعلام شود و یکی از برنامه‌های اصولی این همبستگی نیز این بود که بتوانیم یک کاندیدای ملی، خارج از چهارچوب حاکمیت، معرفی کنیم که متاسفانه به دلیل فشارها و کارشکنی های مکرر نیروهای امنیتی، این نشست عقب افتاد. نهایتا تصمیم دست‌اندرکاران این همبستگی بر این شد که تا پیش از پایان پذیرفتن انتخابات و همزمان با بحث انتخابات این همبستگی را اعلام کنیم تا به نحوی دیدگاه‌ها و نظریات نیروهای سکولار دموکرات در انتخابات نیز بیان شود.با عنوان کردن « اصلاح قوانین موجود» تا چه اندازه امید دارید که در مسیری که اعلام کرده‌اید پیش بروید؟ به اعتقاد شما کدام کاندیدا می تواند از این طرح ائتلافی شما حمایت کند؟این ائتلاف به صورت گام به گام خواهد بود. بر اساس تعریفی که برای این همبستگی مطرح شده این است که همبستگی بین همه نیروهای فعال و جنبش‌های اجتماعی و احزاب سیاسی به وجود بیاید. اگر چه متاسفانه شرایط دموکراتیکی برای انتخابات وجود ندارد. حتی تضمینی برای سلامت انتخابات نیست. اما این همبستگی در واقع بر آن است که فضایی ایجاد کند که گفت‌وگو را میسر کند.ما این اصول دوازده گانه را ارائه دادیم. برنامه‌هایی هم داریم و این آمادگی را داریم که کاندیداهای موجود و حتی کاندیدایی که حاکمیت آن را تایید کرده است اگر حاضر باشند درباره این اصول و برنامه ها با ائتلاف همبستگی مذاکره داشته باشند، گفت‌وگو کنیم. کدام تشکیلات با شما در این ائتلاف شرکت کردند؟در این اعلامیه اولیه همبستگی که اعلام شد جریان‌های گوناگونی از جبهه ملی ایران، از نیروهای چپ، از نیروهایی همچون دکتر ملکی و دوستانشان از ملی مذهبی‌ها ، از جبهه دموکراتیک ایران، از وکلا و افرادی که در کانون نویسندگان یا کانون وکلا و یا کانون مدافعان حقوق بشر عضویت دارند حضور داشتند. اصولا طیف گسترده‌ای در این ائتلاف شرکت کردند.

گزارش عفو بین الملل از سرکوب مردم در رژیم توتالیتر اسلامی

عفو بین الملل: اوضاع اقتصادی در ايران در سال گذشته همانند ساير کشورهای جهان با کسادی و بحران جدی روبرو نبوده است. در نتيجه تشديد وخامت نقض حقوق بشر در کشور را نمی تواان به مشکلات اقتصادی نسبت داد. دليل اصلی آن عدم تعهد و پايبندی مقامات جمهوری اسلامی به اصول و موازين حقوق بشری است.*****
ادامه و تشديد نقض اساسی ترين حقوق شهروندی مردم ايران توسط مقامات جمهوری اسلامی
در گزارش سالانه سازمان عفو بين الملل در رابطه با ايران آمده است مقامات جمهوری اسلامی در سال گذشته نيز با شدت بيشتری به محدود کردن اساسی ترين و بنيادی ترين حقوق مردم ايران مانند آزادی بيان و آزادی گردهمايی های مسالمت آميزادامه داده اند.
در سال گذشته، مقامات جمهوری اسلامی همچنان به عناوين مختلف مانع از کار مدافعان حقوق زنان ، حقوق بشر و مدافعان حقوق اقليت های مذهبی و قومی شده اند. فعالان جامعه مدنی در طول سال گذشته بطور مداوم بازداشت، زندانی و تحت پيگرد قانونی قرار گرفته و در بسياری از موارد بدنبال يک محاکمه غير منصفانه از خروج آنها از کشور ممانعت بعمل آمده است.
در سال گذشته در ايران شکنجه و بدرفتاری با زندانيان يک رويه معمول به شمار آمده و آمران و عاملان آن هرگز مورد مواخذه و يا مجازات قرار نگرفته اند. سازمان عفو بين الملل در گزارش سالانه خود از اعمال مجازات شلاق و قطع عضو خبر داده و هچنین اعلام کرده است براساس آمار رسمی مسئولان کشور ۳۴۶ تن در ايران در سال گذشته اعدام شده اند که در ميان آنها هشت نوجوان بوده و دو تن از محکومين سنگسار شده اند. سازمان عفو بين الملل احتمال ميدهد که تعداد اعدام شدگان ميتوانند ازاين تعداد بيشتر باشند.
دروری دايک، مسئول امور مربوط به ايران در سازمان عفو بين الملل می گويد در سال گذشته مقامات اين سازمان بيش از چهار بار تقاضای ديدار از ايران برای تحقيق در موارد نقض حقوق بشر در کشور را کرده و تاکنون از مسئولين جمهوری اسلامی پاسخ مثبتی دريافت نکرده اند، ضمنا در ۵۰ مورد نيز به نامه های رسمی اين سازمان پاسخی داد ه نشده است.
آقای دايک می گويد: "اوضاع اقتصادی در ايران در سال گذشته همانند ساير کشورهای جهان با کسادی وبحران جدی روبرو نبوده است و در نتيجه تشديد وخامت نقض جقوق بشر در کشور را نمی تواان به مشکلات اقتصادی نسبت داد." دروری دايک دليل اصلی آنرا عدم تعهد و پايبندی مقامات جمهوری اسلامی به اصول و موازين حقوق بشر می داند.
سازمان عفو بين الملل در گزارش سالانه خود به جزئيات وقايع مربوط به تبعيض عليه حقوق زنان، مدافعان حقوق بشر، آزار و اذيت اقليت های قومی و مذهبی، دستگيرهای خودسرانه، وجود شکنجه گسترده در زندان ها و مجازات شلاق و سنگسار در ايران پرداخته است.سازمان عفو بين الملل اعلام کرده است دربين ۳۴۶نفری که در سال گذشته در ايران اعدام شده اند هشت تن از آنها نوجوان بوده و يا در سنين نوجوانی مرتکب جرم شده اند. مسئول امور ايران در عفو بين الملل می گويد : "جمهوری اسلامی تنها کشوری در جهان است که در سال جاری دو نوجوان را به دار آويخته است." در حال حاضر نيز بيش از ۱۳۳ تن که در سنين نوجوانی مرتکب جرم شده اند در زندانهای ايران در انتظار اعدام بسر می برند. دروری دايک، در اين رابطه می افزايد: "مقامات جمهوری اسلامی مجازات اعدام را قصاص نفس بر طبق موازين شرع تفسيرمی کنند در حاليکه اين امر با قوانين بين الملل مربوط به حقوق بشر در تناقض کامل است، و دولت ايران بعنوان يکی از امضاءکننده گان کنوانسيون حقوق کودک موظف و ملزم به اجرای مفاد آن است."
سازمان عفو بين الملل در گزارش سالانه خود وضعيت پناهنده گان در ايران را هم مورد بررسی قرار داده است . بنابر آمار رسمی بيش از يک ميليون پناهنده که بيشتر آنها افغان هستند در اين کشور زندگی می کنند. بنابر گزارش منابع دولتی بيش از يک ميليون آواره نيز بطور غير قانونی در ايران بسر می برند. در گزارش عفو بين الملل آمده است در ماه گذشته ۱۲پناه جوی افغان هنگام بازگشت به کشور خود در مناطق مرزی بدلايل نامعلوم توسط نيروهای انتظامی جمهوری اسلامی کشته شده اند.

رکسانا صابری: فشار در زندان براى اخذ اعترافات دروغ

رادیو آمریکا: رکسانا صابری خبرنگار آمريکائی ايرانی تبار گفت در ابتداء امر ترس باعث شد پس از بازداشت در ايران، به جاسوسی برای آمريکا اقرار نمايد.
رکسانا صابری در نخستين مصاحبه خود پس از آزادی از زندان جمهوری اسلامی ايران در گفت و گو با راديو «اِن پی آر» گفت که اعترافات وی با توسل به زور گرفته شده بود.
خانم صابری روز پنجشنبه به راديو «اِن پی آر» گفت که نميداند چرا مأمورين وزارت اطلاعات وی را بازداشت کردند. رکسانا صابری متذکر شد که بر خلاف گزارش رسانه ها، بازداشت وی بخاطر خريد مشروبات الکلی يا انجام خبرنگاری بدون مجوز نبود.
خبرنگار ايرانی- آمريکائی گفت که در زنذان شکنجه جسمی نشده اما فشار های شديد روحی و فکری را در طول اقامتش در زندان اوين، متحمل شد.
خانم صابری گفت که از زنان ديگری که در زندان با او هم سلول بودند، انرژی ميگرفت.
رکسانا صابری گفت که علت زندگی کردن و انجام مصاحبه در ايران برای نگاشتن کتابی بود که تصويری متعادل تر و کامل تر از جامعه ايران، بتواند ارائه کند.
خانم صابری گفت با وجود همه سختی هائی که متحمل شد مطئمن است که به ايران به کشوری که در عرض شش سال اقامت خود، عشق به آن بست، باز خواهد گشت.

قصد نسبت دادن اتهام محاربه به برخی از دستگیرشدگان

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
قصد نسبت دادن اتهام محاربه به دستگیر شدگان 2 اسفند ماه بنابه گزارشات رسیده از بند 209 زندان اوین ، بازجویان وزارت اطلاعات و حسن زارع دهنوی قصد دارند که دستگیر شدگان 2 اسفند ماه را به اتهامات محاربه مورد محاکمه قرار دهند.روز یکشنبه 3 خرداد ماه دستگیر شدگان 2 اسفند ماه (زندانی سیاسی فاطمه ضیائی، مهسا نادری،حامد یازرلو،حسن ترلانی و یاسر عرفاتی) را به شعبه 3 امنیت دادگاه انقلاب برده شدند و به آنها اتهامات واهی نسبت داده شد که از جمله آن محاربه می باشد.زندانی سیاسی مهسا نادری 19 ساله دانشجوی رشته اقتصاد دانشگاه مفید شهرستان قم، سعید شیخان سربازجوی وزارت اطلاعات در بند 209 که فردی قصی قلب و در شکنجه زندانیان سیاسی حد و مرزی نمی شناسد بازجوی این دانشجو می باشد. در طی 3 ماه بازجوئی در سلولهای انفرادی و با شکنجه های جسمی و روحی نتوانست به او اتهامی نسبت دهد و بی گناه بودن او وسایر دستگیر شدگان محرز بود . شیوۀ فریب را بکار برد تا این دانشجو را وادار به پذیرفتن اتهامات واهی نسبت داده شده نمایید. سعید شیخان با دادن وعده آزادی این دانشجو به مادر و پدر این دانشجو سعی داشت تا به هدف پلید و ضد انسانی خود برسد. و حتی در هفته های اخیر به آنها گفته شد که وثیقه ای بین 50 تا 100 میلیون تومان تهیه نمایند و به دادگاه ارائه کنند تا او آزاد شود ولی بعد از بازپرسی روز یکشنبه 3 خرداد ماه در شعبه 3 امنیت دادگاه انقلاب که توسط فردی به نام حسینی صورت گرفت این فرد با بازی کردن رول همکاری با این خانواده سعی داشت که او را وادار به پذیرفتن اتمامات نماید و حتی موافقت خود را با آزادی او اعلام نموداما پس از انجام شدن تمامی مراحل آزادی این دانشجو اعلام کرد که باید حسن زارع دهنوی نظر او را تایید کند .وقتی که پرونده برای تایید به دفتر حسن زارع دهنوی برده شد. حسن زارع دهنوی به این خانواده گفت: چونکه متهم به محاربه است او باید تا روز محاکمه در دادگاه انقلاب در زندان بماند. خانواده نادری برای تهیه سند و کارشناسی آن هزینۀ زیادی متحمل شدند. این شیوه تا به حال علیه سایر خانواده ها بکار برده شده است. دانشجوی در بند پس از شنیدن این خبر تصمیم به اعتصاب غذا نمود ولی با دخالت خانواده اش بطور موقت از اعتصاب غذا منصرف شده است.سایر دستگیر شدگان 2 اسفند ماه 99 روز است که در بند مخوف 209 زندان اوین در بلاتکلیفی بسر می برند .آنها در اثر شکنجه های جسمی و روحی تا حد زیادی دچار کاهش وزن شده اند.یکی از شکنجه های که بازجویان وزارت اطلاعات به آن شکنجه سفید می گویند. پس از یک دوره نسبتا طولانی بازجوئیها و شکنجه های جسمی وروحی ، زندانی را برای مدت طولانی در سلول انفرادی به حال خود رها می کنند و او را در لحظات انتظار نگه می دارند. شیوه دیگر بازجویان که بکار برده می شود هنگامی که به خانواده های آنها ملاقات کابینی میدهند بازجو در آنجا کنار زندانی است و از زندانی تایید اینکه شکنجه نشده را می گیرد.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دستگیری،شکنجه جسمی و روحی ،ادامه بازداشت و فریبکاری بازجویان وزارت اطلاعات و نسبت دادن اتهام محاربه را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات عملی برا ازادی دستگیر شدگان 2 اسفند ماه است.
8 خرداد 1388 برابر با 29 می 2009شرایط زندانی فوق به سازمانهای زیر گزارش شد
1-عفو بین الملل
2- کمیسر عالی حقوق بشر
3- دیدبان حقوق بشر
4. سازمان جهانی علیه شکنجه

دانشجويان دربند تحت شكنجه هاى شديد قرار دارند

شش نفر از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر که بصورت گروهی در تاریخ های ۱۷ بهمن ماه و ۶ اسفند ماه ۱۳۸۷ بازداشت شده بودند، پس از آزادی با وثیقه گزارش دادند که مورد بازجویی های شدید، ضرب و شتم های طولانی مدت و شکنجه قرار داشتند تا به فعالیت های غیر قانونی اعتراف کنند. سه دانشجو همچنان در بازداشت مانده اند. عباس حکیم زاده و مهدی مشایخی به دستور مقامات امنیتی در وضعیت خطرناکی در بازداشت هستند و آنگونه که گزارش شده از مسعود دهقان هیچ خبری در دسترس نیست. مهدى مشايخى و عباس حکيم ‌زاده در ملاقات به خانواده هايشان گفتند طى هفته هاى گذشته بازجويى‌ ها ضرب و شتم‌ ها و آزارهاى شديد جسمى و روحى براى اعتراف به کارهائى که انجام ندادهاند افزايش يافته است. خانواده مهدى مشايخى اعلام کردند، پسرشان بر اثر ضرب و شتم شديد جسمى و فشارهاى روحى، دچار رعشه شديد دست بوده و وضعيت نامناسبى داشته است.

احضار دو شهروند کرد به دادگاه انقلاب

خبرگزاری دیدبان حقوق بشر کردستان
سقز :دو فعال کرد به نام های آرمان محمد پور و بهزاد امین توکل به اتهام هواداری از احزاب کردی به دادگاه احضار شدند.
آرمان محمد پور و بهزاد امین توکل از اهالی شهرستان بانه که دو ماه پیش به قید وثیقه از زندان آزاد شده بودن توسط شعبه اول دادگاه انقلاب شهرستان سقزبه اتهام هواداری از احزاب اپوزیسون کرد احضار شدند.

برخورد وحشیانه ماموران حکومتی با خبرنگاران و عکاسان

وبلاگ پرتقالی
کاش مملکتمون قانون داشت! امروز مثل یک سری عکاس عاقل رفته بودم استادیوم از بازی عکس بگیرم! بازی تموم شد و مردم داشتن شورش می کردن و نیروی انتظامی هم داشت مردم رو با وسایل مختلف میزدن! ما هم مثل همیشه حس عکاسی مون گرفت! برادران به ظاهر محترم نیروی انتظامی دوربین من و با بدترین شکل گرفتن! بعد من رفتم دوربینم رو بگیرم (در این وسط کلی ماجرا رخ داد) مموریم و ازم گرفتن بعد من رفتم مموریم و ازشون بگیرم اونا هم با یه دوربین نیروی انتظامی ازم فیلم گرفتن و گفتن از این ومتهم یه فیلم بگیر (گردن منو گرفتن و گفتن اسم و فامیلیتو بگو) منم گفتم مجرم که نگرفتین اینجوری برخورد می کنین! اون اقای احمق هم شاکی شد ما رو زد! بعد مارو برد تو اتاق نیروی انتظامی ! اون جا به هر نحوی به من کتک و . . . همش آب معدنی باز می کرد یه ذره ازش می خورد بعد پرت می کرد تو صورتم!
آخر سر مموریمو نداد! ازم هم تعهد گرفتن که هر عکسی منتشر بشه به گردن منه!کاش مملکتمون قانون درست و حسابی داشت می تونستم یه کاری بکنم!الان صورتم کبود شده!

اعتراف به وضعیت اسفبار دانشگاههای ایران در رژیم آخوندی

مدیران کم علم، دانشگاه ها را اداره می‌کنندقلم نیوز: در دولتی که مدرک دکترا را ورق پاره بخواند و در آشپزخانه پی انرژی هسته ای بروند ، تکلیف علم و دانشگاه مشخص است .دکتر حریر چی ،استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران که در همایش سراسری جامعه علمی در تحلیل سیاست های علمی موجود و چشم انداز آینده سخن می گفت، با بیان مطلب بالا افزود:در سال های گذشته تنها 38 دهم درصد بودجه، صرف کارهای پژوهشی شده است. از همین روی آقایانی که ادعای پیرو بودن دارند بدانند که مقام معظم رهبری شاید برای نخستین بار این جمله را خطاب به وزرای علوم و بهداشت بیان کردند که: باید بخاطر وضعیت نابسامان علوم یقه چه کسی را بگیریم که اوضاع علمی کشور اینگونه پیش می رود؟وی افزود: امروز دانشگاه های کشور در سطح دبیرستان اداره می شوند و مدیران کم تجربه و کم علم و دانش بر آنها حکومت می کنند .این عضو کمیته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران تاکید کرد: شاید کشور ما به لحاظ تولید مقاله رتبه خوبی داشته باشد اما به لحاظ کاربردی یکصد و سی دومین کشور محسوب می شود.وی با بیان اینکه بیش از وزارت علوم ،وزارت بهداشت بر طبل موفقیت های علمی کوبیده است افزود : وزارت بهداشت در تولید فلان دارو خود را در رتبه سوم یا چهارم معرفی می کندد در حالی که تمامی داروهایی که آقایان مدعی بر تولید آن هستند منتاجی بیش نیست . هرچند که این کار نیز کار ساده ای محسوب نمی شود . ولی نام تولید هم نمی توان بر او گذاشت . حریری چی تصریح کرد : در دانشگاه های مثلا بین المللی داخل کشور، تنها دانشجویان ایرانی که موفق به قبولی در دانشگاه دولتی و آزاد نشده اند و از وضعیت مالی خوبی برخوردار هستند، به تحصیل می پردازند و خبری از دانشجویان خارجی نیست .حریرچی تاکید کرد در کشور ما آمار معتادان بیش از سه میلیون است و وضعیت معیشتی نیز زیر خط فقر جهانی قرار دارد. حال با این تفاصیل آقای احمدی نژاد چطور کشور را در قله می بیند و در یک صحبت نیم ساعته می گویند که روسای جمهور کشورهای خارجی برای انجام کارهای خود از من مشورت می گیرند؟!

بد رفتاری با زندانیان سیاسی همراه با مضحکه انتخابات

جعفر پویه
رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی همزمان با هیاهو و سروصداهای ایجاد شده در مضحکه انتخابات ریاست جمهوری از فرصت استفاده کرده و به بدرفتاری و شکنجه زندانیان سیاسی پرداخته است. از نزدیک به همه زندانهایی که فعالان سیاسی در آنها محبوس هستند خبر می رسد، دژخیمان و شکنجه گران به بدرفتاری با آنها مشغولند.
در کردستان از بسیاری از افرادی که به طور خودسرانه و بدون دلیل دستگیر شده اند خبری نیست و صدای اعتراض خانواده های آنان نیز به گوش کسی نمی رسد. مدتهاست که خانواده این افراد با مراجعه به نهادهای سرکوبگر رژیم خواهان خبری از وضعیت عزیزان دستگیر شده شان می شوند اما پاسخی به آنها داده نمی شود. در زندانهای شهرهای بزرگی چون تهران و کرج نیز زندانیان سیاسی با فشار مضاعف روبرو هستند. در زندان گوهردشت، زندانی سیاسی، افشین بایمانی مورد ضرب و شتم زندانبانها و شکنجه گران قرار گرفته و به شدت مضروب شده است. همچنین بهروز جاوید طهرانی، دیگر زندانی سیاسی که در اعتراض به بدرفتاریها مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دست و پایش با زنجیر بسته شده بود، پس از یک دوره انفرادی همراه با اعتصاب غذا، به بند 5 منتقل شده است. خانم حمیده نبوی که به اتهام شرکت در مراسم بیستمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی دستگیر شده است، به سختی بیمار می باشد و زندانبانان برای تحت فشار قرار دادن او نه تنها داروهایش را توقیف کرده اند بلکه، حداقل امکانات پزشکی که حق هر زندانی است را نیز از او دریغ می نمایند.
از سوی دیگر، پدر و مادر دانشجوی چپ زندانی، محمد پورعبدالله که مدت 100 روز است در بازداشت بسر می برد، وقتی که دیدند هر دری را که برای آزادی فرزندشان می زنند قفل است و حتا با وثیقه نیز جلادان و سربازان بدنام وزارت اطلاعات حاضر به آزادی او نیستند، فرزند خود را به مقاومت تشویق کردند و پایداری تا کنونی او در برابر گماشتگان استبداد را ستودند. همچنین بسیاری از دستگیر شدگان اول ماه مه، روز جهانی کارگر همچنان در بازداشت بسر می برند و خانواده های آنان نیز با تجمع هر روزه در برابر مراکز سرکوب رژیم خواهان آزادی بی قید و شرط آنان هستند.
این درحالی است که رکسانا صابری که به دلیل حمایتهای بین المللی از زندان آزاد شده، در روزهای گذشته به دیدار خانم کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا رفته است. این نشان می دهد رژیم ولایت فقیه زندانیانی که از حمایت قدرتمندی برخوردار نیستند و تنها با اراده خود دست به عمل زده اند را بیش از همه مورد بدرفتاری قرار می دهد.
رژیم ولی فقیه از هیاهو و سر وصدای انتخاباتی حداکثر استفاده را کرده و زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان را تحت بدرفتاری شدید قرار داده است. نباید به جلادان و آدمکشان رژیم اجازه داد تا با فرزندان رشید مردم ایران اینگونه رفتار کنند. باید علیه این بی شرمیها صدای خود را بلند کرد و دلقکهای ولایت فقیه که به گرم کردن تنور مضحکه انتخاباتی او مشغولند را رسوا و خواهان آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی شد.

۱۳۸۸ خرداد ۷, پنجشنبه

مسیحیت چیست؟ ( 1 )

سلام بر همه خوبان. مطالب این پست به بعد که در رابطه با مسیحیت چیست را می توان سندی دینی و تاریخی بشمار آورد. با اینکه سعی کردم از عبارات ساده استفاده کنم تا فهم آن برای دوستان غیر مسیحی ساده و روان باشد. این مطالب بیان فلسفی مسیحیت و یا حتی دفاعیه نیز محسوب نمی شود. منظور فقط بیان عقاید معمولی مسیحیان به زبان ساده برای غیر مسیحیان است.
این مباحث ترجمه سخنرانی اسقف اعظم کانتربوری از کلیسای انگلیکن انگلستان می باشد که در دانشگاه اسلامی اسلام آباد پاکستان بیان شده است.
تصور کنید که یک نفر مدت یک سال وقایعی را که در یک کلیسای مسیحی اتفاق می افتد تماشا کند٬ خواهد دید که یک روز در هفته دارای اهمیت ویژه ای است٬ مخصوصاً اگر تماشا کننده در یک کشوری باشد که مسیحیت در آن٬ دینی تاریخی بوده است٬ مشاهده خواهد کرد که اهمیت یکشنبه برای آن است که مومنین در آن روز در کلیسا اجتماع کنند و به دعا و نیایش بپردازند و گرد هم می آیند تا سرودهای روحانی بسرایند و با خدایی که او را خالق و پروردگار و داور می دانند٬ صحبت کنند و در حضورش سر خم کرده٬ به زانو در آیند٬ او را سپاس گویند و به ضعف های خود و بدی هائی که مرتکب شده اند٬ اعتراف نمایند. بخش هایی از کتابی که آن را مقدس می دانند٬ خوانده می شود و رهبران جماعت برای روشن شدن مطالب کتاب به تفسیر و تعلیم محتویات آن می پردازند. مشاهده خواهد شد که اغلب دعاها با نام شخصی که او را عیسای مسیح و (( خداوند )) خطاب می کنند٬ ختم می شود. در فصول مختلف٬ تولد و مرگ و بازگشت معجزه آسای او را از مردگان برگزار می نمایند. بعضی اوقات طی پرستش در دعاها عبارت (( پدر و پسر و روح القدس )) شنیده می شود و بلاخره ملاحظه خواهد شد که همراه با مراسمی بر اعضاء جدید در آب فرو برده می شوند ( غسل تعمید ). مراسم دیگری که بوسیله عمل منظمی توسط گروه های مختلف به گونه ای متفاوت انجام می گیرد٬ برکت دادن نان و شراب ( بدون الکل - آب انگور ) و شرکت کردن در مصرف آن است. مشاهده کنندگان شاید تعجب کنند و حتی تکان بخورند وقتی بشوند که مفهوم شرکت در مصرف نان و شراب٬ شرکت در بدن و خون عیسی است.
مقصود من از این مقدمه ان است که سعی کنم بفهمم از شرحی که داده ام٬ چه نوع سوالاتی در ذهن مشاهده کنندگان درباره مسیحیت و مراسم آن ایجاد می شود٬ بدیهی است که پرسش کنندگان سوالات گوناگونی خواهند داشت و امیدوارم که سعی در جواب دادن هر پرسش٬ که مثل روزهای قبل انجام دادم٬ پرسش های دیگری را برانگیزد و مبحث را روشن تر سازد.
ادامه دارد ...

رویای شیرین خدا


در رویاهایم دیدم که با خدا گفتگو می کنم.
خدا پرسید: پس تو می خواهی با من گفتگو کنی؟
من در پاسخش گفتم: اگر وقت دارید.
خدا خندید:
وقت من بی نهایت است.
در ذهنت چیست که می خواهی از من بپرسی؟
پرسیدم: چه چیز بشر شما را متعجب میکند؟
خدا پاسخ داد: کودکی شان،
.... اینکه آنها از کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که بزرگ شوند،
و بعد دوباره پس از مدت ها، آرزو می کنند که کودک باشند.
.... اینکه آنها سلامتی خود را به خطر می اندازند تا پول بدست آورند،
و بعد پولشان را از دست میدهند تا دوباره سلامتی خود را به دست آورند.
.... اینکه با اضطراب به آینده می نگرند و حال را فراموش می کنند،
و بنابراین نه در حال زندگی می کنند و نه در آینده.
.... اینکه آنها به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نمی میرند،
و به گونه ای می میرند که گویی هر گز زندگی نکرده اند.

دستهای خدا دستانم را گرفت.
برای مدتی سکوت کردیم.
ومن دوباره پرسیدم:
به عنوان یک پدر، می خواهی کدامین درس های زندگی را فرزندانت بیاموزند؟

او گفت:
.... بیاموزند که آنها نمی توانند کسی را وادار کنند تا عاشقشان باشد،
همه کاری که آنها می توانند بکنند این است که اجازه دهند که خودشان دوست داشته باشند.
.... بیاموزند که درست نیست که خودشان را با دیگران مقایسه کنند.
.... بیاموزند که فقط چند ثانیه طول میکشد تا زخم های عمیقی در قلب آنان که دوستشان داریم، ایجاد کنیم،
اما سالها طول می کشد تا آن زخم ها را التیام بخشیم.
.... بیاموزند ثروتمند کسی نیست که بیشترین را دارد،
کسی است که به کمترین ها نیاز دارد.
.... بیاموزند که آدم هایی هستند که آنها را دوست دارند،
فقط نمی دانند که چگونه احساساتشان را نشان دهند.
.... بیاموزند که دو نفر می توانند با هم به یک نقطه نگاه کنند، و آن را متفاوت ببینند.
.... بیاموزند که کافی نیست فقط آنها دیگران را ببخشند، بلکه آنها باید خود را نیز ببخشند.

من با خضوع گفتم:
از شما به خاطر این گفتگو متشکرم.
آیا چیز دیگری هست که دوست دارید فرزندانتان بدانند؟
خداوند لبخند زد و گفت:
.... فقط اینکه بدانند، من اینجا هستم

چرا مسیحی هستم

شاید یکی از جدی ترین سوالاتی که بعنوان یک مسیحی با آن روبرو شوید این باشد که : چرا مسیحی هستی؟
به عبارت دیگر سوال این است که چرا در میان این همه مذهب و مکتب و طریقه زندگی شما مسیحیت را برگزیدید؟ مگر عیسی و پیروی از او چه مزیت و برتری بر دیگر چهره های مشهور تاریخ و دیگر بنیانگذاران ادیان دارد.
در این سری برنامه های تلوزیونی ۱۸ قسمته با عنوان "چرا مسیحی هستم؟" سعی داشته ام تا با زبانی دفاعیاتی به دلایل و ویژگیهای برجسته ایمان مسیحی که ‏آن را از سایر ایدئولوژی ها برجسته می‌سازد بپردازم. در ضمن اینکه تلاش این بوده است که تا جایی که چهارچوب یک برنامه تلوزیونی اجازه می‌دهد محتوای دفاعیاتی این گفتگو را بر مبنای گفتاری منطقی و استدلالی قرار دهم در عین حال سعی بر این بوده تا از گفتارها و مباحث پیچیده فلسفی و الهیاتی بپرهیزم . هدف این بوده است که مبانی برای همه مومنان فراهم آید تا بتوانند با دلیری و افتخار و با استفاده از کلامی منطقی، رجحان و حقانیت ایمان مسیحی خویش را در گیر و دار زندگی هر روزه و در تعاملشان با دیگران بازگویند.
شما با کلیک کردن بر لینک زیر به مجموعه ۱۸ قسمتی ذکر شده دسترسی خواهید داشت. در ارائه این برنامه ها سعی بر این بوده است که مباحث را خلاصه در ظرف حوصله محدود مخاطبین بگنجانم.
http://www.farsicrc.com/index.php?option=com_content&task=view&id=3953&Itemid=384

سنت دعا


گاهی اوقات آنقدر با مسئله دعا و نیایش سطحی و در حد گفتارهای روزمره برخورد می کنیم که فراموش می کنیم دعا سخن گفتن با و البته شنیدن از خدایی است که مظهر قدرت و جلال و زیبایی است.
ضمن اینکه عمیقا به بی شیله پیله بودن دعا و بیان خالصانه آنچه در قلب داریم معتقدم و نیز بر این باورم که تا حد امکان باید بدوی و طبیعی و خالی از الفاظ قلمبه و سلمبه با خدایی که پدر من است سخن بگویم بر این نیز باور دارم که این خلوت انس و دلدادگی با خدا بهتر است که بیش از آنچه صرف بده بستان و مطالبات روزمره از خدا باشد، صرف گفتگو و آنهم گفتگوی عابدانه ما با معبودمان خدا باشد که البته در این گفتگو جا برای شرح پریشانی و خواهش های ما نیز به اندازه کافی باقی می ماند. اما کیفیت این خواستنها کجا و صحبتهای روزمره و پوست پیازی.
خدا این وجود نامتناهی و امن، این همیشه حاضر همیشه نیکو، از بدو تاریخ بشر شنوای عمیق ترین و خاشعانه ترین دعاهای مومنین خویش بوده است. چه بسیار دل انگیز است که گاهی به جای دعاهای فی البداهه و شاید سطحی و تکرار باطل به اعماق این حضور ژرف فرو رویم و دعاهایی را نیز دعای قلب خود سازیم که اساسی ترین نیازهای روح بشری را در خود بازگو می کنند. شاید همه ما فرانسیس آسیزی و یا مادر ترزا نباشیم، اما با خواندن راز و نیاز آنها و از آن خود ساختن آنها و هم آوا شدن با زمزمه ‏آنها بسوی عیسای محبوبمان می توانیم از این اقیانوس بی انتهای انس یعنی دعا بهره ای عمیق تر ببریم.از اینرو می خواهم گاهی از سر گرسنگی عمیقم برای دعا، با این بزرگان معرفت و ایمان همصدا شوم و دعای آنها را از قلب خود تکرار کنم.
دعای کوتاه زیر یکی از دعاهای شعر گونه مادر ترزا است که ترجمه کرده ام.خدایا مرا از مرگ به حیات و از ناراستی به حقیقت رهنمون شو...خدایا مرا از یاس به امید و از ترس به یقین ره نما...خدایا مرا از تنفر به عشق و از جدال به آشتی هدایت نما...باشد که قلبمان، دنیایمان و کائنات تو از صلح و آرامش آکنده شود...

آمین.

مشكلات نوكیشان مسیحی سودان برای ادامه زندگی

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازCompass Direct News- در شهر صحافا واقع در پنج کیلومتری جنوب خارطوم، خانمی که از اسلام به مسیحیت گرویده توسط اعضای خانواده خودش به نوعی دستگیر و زندانی شده است.
"ثناه عبدالفتاح الطیاب" که سابقاً دانشجوی رشته علوم آزمایشگاهی در دانشگاه تکنولوژی سودان بود، هم‌اکنون هیچگونه ارتباطی با دنیای خارج ندارد. پس از آنکه تماشای یک فیلم راجع به عیسی مسیح منجر به گرویدن وی به مسیحیت شد، او مجبور به ترک تحصیل شد.
یکی از دوستان صمیمی الطیاب به نام ابتهاج مصطفی می‌گوید که خانواده الطیاب او را بشدت تحت کنترل دارند: "او اجازه دریافت تماس‌های تلفنی ندارد و برادرش به وی اجازه نمی‌دهد تا از شهر خارج شده یا به کلیسای پطرس و پولس مقدس که نزدیکی خارطوم است، برود."
ابتهاج مصطفی می‌گوید کریسمس گذشته، الطیاب را به طور اتفاقی در حوالی یک بازارچه عمومی دیده، با وی دعا کرده و پیشنهاد داده تا الطیاب مشکلش را با کمیسیونی که پاسدار حقوق غیرمسلمانان است، مطرح کند. این کمیسیون که در سال ۲۰۰۵ تشکیل شد، وظیفه دارد تا به دادگاه‌های سراسر کشور توضیح دهد که چگونه می‌بایستی قوانین شریعت اسلام را در قضاوت‌های خود برای افراد غیرمسلمان به اجرا بگذارند.
اما الطیاب در جواب گفته از آنجا که اعضای این کمیسیون همگی مسلمانان تندرو هستند، فکر می‌کند که نتیجه خاصی نگیرد. به علاوه اینکه دایی خودش یوسف الکودا یک مسلمان بسیار متعصب است و در پی این اقدام او، زندگی را برایش دشوارتر خواهد ساخت.
الطیاب افزود: "زندگی برایم بسیار سخت شده؛ بشدت احساس تنهایی و انزوا می‌کنم. تا کی باید در این وضع به زندگی ادامه دهم؟ برای من زندگی بدون ادامه تحصیلات، غیر قابل تصور است."
ابتهاج مصطفی دوست ۲۹ ساله الطیاب که خود در سال ۲۰۰۵ از اسلام به مسیحیت گرویده می‌گوید که پس از تغییر دین، بلافاصله از کار اخراج می‌شود و پس از آن سراغ شغل دیگری در کلیسای جامع سودان در حوالی شهر خارطوم می‌رود و همزمان از سوی تمامی دوستان مسلمانش طرد می‌شود. وی می‌افزاید که در مراسم‌ها و اجتماعات همگانی مردم او را طور دیگری نگاه کرده و از جهنمیان می‌دانند: " از زمان پیوستن به مسیحیت، یعنی چهار سال پیش، زندگی بی‌اندازه برایم دشوار شده و مجبورم که تک و تنها در یک خانه اجاره‌ای زندگی کنم؛ چیزی که در جامعه فعلی سودان برای خانم‌های مجرد چندان رایج یا جا‌افتاده نیست."
خانواده درجه یک او در عربستان سعودی زندگی می‌کنند و به گفته ابتهاج تنها شانس وی برای دیدن آنها، تن در دادن به شرکت در مراسم حج است؛ که این هم غیر ممکن می‌باشد.
متأسفانه مثال‌های بسیاری که درباره زندگی سخت ایمانداران سودانی وجود دارد، تحت پوشش خبری و گزارشات قرار نمی‌گیرند.

به مزایده گذاشتن قبرستان بهاییان در مازندران

این قبرستان قدمت ۱۰۰ ساله دارد که بهائیان روستای ایول
اموات خود را در این مکان دفن می کردند.
قبرستان بهائیان روستای ایول واقع در جاده ی ساری- کیاسر- به طرف سمنان کیلومتر18 برای فروش به مزایده گذاشته شد.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از مجموعه فعالین حقوق بشر در ایران، این مطلب از طریق دو روزنامه ی کثیرالانتشار همشهری و ایران از تاریخ 26/2/88 لغایت 3/3/88 درج و تاریخ مزایده نیز 5/3/88 اعلام و منبع آن سازمان «اموال و املاک ستاد» اعلان شده است.
آخرین نشر در خصوص این مزایده در روزنامه ی همشهری به تاریخ 3/3/88 سال هفدهم شماره ی 4842 در صفحات اول وصفحات 22 تا27 قابل رویت است.
همچنین مطلب مورد نظر، در صفحه ی 25 شماره ی فوق روزنامه ی همشهری، در ذیل مازندران ردیف 1 چنین آمده است:
آدرس: ساری-کیاسر- به طرف سمنان- کیلومتر 18 روستای ایول- پشت خانه ی بهداشت
شماره ی پرونده : 1870
نوع ملک: زمین
کاربری ملک: بافت مسکونی
متراژ عرصه : 941
مبلغ پایه ی مزایده: 250000000 ریال با شرایط نقد و اقساط
توضیحات:فاقد سند مالکیت و به صورت قولنامه ای واگذار می گردد.
لازم به ذکر است این قبرستان قدمت 100 ساله دارد که بهائیان روستای ایول اموات خود را در این مکان دفن می کردند. در سال 1362، بیست خانواده ی بهائی کشاورز ساکن این روستا همزمان با اوج گرفتن تحرکات بر علیه این جامعه مذهبی توسط افراد متعصب و محرک از روستای خود بیرون شدند به طوریکه خانواده های مزبور جهت حفظ اعتقادات خود مجبور شدند کل مایملک خویش را رها کرده و روستا را ترک نمایند.
در این راستا اقدامات 26 ساله این روستاییان، شکایت در مرکز استان مازندران و شهرستان کیاسر و هم چنین به اولیای امور مملکتی به نتیجه نرسیده و موفق نشدند که به روستای خویش بازگردند. منازل مسکونی آنان در طی این دوره تقریبا ( 90%) کاملا تخریب گردیده است که بعضاً طعمه ی حریق تعمدی گشته. و حال قبرستان آنان را از طریق مزایده به فروش گذاشته اند.

وضعیت مسیحیان فارسی زبان در دولت آینده چگونه خواهد بود

مهدی کروبی و میرحسین موسوی در سخنرانی‌های انتخاباتی، از حقوق اقلیت‌های مذهبی و قومی دفاع کردند.( ! )
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازرادیو زمانه، آقای کروبی که به لرستان سفر کرده است، روز چهارشنبه در جمع گروهی از مردم درود گفت که از حقوق تمام اقلیت‌های مذهبی در ایران دفاع می‌کند.
دبیرکل حزب اعتماد ملی افزود که تمام اقلیت‌ها و اقوام در کشور باید از حقوق شهروندی مساوی برخوردار باشند.
آقای کروبی اظهار داشت که در صورت پیروزی در انتخابات، تمام اقلیت‌ها و اقوام از «آزادی‌های مشروع» بهره‌مند خواهند شد.
وی همچنین گفت: «من آمده‌ام که بگویم ایران ،جمهوری اسلامی است و متعلق به کل مردم بوده، نه عده‌ای خاصی.»
میرحسین موسوی دیگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری نهم که در به آذربایجان غربی سفر کرده است نیز در جمع گروهی از مردم مهاباد گفت: «نگاهی که قومیت‌ها را یک تهدید می‌بیند، نگرش غلطی است.»
آقای موسوی افزود که مخالف «نگاه امنیتی» به قومیت‌ها در ایران است.این نامزد ریاست جمهوری اظهار داشت که در صورت پیروزی در انتخابات، تلاش خواهد کرد تا اصول قانون اساسی در مورد قومیت‌ها را به اجرا گذارد.
موسوی همچنین از کاهش تعداد نشریات در کردستان انتقاد کرد و آن را به «ضرر» مردم دانست.
مهدی کروبی و میرحسین موسوی دو نامزد اصلاح‌طلب در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هستند که با محمود احمدی‌نژاد و محسن رضایی دو نامزد محافظه‌کار به رقابت می‌پردازند.
کروبی و موسوی در سخنرانی‌های انتخاباتی خود بارها از برخورد‌های خشونت‌بار و تهدید‌ها علیه اقلیت‌های مذهبی و قومی در ایران انتقاد کرده‌اند.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان و براساس اعلام سازمان‌های مدافع حقوق بشر، حقوق اقلیت‌های دینی و قومی در ایران به طور مستمر نقض می‌شود.
بهائیان ونو مسیحیان از جمله اقلیت‌های دینی در ایران به شمار می‌روند که گزارش‌ها از تداوم «آزار و اذیت» آنها حکایت دارد.
دو تن از نوكیشان مسیحی نزدیك به سه ماه می باشد كه بدون هیچگونه تفهیم اتهام در اوین بسر می برند.
هفت تن از رهبران جامعه بهایی از سال گذشته تاکنون بازداشت و در زندان به سر می‌‌برند.بهائیان در ایران از بسیاری حقوق اجتماعی محروم هستند.
دراویش از دیگر جریان‌های دینی در ایران هستند که در سال‌های اخیر با محدودیت‌های فراوانی مواجه شده‌اند. در سال‌های اخیر سه حسینیه دراویش گنابادی از سوی نیرو‌های امنیتی تخریب شده است.
کرد‌ها که که اکثریت آنها در غرب ایران ساکن هستند هم از جمله اقلیت‌های قومی به شمار می‌روند که سازمان‌های مدافع حقوق بشر به فشار‌ها علیه آنها بارها اعتراض کرده‌اند.
از شعار تا عمل
اكنون زمانی است كه كاندیداهای انتخاباتی برای بدست آوردن آراء و برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری وعده های بسیاری می دهند، اما پرسشهایی اینجا مطرح خواهد بود؛
- آیا براستی می توان به این وعدهای انتخاباتی كاندیداها اعتماد كرد؟
- آیا این اشخاص بعد از پیروزی، قدرت اجرایی برای جامعه عمل پوشاندن وعده های خود دارند؟
- آیا نوكیشان و نومسیحیان فارسی زبان از نظر حكومت مذهبی ایران در دولت آینده برسمیت شناخته خواهند شد؟
- آیا موج بازداشت ها فشار و تداوم آزار و اذیت بر جامعه بزرگ مسیحیان فارسی زبان در داخل كشوركم و یا متوقف خواهد شد؟
- از نظر این كاندیداها كه در شعارهای انتخاباتی شان مدعی" دفاع از حقوق اقلیت های مذهبی" می باشند باید پرسید، جامعه بزرگ مسیحیان فارسی زبان كه امروزه با بیداری عظیمی كه در بین مردم ایران آغاز شده و روزانه بسیاری به این خانواده خداوند می پیوندند، این جامعه بزرگ مسیحیان فارسی زبان از نظر دولت آینده بعنوان شهروندان ایرانی دارای چه جایگاهی می باشند؟
با طرح پرسشهایی از این قبیل در نهایت باید پرسید، تصمیم گیرنده نهایی كیست؟
- مطلب مرتبط
نگاه حاكمان اسلامی به اقلیتهای دینی در آستانه انتخابات

پدر دانشجوی دربند فرزندش را به استقامت در برابر دژخیمان فراخواند

کميته گزارشگران حقوق بشر
پرونده دانشجوی زندانی محمد پوعبدالله به شعبه 28 دادگاه انقلاب ارسال شده است. مادر این دانشجوی زندانی با بیان این مطلب گفت:" طی هفته گذشته بارها با مراجعه به دادگاه انقلاب خواهان تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه شدم، اما قاضی اعلام کرد که پرونده وی به دادگاه ارسال شده است."
محمد پورعبدالله پیش تر نیز در سال 86، در جریان بازداشت گسترده دانشجویان چپ، بیش از 50 روز را در بازداشتگاه 209 زندان اوین به سر برده بود.
در هفته های گذشته، سایر بازداشت شدگان پرونده " آذرماه 86" نیز با دریافت احضاریه هایی به دادگاه احضار شده اند.
پدر محمد پورعبدالله که فرزندش هم اکنون بیش از 100 روز است در بازداشت به سر می برد، با سرودن شعری برای وی، او را به استقامت فراخوانده است. پدر این دانشجو، زمانی این شعر را سرود که پسرش را در دادگاه انقلاب، با دست بند و وضعیت نامناسب مشاهده کرد. این شعر در زیر می آید:"
هستی
ترا دوست دارم
نه زانکه تعلقی به من داری
ترا دوست دارم
زانگونه که هستی
ترا می ستایم
زانکه در جستجوی خویشی
ترا که سیاوش وار از آتش گذر می کنی
تا بی گناهیت،معصومیتت و ایمان خود را عیان سازی
آنروز هم
که در داد سرای عدالت؟!
با دستبندی همره سوداگران
در کنج دیوار سنگی پا برهنه لمیده شدی
چشمان مهربانت را پیامی بود
که آوای مرغ آمین را ندا میداد
آنروز
زندگی،ترس،ایمان
معنای دگری داشت
آنروز
ساختن و ساخته شدن نمای دگری داشت
و دگر روز را به یاد آر
که در کنج سلول انفرادی-بهای
(ش)شرافت
(ک)کرامت
(ن)نه گفتن
(ج)جوانی
(ه)همت را
چگونه پرداختی و
ققنوس وار بر خاستی
اینک بیاندیش
که کج اندیشان را ابایی نیست،مرامی نیست
اینک بیاندیش
چگونه زیستن را
در دامگه صیادان
اینک بیاندیش
که آسمان عشقت ستارگانی دارد
که چشم انتظار نور تواند
آری زندگی را دو باید
به یک تجربه آموختن
وان دگر به کار بستن

جوان دیگری را زیر شکنجه به قتل رساندند

آینده نیوز: در حالي كه نيروي انتظامي شاهرود علت مرگ يك جوان 25 ساله به نام عباس صديقي در بازداشتگاه كلانتري 11 اين شهر را خودكشي از طريق دارزدن با بند شلوار اعلام كرده است اما خانواده اين جوان در نامه اي به فرماندهي نيروي انتظامي استان سمنان اين موضوع را رد كرده و علت مرگ وي را ضرب و شتم عنوان نموده اند.
خانواده این جوان در نامه اي خطاب به فرمانده نيروي انتظامي استان سمنان نوشته اند:
در مورخ 1/3/88 ساعت 12 صبح از كلانتري 11 ميدان آزادي شاهرود با منزلمان به نام زينب صديقي تماس گرفته و اعلان كردند مدارك شناسايي فرزندتان عباس صديقي را به كلانتري 11 بياوريد و پس از مراجعه به كلانتري 11 و آگاهي مدارك شناسايي فرزندم را گرفته و گفتند ايشان ممنوع الملاقات مي باشد و جواب درستي در خصوص سلامتي ايشان و علت بازداشت ندادند و مجددا شنبه صبح با مراجعه به كلانتري 11 و آگاهي شاهرود گفتند حال ايشان خوب نيست و به بيمارستان برويد پس از مراجعه به بيمارستان مشخص گرديد فرزندمان عباس صديقي فوت كرده است و جاي تعجب است كه يك جوان 25 ساله بدون اطلاع به خانواده و انجام هيچگونه جرم و خلافي در پاسگاه انتظامي به قتل رسيده است و با بررسي جسد و لباسهاي پاره شده نيز جاري بودن خون از بيني و دهانش كاملا هويدا است كه چون از كتك كاري و ضربات متعدد كه در پاسگاه به ايشان وارد گرديده فوت كرده است لذا خواهشمند است دستور بررسي و تحقيق در خصوص قتل ايشان را صادر فرماييد و چرا در پاسگاه انتظامي كه بايد جاي امن باشد اينگونه متخلفين پا را از قانون فراترگذاشته و اينگونه فجايع ببار مي آوردند در پايان خواهشمند است مسببين اين قتل را دستگير و به مجازات رسانده و تا زماني كه علت مرگ و به قتل رساندن او مشخص نشود او را دفن نخواهيم كرد و ضمن مراجعه به تهران دفتر فرماندهي كل و رياست محترم قوه قضاييه تقاضاي كمك خواهيم كرد.
طبق گفته شاهدان عيني و خانواده صديقي، عباس صديقي كه با وانت نيسان خود كار مي كرده در مورخ 31 ارديهشت ماه براي انجام كاري به يكي از مغازه هاي خيابان شهيد صدوقي مراجعه مي كند كه در اين هنگام متوجه مي شود ماموران سد معبر شهرداري شاهرود در حال جمع آوري وسايل يكي از دستفروش هاي اين خيابان هستند. وي كه از اين كار ماموران عصباني شده بوده با آنان درگير مي شود و آنان نيز اقدام به ضرب و شتم وي كرده و وي را با وضعيت بسيار بدي به كلانتري 11 منتقل مي كنند.
عباس صديقي در غياب پدرش كه 8 – 9 ماه پيش فوت كرده است سرپرستي مادر و پنج برادر و خواهر خود را بر عهده داشته است.

آخرین وضعیت بهروز جاوید تهرانی

فعالان حقوق بشر در ایران
بهروز جاوید تهرانی بعد از 23 روز با خروج از سلول انفرادی به اعتصاب غذای خود پایان داد.
روز گذشته بهروز جاویدتهرانی زندانی سیاسی‌ که پنجمین سال زندانی بودن خود را در زندان رجایی شهر کرج سپری می‌کند، با انتقال به بند عمومی به اعتصاب غذای خود بعد از 23 روز پایان داد. وی در این مدت در سلول انفرادی در حالی که با دست‌بند و پابند زنجیر شده بود، چندین بار توسط ماموران زندانی رجایی‌شهر مورد ضرب‌وشتم شدید قرار گرفت.
این زنداین سیاسی هم‌اکنون به بند عمومی 6 زندان رجایی‌شهر منتقل شده است. بهروز جاوید‌تهرانی در حالی پنجمین سال زندان خود را در زندان رجایی‌شهر سپری می‌کند که تا این موقع هیچ‌گاه حق استفاده از مرخصی را نداشته و مسئولین زندان فشارهای زیادی را بر وی تحمیل می‌کنند. وکیل مدافع وی نیز علیرغم پیگیری تاکنون موفق به ملاقات با ایشان نشده است.
لازم به توضیح است در تاریخ 14 اردیبهشت ماه به علت برخورد مسئولان زندان برای انتقال وی به بند دیگری و متعاقباً مقاومت وی فشارها بر این زندانی افزایش یافت، از تاریخ مورد اشاره وی به سلول انفرادی منتقل شد و دو نوبت مورد ضرب و شتم مسئولان زندان قرار گرفت وی مدت بیست و سه روز را در اعتصاب غذا برای اعتراض به شرایط مذکور به سر برد.

۱۳۸۸ خرداد ۶, چهارشنبه

ضرب و شتم و شکنجه جسمی یک زندانی سیاسی

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
بنابه گزارشات رسیده از بند 2 زندان گوهردشت کرج ، زندانی سیاسی افشین بایمانی مورد یورش گارد زندان قرار گرفت و آماج انواع باتومها آنها گردید و سپس به بند 5 زندان گوهردشت یکی از بدترین بندهای این زندان منتقل شد. زندانی سیاسی افشین بایمانی روز چهارشنبه 6 خرداد ماه ،گارد زندان به سلول این زندانی سیاسی یورش بردند و او را آماج باتومهای خود قرار داد و وحشیانه وی را مورد ضرب وشتم قرار دادند. این زندانی سیاسی بی دفاع در حالی که مورد هجوم تعداد زیادی از گارد زندان قرار گرفته بود و از هر طرف مورد اصابت باتوم های آنها قرار داشت کشان کشان به دفتر حسن آخریان رئیس بند 2 بردند. در اثر این ضرب وشتم بدن او کبود شده و دست او دچار آسیب جدی شده است و همچنین از ناحیه پا و کمر دچار خونریزی شده است.هنگامی که او را به دفتر حسن آخریان بردند در آنجا با اهانت افرادی که در آن دفتر بودند مواجه شد وهمچنین آماج باتوم های آنها قرار گرفت . نبی الله فرج نژاد خطاب به آقای بایمانی گفت : منافق کثیف به تو درسی خواهیم داد که آنرا فراموش نکنی درسی که به رفیقت ساران دادیم . علی محمدی معاون زندان به آقای بایمانی گفت : ما اینجا صد تا صدتای شما را به درک واصل می کردیم می بینی که آب از آب تکان نخورد. رجب علی آجیر در ادامه صحبتهای بقیه به زندانی سیاسی بایمانی گفت: اگر به ما اجازه می دادند ما خون شماها را می خوردیم. پس از هر اهانت توسط افراد زیر که هر کدام باتومی در دست داشتند برای مدت طولانی آقای بایمانی را مورد ضرب وشتم قرار می دادند. وضعیت جسمی اقای بایمانی بسیار حاد است .خطر جدی جان این زندانیا سیاسی را تهدید می کند . اقدامات جنون آمیز که در سالهای اخیر بی سابقه است و پاسدارن زندان علنان زندانیان سیاسی را تهدید به مرک می کنند.افرادی که آقای بایمانی را مورد ضرب وشتم وحشیانه قرار دادند عبارتند از : علی محمدی معاون زندان،کرمانی رئیس حفاظت و اطلاعات،نبی الله فرج نژاد معاون حفاظت و اطلاعات ،رجب علی آجیر رئیس دارالقران،جعفری فرمانده گارد زندان و حسن آخریان رئیس بند 2 زندان گوهردشت کرج بودند . این دستورات توسط علی حاج کاظم رئیس زندان گوهردشت کرج صادره شده بود.این فرد در ماهای اخیر در لوای زیارت به مکه در عربستان و به شهرهای مختلف در عراق و سوریه با نام های مختلف سفر می کند .گفته می شود این فرد قبلا از معاونین لشکر محمد رسول الله بوده و ماموریتهایی در این کشورها تحت لوای زیارت انجام میدهد . آخرین ماموریت این فرد چند ما ه پیش به مکه در عربستان بود.گزارشاتی حاکی از آن است که زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی به بند 6 زندان گوهردشت کرج منتقل شده استفعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، یورش وحشیانه و مورد شکنجۀ جسمی قرار دادن زندانی سیاسی افشین بایمانی و انتقال او به بند 5 زندان گوهردشت که هدفی جزء حذف فیزیکی این زندانی نیست را محکوم می کند و از هموطنان در داخل و خارج کشور برای نجات جان زندانی سیاسی استمداد می طلبد و همچنین از کمیسر علی حقوق بشر برای نجات جان زندانیان سیاسی زندان گوهردشت خواستار دخالت فوری است .
6 خرداد 1388 برابر با 27 می 2009شرایط زندانی فوق به سازمانهای زیر گزارش شد
-عفو بین الملل
- کمیسر عالی حقوق بشر
- دیدبان حقوق بشر
. سازمان جهانی علیه شکنجه

اتحادیه اروپا نقض آزادی مذهبی در ایران را محکوم کرد


اتحاديه اروپا به طور مشخص به استمرار اذيت افرادی توسط مقام‌های ايرانی اشاره دارد
که به طور قانونی اعتقادات مسيحی خود را بيان و ابراز می‌دارند.


جمهوری چک به عنوان رئيس دوره‌ای اتحاديه اروپا با صدور بيانيه‌ای از طرف کشورهای عضو اين اتحاديه، نقض آزادی مذهبی در ايران را محکوم کرده و نگرانی شديد خود را از افزايش موارد نقض آزادی مذهبی اعلام کرد.به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از رادیو فردا، اتحاديه اروپا به طور مشخص به استمرار اذيت افرادی توسط مقام‌های ايرانی اشاره دارد که به طور قانونی اعتقادات مسيحی خود را بيان و ابراز می‌دارند.
در بيانيه اتحاديه اروپا آمده است که بر طبق گزارش‌های موجود، شهروندان ايرانی با نام‌های هاميک خاچيکيان، جمال قاليشورانی، نادره جمالی در ژانويه ۲۰۰۹ دستگير شدند. به همين ترتيب است موارد مربوط به مرضيه اميری‌زاده، مريم رستم‌پور که در ماه مارس ۲۰۰۹ دستگير شدند. و همچنان بدون تفهيم اتهام در بازداشت به سر می‌برند،
همچنين در اين بيانيه که روز دوشنبه صادر شده، آمده است که در ماه مارس ۲۰۰۹ سيد علاء‌الدين حسين، همايون شکوهی، و سيد امير باب‌اناری به هشت ماه حبس ( تعزیری که به مدت ۵ سال به حالت تعلیق درآمده است) محکوم شده‌اند. اين بيانيه در پايان بند نخست خود نتيجه می‌گيرد که بر حسب شواهد موجود هدف اين گونه شدت عمل‌ها، سرکوب آزادی انتخاب و ابراز باورهای مذهبی است.اتحاديه اروپايی در ادامه اين بيانيه نگرانی خود را از بابت وضعيت هفت عضو جامعه بهايی ايران تکرار کرده است. اين افراد، يعنی فريبا کمال‌آبادی،جمال‌الدين خانجانی، عفيف نعيمی، سعيد رضايی، مهوش ثابت، بهروز توکلی و وحيد تيزفهم، اکنون بيش از يک سال است در بازداشت به‌ سر می‌برند و با اتهام‌های مهمی روبرو هستند.در دنباله اين بند بيانيه آمده است که در مورد برخورد با جامعه بهايی نيز شواهد حاکی از آن است که اذيت آنها به منظور پايمال کردن هويت بهايی و متوقف کردن فعاليت‌های جامعه بهايی صورت می گیرد. علاوه بر اين، گزارش‌هايی دال بر مزاحمت و آزار اعضا جامعه بهايی از جانب مقامات رسمی، از جمله بازداشت‌، احضار نيروی انتظامی، و سخت‌گيری برای اعلام برائت از جامعه بهايی نگرانی‌های مرتبت با اين موضوع را تشديد می‌کند.در بند بعدی بيانيه اتحاديه اروپا از ادامه بازداشت روحانی شيعه، سيد حسين کاظمينی بروجردی، و چند تن از هواداران وی که به دليل فعاليت‌های مذهبی در زندان به سر می‌برند، ابراز نگرانی شده است. در اين بيانيه آمده است که بر طبق گزارش‌های موجود به‌رغم شرايط نامطلوب جسمی، از بستری شدن اين روحانی ناراضی در بيمارستان جلوگيری به عمل آمده است.اين بيانيه که علاوه بر کشورهای عضو به تأييد کشورهای ترکيه، کرواسی، آلبانی، ايسلند، ليختن‌اشتاين، نروژ و اوکراين نيز رسيده است در پايان از مقام‌های ايرانی می‌خواهد که به تعهدات بين‌المللی خود عمل کنند و ضمن پاس داشت آزادی مذهب، از اذيت افرادی که به فعاليت‌های برحق مذهبی مشغولند، دست بردارند. اتحاديه اروپا در اين بيانيه همچنين از مقام‌های ايرانی خواستار آن شده که به وظيفه خود در قبال سلامتی افرادی که در بازداشت يا زندان هستند، عمل کنند.

تکلیف آنهایی که هرگز درباره مسیح نشنیده اند چیست؟

این عقیده که رهایی و نجات تنها از طریق مسیح امکانپذیر است در عهد جدید نیز تاکید شده است (برای نمونه می توانید به آیات acts 4: 12 , Eph 2: 12 مراجعه نمایید.) این اعتقاد باعث می شود که سوالات زیادی درباره تقدیر و سرنوشت افرادی که تا به حال بشارت انجیل را نشنیده اند مطرح شود.
حال باید دید که مشکل اصلی چیست. جامع گرایانها (Universalist) دلایلی ارائه می کنند و بیان می دارند که دو نظریه زیربا هم ازلحاظ منطقی ناسازگار هستند:
1- خداوند تماما قدرت مطلق و محبت است. 2- برخی از مردم هرگز در مورد کلام خدا نمی شنوند و به همین دلیل نجات نمی یابند.
اما به چه علت 1 و 2 با هم ناسازگارند؟ اگر این افراد ادعا می کنند که این دو نظریه از لحاظ مفهوم با هم در تضادند حتما دلایلی دارند که بیان نمی دارند و مخفی نگاه می دارند زیرا ناسازگاری آشکاری در بین این دو قضیه وجود ندارد.
با وجود اینکه جامع گرایانها آماده ارائه دادن دلایل خود نیستند، منطق مسئله را می توان از طریق نکات زیر مورد بررسی قرار داد: 3. اگر خداوند قدرت مطلق است می تواند دنیایی را خلق کند به طوری که در آن همه کلام خدا را بشنوند و بدون پرداخت هیچ بهایی نجات یابند.4. اگر خداوند تماما محبت است دنیایی را ترجیح می دهد که در آن همه کلام خدا را بشنوند و رایگان نجات یابند.
اما آیا هر دوی این نظریه ها لزوما درست هستند؟ مثلا فرضیه 3 را در نظر بگیرید، مسلما خداوند می توانست جهانی را خلق کند که در ان همه کلامش را بشنوند اما از آنجایی که مردم برای زمان طولانی در آزادی هستند هیچ تضمینی وجود ندارد که تمام افراد در چنین جهانی بدون پرداخت هیچ بهایی نجات یابند. در حقیقت هیچ دلیلی وجود ندارد تا این طور فکر کنیم که تعادل و توازن میان افراد دارای نجات و افراد فاقد نجات در چنین جهانی بهتر از توازن میان این دو دسته در جهان واقعی است. پس این نظریه به کلی نادرست است.
اما در رابطه با نظریه چهار چه می توان گفت؟ ایا این نظریه لزوما درست است؟ بیایید اینگونه فرض کنیم که جهانهای گوناگونی از نظر خداوند وجود داشته باشند که در آنها افراد همه به راحتی درباره بشارت انجیل بشنوند و آزادانه آن را بپذیرند. حال باید دید که ایا این مسئله که وجود خداوند سرتاسر محبت است باعث می شود که او برخی از این جهانی ها را به جهانی که افراد در آن نجات نمی یابند ترجیح دهد؟ خیر لزوما در چنین جهانهایی نیز نقصهایی وجود دارد که آنها را مطبوع نمی سازد. برای مثال فرض کنید که در دنیایی که همه آزادند و به کلام خدا ایمان دارند و نجات یافته اند افراد زیادی وجود نداشته باشند و عده ای انگشت شمار باشند. آیا خدا باید چنین جهانهایی را که در آن افراد کمی وجود دارند به جهانی که در آن افراد زیادی به کلامش ایمان دارند و نجات یافته اند و برخی نیز آنرا آزادانه رد می کنند و از نجات محروم می شوند ترجیح دهد؟ خیر بنابراین این نظریه نیز کاملا درست نیست.
از آنجایی که خداوند وجودی سرشار از عشق و محبت دارد می خواهد که افراد بیشتری تا جایی که ممکن است نجات یابند و افراد کمی از نجات محروم بمانند. پس هدف او رسیدن به تعادل میان این دو گروه می باشد به طوری که عده بیشتری در راه به دست آوردن تعداد مشخصی از نجات یافتگان نجات را از دست ندهند. ممکن است خداوند برای اینکه گروهی از مردم را که نجات یافته اند خلق کند لازم باشد که گروهی را نیز خلق کند که فاقد نجات باشند. شاید اینطور برداشت شود که خداوندی که سرتاسر محبت است ممکن نیست افرادی را خلق کند که از ابتدا می داند که آنها نجات را نخواهند یافت. اما چه کسی نجات خواهد یافت اگر تنها گروه خاصی کلام خدا را شنیده باشند؟ ما از کجا بدانیم که چنین افرادی وجود دارند؟ پس منطقی است اگر اینطور تصور کنیم که افرادی که هرگز درباره کلام خدا نشنیده اند اگر حتی درباره آن می شنیدند نیز به آن ایمان نمی آوردند. حال اگر اینگونه به قضیه بنگریم که خداوند اینطور در نظر گرفته که افرادی که درباره کلامش نشنیده اند افرادی هستند فاقد نجات و حتی اگر در مورد آن می شنیدند باز هم به آن ایمان نمی آوردند، می توانیم اینگونه نتیجه گیری کنیم که:
خداوند جهانی را خلق کرده که در آن توازنی مناسب میان افراد نجات یافته و افراد فاقد نجات وجود دارد و افرادی که هرگز درباره کلام خدا نمی شنوند و نجات نیافته اند حتی اگر کلام خدا را می شنیدند نیز به آن ایمان نمی آوردند، تا حال این نظریه درست است و نشان میدهد که هیچ تضادی میان قدرت و محبت خداوند و این حقیقت که افرادی که درباره کلام خدا نمی شنوند فاقد نجات هستند وجود ندارد.
Chad Owen Brand