۱۳۸۸ خرداد ۲۲, جمعه

تلاش مسیحیان جهت آزادی یک کشیش زندانی در مصر

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازAssist news، نمایندگان اقلیت مسیحی در مصر، با وجود مواجهه با حملات تکان‌دهنده اخیر، به تلاش‌های خود مبنی بر آزادسازی یک کشیش که بخاطر جرم‌های مرتکب نشده محکوم به پنج سال کار اجباری است، ادامه می‌دهند.
به گزارش گروه‌های مدافع حقوق بشر، " آقای متیوس وهبا"، کشیش کلیسای فرشته میکائیل، در سالهای گذشته آیین ازدواج را بین یک مسیحی و ایمانداری که سابقاً مسلمان بوده بجا می‌آورد و در اکتبر گذشته متهم به اجرای این آیین با مدارک جعلی می‌شود.
"مریام نبیل" که از اسلام به مسیحیت گرویده، ماه گذشته در یک شوی تلویزیونی پربیننده اذعان داشت: "پدر متیوس کاملاً بی‌گناه بوده و هیچ نقشی در تهیه اسناد جعلی من نداشته. این اسناد در سال ۲۰۰۴ تهیه شده؛ زمانی که من هنوز پدر را نمی‌شناختم. و ازدواج ما در سال ۲۰۰۶ صورت گرفته است."
نبیل می‌گوید؛ برای ازدواجش هیچ راه دیگری به جز تهیه اسناد جعلی پیدا نکرده است: "من حق دارم کارت شناسایی‌ای داشته باشم که عقاید حقیقی‌ام را در باب مذهب منعکس کند. اما دولت مصر به مسلمانانی که به مسیحیت روی می‌آورند، اجازه داشتن چنین مدارکی را نمی‌دهد. حال اگر مسیحی بودم و می‌خواستم به اسلام روی بیاورم، هر کمکی احتیاج داشتم، در اختیارم قرار می‌گرفت. اما چون اسلام را ترک می‌کنم، آنها هر سدی که بتوانند سر راهم قرار خواهند داد.
"نمایندگان کلیسا تصریح کردند که کنترل صحت مدارک در هنگام برگزاری مراسم ازدواج توسط کشیش، کار آسانی نیست.
گروه‌های مدافع حقوق بشر و وکلاء ابراز امیدواری کردند که پخش این برنامه تلویزیونی به روند آزادسازی کشیش وهبا کمک کند. هرچند تنش‌های موجود در جامعه غالباً مسلمان مصر، با وجود چندین حمله ضدمسیحی اخیر در حال افزایش است.
برای مثال پلیس گزارش می‌دهد که در تاریخ ۱۰ می یک بمب دست‌ساز در نزدیکی کلیسای عیسوی مریم مقدس منفجر می‌شود که باعث ایجاد وقفه در اجرای یک مراسم ازدواج و همچنین یک کلاس درس الهیات در ساختمان این کلیسای تاریخی می‌شود.چندی پیش از این واقعه، در تاریخ ۲ می نیز مسلمانان جلوی در همین کلیسا یک ایماندار مسیحی ۲۱ ساله به نام "جرجیس یوسری" را مورد اصابت ضربات پی‌در‌پی چاقو قرار دادند که باعث ایجاد جراحت‌های سنگین در ارگان‌های داخلی بدن وی شد. جرجیس بلافاصله به بیمارستانی در نزدیکی ساختمان کلیسا منتقل شد و هم‌چنان بستری می‌باشد.رشد تندوری اسلامی باعث ایجاد نگرانی در میان اقلیت مسیحی کشور شده که ۱۰% از جمعیت ۸۰ میلیونی مصر را تشکیل می‌دهند.
همچنین تصمیم اخیر دولت مبنی بر کشتار تمام خوک‌ها در سراسر کشور به منظور جلوگیری از سرایت آنفولانزای خوکی، با وجود اینکه هنوز هیچ موردی از این بیماری در کشور گزارش نشده است، زندگی مسیحیان را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد. زیرا با این وجود که مصرف گوشت خوک برای مسلمانان منفور است، ولی بسیاری از اعضای جمعیت مسیحی در این صنعت مشغول به کارند.

مطالبات مجموعه فعالان حقوق بشر از رئیس جمهور آینده

مطالبات مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران از رئیس جمهور آینده
متن ذیل از محتوای بروشور مطالبات مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران از ریاست محترم جمهوری ویژه دوره دهم انتخابات است که به صورت گسترده در فضای انتخابات در ایران توزیع شد :
از آنجا که توجه به کرامت و شأن انسانی افراد یکی از اصول بنیادین بشری می باشد و همچنین شناسایی حیثیت کلیه افراد بشر و حقوق یکسان و انتقال ناپذیر آنان،باعث شکل گیری جامعه ای سالم،پایدار و قانون پذیر می شود و در سطح وسیع تر اساس آزادی ، عدالت و صلح را در جهان تشکیل می دهد و با توجه به این امر که رییس جمهوری در راس قوه مجریه،مسوول برنامه ریزی و اجرای سیاست های کلان کشور در امور اجتماعی،سیاسی و فرهنگی است،مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به عنوان بخشی از جامعه مدنی ایران در راستای بهبود شرایط موجود و تکریم انسان،خواستار اجرای قانون اساسی به طور کلی و بازنگری در برخی مواد آن با توجه به اعلامیه جهانی حقوق بشر،میثاق نامه های حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی و همچنین حقوق کودک و کنوانسیونهای وابسته و تأثیر آنها در قوانین جمهوری اسلامی و نهادینه نمودن آن بوده و مطالبات حقوق بشری خود را به شرح ذیل بیان می دارد:
۱ـ رعایت حقوق زنان:
یکی از شاخصه های دموکراسی در هر جامعه ای،میزان آزادی و مشارکت فعال زنان در جامعه است.علاوه بر ضرورت آزادی،خواستار برابری حقوق زن و مرد در تمامی زمینه ها،پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان،بازنگری در اصول 19،20،21و 115 قانون اساسی به منظور برابری جنسیتی و همچنین تغییر قوانین در موارد دیه،شهادت،ارث،ازدواج،طلاق،حق سرپرستی فرزندان،تعدد زوجات،سن مسوولیت کیفری و تابعیت زنان می باشیم.
۲ـ رعایت حقوق کودکان:
کودک بدلیل عدم تکامل کافی رشد بدنی و فکری به مراقبت و توجه خاص که شامل حمایت قانونی مناسب می باشد نیازمند است و باید در سایه ایده آل هایی نظیر صلح،احترام،بردباری،آزادی،برابری و اتحاد بزرگ شود.در راستای حمایت از حقوق کودکان،پایبندی به اصل عدم اجرای حکم اعدام در مورد جرایم ارتکابی اشخاص زیر ۱۸ سال که در کنوانسیون حقوق کودک بر آن تأکید شده است،تعیین سن ۱۸ سالگی به عنوان سن بلوغ در تمامی زمینه های کیفری،حقوقی،مدنی و تعیین مجازات های جایگزین برای کودکان را خواستاریم.
3ـ رعایت حقوق اقلیت های ملی و دیگر مذاهب و ادیان:
مطابق ماده ۱۹ قانون اساسی تمامی اقوام ساکن ایران از حقوق مساوی برخوردارند و مطابق ماده ۱۵ قانون اساسی قومیت های ایران باید امکان آموزش دیدن و برخورداری از روزنامه و رسانه های گروهی به زبان مادری خود را دارا باشند و همچنین مطابق مواد ۱۲ و ۱۳ و ۱۸ قانون اساسی مذاهب و ادیان دیگر باید در اجرا و برگزاری مراسم دینی و اعتقادی خود آزاد باشند.
۴ـ رعایت حقوق کارگران:
کارگر باید از شرایط منصفانه و رضایت بخش برای اشتغال و امنیت شغلی و حمایت دولت در برابر بیکاری برخوردار باشد و در برابر کار یکسان دستمزد یکسان و مکفی دریافت کند و بتواند زندگی خود و خانواده خود را به صورت آبرومندانه ای اداره نماید.مطابق اصل ۲۶ قانون اساسی و ماده ۲۹ بیانیه حقوق بشر تشکیل سندیکا و عضویت در آن برای حمایت از منافع کارگران باید به رسمیت شناخته شود و نسبت به تجدید نظر در مورد برخوردهای امنیتی صورت پذیرفته با این قشر پیگیری به عمل آید.
۵- توجه به حق تحصیل:
با توجه به اصل ۳۰ قانون اساسی برخورداری از شرایط یکسان برای تحصیل حق همگان است و نباید افراد را بدلیل تعلق داشتن به قومیت ها و مذاهب دیگر یا فعالیت داشتن در راستای خواسته های قانونی،از این حق محروم گردانید.پیگیری و رسیدگی فوری به مسائلی نظیر بازگرداندن فعالان دانشجویی اخراج شده به محیط دانشگاه،آزادی تمامی دانشجویان زندانی،منسوخ نمودن طرح ستاره دار کردن دانشجو و برداشتن فضای امنیتی از دانشگاهها، پایان دادن به محرومیت از تحصیل اقلیت مذهبی بهایی و همچنین لغو قانون بومی گزینی و تفکیک جنسیتی دانشگاهها باید در اولویت برنامه های دولت در قبال تحصیل قرار گیرد.
۶ـ رعایت حقوق فعالان جامعه مدنی:
هرکس حق آزادی عقیده و بیان،برگزاری تجمع و ایجاد تشکل های مسالمت آمیز را با رعایت احترام به حقوق و حیثیت دیگران و حفظ نظم و امینت عمومی داراست و مطابق اصل ۲۳ قانون اساسی تفتیش عقاید ممنوع می باشد.نظارت بر اجرای مواد ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی و برخورد با ناقضان قانون الزامی است.
۷ـ رعایت حقوق زندانیان:
آزادی و امنیت شخصی حق مسلم انسان است و از آنجا که بازداشت های خودسرانه موجب زیر پانهادن این حق می گردد،چنین عملکردی مستلزم پیگیری و رسیدگی جدی می باشد.از دیگر سو با توجه به اصل ۳۸ قانون اساسی زندانی نباید مورد آزار و شکنجه،مجازات و رفتارهای ظالمانه،خلاف انسانی و تحقیر آمیز قرار گیرد اما به وفور شاهد تضییع حقوق زندانیان هستیم که در مواردی منجر به فوت زندانی گردیده است.رسیدگی به اوضاع زندانها با توجه به مواد ۳۲،۳۴،۳۵،۳۶،۳۷ و ۳۹ قانون اساسی و بازنگری پرونده زندانیان عقیدتی و توجه ویژه به زندانیان بیمار و سالخورده در اسرع وقت باید انجام پذیرد.
۸ـ تأمین رفاه،بهداشت و محیط زیست:
با توجه به اصول ۲۸،۲۹و ۳۱ قانون اساسی هر کسی حق دارد که از سطح زندگی مناسب برای تأمین سلامت و رفاه خود و خانواده اش بویژه از نظرخوراک،پوشاک،مسکن،مراقبت های پزشکی،خدمات اجتماعی ضروری و محیط زیست سالم و بی خطر برخوردار گردد.در این راستا دولت موظف است که تمام توان و اختیارات خود را به جهت رفاه و سلامت ملت به کار گیرد.توجه ویژه به شرایط زیست محیطی کشور،تلاش بیشتر برای جبران خسارات وارد آمده و جلوگیری از تعرض به عرصه های طبیعی به انحای گوناگون نیز فوریت را می طلبد.
۹ـ پیوستن به کنوانسیون منع اعدام:
حق حیات را نمی توان تحت هیچ شرایطی از کسی سلب نمود.در راستای حذف مجازات اعدام و جایگزینی احکام متناسب با جرم صورت پذیرفته،پیوستن ایران به این کنوانسیون ضروری است.

دعای مسیحیان ایران برای نتایج انتخابات ریاست جمهوری

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان(fcnn.com) در گزارشی كه به تازه گی از سوی موسسه MNN، منتشر گردید برخی متفکرین سیاسی معتقدند که محافظه‌کاران تندرو از رئیس‌جمهور فعلی ایران و مواضع مذهبیش پشتیبانی خواهند کرد؛ در صورتی که میانه‌روها قصد دارند تا کشور را از لبه پرتگاه رکود اقتصادی، دور کرده و از کناره‌گیری‌های سیاسی و انزوای جهانی جلوگیری کنند.
"کارل مولر" از سازمان مسیحی "درهای باز" معتقد است، با دلسرد شدن هرچه بیشتر جوانان ایران از دولت، احتمال باز شدن درهای جدید افزایش می‌یابد: " احتمال بسیار قوی وجود دارد که آزادی در ایران بیشتر شود؛ اما به هر حال، اگر چه بعید است اما بسیاری از وقایع اخیر حاکی از آن است که احتمالاً ممكن است محمود احمدی‌نژاد بار دیگر برنده انتخابات شود!.
"پر واضح است که مسیحیان ایران برای پیروی از عیسی مسیح، بهای بسیار بالایی می‌پردازند اما به اعتقاد مولر، امید هنوز زنده است: " اما این بدان معنا نیست که جنبش‌های زیرزمینی مسیحیان و افراد جویای آزادی به انتها رسیده باشد. قلب چنین افرادی در آرزوی رسیدن به آزادی بیشتر است. و قطعاً مسیحیان هم پرچمدار این رؤیا هستند؛ چرا که بیش از هر گروه دیگری در کشور، مورد ستم واقع شده‌اند."
در اینجا به پاسخ دو سؤال طرح شده از ساندرا (نام مستعار) که مسئول فعالیت‌های این موسسه مسیحی در ایران است، می‌رسیم.
سؤال: در سال ۲۰۰۵ و مصادف با انتخاب یک محافظه‌کار به نام محمود احمدی‌نژاد برای ریاست جمهوری وضع مسیحیان کشور رو به افول رفت، او وعده داده بود که حکومت اسلامی را تجدید خواهد کرد. حال سؤال این است این مسائل در دوران احمدی نژاد چه تاثیری بر زندگی مسیحیان داخل كشور داشته است ؟
جواب: آزادی مسیحیان برای پرداختن به ایمانشان رفته رفته کاهش یافت. قوانین محروم‌سازی مسیحیان از حقوق اولیه‌شان از انقلاب ۵۷ وجود داشته و الآن هم با دقت بیشتری اعمال یا تحمیل می‌شود. مسیحیان اجازه صحبت کردن با مسلمانان در رابطه با مسائل ایمانی را نداشته و ندارند، مسلمانان هم مجاز به شرکت در جلسات کلیسایی مسیحیان نمی‌باشند. احمدی‌نژاد نیز در طول این چند سال به اجرای سفت و سخت این قوانین پرداخته تا از گرویدن مسلمانان به مسیحیت جلوگیری کرده باشد .
سؤال: بجز دولت، چه کسان دیگری به مسیحیان ایران جفا می‌رسانند؟
جواب: بطور قطع روحانیون مذهبی، که عداوت و تنفر را با سخنرانی های مذهبی و فتواهای خود مردم را برضد مسیحیان برمی‌انگیزانند. دولت بشدت با مسیحیان مستقل، انجیلی و ایماندارانی که از زمینه اسلامی می‌آیند برخورد کرده و به سؤ‌رفتار، دستگیری، بازجویی و شکنجه ایشان می‌پردازد.
گفتنی است که در فرهنگ ایران ملاقات دوستان و افراد فامیل بسیار رواج دارد؛ بطوری که مردم مکرراً برای صرف چای دور هم جمع می‌شوند. در این میان بسیاری از مسلمانان، مسیحیان را ناپاک می‌دانند؛ بنابراین حاضر نیستند که به معاشرت با ایشان بپردازند و این جداسازی، با این وجود که شامل حال تمام مسلمانان یا تمام مسیحیان نمی‌شود، ولی بار بسیار سنگینی است. بدیهی است علیرغم اینکه جو ایران تا حد زیادی غیر‌روحانی شده، همچنان ترک اسلام توسط افراد، مایه سرافکندگی خانواده‌هاست. كسانی كه از زمینه اسلام به مسیحیت روی می آورند (مرتدین) در این کشور همواره مورد اجتناب واقع می‌شوند. شوهران، زنانشان را طلاق می‌دهند، در محیط كاری اگر در مورد ایمان مسیحی خود صخبتی كنند با خطر از دست دادن شغل خود مواجه می شوند، و ایمانداران، هم از سوی جامعه و هم از سوی خانواده، از حقوق اجتماعی خود محروم می‌شوند.
فقط در شرایطی که خانواده‌ها، تغییر ایجاد شده در شخص را مثبت تلقی کنند، شانس دوباره‌ای برای او وجود خواهد داشت تا یک بار دیگر از سوی ایشان پذیرفته شود. اما به‌هرحال، منشأ اصلی جفای مسیحیان در ایران، دولت و ماموران اطلاعاتی و انتظامی است.
دولت ایران، ایمانداران را به "جرم" ترک اسلام بازداشت می‌کند؛ چرا که بنا بر قوانین اسلامی (شریعت) شخص مرتد یا باید به اسلام بازگردد یا اعدام شود.همانطور که مسیح خود پیش‌بینی کرده بود. جفا و تبعیض بخشی از پیروی او در کشوری چون ایران است و خوشبختانه ایماندارانی که از زمینه اسلامی می‌آیند، معلمین و مبشرین بسیار مصمم و با‌انگیزه‌ای هستند.
كمیته مسیحیان در مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران اعلام می دارد؛ اینك زمان آن رسیده كه جهان مسیحیت "برای قوت کلیسای ایران با وجود شدت جفاها، دعا کنند. و برای آنانی که با ترک اسلام، عیسی مسیح را می‌پذیرند و موانع طاقت‌فرسایی بر سر راه دارند نیز در دعا باشید."
طبق كلام خدا در بخشهایی از رومیان باب ۱۳ آیه ۱ آمده : زیرا بدون اجازۀ خدا هیچ قدرتی وجود ندارد و زمامداران فعلی را خدا منصوب کرده است ...
چه زیاد بودند افرادي که قصد، داشتند مسیحیت و عیسی مسیح و کلام خداوند را تخریب کنند ، اما راه به جایی نبردند.افرادي که در طول تاریخ قصد داشته اند ایمان مردم را به عیسی مسیح و کتاب مقدس از بین ببرند اما خود نیز به این کلام و شخصیت برجسته جهان ایمان آورده اند.
پس با نگاه به این آیه از كلام حیات بخش انجیل در می یابیم هر نظام و حكومتی كه بر سر كار قرار می گیرد بر طبق اراده خدا است و از نقشه های پیش بینی شده خدا برای ایران و ایرانیان آنگونه كه در كتاب مقدس برای عیلام ( باب ۴۹ آیه ۳۴- ۳۹) آورده شده است.
حال نتیجه انتخابات هر چه كه باشد و هر شخصی كه بخواهد درراَس امور قرار گیرد پر واضح است كه وظیفه مومنان مسیحی و كلیسای ایران دعا برای حاكمان ومسئولین نظام است تا خداوند قلبها و دیدگان آنان را به نور عیسی مسیح روشن سازد.
به راستی کلام خداوند قدرتمند و حقیقت است زیرا که فرموده است:
( تا به نام عیسی هر زانویی از آنچه در آسمان و بر زمین و زیر زمین است خم شود،
و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیح، خداوند است براي تمجید خداي پدر)

دستگیری یک نفر با چندین تعرفه در خرم آباد

استان لرستان - در شعبه اخذ رای شماره 18 خرم اباد یک نفر با تعدادی تعرفه انتخاباتی دستگیر شد.
به گزارش خبرنگار قلم نیوز از خرم اباد، در شعبه اخذ رای شماره 18 ( دبیرستان صدر ) یک نفر با تعدادی تعرفه رای مشاهده شد که پس از اطلاع مسئولین شخص مذکور دستگیر گردید. چگونگی رسیدن این تعرفه ها به فرد مذکور هنوز مشخص نشده است ولی این مساله شائبه تقلب در انتخابات را بسیار تقویت می نماید.

بهروز جاوید تهرانی در معرض خطر جدی قرار دارد

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
بنابه گزارشات رسیده از بند 1 زندان گوهردشت کرج ،بهروز جاوید طهرانی آخرین زندانی بازمانده از قیام دانشجویان 18 تیر 1387 از 11 خرداد ماه تا به حال هیچ خبری از وضعیت و شرایط او در دست نیست. آخرین بار روز 11 خرداد ماه با فشارهای بین المللی و پافشاری زیاد خانواده آقای طهرانی موفق به ملاقات کابینی کوتاهی با عزیزاشان در بند1 معروف به بند آخر خطی ها و در سلولهای انفرادی که پاسداربندها به آن سگدونی اطلاق می کنند شدند.آقای جاوید طهرانی در آن ملاقات تاکید بر ادامه اعتصاب وادامه شکنجه غیر انسانی علیه خود داشت. خانواده آقای طهرانی شاهد کاهش وزن شدید عزیزشان و شرایط بسیار بد جسمی او بودند. پس از آن هیچگونه ارتباطی بین وی و خانواده اش وجود نداشته .بی اطلاعی از شرایط بهروز جاوید طهرانی که در اعتصاب غذای طولانی بسر می برد و همچنین تحت شکنجه های وحشیانه و غیر انسانی و شرایط طاقت فرسا سلولهای انفرادی است باعث نگرانی شدید این خانواده شده است. خانوادۀ او نسبت به جان عزیزشان ابراز خطر شدید می کنند.و اظهار می دارند که جان او در معرض خطر جدی قرار دارد.زندانیانی که به سلولهای انفرادی بند 1 که پاسداربندها به آنها سگدونی می گویند منتقل می شوند. به زندانیان در روز یک وعده غذا داده می شود. زندانیان در طی 24 ساعت 2 بار حق استفاده از دستشوئی دارند. زندانیان برای مدت طولانی با دست بند و پابند به شیوه های مختلف در سلول انفرادی به حال خود رها می شوند و هرگونه اعتراض نسبت با شرایط موجود آماج انواع باتومهای پاسداربندها قرار می گیرند. زندانی دائم در زیر شکنجۀ روحی و جسمی و تحقیر پاسداربندها قرار دارند.شکنجۀزندانیان سیاسی و سایر زندانیان بدستور و بعضا تحت نظارت علی حاج کاظم رئیس زندان گوهردشت کرج صورت می گیرد و کسانی که مستقیما در شکنجۀ آقای بهروز جاوید طهرانی نقش دارند عبارتند از: علی محمدی معاون زندان، کرمانی و نبی الله فرج نژاد رئیس و معاون حفاظت و اطلاعات زندان،خادم رئیس بند 1 زندان همراه با تعدادی از پاسداربندها صورت می گیرد.لازم به یادآوری است از اوایل اردیبهشت ماه فشارها و تهدیدات علیه زندانیان سیاسی بند 2 برای انتقال هر کدام از آنها به نقطه ای آغاز گردید.روز یکشنبه 13 اردیبهشت ماه گارد ویژه زندان با یورش وحشیانه به زندانیان سیاسی ،آنها را مورد ضرب وشتم قرار داد و زندانیان سیاسی را با خشونت به سلول انفرادی و سایر سلولهای بند 2 منتقل کرد. زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی آخرین زندانی قیام دانشجویان سال 1378 که آماج ضربات باطوم گارد ویژه قرار گرفته بودو بطور وحشیانه مورد ضرب وشتم قرار گرفت به سلولهای انفرادی انتقال یافت. آقای جاوید طهرانی در اعتراض به اقدامان وحشیانه اقدام به اعتصاب غذا نمود. زندانی سیاسی افشین بایمانی به بند 5 زندان گوهردشت انتقال یافت..زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی تنها زندانی بازمانده از قیام دانشجویان در تیر ماه 1378 می باشد. او بار ها توسط سعید شیخان سربازجوی وزارت اطلاعات و پاسداران زندان گوهدشت کرج تهدید به حذف فیزیکی شد. سهراب سلیمانی رئیس سازمان زندانهای تهران 9 اردیبهشت ماه خطاب به بهروز جاوید طهرانی گفت بود: تو را جایی می فرستیم تا بفهمی زندان یعنی چه؟ رئیس سالن ملاقات در تاریخ 17 فروردین ماه خطاب به بهروز جاوید طهرانی گفت: ضد انقلاب عوضی، تو را هم می فرستیم پیش رفیقت ساران. فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به خطر جدی که متوجه جان زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی است هشدار میدهد و از تمامی هموطنان در داخل و خارج ایران می خواهد برای نجات جان این زندانی سیاسی اقدام نمایند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات فوری برای نجات جان این زندانی سیاسی است.
22 خرداد 1388 برابر با 12 ژون 2009گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر

۱۳۸۸ خرداد ۲۱, پنجشنبه

نامه سرگشاده نوجوان محکوم به اعدام

نامه سرگشاده ابراهیم گودرزوند چگینی / نوجوان محکوم به اعدام
خبرگزاری هرانا : اینجانب ابراهیم گودرزوند چگینی فرزند منصور به جرم قتل الان 7 سال است که در زندان هستم . در سن 16 سالگی با رفیقم شوخی کردم و یکدفعه چاقو به سینه اش خورد. اسم رفیقم ولی الله پیرمردوند چگینی بود که با هم 12 سال همسایه بودیم. همیشه من خانه شان بودم و بعضی از روزها که با هم به ماهیگیری می رفتیم ماهی ها را به مادرش می دادیم و مادرش هم از درخت حیاطشان به من انگور می داد. مادرش من را خیلی دوست داشت. ما هر روز با هم به مدرسه می رفتیم و همیشه با هم در کوچه بازی می کردیم. تا اینکه آن روز ولی الله را دیدم که با یک نفر دعوا می کند. من رفتم که آنها را از هم جدا کنم و این ماجرا پیش آمد که من به او گفتم دعوا نکن بیا به خانه برویم ولی او گفت نمی آیم مگر تو چه کار هستی؟ گفتم: من دوست تو هستم اگر نیایی با چاقو می زنم که البته به شوخی گفتم. و او گفت: نمی توانی بزنی و من هم به شوخی چاقو را زدم که متاسفانه فوت کرد.
من الآن خیلی پشیمانم. به خاطر بچگی اشتباه کردم و یکی از دوستان خوبم را از دست دادم و حتی الآن که در زندان هستم با کسی رفاقت نکردم چون همیشه به یاد او بودم.
از اولیای دم خواهش می کنم به خاطر رضای خدا و به خاطر مادر و پدر پیری که دارم من را ببخشند. چون پدرم یک کارگر ساده است و من باید الآن نان آور خانه باشم اما در زندان هستم.
امیدوارم که آنها من را ببخشند و قول می دهم وقتی که از زندان آزاد شدم برای پدر و مادر ولی الله جبران کنم.چون من آنها را مانند پدر و مادر خودم می دانم همان طور که زمانی که بچه بودیم، مادر ولی الله سر من و ولی الله را روی پایش می گذاشت و نوازش می کرد و من برایش مانند پسرش بودم.
ابراهیم گودرزوند چگینی
بند خانه سلامت زندان رودبار
20 خرداد 88

در باره ابعاد سركوب جوانان در جمهوری اسلامی

روزنامه اعتماد به گوشه ای از ابعاد سركوب جوانان در جمهوری اسلامی اذعان كرد و نوشت هر چند نيروى انتظامى در ارائه آمار از ميزان و تعداد دستگيرشده ها در مدت زمان اجراى طرح امنيت اجتماعى خست به خرج مى دهد، اما به گزارش ايرنا، 85 درصد از بازداشت شدگان در طرح امنيت اجتماعى نيروى انتظامى، طى شش ماه اول سال 86 بين 16 تا 26ساله بودهاند. ارگان رسمى دولت هم‌ چنين خبر داده در زمينه آنچه «اقلام ضدفرهنگى» ناميده مىشوند و معمولا شامل فيلم و موسيقى غيرمجاز مىشود، 90 درصد دستگيرشدگان در سنين 16 تا 26سال قرار دارند و 70 درصد بازداشت شدگان به علت تهيه و توزيع تجهيزات ماهواره نيز در سنين 16 تا 26سال قرار دارند.

استمداد مادر و پدر یک زندانی سیاسی از سازمانهای حقوق بشری

انتشار: فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
کمیسر عالی حقوق بشر ملل متحد و سازمان های حقوق بشری بین المللیبه استحضار می رسانیم که روز دوشنبه 14 اردیبهشت ماه ساعت 07:30 مامورین اداره اطلاعات به منزل پسرمان وریا نقشبندی 28 ساله حمله بردند. آنها پسرمان را مورد ضرب وشتم قرار دادند و با گاز اشک آور و گاز فلفل او را بیهوش کرده و سپس دستگیر و با خود بردند .آنها همچنین تمام وسائل منزل فرزندمان را به هم ریختند و یک سری از وسایل را شکسته و پاره کردند و سایر وسایل را همچون دستگاه ماهواره ، دوربین عکاسی (بدون فیلم ) ، یک سری نوار کاست و سی دی ، سند موبایل ،شناسنامه ، کارت ملی ، کارت پایان خدمت ، گواهینامه ، گذرنامه وریا ، گواهینامه و گذرنامه همسرش و مدارکهای ماشین و همچنین خود ماشین رو هم با خود برده بودند . وریا برای آزمایشگاه مکانیک خاک شرکت جامع کار سپاهان کار می کرد و به دلیل بردن ماشین شرکت توسط اداره اطلاعات ما باید هر روز 35000 تومان خسارت ماشین را پرداخت میکردیم که بعد از 20 روز اسرار زیادو هزینه های سنگین توانستیم ماشین را از توقیف آنها آزاد کنیم .بعد از 17 روز تلاش و کوشش و نامه نگاریهای زیاد توانستیم ملاقات 5 دقیقه ای را با وریا داشته باشیم که وریا در شرایط روحی و جسمانی بدی به سر می برد او مورد ضرب و شتم ماموران اطلاعات قرار گرفته بود و یک هفته بعد برای بار دوم توانستیم ملاقات دیگری با وریا داشته باشیم که باز هم وریا وضعیت خوبی از لحاظ روحی و جسمانی نداشت مخصوصا به خاطر مشکلی که برای پای وریا وجود داشت که 2 روز قبل از دستگیری پای او را از گچ خارج کرده بودیم و آنها از این موضوع برای شکنجه وریا استفاده می کردند.وریا بعد از 25 روز که در اطلاعات مریوان بود. در تاریخ 7/3/88 او را به اطلاعات سنندج منتقل کردند و تا آلان 20/3/88 پسرمان در اطلاعات سنندج به سر می برد. در کل 39 روز است که در زندان میباشد . به دلیل طولانی شدن مدت بازداشت وریا و بی مسئولیتی ماموران اطلاعات وریا از کارش اخراج شد و تا الان مدت 10 روز است که وریا در اطلاعات سنندج به سر می برد و در طی این 13 روز مراجعه ما به اطلاعات و دادگاه انقلاب، آنها هیچ جوابی درست و حسابی به ما نداده اند و بعضی مواقع حتی می گویند که وریا اینجا نیست و مورد تهدید ماموران قرار می گیریم که اگر به اطلاعات مراجعه کنید شما را دستگیر و برخورد فیزیکی خواهد شد . اینجانبان پدر و مادر وریا نقشبندی از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل ، سازمان عفو بین الملل و تمامی سازمانهای حقوق بشری و انسان دوست جهان استمداد می طلبیم که برای آزادی فوری و بی قید وشرط فرزند بی گناهمان اقدامات عاجل را مبذول بفرمائید .
رابعه پیرخضری و محمد مهدی نقشبندیمادر و پدر وریا نقشبندی20 خرداد 1386
نامه فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر

سرکوب وحشیانه مردم دو باره آغاز شد

یکی از خوانندگان از کرمانشاه: شب گذشته یگان ویژه ناجا بطور غافلگیرانه اقدام به محاصره حدود 50 نفر از هواداران موسوی در جلوی ستاد وی در نوبهار کرمانشاه نمود و با باتوم به جان مردان و زنان و کودکان افتادند بطوریکه همه را در گوشه ای که از یک طرف به دیوار و از 3 طرف محاصره بودند جمع کرده و انقدر بر سر و بدن آنها زدند تا یکی یکی از تونل مرگ که خودشان درست کرده بودند با دریافت چند باتوم به بدن از مهلکه فرار کردند. با این اقدام سایر یگانهای ویژه و تعدادی بسیجی با لباس لجنی از طرف دیگر به جان مردم افتاده و آنها را مورد کتک کاری شدید قرار دادند . این اقدام تا ساعت 24 نصف شب ادامه داشت .

آنچه قرار است فردا در حوزه های رای گیری رخ دهد

روزنامه آفتاب یزد: موارد زير نمونه‌اي از تخلفات قانون انتخابات است:
‌‌ ‌1‌- وجود برگه‌هاي تبليغاتي در درون شعبه اخذ راي يا اطراف آن و يا تبليغ دست اندركاران امور اجرايي و ‌نظارتي شعبه. ‌2‌- تردد افرادي به غير از مسئولان اجرايي و نظارتي و نمايندگان نامزدها در شعبه يا اطراف آن براي تبليغ و اعمال نظر. ‌3‌- نوشتن تعرفه‌هاي راي به وسيله افرادي غير از منشي‌هاي شعبه. ‌‌ ‌4‌- راي گيري از افراد بدون شناسنامه. ‌5‌- نوشتن راي براي بي‌سوادان توسط دست‌اندركاران اجرا، نظارت و يا ماموران انتظامي شعبه.6‌- دخالت ناظران شوراي نگهبان در امور اجرايي شعبه.7‌- تلاش دست‌اندركاران شعبه براي ديدن راي افراد. ‌8‌- فعاليت كليه بخش‌هاي نيروهاي مسلح در محل راي‌گيري. ‌9‌- اقدامات سازمان يافته برخی گروهها برای اعمال‌نفوذ.

من رای نمیدهم

شهباز نخعی
من رای نمیدهم، با آنكه عمیقا بر این باورم كه رای دادن نماد وجدان و اراده انسان در تعیین سرنوشت و شیوه اداره جامعه است. در جامعه ای كه شیوه اداره آن بر مبنای اراده یك فرد، كه خود را نماینده خدواند و مامور اعمال اراده او میپندارد، رای دادن چیزی جز مهر تایید زدن بر این روند ناروا و مشروعیت بخشیدن به آن نیست. من رای نمیدهم، زیرا نمیخواهم مصداق گفته ماكیاول باشم كه میگوید: "مردم چنان ساده دلند و به قدری زیر نفوذ نیازهای آنی خود قرار دارند، كه همواره هر فریبكاری، فریب خورندگانی را پیدا خواهد كرد." با ندادن رای، من فریبكاران را ناكام میكنم و فریب خورندگان را در اقلیت قرار میدهم. من رای نمیدهم، زیرا صندوق رای را تجلی گاه شعور انسان میدانم. اگر بنا باشد صندوق رای به ابزار نفی شعور انسان تبدیل شود، این كار را توهین به شأن و شعور او دانسته و از شركت در آن خودداری میكنم. من رای نمیدهم، چون چنته به اصطلاح نامزدها را آنچنان خالی میبینم كه به مصداق "قافیه چو تنگ آید ــ شاعر به جفتك آید" همه به سخیف ترین نوع یاوه گویی افتاده اند. یاوه هایی كه حتی كودكان دبستانی را نیز نمیفریبد. من رای نمیدهم،تا به چهار نامزد تایید صلاحیت شده از طرف حكم حكومتی رهبر ــکه این روزها انواع وعده های غیرعملی و ناهما هنگ با ذات حكومت آخوندی را به مردم میدهند، بفهمانم آنقدر كه آنان و رهبرشان تصور میكنند، ساده لوح نیستم و این را میفهمم كه در واقع آنان نه نامزد بلكه خواستگارانی هستند كه به خواستگاری عجوزه قدرت ــ كه آن را دلبری فتان تصور میكنند ــ آمده اند و حاضرند همه شرایط تحقیركننده پدر یا قیم عروس، یعنی رهبر را نیز بپذیرند. با ندادن رای، من عدم اعتماد خود را به این آدم نماهای حقیر و دروغگو نشان میدهم. من رای نمیدهم، زیرا به خلاف آنچه كه اصلاح طلبان حكومتی تبلیغ میكنند نظام حاكم بر كشورم را قابل اصلاح نمیدانم و این نظرم متكی بر تجربه های فراوان گذشته، از جمله 8 سال دو دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی است. من رای نمیدهم، چون در جبین كشتی سوراخ شده و در حال غرق نظام ولایت مطلقه فقیه ــ شامل همه جناح سازیها و جناح بازیهای آن ــ نور رستگاری نمیبینم و زندگی و آینده نسل جوان و نسلهای آینده كشورم را در گرو این خودداری از رای دادن میدانم. من رای نمیدهم، تا نشان دهم كه راه خود را از وابستگان، نفع بران و مزدوران نظام جدا كرده ام. من رای نمیدهم، تا به دنیا بویژه سیاستمداران فاسد، نفع پرست و طماع اتحادیه اروپا بفهمانم كه این نظام فاقد پایگاه مردمی و نظامی غاصب است كه با خدعه و تزویر، سركوب و جنایت و غارت و چپاول، بر سرنوشت ملتی بزرگ و با فرهنگ، با پیشینه ی تاریخی چند هزار ساله، حكومت میكند و نفع واقعی و درازمدت این كشورها در آن است كه به مردم ایران بپیوندند و به خواست دیرینه آنان كه آزادی، مردم سالاری و رعایت حقوق انسانی است، تن دهند. من رای نمیدهم، تا لكه ننگ تروریست بودن را از پیشانی خود و هم میهنانم پاك كنم. من رای نمیدهم، تا نشان دهم كه آنقدر شرافت و شهامت اخلاقی دارم كه به اشتباه و ندانم كاری بزرگ خود در 30 سال پیش در دادن رای در همه پرسی 12 فروردین ماه 1358 اعتراف كنم و از نسل جوان كشورم، كه هزینه های سنگین آن اشتباه بزرگ مرا میپردازند، پوزش بخواهم و طلب بخشایش كنم. من رای نمیدهم، تا حكومت آخوندی آنطور كه رهبر معظم آن میخواهد "یكدست" شود و سپس آسان تر بتوان آن یك دست را از گلوگاه مردم بلادیده و مصیبت زده ایران قطع كرد. من رای نمیدهم، تا با تایید ضمنی خود شریك جرم و جنایت ها و ظلم هایی كه یك اقلیت معدود به نام خدا انجام میدهند، نبوده و در پیشگاه وجدان و خداوند مورد بازخواست قرار نگیرم. من رای نمیدهم، تا با وجود آنكه نه "انتخابات" ی در كار است، نه آنكه منصوب میشود اختیار و "ریاست" میدارد و نه ذات و ساختار نظام ولایت مطلقه فقیه هیچ تجانسی با "جمهوری" در مفهوم متعارف آن دارد، "انتخاب" ی واقعی داشته باشم. "انتخاب" این كه با گفتن یك "نه" بزرگ، فقدان مشروعیت نظام را به دنیا نشان دهم، با واداشتنش به تقلب هر چه بیشتر در انظار جهانیان رسواترش كنم و "علی را با حوض" متعفن اش كه كرمهایی در گنداب آن می لولند و به گمان باطل خود بر سرنوشت 70 میلیون انسان حكم میرانند، تنها بگذارم. برای من این "انتخاب" صد بار از مضحكه "انتخابات" ی كه نظام با انواع حیله و ترفند میخواهد مرا پای صندوق رای آن بكشاند، با ارزش تر است. من رای نمیدهم، زیرا قرن بیست و یكم است، من ایرانی هستم و سرشتم با پذیرش ظلم، خواری و ذلت سازگار نیست. من رای نمیدهم، زیرا . . .

تصمیم گرگها برای دریدن یکدیگر

جعفر پویه
کشتی به غرقاب درافتاده نظام ولایت فقیه برای برون رفت از وضعیت به غایت سرنوشت ساز کنونی، سرگردان به هر سوی بادبان می کشد. بحرانهای اقتصادی و اجتماعی همراه با بحران سیاسی که عدم مشروعیت رژیم بر تارک آن خودنمایی می کند، همچون گردابی شده که رژیم و پایوران آن را به تقلا و تلاش واداشته است. کشاندن مردم به پای صندوقهای رای به هر قیمت کاری است که دلقکهای برگزیده شورای نگهبان با جان و دل انجام می دهند. اما این همه ماجرا نیست.
بحران در پایین باعث شکافی عمیق در بالا شده است و نمایندگان باندهای درگیر در قدرت با تمام قوا به جان هم افتاده اند. محمود احمدی نژاد، پادوی بیت رهبری و دست آموز علی خامنه ای رو در بایستی را به کناری نهاده و در مناظره تلویزیونی با میرحسین موسوی شکاف اصلی را رونمایی کرد. او با زیر ضرب گرفتن رفسنجانی، خطاب به رقیب خود گفت که آنها همچون عروسکهای خیمه شب بازی از پشت پرده و از سوی دیگران هدایت می شوند. فساد و دزدی رفسنجانی و خانواده او موضوعی نیست که کسی در ایران از آن بی خبر باشد اما برملا کردن اینگونه آن از سوی احمدی نژاد، بیرون زدن نوک کوه یخ بحران در بالا و در بین رهبران باندهای قدرت است.
شمشیر از رو بسته احمدی نژاد و باند خامنه ای از سوی جناح رفسنجانی که این روزها سعی به سازماندهی جنبشی اجتماعی برای جلوگیری از پرتاب خود به بیرون از اتوبوس قدرت کرده، بی جواب نماند. نامه رفسنجانی به خامنه ای به خوبی نشان داد که دعوای اصلی در پشت پرده بین او و علی خامنه ای در جریان است. کشیدن پای رهبر جمهوری اسلامی به این دعوا تحت هر عنوانی که باشد، به این دلیل است که او نتواند با حیله خود را پشت احمدی نژاد پنهان نماید و او را میدان دار این کشاکش وانمود کند. هرچند رفسنجانی، خامنه ای را تهدید کرد که در صورت عدم کنترل نوچه خود و ادامه رای سازی برای بیرون کشیدن او از صندوق، آتشی که افروخته شده را تا بیت رهبری بالا خواهد برد اما واقعیت این است که کشتی سوراخ شده رژیم در زیر بار بحرانهای روی هم تلنبار شده، در حال غرق شدن است و دست و پا زدن و گاز گرفتن یکدیگر در پشت این گاری کاری به پیش نخواهد برد.
رفسنجانی به خامنه ای می نویسد: "از جنابعالی با توجه به مقام و مسوولیت و شخصیت‌تان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنه‌های خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم‌اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هر گونه که صلاح می‌دانید اقدام موثری بنمایید و مانع شعله‌ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید."
او به خامنه ای گوشزد می کند که آتش افروخته شده به زودی فروکش نخواهد کرد و حتا بعد از انتخابات نیز دامن بسیاری را خواهد گرفت. در دعوای بین گرگهای راس نظام ولایت فقیه آنها تصمیم به دریدن یکدیگر دارند. این چیزی است که از فحوای کلام رفسنجانی به خوبی پیداست و احمدی نژاد نیز گفته است که این مفسدان را باید رنگ زد و در خیابان چرخاند. حال چه کسی پیروز این دعواست: کسانی که تصمیم به رنگ زدن رقیب و چرخاندن او در خیابانها دارند یا آنهایی که می خواهند آتش افروخته شده را تا بیت رهبری بکشانند؟
پاسخ این سووالها در روزهای آینده داده خواهد شد.

۱۳۸۸ خرداد ۲۰, چهارشنبه

اعتراض به حبس ۳۰۰۰ مسیحی در زندانهای اریتره

تقاضای گروه‌های مدافع حقوق بشر به منظور آزاد‌سازی هزاران زندانی مسیحی در اریتر
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازBosNewsLife، حامیان پنج گروه مذهبی مدافع حقوق بشر با تجمع در برابر دفتر سفارت اریتره در لندن، اعتراض خود را نسبت به نقض حقوق بشر و حبس ۳۰۰۰ مسیحی بدون اتهام، ابراز کردند.
اعتراض این افراد با قرائت نامه‌ای که مضمون آن تقاضای آزادی فوری تمامی زندانیان بود، به اوج خود رسید.
دیوید تورنر، یکی از معترضین می‌گوید: "باعث افتخار است که امروز بتوانیم با ایستادنمان در این محل، با مسیحیان جفا‌دیده اریتره متحد شویم. شجاعت و استقامت ایشان فوق‌العاده بی‌نظیر و امیدبخش است. ما هم دعا می‌کنیم و منتظریم تا روزی برسد که در همه زندان‌ها و کانتینرهایی که این افراد را در آن نگه‌داری می‌کنند گشوده شود و ایشان بتوانند بیرون بیایند."
در اثنای این اعتراض، فعالان حقوق بشر از اریتره خبر دادند که آقای ابون آنتونیوس، شیخ کلیسای ارتدوکس کشور که در خانه‌ای با آدرس نامشخص زندانی است، به منظور انجام چند آزمایش پزشکی در رابطه با مشکل فشار خون و دیابت، موقتاً از محل حبسش آزاد شد. وی از سال ۲۰۰۶ در پی برکنار شدن از مقام کلیسایی خود توسط دولت، در حبس به سر می‌برد.
چنین اعتراضات متحدانه‌ای از زمانی آغاز شد که یکی از همین گروه‌‌های مذهبی جلسه‌ای برای دعا در بیرمینگهام برگزار کردند که در میان ۹۰ شرکت کننده آن چندین پناهنده اریتریایی که خود در چنگ رژیم سرکوب‌گر این کشور گرفتار بوده‌اند، به چشم می‌خورد.
آقای برهان اسملش، رئیس یکی از همین مؤسسات معترض به نام "آزادی اریتره" تصریح کرد: "اتحاد خواهران و برادرانم در سراسر بریتانیا و ایرلند، عمیقاً مرا تحت تأثیر قرار داد. بنابراین تمام مسیحیان را تشویق می‌کنم تا به دعا‌های خود ادامه داده و از حمایت کلیسا و ایمانداران جفا‌دیده اریتره دست نکشند."
گفتنی است که دولت اریتره ارتکاب هرگونه خطا را تکذیب کرد؛ اما گروه‌های مدافع حقوق بشر هم‌چنان دولت این کشور را "سرکوب‌کننده‌ترین رژیم در قاره آفریقا" خوانده و معتقدند هزاران نفر بطور مستبدانه و برای زمانی نامشخص در مکان‌هایی با امکانات ناکافی حبس شده‌اند که در آن‌ها سلامتی افراد در خطر بوده و شکنجه نیز بسیار رایج است.
گفتنی است که دولت اریتره در برابر بحران‌های مختلفی در شاخ آفریقا مسئول است. اتحادیه آفریقا در اقدامی بی‌سابقه از کنسول امنیتی سازمان ملل درخواست کرد تا مجازاتی برای دولت اریتره به جرم برانگیختن شورش در سومالی توسط مسلح ساختن و حمایت مالی شورشیان الشباب در نظر بگیرد.

کلیمیان و دیگر اقلیت های مذهبی کاندیدای خاصی ندارند

جدا کردن اقلیت های مذهبی از بدنه ملت ایران کار پسندیده ای نیست.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازرادیو فرانسه، نماینده کلیمیان در مجلس امروز اعلام کرد که جامعه کلیمیان و دیگر اقلیت های مذهبی حامی کاندیدای خاصی نیستند. آقای" سیامک مره صدق " با بیان اینکه جامعه اقلیت ها مطالباتی جدا ار آنچه مردم ایران دارند نخواهند داشت اضافه کرد که جدا کردن اقلیت های مذهبی از بدنه ملت ایران کار پسندیده ای نیست.

نامه یک هموطن مسیحی؛ شرکت در آ تش بازی انتخابات

حال که اوضاع اینقدر خراب است و گزینه خوب وجود ندارد، آیا رای دادن به بد برای جلوگیری از
انتخاب شدن بدتر ، کمک به بهبود وضعیت حقوق انسانها، تحمل دگراندیشان
و رعایت حقوق اقلیتهای دینی و قومی در کشور میکند یا نه ؟
متن نامه این شهروند به شرح زیر است :
این روزها همه ایرانیان از جمله بسیاری از مسیحیان صحبت از این میکنند که در این انتخابات ریاست جمهوری باید شرکت کنیم و رای بدهیم تا از تکرار واقعه ۴ سال پیش جلوگیری شود و نگذاریم دار و دسته ای دوباره بر سر کار بیایند که آبروی ملت ایران را در جهان ببرند .
شرکت گسترده مردم در این انتخابات با رای به هرکدام از کاندیداها که باشد ، منظور اصلی حکومت جمهوری اسلامی ازبرگزاری چنین انتخاباتی است . یعنی برپائی یک نمایش آتش بازی دمکراسی هرچه بزرگتر با کبریتهای بی خطر .!
تقریبا در همه کشورهای جهان برگزاری جشنها با آتش بازی همراه است . این آتش بازیها ضمن زیبا بودن ، به جشن مربوطه شور و هیجان میبخشد و البته خطرات خاص خود را هم دارد . وقتی که آتش نشانهای انگلیس چند سال قبل درخواست نمودند که به علت تلفات جانی و خطر حریق ، قوانینی برای محدود کردن و یا ممنوع کردن آتش بازی وضع شود ، سیاستمداری با تجربه به آنها گفت : اجرای آتش بازی در جشنها این امکان را به مردم و به خصوص جوانان میدهد که با مواد منفجره کنترل شده وکم خطر در مقایسه با مواد منفجره نظامی، تمایل خود را به آتش بازی ارضاء نمایند. اگر قوانین جلوی این کار را بگیرند مردم دست به آتش بازی با بمبهای واقعی خواهند زد که فاجعه بار ودردسرسازتر است . او تاکید کرد که ، آتش بازی سوپاپ اطمینان برای کنترل تمایل آدمها به انفجار وآتش زدن و نابود کردن است .
انتخابات ریاست جمهوری در ایران نیز حالا دیگر رسما تبدیل به سوپاپ اطمینانی شده است که هر چهار سال یک بار دریچه آن باز میشود تا پتانسیل انفجاری ناشی از فشارهای عظیم چهارسال قبل خارج و با این کار از ترکیدن موتور جامعه تحت فشار جلوگیری شود . البته این عمل گاهی فرصتهای نابی برای اقلیتها جامعه فراهم میکند که نباید آنها را بی ارزش دانست .اما بهتر است به جای احساساتی شدن و وارد شدن ناگهانی به بازی انتخاب" بد" برای جلوگیری از "بدتر" کمی در احوالات کاندیداها مطالعه کنیم و ببینیم حال که اوضاع اینقدر خراب است و گزینه "خوب وجود ندارد"، آیا رای دادن به بد برای انتخاب نشدن بدتر، کمک به بهبود وضعیت حقوق انسانها ،تحمل دگر اندیشان ورعایت حقوق اقلیتهای دینی و قومی در کشور میکند یا نه ؟ و یا منجر به بهترشدن وضعیت روحانی جامعه و حداقل ترمیم ویرانیهای اقتصادی اسف بار آن میشود یا خیر؟ بعد تصمیم خود را برای حرکت در ۲۲ خرداد ماه ۱۳۸۸ بگیریم .

نامه سرگشاده خانواده دانشجوی دربند به عفو بین الملل

کميته گزارشگران حقوق بشر
نامه سرگشاده خانواده محمد پورعبداله به سازمان عفو بین الملل
در هیاهوی انتخابات ریاست جمهوری و سفر اوباما به خاورمیانه اخبار دانشجویان زندانی در ایران به فراموشی سپرده شده است.به عنوان نمونه پسرمان محمد پورعبداله،دانشجوی دانشگاه تهران بیش از 120 روز است که در زندان به سر می برد.پرونده او تکمیل شده و آخرین دفاع نیز به عمل آمده است با این وجود او را همچنان بلاتکلیف در زندان ویژه مواد مخدر نگاه داشته اند.
ما به تمام مراجع قانونی در داخل کشور مراجعه کردیم ؛ اما تاکنون به هیچ نتیجه ای نرسیده ایم.مادر محمد که از بیماری اعصاب نیز رنج می برد،حدود 4 ماه است به تهران نقل مکان کرده وپشت دربهای دادگاه و سایر مراجع قضایی سرگردان مانده است.
به خصوص در این روزها که کارناوال انتخاباتی در ایران به راه افتاده هیچ گوش شنوایی پیدا نمی یشود. واقعا"نمیدانیم چکار کنیم؟" فریادمان را به گوش چه کسی برسانیم؟ تنها پسر یک خانواده که در حال حاضر می بایست آخرین ترم تحصیلی خود را در دانشگاه می گذراند در یک زندان قرون وسطایی با انواع مجرمین خطرناک، بلاتکلیف رها شده است و تنها به علت عدم امضای برگه اتهامات، مسولان از صدور قرار وثیقه و آزادی او سرباز میزنند به این امید که با تخریب روحیه او بتوانند تا روز دادگاه به منظور نظر خود برسند.
دردناک تر از همه آنکه در ملاقات حضوری که چندی پیش با او داشتیم متوجه آثار شکنجه بر روی بدن او شدیم،دیدن پسرمان در آن محیط و با آن شرایط جسمی موجبات تأثر عمیق خانواده ما را فراهم نموده است.
آیا یک جوان 24 ساله پس از 120 روز زندانی که 40 روز آن در سلول انفرادی و همراه با شکنجه بوده است قادر خواهد بود در جلسه دادگاه حاضر شود .آیا او از لحاظ روحی و فکری توان دفاع از خود را دارد؟
آیا چنین شرایطی برای یک پدر و مادر مسن و بازنشسته و دو خواهر دانشجو،ماراتنی عذاب آور نیست؟ آیا این همه شعار تبلیغاتی که "ما زندانی سیاسی نداریم" " زندان جای شکنجه گری و اعتراف گیری نیست" و صدها شعار دیگر باورکردنی است؟
لذا خانواده ما از آن سازمان محترم درخواست می نماید که صدای ما را به گوش جهانیان برسانید شاید از این طریق گوش مقامات قضایی ما فرصتی برای شنیدن دردهای مردم داشته باشد.
با احترام-خانواده پورعبداله

حکم حبس برای دو فعال کرد در ارومیه

خبرگزاری دیدبان حقوق بشر کردستان: دو فعال کرد به نامهای رحمان رحیم پور و منصور محمدی اهل شهرهای سقز و سنندج توسط دادگاه انقلاب شهرستان ارومیه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به حبس های 3 و 5 سال و تبعید به بندر عباس محکوم شدند.
شعبه اول داددگاه انقلاب شهرستان ارومیه رحمان رحیم پور 22 ساله اهل شهرستان سقزرا که سه ماه در بازداشتگاه انفرادی بود را به اتهام همکاری با گروههای مخالف به 3 سال زندان تعزیری محکوم کرد.این دادگاه همچنین منصور محمدی 45 ساله اهل شهرستان سنندج را پس از 3 ماه بازداشت در بازداشتگاه انفرادی به اتهام عضویت در گروهای مخالف به 5 سال حبس و تبعید به شهرستان بندر عباس محکوم کرد.
یادآوری میگردد دادگاه انقلاب شهرستان ارومیه چند روز پیش حسین خضری را بعد از 8 ماه بازداشت به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به اعدام محکوم کرد.
چهارشنبه 20خرداد ماه1388

نسبت دادن اتهام محاربه به برخی از زندانیان سیاسی

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
نسبت دادن اتهام محاربه و زمینه سازی برای صدور احکام سنگین و غیر انسانی علیه دستگیرشدگان 2 اسفندماه
بنابه گزارشات رسیده از بند 209 زندان اوین ، پرونده دستگیر شدگان 2 اسفند ماه به شعبه 28 دادگاه انقلاب فرستاده شد.
زندانیان سیاسی خانم ها فاطمه ضیائی 52 ساله خانه دار ،مهسا نادری 19 ساله دانشجو و آقایان حامد یازرلو 27 ساله کارشناس هوا –فضا ، حسن ترلانی 22 ساله دانشجو که در 2 اسفند ماه 1387 با یورش وحشیانه مامورین وزارت اطلاعات که با اکیب های مختلف و هر اکیپ حمله کننده به هر منزل یکی از سربازجویان آنها را فرماندهی میکرد دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209 منتقل شدند.آنها 88 روز در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار داشتند و در طی این مدت هیچ تماس و یا ارتباطی با خانواده های خود نداشتند.دستگیر شدگان 2 اسفند ماه وارد 112 روز بازداشت خود در بند مخوف 209 شدند.در روزهای اخیر وقتی که خانواده های دستگیر شدگان 2 اسفند ماه به حسینی رئیس شعبه 3 دادگاه انقلاب مراجعه کردند به آنها گفته شد .که پروندۀ عزیزانشان به شعبۀ 28 دادگاه انقلاب فرستاده شده است و بزودی آنها در این شعبه مورد محاکمه قرار خواهند گرفت . رئیس شعبۀ 28 دادگاه انقلاب فردی به نام محمد مقیسه ای معروف به ناصریان می باشد. مقیسه ای از اعضای هیئت مرگ سال 67 می باشد این هیئت بنابه شاهدان بازمانده از آن قتل عام باعث جان باختن هزاران زندانی سیاسی می باشد. علیرغم خواستۀ سازمانهای حقوق بشری برای دستگیری ، محاکمه و مجازات آمرین و عاملین این قتل عام هنوز تحقق نیافته است بلکه بعضی از آنها در نقش قاضی های وزارت اطلاعات مشغول بکار هستند و تا به حال چندین زندانی سیاسی با اتهامات واهی و بدون برخوداری از حق دفاع و وکیل به سالها زندان محکوم کرده اند.دستگیر شدگان 2 اسفندماه قرار است به اتهامات زیر مورد محاکمه قرار گیرند : محاربه ،هوادرای از سازمان مجاهدین خلق ایران،تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت می باشد. زندانی سیاسی مهسا نادری 19 ساله دانشجوی رشته اقتصاد دانشگاه مفید شهرستان قم،از 112 روز زندانی بودن در بند 209 زندان اوین 88 روز آن را در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های جسمی و روحی بسر برد. این دانشجوی زندانی در اثر شکنجه های غیر انسانی دچار ناراحتی قلبی و سردردهای شدید شده است. بازجویان وزارت اطلاعات برای تحقیر کردنش، او را بچه منافق صدا می کنند.سعید شیخان سربازجوی وزارت اطلاعات و فردی به نام سید او را مورد بازجوئی و شکنجه های جسمی و روحی قرار میدهند.زندانیان سیاسی فاطمه ضیائی، حامد یازرلو و حسن ترلانی در طی مدت بازداشت خود تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار داشتند .آقای حسن ترلانی در اثر شکنجه های جسمی دچار کمر درد شده است،خانم فاطمه ضیائی از بیماری ام. اس رنج می برد آنها از درمان جدی محروم می باشند و همچنان در بند 209 بسر می برند.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ، دستگیری،شکنجۀ جسمی و روحی، بازداشت طولانی در سلول انفرادی و بند مخوف 209 و نسبت دادن اتهام محاربه برای صدور احکام سنگین وغیر انسانی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمانهای حقوق بشری خواستار دخالت برای آزادی فوری و بی قید وشرط آنها است.
20 خرداد 1388 برابر با 10 ژون 2009
آخرین وضعیت دستگیر شدگان فوق را به سازمانهای زیر گزارش گردید:کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر

صدور قرار وثیقه 50 ميليون تومانی برای کاوه مظفری

تغییر برای برابری - روز دوشنبه 18 خرداد با انتقال كاوه مظفري از زندان اوين به شعبه 2 دادسراي امنيت، آقاي سبحاني بازپرس پرونده اتهام اقدام عليه امنيت ملي از طريق تباني براي تجمع تبليغي عليه نظام و نيز داشتن تجهيزات ماهواره‌اي را به او تفهيم كرده و قرار بازداشت او را به قرار وثیقه 50 ميليون توماني تبديل كرد که کاوه نپذیرفته است.
روز سه شنبه جلوه جواهري همسر كاوه به همراه مينا جعفري وكيل جلوه جواهري به دادسراي امنيت مراجعه و درخواست تبديل قرار وثيقه به كفالت را کردند اما بازپرس پرونده اظهار داشت پرونده كاوه را به دادگاه فرستاده و نزد او نيست این درحالی است که آقای سبحانی تاكيد داشته که خانواده کاوه در صورت تهیه وثیقه به خود او مراجعه کنند.
كاوه مظفري روز 11 ارديبهشت مصادف با روز جهانی کارگر در پارك لاله بازداشت شد و ‌ از آن تاريخ تا كنون 39 روزاست که در بازداشت بسر میبرد.
همچنين جلوه جواهری پس از آزادی از زندان با مراجعه به شوراي حل اختلاف براي فك پلمپ منزلشان اقدام کرد. نیمه شب 12 اردیبهشت ماموران با مراجعه به منزل آنان، ‌به تفتيش منزل و بازداشت جلوه جواهری نیز پرداخته و دو روز پس از بازداشت آنان در منزل شان را نیز پلمب کرده بود. شوراي حل اختلاف عمل پليس را غير قانوني خوانده و با همراه كردن ماموري در منزل را گشوده و مراتب را صورت جلسه كرده‌اند.

۱۳۸۸ خرداد ۱۹, سه‌شنبه

پرسش هفتم: رابطه بین عهد عتیق و عهد جدید چیست؟

بطور خلاصه باید گفت که عهد عتیق پایه و اساسی است که عهد جدید بر روی آن بنا شده است. معماری که می خواهد ساختمان زیبایی بنا کند٬ باید اول پایه را بسازد. ولی تا سقف ساخته نشده نمیتوان کار را کامل دانست. دیوارها و سقف ارزش و اهمیت پایه را از بین نمی برند بلکه ساختمان کاملاً بر روی پایه متکی است. به همین طریق عهد عتیق پایه تاریخی نژاد بشری را پی ریزی میکند و گناهان و شکستهای بنی نوع بشر را در طی قرون ظاهر می نماید و کلام خدا را بوسیله پیغمبران مقدس اعلام میکند و روشن می سازد که بشر نمیتواند با تلاشهای خود٬ خود را از چنگ گناه نجات دهد و مژده میدهد که خدا وعده فرموده که نجات دهنده ای بفرستد تا وعده های عهد عتیق را عملی سازد. عهد جدید نشان میدهد که چگونه خدا وعده خود را عملی ساخت و چطور نجات دهنده موعود آمد و به چه نحو مژده نجات به تمام جهانیان میرسد. اولی کتاب وعده است و دومی انجام وعده.