سایت حکومتی تابناک: دری نجف آبادی دادستان کل کشور در گفت وگو با شبکه خبري العالم با تاکيد بر اينکه هيچ فرد زير 18 سالي در ايران اعدام نمي شود، ادعاهاي مطرح شده در اين زمينه را بي انصافي دانست. دادستان کل کشور خاطرنشان کرد: تعجب آور است کساني در دفاع از فردي که به اتهام قتل بازداشت، چندين بار محاکمه شده و در پايان قصاص شده، به جمهوري اسلامي انتقاد مي کنند و هياهو براه مي اندازند. دري نجف آبادي خاطرنشان کرد که در جمهوري اسلامي اعدام وجود ندارد و محکومان به مرگ، قصاص مي شوند و غربي ها بايد ميان اعدام و قصاص تفاوت قائل شوند.
۱۳۸۸ خرداد ۱۲, سه‌شنبه
خودكشی یک دانشجوی دانشگاه مازندران
ایسنا: معاون دانشجويي و فرهنگي دانشگاه مازندران با تاييد خبر خودكشي دانشجوي رشته جغرافياي اين دانشگاه در شامگاه دوشنبه 11 ارديبهشت، گفت: متاسفانه تلاش پزشكان براي نجات وي بي نتيجه ماند و دانشجوي مذكور صبح امروز در بيمارستان امام خميني(ره) ساري جان سپرد.
مرتضي علويان با ابراز تاسف در خصوص وقوع اين حادثه، گفت: دانشجوي فوت شده ورودي سال 86 رشته جغرافيا و برنامه ريزي شهري و ساكن در خوابگاه پسرانه شهيد نواب صفوي بوده كه روز گذشته با خوردن 2 عدد قرص برنج اقدام به خودكشي كرد.
وي افزود: دوستان وي پس از ديدن تهوع مكرر اين دانشجو در صدد رساندن وي به مراكز درماني بر آمدند كه در كمال ناباوري با امتناع وي روبرو شدند ولي در نهايت با حضور مسئول خوابگاه وي به بيمارستان شفاي بابلسر منتقل و خدمات ويژه پزشكي از سوي پزشكان به سرعت بر روي او انجام شد.
علويان با اشاره به حضور رياست دانشگاه، معاون اداري و مالي، مدير دانشجويي، مسئول حراست و فرماندار، فرمانده نيروي انتظامي بابلسر در بيمارستان گفت: با حضور اين مسئولان و دكتر سجادي رئيس بيمارستان شفا بلافاصله كميته‌اي براي رسيدگي به وضعيت اين دانشجو تشكيل شد.
وي تصريح كرد: پس از تماس با بيمارستانهاي بابل و ساري، دانشجوي حادثه ديده با استفاده از آمبولانس ICU دار به بيمارستان امام خميني(ره) ساري منتقل شد ولي علي رغم تمامي تلاشهاي انجام گرفته و تلاش كادر درماني تاثير قرص برنج بسيار شديد بوده و در نهايت به مرگ اين دانشجو در ساعت 4 صبح امروز انجاميد.
مرتضي علويان با ابراز تاسف در خصوص وقوع اين حادثه، گفت: دانشجوي فوت شده ورودي سال 86 رشته جغرافيا و برنامه ريزي شهري و ساكن در خوابگاه پسرانه شهيد نواب صفوي بوده كه روز گذشته با خوردن 2 عدد قرص برنج اقدام به خودكشي كرد.
وي افزود: دوستان وي پس از ديدن تهوع مكرر اين دانشجو در صدد رساندن وي به مراكز درماني بر آمدند كه در كمال ناباوري با امتناع وي روبرو شدند ولي در نهايت با حضور مسئول خوابگاه وي به بيمارستان شفاي بابلسر منتقل و خدمات ويژه پزشكي از سوي پزشكان به سرعت بر روي او انجام شد.
علويان با اشاره به حضور رياست دانشگاه، معاون اداري و مالي، مدير دانشجويي، مسئول حراست و فرماندار، فرمانده نيروي انتظامي بابلسر در بيمارستان گفت: با حضور اين مسئولان و دكتر سجادي رئيس بيمارستان شفا بلافاصله كميته‌اي براي رسيدگي به وضعيت اين دانشجو تشكيل شد.
وي تصريح كرد: پس از تماس با بيمارستانهاي بابل و ساري، دانشجوي حادثه ديده با استفاده از آمبولانس ICU دار به بيمارستان امام خميني(ره) ساري منتقل شد ولي علي رغم تمامي تلاشهاي انجام گرفته و تلاش كادر درماني تاثير قرص برنج بسيار شديد بوده و در نهايت به مرگ اين دانشجو در ساعت 4 صبح امروز انجاميد.
خودکشی زندانی زن برای رهائی از چنگال دژخیمان رژیم
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
خودکشی منجر به مرگ یک زن جوان زندانی برای رهائی یافتن از شکنجه های طاقت فرسا
بنابه گزارشات رسیده از بند 7 زنان زندان گوهردشت ، یک زن زندانی برای رهائی یافتن از شکنجه های غیر انسانی مسئولین زندان اقدام به خودکشی کرد و جان باخت.زندانی مهناز اکبر تهرانی 22 ساله ابتدا به حفاظت و اطلاعات زندان برده شد و وحشیانه مورد شکنجه قرار گرفت شکنجه ها علیه او به حدی بود که چهرۀ او خونین و با کمک پاسداربندها به سلول انفرادی بند 7 زنان زندان گوهردشت منتقل شد. او در سلولی قرار گرفت که دارای شرایط طاقت فرسایی است. زنان زندانی که به سلولهای انفرادی منتقل می شوند در روز از یک جیره غذایی برخوردار هستند و آنها را در گرسنگی مفرط قرار میدهند . همچنین در طی 24 ساعت 2 بار امکان اسفاده از دستشوئی دارند. و به مدت طولانی امکان استفاده از حمام را ندارندو در شرایط بهداشتی فاجعه بار قرار می گیرند. شرایط زنان زندانی طاقت فرسا و قرون وسطائی است و غیر قابل تشریح است و شرایط آنها نسبت به مردان زندانی بسیار دشوارتر است .و از هیچ حقی برخوردار نیستند. تجاوز به زنان زندانی و بی دفاع بخصوص آنهایی که به حفاظت واطلاعات زندان گوهردشت برده می شوند و یا در سلول انفرادی قرار داده می شوند از شکنجه معمول کارگزاران زندان و پاسدار بندها می باشد. زنان زندانی بیش از 3 ماه ناچار هستند که در سلولهای انفرادی(سگ دونی) بسر ببرند. خانم مهناز اکبر تهرانی یکی از بیشمار زنانی که دچار وحشیگری پاسداران زندان قرار گرفت این زن جوان و بی دفاع برای پایان دادن به دردها و رنجهای خود ساعت 07:00 صبح در سلول انفرادی اقدام به خودکشی می کند و ساعت 12:00 متوجه می شوند که او اقدام به خودکشی کرده و جان باخته است.زنان زندانی توسط علی محمدی معاون زندان، ترابی رئیس بازرسی زندان،کرمانی رئیس حفاظت و اطلاعات زندان،فرج نژاد معاون حفاظت و اطلاعات زندان و خادم رئیس بند 1 ، از بند زنان به حفاظت و اطلاعات زندان برده می شوند و توسط این افراد مورد شکنجه جسمی جنسی وحشتناکی قرار می گیرند این شکنجه ها به حدی ضد بشری است که امکان تشریح انها نیست. درنده خوئی و اعمال ضد بشری علیه زنان زندانی بی دفاع همه مرزهای را درنوردیده است .علی محمدی ،ترابی ،کرمانی، نبی الله فرج نژاد و خادم همچنین برای زهر چشم گرفتن از سایر زندانیان آنها را در معرض دید سایر زندانیان آماج باتومهای برقی خود قرار می دهند و تا بیهوشی زندانی به شکنجه زندانی ادامه می دهند یکی از زندانیانی که قربانی این شکنجه وحشیانه قرار گرفته بود خانم فریبا علیزاده است . فشارها و شرایط طاقت فرسا علیه زنان زندانی به حدی است که آمار خودکشی در بین آنها بسیار بالا است. و کارگزاران زندان تمامی سعی و تلاش خود را بکار می برند که از اتفاقات جنایتکارانه که در این بند روی میدهد جلوگیری نمایند. و اخبار آن به بیرون درز نکند. و در صورت انتشار هر خبری یکی از زنان بی دفاع را به بهانۀ اینکه اخبار زندان را به بیرون داده است با شرایط وحشتناک فوق مواجه می سازند.زنان زندانی حق کوچکترین اعتراضی و یا خواسته ای را ندارند و در غیر اینصورت با شکنجه های جسمی و جنسی فوق مواجه می شوند. پاسداران زندان سعی دارند که اراده انسانی آنها را سلب کنند و بصورت مطلق تسلیم خواسته های خود کنند. شیوه غیر انسانی دیگری که برای به اعتیاد کشاندن زنان زندانی بکار برده می شود با اسرار در اختیار آنها متدون و یا قرصهای اعتیاد آور قرار میدهند این داروهای اعتیاد آور و خطرناک را بعنوان داروهای آرام بخش به زندانیان زن تجویز می کنند و مسر در مصرف آنها هستند. این طرح توسط فردی به نام محلاتی در زندانهای تهران از چند سال گذشته دنبال می شود .فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ،شکنجه های جسمی و جنسی و حشیانه و ضد بشری علیه زنان زندانی که منجر به خودکشی آنها می شود را محکوم می کند. و از تمامی سازمانهای مدافع حقوق زنان جهان ،کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری برای نجات جان زنان زندانی در زندان گوهردشت خواستار اقدامات عملی است.
12 خرداد 1388 برابر با 02 ژون 2009گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:کمیساریای عالی حقوق بشر
خودکشی منجر به مرگ یک زن جوان زندانی برای رهائی یافتن از شکنجه های طاقت فرسا
بنابه گزارشات رسیده از بند 7 زنان زندان گوهردشت ، یک زن زندانی برای رهائی یافتن از شکنجه های غیر انسانی مسئولین زندان اقدام به خودکشی کرد و جان باخت.زندانی مهناز اکبر تهرانی 22 ساله ابتدا به حفاظت و اطلاعات زندان برده شد و وحشیانه مورد شکنجه قرار گرفت شکنجه ها علیه او به حدی بود که چهرۀ او خونین و با کمک پاسداربندها به سلول انفرادی بند 7 زنان زندان گوهردشت منتقل شد. او در سلولی قرار گرفت که دارای شرایط طاقت فرسایی است. زنان زندانی که به سلولهای انفرادی منتقل می شوند در روز از یک جیره غذایی برخوردار هستند و آنها را در گرسنگی مفرط قرار میدهند . همچنین در طی 24 ساعت 2 بار امکان اسفاده از دستشوئی دارند. و به مدت طولانی امکان استفاده از حمام را ندارندو در شرایط بهداشتی فاجعه بار قرار می گیرند. شرایط زنان زندانی طاقت فرسا و قرون وسطائی است و غیر قابل تشریح است و شرایط آنها نسبت به مردان زندانی بسیار دشوارتر است .و از هیچ حقی برخوردار نیستند. تجاوز به زنان زندانی و بی دفاع بخصوص آنهایی که به حفاظت واطلاعات زندان گوهردشت برده می شوند و یا در سلول انفرادی قرار داده می شوند از شکنجه معمول کارگزاران زندان و پاسدار بندها می باشد. زنان زندانی بیش از 3 ماه ناچار هستند که در سلولهای انفرادی(سگ دونی) بسر ببرند. خانم مهناز اکبر تهرانی یکی از بیشمار زنانی که دچار وحشیگری پاسداران زندان قرار گرفت این زن جوان و بی دفاع برای پایان دادن به دردها و رنجهای خود ساعت 07:00 صبح در سلول انفرادی اقدام به خودکشی می کند و ساعت 12:00 متوجه می شوند که او اقدام به خودکشی کرده و جان باخته است.زنان زندانی توسط علی محمدی معاون زندان، ترابی رئیس بازرسی زندان،کرمانی رئیس حفاظت و اطلاعات زندان،فرج نژاد معاون حفاظت و اطلاعات زندان و خادم رئیس بند 1 ، از بند زنان به حفاظت و اطلاعات زندان برده می شوند و توسط این افراد مورد شکنجه جسمی جنسی وحشتناکی قرار می گیرند این شکنجه ها به حدی ضد بشری است که امکان تشریح انها نیست. درنده خوئی و اعمال ضد بشری علیه زنان زندانی بی دفاع همه مرزهای را درنوردیده است .علی محمدی ،ترابی ،کرمانی، نبی الله فرج نژاد و خادم همچنین برای زهر چشم گرفتن از سایر زندانیان آنها را در معرض دید سایر زندانیان آماج باتومهای برقی خود قرار می دهند و تا بیهوشی زندانی به شکنجه زندانی ادامه می دهند یکی از زندانیانی که قربانی این شکنجه وحشیانه قرار گرفته بود خانم فریبا علیزاده است . فشارها و شرایط طاقت فرسا علیه زنان زندانی به حدی است که آمار خودکشی در بین آنها بسیار بالا است. و کارگزاران زندان تمامی سعی و تلاش خود را بکار می برند که از اتفاقات جنایتکارانه که در این بند روی میدهد جلوگیری نمایند. و اخبار آن به بیرون درز نکند. و در صورت انتشار هر خبری یکی از زنان بی دفاع را به بهانۀ اینکه اخبار زندان را به بیرون داده است با شرایط وحشتناک فوق مواجه می سازند.زنان زندانی حق کوچکترین اعتراضی و یا خواسته ای را ندارند و در غیر اینصورت با شکنجه های جسمی و جنسی فوق مواجه می شوند. پاسداران زندان سعی دارند که اراده انسانی آنها را سلب کنند و بصورت مطلق تسلیم خواسته های خود کنند. شیوه غیر انسانی دیگری که برای به اعتیاد کشاندن زنان زندانی بکار برده می شود با اسرار در اختیار آنها متدون و یا قرصهای اعتیاد آور قرار میدهند این داروهای اعتیاد آور و خطرناک را بعنوان داروهای آرام بخش به زندانیان زن تجویز می کنند و مسر در مصرف آنها هستند. این طرح توسط فردی به نام محلاتی در زندانهای تهران از چند سال گذشته دنبال می شود .فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ،شکنجه های جسمی و جنسی و حشیانه و ضد بشری علیه زنان زندانی که منجر به خودکشی آنها می شود را محکوم می کند. و از تمامی سازمانهای مدافع حقوق زنان جهان ،کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری برای نجات جان زنان زندانی در زندان گوهردشت خواستار اقدامات عملی است.
12 خرداد 1388 برابر با 02 ژون 2009گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر
مسیحیت چیست؟ ( 6 )
کتاب مقدس ما حاوی نوشته های تاریخی و مقدس یهود و نیز نوشته های نسل اول مومنین به عیسی است. مطالعه ان برای اینست که بفهمیم٬ نیروی کشف کننده خدا چگونه در طی تاریخ در کار بوده است. شرح اعمال اولیه خدا در آزاد کردن انسان از اثرات طغیان و سرپیچی ادم اولیه٬ در دعوت خدا از ابراهیم مشاهده می گردد. از او دعوت می شود که پدر مردمی بگردد که به خدا نزدیک می شوند و به مقصود وی پی می برند. بعداً خدا قوم خود را از مصر رهائی می دهد و شریعت موسی را به ایشان عطا می کند. قوم بنی اسرائیل در طی تاریخ طولانی خود هم لطف خدا را نسبت به خود درک می کنند و هم داوری او را٬ تا این که بالاخره خدا عیسی را به عنوان (( کلمه )) خود و (( هدیه )) و (( کارکرد )) و (( حضور )) خویش٬ در دنیا می فرستد تا این که گروهی گرد آیند که این بار به یک ملت و قوم محدود نباشد بلکه جامعه ای از هر ملت و یا چنانکه عهد جدید می گوید (( از هر قبیله و زبان و قوم و امت )) باشند.
اما کتاب مقدس مسیحیان از کتب گوناگونی که هر یک ویژگی خاصی دارد تشکیل شده است. بر عکس قرآن٬ کتاب مقدس مسیحیان کتابی نیست که تالیف محتویات ان در زمان کوتاهی به یک نفر واگذار شده باشد. ما ایمان داریم که کتابمقدس کتابی است که با اوای واحدی درباره خدا و اراده و ذات او سخن می گوید٬ ولی این اوا٬ اگر تصویر متداولی را که مسیحیان بکار می برند بکار بریم مانند یک سمفونی است که از اصوات گوناگون بوسیله آلات مختلف موسیقس ترتیب یافته باشد و بطور معجزه آسا داستان و پیام واحدی را درباره خدا تشکیل دهد٬ داستانی که نقطه اوج ان عیسی است. فهم برخی از بخش های کتاب مقدس بعضی اوقات مشکل است٬ بعضی از نوشته ها ظاهراً با یکدیگر متناقض به نظر می رسند٬ و این موضوع عجیب نیست وقتی به یاد می اوریم که کتب مختلف کتاب مقدس در طی بیش از هزار سال نوشته شده و دوهزار سال دیگر درباره هر کلمه ان تفکر و تعمق و بحث بعمل امده است و در نتیجه معلیمن مسیحی دریافته اند که در سرتاسر ان تفکر واحدی که همه چیز را بهم پیوند داده متحد سازد وجود دارد٬ هنگامی که با این موضوع که (( زندگی عیسی مرکز تصویر کلی است )) موافق شد٬ معنی و مقصود کلیه بخش های کتاب روشن می شود و پیوند واحدی که بین انها وجود دارد معلوم می گردد.
پنج کتب اولیه کتابمقدس که بر حسب روایت حاوی شرح آفرینش٬ سیلاب٬ تاریخ ابراهیم و خانواده او٬ رهائی بنی اسرائیل از مصر و عطای شریعت به موسی است٬ معروف است به (( اسفار خمسه )) یا (( کتب پنچگانه موسی ))٬ کتب دیگر عبارتند از وقایع تاریخی به نام (( تواریخ ایام ))٬ کتب حاوی مزامیر و امثال و پیام های انبیاء که داوری خدا را علیه گناهان مردم اعلام می کنند و می گویند که اگر توبه کنند و بازگشت نمایند نیکوئی به ان برخواهد گشت و تازه خواهند شد. و نیز چند کتاب درباره چگونگی بازگشت بنی اسرائیل از تبعیدگاه خود بابل.
در عهد جدید٬ انجیل چهارگانه ( انجیل یعنی مزده و خبر خوش ) بیانگر داستان عیسی است. کتاب اعمال رسولان حاوی شرح گسترش مسیحیت است٬ نامه ها یا رسالات پولس و پطرس و یوحنا و یعقوب و یهودا در بردارنده راهنمائی هائی است به جماعات مختلف درباره معنی ایمان و چگونگی رفتار. کتاب مکاشفه یوحنا حاوی رویایی است از پایان جهان و امدن عیسی با شکوه و جلال برای داوری مردم.
ادامه دارد ...
اما کتاب مقدس مسیحیان از کتب گوناگونی که هر یک ویژگی خاصی دارد تشکیل شده است. بر عکس قرآن٬ کتاب مقدس مسیحیان کتابی نیست که تالیف محتویات ان در زمان کوتاهی به یک نفر واگذار شده باشد. ما ایمان داریم که کتابمقدس کتابی است که با اوای واحدی درباره خدا و اراده و ذات او سخن می گوید٬ ولی این اوا٬ اگر تصویر متداولی را که مسیحیان بکار می برند بکار بریم مانند یک سمفونی است که از اصوات گوناگون بوسیله آلات مختلف موسیقس ترتیب یافته باشد و بطور معجزه آسا داستان و پیام واحدی را درباره خدا تشکیل دهد٬ داستانی که نقطه اوج ان عیسی است. فهم برخی از بخش های کتاب مقدس بعضی اوقات مشکل است٬ بعضی از نوشته ها ظاهراً با یکدیگر متناقض به نظر می رسند٬ و این موضوع عجیب نیست وقتی به یاد می اوریم که کتب مختلف کتاب مقدس در طی بیش از هزار سال نوشته شده و دوهزار سال دیگر درباره هر کلمه ان تفکر و تعمق و بحث بعمل امده است و در نتیجه معلیمن مسیحی دریافته اند که در سرتاسر ان تفکر واحدی که همه چیز را بهم پیوند داده متحد سازد وجود دارد٬ هنگامی که با این موضوع که (( زندگی عیسی مرکز تصویر کلی است )) موافق شد٬ معنی و مقصود کلیه بخش های کتاب روشن می شود و پیوند واحدی که بین انها وجود دارد معلوم می گردد.
پنج کتب اولیه کتابمقدس که بر حسب روایت حاوی شرح آفرینش٬ سیلاب٬ تاریخ ابراهیم و خانواده او٬ رهائی بنی اسرائیل از مصر و عطای شریعت به موسی است٬ معروف است به (( اسفار خمسه )) یا (( کتب پنچگانه موسی ))٬ کتب دیگر عبارتند از وقایع تاریخی به نام (( تواریخ ایام ))٬ کتب حاوی مزامیر و امثال و پیام های انبیاء که داوری خدا را علیه گناهان مردم اعلام می کنند و می گویند که اگر توبه کنند و بازگشت نمایند نیکوئی به ان برخواهد گشت و تازه خواهند شد. و نیز چند کتاب درباره چگونگی بازگشت بنی اسرائیل از تبعیدگاه خود بابل.
در عهد جدید٬ انجیل چهارگانه ( انجیل یعنی مزده و خبر خوش ) بیانگر داستان عیسی است. کتاب اعمال رسولان حاوی شرح گسترش مسیحیت است٬ نامه ها یا رسالات پولس و پطرس و یوحنا و یعقوب و یهودا در بردارنده راهنمائی هائی است به جماعات مختلف درباره معنی ایمان و چگونگی رفتار. کتاب مکاشفه یوحنا حاوی رویایی است از پایان جهان و امدن عیسی با شکوه و جلال برای داوری مردم.
ادامه دارد ...
مسیحیان جهان برای کودکان در معرض خطر دعا کنند
یک سازمان مسیحی امسال به عنوان چهاردهمین سال متوالی از مسیحیان سراسر جهان خواسته طی روزهای ۶ تا ۷ ژوئن (۱۶ تا ۱۷ خرداد ماه) برای تمام کودکان در معرض خطر دعا کنند.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از مهر،خبرگزاری کریسشن تودی با بیان این مطلب نوشت، انتظار می رود میلیونها نفر از مسیحیان در این ابتکار عمل نیایش که در چهاردهمین سال خود قرار دارد دعا کنند.
آنها دعا می کنند که کودکان سراسر دنیا به عشق خداوند در زندگی خود پی برده و موهبتهای خداوند در زندگی را بپذیرند.
سال ۲۰۰۸ بیش از سه میلیون نفر در ۸۷ کشور جهان در این ابتکار شرکت کرده و حدود ۵/۵ میلیون ساعت دعا کردند که بیستر این دعاها از سوی کودکانی صورت گرفت که در این برنامه شرکت کرده بودند.
محور نیایشهای امسال وعده زندگی در انجیل یوحنا ۱۰:۱۰ و ارتباط آن با زندگی در دنیای امروز در خطر هستند خواهد بود. در این آیه آمده است: ... اما من آمده ام تا به شما حیات واقعی را به فراوانی عطا نمایم.
این شبکه مسیحی یادآور شده است که وقتی برای کودکانی که در خطر هستند دعا می کنیم در جریان جزئیات و آمار هم قرار می گیریم. طی چند سال گذشته بسیج کردن مؤمنان برای دعا درباره کودکانی که در خطر هستند به ارتقای آگاهی مردم از وضعیت آنها و تأثیر بزرگی در زندگی این کودکان منتهی شده است.
این سازمان خیریه مسیحی در شهر آکسفورد مستقر و جزواتی را برای استفاده و ایده گرفتن برای دعاها منتشر کرده است.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از مهر،خبرگزاری کریسشن تودی با بیان این مطلب نوشت، انتظار می رود میلیونها نفر از مسیحیان در این ابتکار عمل نیایش که در چهاردهمین سال خود قرار دارد دعا کنند.
آنها دعا می کنند که کودکان سراسر دنیا به عشق خداوند در زندگی خود پی برده و موهبتهای خداوند در زندگی را بپذیرند.
سال ۲۰۰۸ بیش از سه میلیون نفر در ۸۷ کشور جهان در این ابتکار شرکت کرده و حدود ۵/۵ میلیون ساعت دعا کردند که بیستر این دعاها از سوی کودکانی صورت گرفت که در این برنامه شرکت کرده بودند.
محور نیایشهای امسال وعده زندگی در انجیل یوحنا ۱۰:۱۰ و ارتباط آن با زندگی در دنیای امروز در خطر هستند خواهد بود. در این آیه آمده است: ... اما من آمده ام تا به شما حیات واقعی را به فراوانی عطا نمایم.
این شبکه مسیحی یادآور شده است که وقتی برای کودکانی که در خطر هستند دعا می کنیم در جریان جزئیات و آمار هم قرار می گیریم. طی چند سال گذشته بسیج کردن مؤمنان برای دعا درباره کودکانی که در خطر هستند به ارتقای آگاهی مردم از وضعیت آنها و تأثیر بزرگی در زندگی این کودکان منتهی شده است.
این سازمان خیریه مسیحی در شهر آکسفورد مستقر و جزواتی را برای استفاده و ایده گرفتن برای دعاها منتشر کرده است.
یك داستان واقعی از ایمان پرشور مسیحی
همه مرا به عنوان یک زن مسلمان بسیار متعصب ویک مذهبی غیور از جان گذشته میشناختند .
وقتی مسیحی شدم خانواده اش به شدت با من برخورد نمودند و برای هفته ها بارها ازسوی
آنها مورد ضرب وشتم و اذیت قرار گرفتم.
وقتی مسیحی شدم خانواده اش به شدت با من برخورد نمودند و برای هفته ها بارها ازسوی
آنها مورد ضرب وشتم و اذیت قرار گرفتم.
هر وقت به صورت او از نزدیک نگاه میکردی و در خطوط چهره اش دقیق میشدی ، میتوانستی سایه های تیره را در اطراف چشمانش به وضوح ببینی و قبل از اینکه با او هرگونه صحبتی داشته باشی ، در می یافتی که باید درد و رنج فراوانی در زندگی کشیده باشد .
من یک مسلمان رادیکال بودم. این زن با چهره ای مصمم درباره زندگی گذشته خود میگوید .در بین دوستان ودر اجتماع همه مرا به عنوان یک زن مسلمان بسیار متعصب ویک مذهبی غیور از جان گذشته میشناختند .
آری ( ن - الف ) یک تعلیم دهنده مسائل اسلامی بود و بسیاری ازمردم که او را میشناختند بخاطر اعتقادات خیلی محکمش درباره اسلام ، برای دریافت دعا وگرفتن دستورالعملهای دینی نزد او می آمدند .
در دنیای ایمانی عجیبی غرق بودم و و بسیار برای درک هرچه بهتر خدا از طریق منابع و دستورات اسلامی سعی و تلاش میکردم تا اینکه پس از سالها با یک دوست صمیمی قدیمی که هم دوره دانشکده من بود برخورد نمودم .او مسیحی شده بود و این را در اولین دیدار مجددمان به سادگی وصراحت به من گفت . با آنکه چندان با این موضوع راحت نبودم اما از اینکه او صادقانه درباره ایمانش با من صحبت کرد و سعی نکرد چیزی را از من پنهان کند بسیار خشنود شدم .از او خواستم درباره دلایل ایمان آوردنش به مسیحیت بگوید .
(ن – الف) در دیدارهای بعدی با این دوست قدیمی مجبور شد به خاطر به جا آوردن رسم ادب هم که شده به حرفهای او درباره مسیح واینکه چرا مسیحیان او را پسر خدا میدانند گوش کند .اما چون مسائل مطرح شده از سوی او در مخالفت آشکار با تعالیم قرآن بود، به این بهانه که قادر به درک مسئله پیچیده ترینیتی نیست از اعتراف به درست بودن آنها خوداری میکرد .تا اینکه خوابهای پی در پی او شروع شد .
اولین بار او عیسی را در خواب بر فراز یک کوه دید در حالیکه عیسی میگفت : اگر گرسنه ای نزد من بیا ، من به تو غذا میدهم .بار دوم باز هم درخواب او عیسی را دید در حالیکه لباس بسیار سفید و درخشانی به تن داشت .از صورت وتمامی بدن عیسی نور سفید پر قدرتی ساطع بود به طوریکه بیننده نمیتوانست از شدت نور چشمان خود را باز نگه دارد . بالاخره در دفعه آخر در خوابی دیگر عیسی را دید زمانی که بر روی آب راه میرفت و دستانش را برای گرفتن دستان او دراز کرده بود .
وقتی ماجرای این سه خواب پی در پی را برای آن دوست مسیحی تعریف کردم ، او به من گفت همه این حوادث به واقع اتفاق افتاده است و در کتاب انجیل عهد جدید نوشته شده . با شنیدن این حرف یکباره همه چیز در درون من دگرگون شد ورنگ تازه ای به خود گرفت . من آنچه را در انجیل نوشته شده بود در خواب دیدم در حالیکه هرگز در عمرم حتی این کتاب ( انجیل ) را ندیده بودم چه رسد به آنکه خوانده باشم . این برای من به این معنی بود که خداوند از طریق این رویاها با من حرف زده تا راه را نشانم دهد .
وقتی مسیحی شد خانواده اش به شدت با او برخورد نمودند و برای هفته ها بارها از سوی آنها مورد ضرب وشتم و اذیت قرار گرفت بطوریکه اجازه نداشت در خانه انجیل بخواند .( ن – الف) برای خواندن عهد جدید مجبور بود شبها در زیر پتوی خودش با یک نور ضعیف چراغ قوه این کار را انجام دهد .
یک شب یکی از خواهران او که به این موضوع پی برده بود به سوی رختخوابش آمد و از او خواست تا برایش از کتابی که میخواند بگوید .او با قدرت ، کلام را با خواهرش قسمت کرد . اینکار را با وجود خطر بسیار زیادی که داشت ، گام به گام با هر سه خواهرش انجام داد و آنها را به سمت مسیح هدایت کرد .
به تدریج با آشکار شدن ایمان مسیحی من که تلاش چندانی برای پنهان کردن آن نداشتم موقعیتم در محل کار بد و بدتر میشد . اولین برخورد مسئولین در محل کارم تنزل رتبه کاریم بود . آنها شغلی به من دادند که تا جای ممکن با دیگران در تماس نباشم .شغل جدید من دارای سطح حقوق و دستمزد بسیار پائین تری بود . به علاوه در محل کارم یک نامه رسمی خطاب به همه کارکنان منتشر شد که طی آن اعلام کردند من نجس هستم و هیجکس اجازه ندارد با من حرف بزند ، مرا لمس کند ، با من غذا بخورد و یا هرگونه ارتباط دیگری داشته باشد .
اما خداوند در کار نقشی دیگر بود .همین رفتاری که محل کارش با او کرد وآنچه درباره او منتشرشد نه تنها باعث قطع ارتباط مردم و همکاران با او نشد بلکه همگان بیشتر مشتاق شدند ببینند این ایمان جدید چیست که توانسته مسلمان معتقدی و مذهبی چون او را اینچنین متحول کند . این موقعیت یک فرصت جدید برای (ن-الف) آفرید تا در خدمت خداوند قرار گیرد .خیل همکاران مشتاقش به سوی او سرازیر شد و از طریق تماسهای خصوصی و دور از انظار درخفا سوالات متعددی راجع به مسیحیت از او پرسیدند . با ادامه این وضع اینبار نوبت هجوم پلیس امنیتی به او بود .ماموران امنیتی او را تحت تعقیب قرار دادند وبا تهدید وشکنجه از او خواستند که بگوید دارد چه میکند ، از کجا دستور میگیرد و چه کسی یا کسانی رابط او هستند .
وقتی از او که همچنان تحت شدیدترین حملات تندروها و امنیتی هاست پرسیده میشود میخواهد در چه موردی برایش دعا کنیم ، میگوید : برای من دعا کنید که هرگز در خدمت خداوند تنبل و سست نشوم .او اضافه میکند که والدین من و برادرم همچنان مسیحی نیستند و من دنبال آن هستم که خداوند را از طریق هدایت آنها و عده زیاد دیگری به سوی عیسا مسیح ، خدمت کنم .
بیائید همه با هم برای این مسیحی با همت و همه خواهران و برادران مسیحی در ایران که تحت جفای بیرحمانه میباشند دست به دعا شویم .
مطابق لیست سالانه سازمان (درهای باز) در مورد خطرناکترین کشورهای جهان برای زیستن مسیحیان، ایران در ردیف سوم این لیست قرار دارد. چنانکه پولس رسول در رساله دوم خود به مسیحیان تسالونکی ( آیات ۱ و۲ از فصل سوم ) میگوید : در خاتمه ای برادران از شما میخواهم برای ما دعا کنید . نخست دعا کنید که پیغام خداوند ،در هرجا که اعلام میشود ، بدون مانع به سرعت پخش شود و باعث نجات مردم گردد ، همانطور که سبب نجات شما نیز شد . همچنین دعا کنید تا از چنگ مردم بد کار و خدانشناس رهائی یابیم ، زیرا همه مردم دوست دار خدا نیستند .آمین .
من یک مسلمان رادیکال بودم. این زن با چهره ای مصمم درباره زندگی گذشته خود میگوید .در بین دوستان ودر اجتماع همه مرا به عنوان یک زن مسلمان بسیار متعصب ویک مذهبی غیور از جان گذشته میشناختند .
آری ( ن - الف ) یک تعلیم دهنده مسائل اسلامی بود و بسیاری ازمردم که او را میشناختند بخاطر اعتقادات خیلی محکمش درباره اسلام ، برای دریافت دعا وگرفتن دستورالعملهای دینی نزد او می آمدند .
در دنیای ایمانی عجیبی غرق بودم و و بسیار برای درک هرچه بهتر خدا از طریق منابع و دستورات اسلامی سعی و تلاش میکردم تا اینکه پس از سالها با یک دوست صمیمی قدیمی که هم دوره دانشکده من بود برخورد نمودم .او مسیحی شده بود و این را در اولین دیدار مجددمان به سادگی وصراحت به من گفت . با آنکه چندان با این موضوع راحت نبودم اما از اینکه او صادقانه درباره ایمانش با من صحبت کرد و سعی نکرد چیزی را از من پنهان کند بسیار خشنود شدم .از او خواستم درباره دلایل ایمان آوردنش به مسیحیت بگوید .
(ن – الف) در دیدارهای بعدی با این دوست قدیمی مجبور شد به خاطر به جا آوردن رسم ادب هم که شده به حرفهای او درباره مسیح واینکه چرا مسیحیان او را پسر خدا میدانند گوش کند .اما چون مسائل مطرح شده از سوی او در مخالفت آشکار با تعالیم قرآن بود، به این بهانه که قادر به درک مسئله پیچیده ترینیتی نیست از اعتراف به درست بودن آنها خوداری میکرد .تا اینکه خوابهای پی در پی او شروع شد .
اولین بار او عیسی را در خواب بر فراز یک کوه دید در حالیکه عیسی میگفت : اگر گرسنه ای نزد من بیا ، من به تو غذا میدهم .بار دوم باز هم درخواب او عیسی را دید در حالیکه لباس بسیار سفید و درخشانی به تن داشت .از صورت وتمامی بدن عیسی نور سفید پر قدرتی ساطع بود به طوریکه بیننده نمیتوانست از شدت نور چشمان خود را باز نگه دارد . بالاخره در دفعه آخر در خوابی دیگر عیسی را دید زمانی که بر روی آب راه میرفت و دستانش را برای گرفتن دستان او دراز کرده بود .
وقتی ماجرای این سه خواب پی در پی را برای آن دوست مسیحی تعریف کردم ، او به من گفت همه این حوادث به واقع اتفاق افتاده است و در کتاب انجیل عهد جدید نوشته شده . با شنیدن این حرف یکباره همه چیز در درون من دگرگون شد ورنگ تازه ای به خود گرفت . من آنچه را در انجیل نوشته شده بود در خواب دیدم در حالیکه هرگز در عمرم حتی این کتاب ( انجیل ) را ندیده بودم چه رسد به آنکه خوانده باشم . این برای من به این معنی بود که خداوند از طریق این رویاها با من حرف زده تا راه را نشانم دهد .
وقتی مسیحی شد خانواده اش به شدت با او برخورد نمودند و برای هفته ها بارها از سوی آنها مورد ضرب وشتم و اذیت قرار گرفت بطوریکه اجازه نداشت در خانه انجیل بخواند .( ن – الف) برای خواندن عهد جدید مجبور بود شبها در زیر پتوی خودش با یک نور ضعیف چراغ قوه این کار را انجام دهد .
یک شب یکی از خواهران او که به این موضوع پی برده بود به سوی رختخوابش آمد و از او خواست تا برایش از کتابی که میخواند بگوید .او با قدرت ، کلام را با خواهرش قسمت کرد . اینکار را با وجود خطر بسیار زیادی که داشت ، گام به گام با هر سه خواهرش انجام داد و آنها را به سمت مسیح هدایت کرد .
به تدریج با آشکار شدن ایمان مسیحی من که تلاش چندانی برای پنهان کردن آن نداشتم موقعیتم در محل کار بد و بدتر میشد . اولین برخورد مسئولین در محل کارم تنزل رتبه کاریم بود . آنها شغلی به من دادند که تا جای ممکن با دیگران در تماس نباشم .شغل جدید من دارای سطح حقوق و دستمزد بسیار پائین تری بود . به علاوه در محل کارم یک نامه رسمی خطاب به همه کارکنان منتشر شد که طی آن اعلام کردند من نجس هستم و هیجکس اجازه ندارد با من حرف بزند ، مرا لمس کند ، با من غذا بخورد و یا هرگونه ارتباط دیگری داشته باشد .
اما خداوند در کار نقشی دیگر بود .همین رفتاری که محل کارش با او کرد وآنچه درباره او منتشرشد نه تنها باعث قطع ارتباط مردم و همکاران با او نشد بلکه همگان بیشتر مشتاق شدند ببینند این ایمان جدید چیست که توانسته مسلمان معتقدی و مذهبی چون او را اینچنین متحول کند . این موقعیت یک فرصت جدید برای (ن-الف) آفرید تا در خدمت خداوند قرار گیرد .خیل همکاران مشتاقش به سوی او سرازیر شد و از طریق تماسهای خصوصی و دور از انظار درخفا سوالات متعددی راجع به مسیحیت از او پرسیدند . با ادامه این وضع اینبار نوبت هجوم پلیس امنیتی به او بود .ماموران امنیتی او را تحت تعقیب قرار دادند وبا تهدید وشکنجه از او خواستند که بگوید دارد چه میکند ، از کجا دستور میگیرد و چه کسی یا کسانی رابط او هستند .
وقتی از او که همچنان تحت شدیدترین حملات تندروها و امنیتی هاست پرسیده میشود میخواهد در چه موردی برایش دعا کنیم ، میگوید : برای من دعا کنید که هرگز در خدمت خداوند تنبل و سست نشوم .او اضافه میکند که والدین من و برادرم همچنان مسیحی نیستند و من دنبال آن هستم که خداوند را از طریق هدایت آنها و عده زیاد دیگری به سوی عیسا مسیح ، خدمت کنم .
بیائید همه با هم برای این مسیحی با همت و همه خواهران و برادران مسیحی در ایران که تحت جفای بیرحمانه میباشند دست به دعا شویم .
مطابق لیست سالانه سازمان (درهای باز) در مورد خطرناکترین کشورهای جهان برای زیستن مسیحیان، ایران در ردیف سوم این لیست قرار دارد. چنانکه پولس رسول در رساله دوم خود به مسیحیان تسالونکی ( آیات ۱ و۲ از فصل سوم ) میگوید : در خاتمه ای برادران از شما میخواهم برای ما دعا کنید . نخست دعا کنید که پیغام خداوند ،در هرجا که اعلام میشود ، بدون مانع به سرعت پخش شود و باعث نجات مردم گردد ، همانطور که سبب نجات شما نیز شد . همچنین دعا کنید تا از چنگ مردم بد کار و خدانشناس رهائی یابیم ، زیرا همه مردم دوست دار خدا نیستند .آمین .
دستگیری جوانان شهر مریوان و انتقال آنها به سلولهای انفرادی
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
بنابه گزارشات رسیده از شهر مریوان، با یورش مامورین وزارت اطلاعات سه تن از جوانان مریوان دستگیر و به سلولهای انفرادی زندان اطلاعات سنندج منتقل شدند.اواخر اردیبهشت ماه 3 تن از جوانان شهر مریوان با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به زندان اطلاعات مریوان منتقل شدند . جوانانی که دستگیر شده اند به نام های زیر می باشند: کارون دار سید 27 ساله،آزاد خانچه زر 28 ساله و مظفر رو خانده 35 ساله می باشند.سه زندانیان سیاسی فوق ابتدا به سلولهای انفرادی زندان اطلاعات مریوان برده شدند و پس اینکه چند روز در آنجا تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار داشتند به زندان اطلاعات سنندج منتقل شدند. آنها در معرض خطر جدی شکنجۀ جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات در زندان اطلاعات سنندج قرار دارند . تا به حال چند زندانی سیاسی در اثر شکنجه بازجویان وزارت اطلاعات به قتل رسیده اند .مراجعات خانواده های آنها برای اطلاع یافتن از وضعیت و شرایط عزیزانشان تا به حال بی نتیجه بوده و بازجویان خانواده های آنها را تهدید کرده اند که در صورت مراجعه برای پیگیری وضعیت عزیزانشان آنها را هم دستگیر خواهند کرد.و در مواردی افراد وزارت اطلاعات با باتوم به آنها حمله کردند. فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، یورش وحشیانه ، دستگیری ، شکنجه و ادامه بازداشت آنها را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدام فوری برای پایان دادن به شکنجه های جسمی و روحی و آزادی زندانی سیاسی در ایران است.
11 خرداد 1388 برابر با اول جون 2009گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:کمیساریای عالی حقوق بشر
بنابه گزارشات رسیده از شهر مریوان، با یورش مامورین وزارت اطلاعات سه تن از جوانان مریوان دستگیر و به سلولهای انفرادی زندان اطلاعات سنندج منتقل شدند.اواخر اردیبهشت ماه 3 تن از جوانان شهر مریوان با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به زندان اطلاعات مریوان منتقل شدند . جوانانی که دستگیر شده اند به نام های زیر می باشند: کارون دار سید 27 ساله،آزاد خانچه زر 28 ساله و مظفر رو خانده 35 ساله می باشند.سه زندانیان سیاسی فوق ابتدا به سلولهای انفرادی زندان اطلاعات مریوان برده شدند و پس اینکه چند روز در آنجا تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار داشتند به زندان اطلاعات سنندج منتقل شدند. آنها در معرض خطر جدی شکنجۀ جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات در زندان اطلاعات سنندج قرار دارند . تا به حال چند زندانی سیاسی در اثر شکنجه بازجویان وزارت اطلاعات به قتل رسیده اند .مراجعات خانواده های آنها برای اطلاع یافتن از وضعیت و شرایط عزیزانشان تا به حال بی نتیجه بوده و بازجویان خانواده های آنها را تهدید کرده اند که در صورت مراجعه برای پیگیری وضعیت عزیزانشان آنها را هم دستگیر خواهند کرد.و در مواردی افراد وزارت اطلاعات با باتوم به آنها حمله کردند. فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، یورش وحشیانه ، دستگیری ، شکنجه و ادامه بازداشت آنها را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدام فوری برای پایان دادن به شکنجه های جسمی و روحی و آزادی زندانی سیاسی در ایران است.
11 خرداد 1388 برابر با اول جون 2009گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر
آخرین وضعیت بهروز جاوید تهرانی
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
بنابه گزارشات رسیده از بند 1 زندان گوهردشت کرج ،بهروز جاوید طهرانی آخرین زندانی بازمانده از قیام دانشجویان 18 تیر 1387 همچنان در سلولها ی انفرادی بند 1 و در اعتصاب غذا بسر می برد.او در روزهای اخیر توسط پاسداربندها مورد یورش قرار گرفت و با باطومهای خود او را آماج ضربات وحشیانه قرار داده اند. وی بدنبال اعتصاب غذای طولانی و شکنجه های پی در پی وضعیت جسمی بسیار بدی دارد و تا حد زیادی کاهش وزن یافته است. بینائی او کاهش یافته و خطر جدی جان او را تهدید می کند.زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی پس از اعتراضات گسترده حقوق بشری و انعکاس خبری رسانه ها برای مدت کوتاهی او را از سلولهای انفرادی معروف به سگ دونی خارج کردند و به محلی در همین سالن که در کنار سلولهای انفرادی و شرایطی مشابه دارد و به نام حسنیه معروف است برده شد . افرادی که در حسینیه زندانی هستند دچار ناراحتی روحی و معتاد می باشند. یکی از پاسداربندها مجددا با آقای جاوید طهرانی درگیر می شود و او را ابتدا به اطاقی که زندانیان در آن شکنجه می شوند برده شد و در حالی که با دست بند و پابند و چشم بند به او زده بودند و همچنین لباسهای او را بر روی صورتش کشیده بودند برای مدت طولانی آماج انواع ضربات باتوم قرار دادند و مجددا به سلول انفرادی منتقل شد. کسانی که آقای جاوید طهرانی را مورد شکنجه قرار داده اند ،علی محمدی معاون رئیس زندان،کرمانی رئیس حفاظت و اطلاعات،نبی الله فرج نژاد معاون حفاظت و اطلاعات ،خادم و تعدادی از پاسداربندها که به صورت گروهی شکنجه وحشیانه را علیه این زندان سیاسی بکار برده اند.خانواده آقای جاوید طهرانی امروز دوشنبه 11 خردادماه با اسرار زیاد خانواده اش توانستند برای مدت کوتاهی بصورت کابینی با او ملاقات کنند. او در این ملاقات شکنجه وحشیانه و ادامه اعتصاب غذا و بودن در سلولهای انفرادی را به خانواده اش را اعلام کرد. .زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی تنها زندانی بازمانده از قیام دانشجویان در تیر ماه 1378 می باشد. او بار ها توسط سعید شیخان سربازجوی وزارت اطلاعات و پاسداران زندان گوهدشت کرج تهدید به حذف فیزیکی شد. سهراب سلیمانی رئیس سازمان زندانهای تهران 9 اردیبهشت ماه خطاب به بهروز جاوید طهرانی گفت بود: تو را جایی می فرستیم تا بفهمی زندان یعنی چه؟ رئیس سالن ملاقات در تاریخ 17 فروردین ماه خطاب به بهروز جاوید طهرانی گفت: ضد انقلاب عوضی، تو را هم می فرستیم پیش رفیقت ساران. تهدیدات و دلایل موجود حاکی از آن است که وزارت اطلاعات قصد قتل این زندانی را دارد. علیرغم اینکه بیش از 3 هفته که در اعتصاب غذا است و لی همچنان به شکنجه این زندانی ادامه می دهند.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به خطر جدی که متوجه جان زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی است هشدار میدهد و از تمامی هموطنان در داخل و خارج ایران می خواهد برای نجات جان این زندانی سیاسی اقدام نمایند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات فوری برای نجات جان این زندانی سیاسی است.
11 خرداد 1388 برابر با اول ژون 2009گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:کمیساریای عالی حقوق بشر
بنابه گزارشات رسیده از بند 1 زندان گوهردشت کرج ،بهروز جاوید طهرانی آخرین زندانی بازمانده از قیام دانشجویان 18 تیر 1387 همچنان در سلولها ی انفرادی بند 1 و در اعتصاب غذا بسر می برد.او در روزهای اخیر توسط پاسداربندها مورد یورش قرار گرفت و با باطومهای خود او را آماج ضربات وحشیانه قرار داده اند. وی بدنبال اعتصاب غذای طولانی و شکنجه های پی در پی وضعیت جسمی بسیار بدی دارد و تا حد زیادی کاهش وزن یافته است. بینائی او کاهش یافته و خطر جدی جان او را تهدید می کند.زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی پس از اعتراضات گسترده حقوق بشری و انعکاس خبری رسانه ها برای مدت کوتاهی او را از سلولهای انفرادی معروف به سگ دونی خارج کردند و به محلی در همین سالن که در کنار سلولهای انفرادی و شرایطی مشابه دارد و به نام حسنیه معروف است برده شد . افرادی که در حسینیه زندانی هستند دچار ناراحتی روحی و معتاد می باشند. یکی از پاسداربندها مجددا با آقای جاوید طهرانی درگیر می شود و او را ابتدا به اطاقی که زندانیان در آن شکنجه می شوند برده شد و در حالی که با دست بند و پابند و چشم بند به او زده بودند و همچنین لباسهای او را بر روی صورتش کشیده بودند برای مدت طولانی آماج انواع ضربات باتوم قرار دادند و مجددا به سلول انفرادی منتقل شد. کسانی که آقای جاوید طهرانی را مورد شکنجه قرار داده اند ،علی محمدی معاون رئیس زندان،کرمانی رئیس حفاظت و اطلاعات،نبی الله فرج نژاد معاون حفاظت و اطلاعات ،خادم و تعدادی از پاسداربندها که به صورت گروهی شکنجه وحشیانه را علیه این زندان سیاسی بکار برده اند.خانواده آقای جاوید طهرانی امروز دوشنبه 11 خردادماه با اسرار زیاد خانواده اش توانستند برای مدت کوتاهی بصورت کابینی با او ملاقات کنند. او در این ملاقات شکنجه وحشیانه و ادامه اعتصاب غذا و بودن در سلولهای انفرادی را به خانواده اش را اعلام کرد. .زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی تنها زندانی بازمانده از قیام دانشجویان در تیر ماه 1378 می باشد. او بار ها توسط سعید شیخان سربازجوی وزارت اطلاعات و پاسداران زندان گوهدشت کرج تهدید به حذف فیزیکی شد. سهراب سلیمانی رئیس سازمان زندانهای تهران 9 اردیبهشت ماه خطاب به بهروز جاوید طهرانی گفت بود: تو را جایی می فرستیم تا بفهمی زندان یعنی چه؟ رئیس سالن ملاقات در تاریخ 17 فروردین ماه خطاب به بهروز جاوید طهرانی گفت: ضد انقلاب عوضی، تو را هم می فرستیم پیش رفیقت ساران. تهدیدات و دلایل موجود حاکی از آن است که وزارت اطلاعات قصد قتل این زندانی را دارد. علیرغم اینکه بیش از 3 هفته که در اعتصاب غذا است و لی همچنان به شکنجه این زندانی ادامه می دهند.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به خطر جدی که متوجه جان زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی است هشدار میدهد و از تمامی هموطنان در داخل و خارج ایران می خواهد برای نجات جان این زندانی سیاسی اقدام نمایند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات فوری برای نجات جان این زندانی سیاسی است.
11 خرداد 1388 برابر با اول ژون 2009گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر
تبعید یک زندانی سیاسی کرد به زندان اصفهان
آژانس خبری موکریانسرویس حقوق بشر
یک زندانی بوکانی به نام یوسف رحمانی پوراز زندان مهاباد به زندان اصفهان تبعید گردید.
رحمانی پورکه حدود یک سال است در زندان بسر می برد در دو پروند مجزی از طرف دادگاه انقلاب مهاباد به اتهام عضویت در یکی از احزاب مخالف به 2 سال و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به تحمل 3 سال حبس در زندان شهرضا اصفهان محکوم شده است .
http://mukriannews.blogfa.com
یک زندانی بوکانی به نام یوسف رحمانی پوراز زندان مهاباد به زندان اصفهان تبعید گردید.
رحمانی پورکه حدود یک سال است در زندان بسر می برد در دو پروند مجزی از طرف دادگاه انقلاب مهاباد به اتهام عضویت در یکی از احزاب مخالف به 2 سال و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به تحمل 3 سال حبس در زندان شهرضا اصفهان محکوم شده است .
http://mukriannews.blogfa.com
جان دستگيرشدگان اخير زاهدان شديدا در خطر است
انجمن فعالان حقوق بشر بلوچستان: دستگيريها و جو رعب و وحشت با گذشت چهار روز از انفجار مسجد حضرت علي در شهر زاهدان همچنان ادامه دارد وطبق گزارشات منابع محلي تعداد دستگيرشدگان از صد تن هم بيشتر ميباشد. تعداد بيش از بيست و پنج نفر از بلوچهاي زاهداني که توسط افراد تندرو رژيم در نقاط مختلف شهر زاهدان مورد حمله و زخمي شده بودند و در بيمارستان "خاتم الانبيا" زاهدان بستري بودند بهمراه نزديکان آنها که جهت عيادت آنجا آمده بودند توسط مامورين امنيتي انتظامي بازداشت و به مکان نامعلومي انتقال داده شده اند. طبق اطلاعات رسيده خانوادههاي اکثر دستگيرشدگان بدليل اينکه مورد تعرض و يا بازداشت قرار نگيرند جرات پيگيري پرونده هاي عزيزان خود را ندارند و شديدا نگران وضعيت آنها هستند. علی‌محمد آزاد , استاندار سيستان و بلوچستان ضمن تائيد خبر دستگيرشدگان اعلام نمود در اين استان عده اي وهابي و سلفي كه طراحي كننده جرياناتي كه با احساسات شيعيان بازي مي كند شناسايي شده و يا در حال شناسايي مي باشد. آزاد ادامه داد: بعد از انتخابات در پيش رو تعداد زيادي از افراد دستگير شده آماده اجراي حكم خواهند بود. همچنين جانشين فرماندهي قرارگاه عملياتي رسول اكرم (بهرام نوروزي) علاوه بر تائيد خبر مذکور اعلام کرد برخي از وطن فروشان كه جاسوسان آن سوي مرزها هستند اين باند و شبكه شناسايي و بيشتر عوامل آن دستيگر شده اند كه مردم مجازات آنان را به‌زودي شاهد خواهند بود. همانگونه که در گزارشات آمد , جمهوري اسلامي سه زنداني قديمي بلوچ را بدون آنکه ارتباطي با حادثه انفجار مسجد حضرت علي داشته باشند بعنوان عاملين انفجار در ملاعام اعدام نمود.
جان دستگير شدگان چند روز اخير شديدا در خطر است , ازينرو از همه سازمانهاي فعال حقوق بشري , سازمان عفو بين اللمل , انسانهاي آزاديخواه و هموطنان آزاده تقاضا داریم که براي آزادي و حفظ سلامت و تامین امنیت جانی اين افراد اقدام فوري نمائيد.
جان دستگير شدگان چند روز اخير شديدا در خطر است , ازينرو از همه سازمانهاي فعال حقوق بشري , سازمان عفو بين اللمل , انسانهاي آزاديخواه و هموطنان آزاده تقاضا داریم که براي آزادي و حفظ سلامت و تامین امنیت جانی اين افراد اقدام فوري نمائيد.
بازجویی با چشم بند از دانشجوی زندانی در اوین
کمیته گزارشگران حقوق بشر
علی کلایی فعال دانشجویی که روز 20 اردیبهشت ماه، در جریان برگزاری جلسه دادگاهش، بازداشت شده و به زندان اوین انتقال یافته بود، همچنان پس از گذشت بیش از یک ماه در بند 209 زندان اوین به سر می برد.
نگهداری وی در بازداشتگاه اطلاعات در شرایطی صورت می گیرد، که دادگاه انقلاب، در روزهای ابتدایی بازداشت کلایی، به خانواده وی اعلام کرد که برای فرزندشان قرار وثیقه صادر شده و آنان میتوانند با تأمین قرار،وی را آزاد نمایند، با این وجود، پس از آن قاضی دادگاه، با رد گفته خود، عنوان کرد که تحقیقات از وی ادامه دارد.
گفنی است خانواده کلایی، صبح امروز پس از یک ماه، موفق به ملاقات حضوری با وی شدند، در این ملاقات که با حضور بازجوی پرونده انجام شد. کلایی به اتهامات جدید خود اشاره نکرد.
علی کلایی از جمله فعالان دانشجویی و حقوق بشر است که در آذرماه 86، در جریان برگزاری مراسم 16 آذرماه در دانشگاه تهران بازداشت و بیش از 50 روز در زندان نگهداری شد. درجریان بازداشت های آذرماه 86، بیش از 50 دانشجو بازداشت شدند. کلایی روز 20 اردیبهشت ماه، جهت رسیدگی به اتهاماتش به همراه وکیل خود" دکتر نعمت احمدی"، در شعبه 15 دادگاه انقلاب حضور پیدا کرد، اما فردی که خود را منتسب به پلیس امنیت معرفی نموده بود، وی را به بهانه" پاسخگویی به چند پرسش"، بازداشت نمود. به نظر می رسد، فعالیتهای اخیر علی کلایی در جهت دفاع از زندانیان سیاسی، و همچنین انتشار مقالاتی از وی در خبرگزاری های مختلف، دلایل بازداشت مجدد وی باشد.
کمیته گزارشگران حقوق بشر، ضمن اعتراض به ادامه بازداشت این فعال دانشجویی، مسئولان قضایی را به پاسخگویی در برابر اینگونه اعمال غیرقانونی فرا میخواند و خواهان آزادی فوری و بدون قید وشرط وی است. حقوقی که از علی کلایی در مدت بازداشت سلب شده است :
1- بازداشت غیرقانونی، و صدور قرار بازداشت بدون اتهامات روشن2- نگهداری در سلول انفرادی3- عدم اجازه برای تماس با خانواده4- عدم اعطای حق ملاقات با خانواده تا یکماه5- بازجویی با چشم بند
علی کلایی فعال دانشجویی که روز 20 اردیبهشت ماه، در جریان برگزاری جلسه دادگاهش، بازداشت شده و به زندان اوین انتقال یافته بود، همچنان پس از گذشت بیش از یک ماه در بند 209 زندان اوین به سر می برد.
نگهداری وی در بازداشتگاه اطلاعات در شرایطی صورت می گیرد، که دادگاه انقلاب، در روزهای ابتدایی بازداشت کلایی، به خانواده وی اعلام کرد که برای فرزندشان قرار وثیقه صادر شده و آنان میتوانند با تأمین قرار،وی را آزاد نمایند، با این وجود، پس از آن قاضی دادگاه، با رد گفته خود، عنوان کرد که تحقیقات از وی ادامه دارد.
گفنی است خانواده کلایی، صبح امروز پس از یک ماه، موفق به ملاقات حضوری با وی شدند، در این ملاقات که با حضور بازجوی پرونده انجام شد. کلایی به اتهامات جدید خود اشاره نکرد.
علی کلایی از جمله فعالان دانشجویی و حقوق بشر است که در آذرماه 86، در جریان برگزاری مراسم 16 آذرماه در دانشگاه تهران بازداشت و بیش از 50 روز در زندان نگهداری شد. درجریان بازداشت های آذرماه 86، بیش از 50 دانشجو بازداشت شدند. کلایی روز 20 اردیبهشت ماه، جهت رسیدگی به اتهاماتش به همراه وکیل خود" دکتر نعمت احمدی"، در شعبه 15 دادگاه انقلاب حضور پیدا کرد، اما فردی که خود را منتسب به پلیس امنیت معرفی نموده بود، وی را به بهانه" پاسخگویی به چند پرسش"، بازداشت نمود. به نظر می رسد، فعالیتهای اخیر علی کلایی در جهت دفاع از زندانیان سیاسی، و همچنین انتشار مقالاتی از وی در خبرگزاری های مختلف، دلایل بازداشت مجدد وی باشد.
کمیته گزارشگران حقوق بشر، ضمن اعتراض به ادامه بازداشت این فعال دانشجویی، مسئولان قضایی را به پاسخگویی در برابر اینگونه اعمال غیرقانونی فرا میخواند و خواهان آزادی فوری و بدون قید وشرط وی است. حقوقی که از علی کلایی در مدت بازداشت سلب شده است :
1- بازداشت غیرقانونی، و صدور قرار بازداشت بدون اتهامات روشن2- نگهداری در سلول انفرادی3- عدم اجازه برای تماس با خانواده4- عدم اعطای حق ملاقات با خانواده تا یکماه5- بازجویی با چشم بند
احضار دانشجوی محروم از تحصیل به دادگاه انقلاب
کميته گزارشگران حقوق بشر
مهدیه گلرو، از دانشجویان محروم از تحصیل دانشگاه علامه که به مدت 3 سال است، از ادامه تحصیل در دانشگاه محروم شده، به معاونت امنیت دادگاه انقلاب احضار شد. مطابق با احضاریه ای که به دست وی رسیده ، او موظف است، 3 روز پس از رؤیت احضاریه ، خود را به دادگاه معرفی نماید.
لازم به ذکر است،مهدیه گلرو به همراه 3 تن از دانشجویان ممنوع التحصیل دانشگاه علامه در آذرماه سال گذشته، تحصنی را در برابر دانشگاه علامه برگزار کردند که با برخورد نیروهای امنیت مواجه شدند. آنان سپس به بند 209 زندان اوین انتقال یافتند.
گلرو با اعلام این خبر گفت:" از علت احضار خود اطلاعی ندارد، اما گمان نمی کند این احضار ارتباطی به پرونده مربوط به بازداشت او داشته باشد، چرا که پیش تر آخرین دفاعیات از وی اخذ شده است."
مهدیه گلرو، از دانشجویان محروم از تحصیل دانشگاه علامه که به مدت 3 سال است، از ادامه تحصیل در دانشگاه محروم شده، به معاونت امنیت دادگاه انقلاب احضار شد. مطابق با احضاریه ای که به دست وی رسیده ، او موظف است، 3 روز پس از رؤیت احضاریه ، خود را به دادگاه معرفی نماید.
لازم به ذکر است،مهدیه گلرو به همراه 3 تن از دانشجویان ممنوع التحصیل دانشگاه علامه در آذرماه سال گذشته، تحصنی را در برابر دانشگاه علامه برگزار کردند که با برخورد نیروهای امنیت مواجه شدند. آنان سپس به بند 209 زندان اوین انتقال یافتند.
گلرو با اعلام این خبر گفت:" از علت احضار خود اطلاعی ندارد، اما گمان نمی کند این احضار ارتباطی به پرونده مربوط به بازداشت او داشته باشد، چرا که پیش تر آخرین دفاعیات از وی اخذ شده است."
۱۳۸۸ خرداد ۱۱, دوشنبه
حمله به مسیحیان سودان از سوی افراطیون مسلمان
گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان(fcnn.com) به نقل ازworthy news، ایمانداران سودان روز پر تنشی را در اواخرماه مارچ پشت سر گذاشتند.
در این روز طرفداران رئیس جمهور عمر حسن البشیر حمله‌های خود به مسیحیان و حامیان دادگاه بین‌المللی بررسی جرایم که پرزیدنت را محکوم به دست داشتن در قساوت‌هایی بی‌سابقه در منطقه دارفور میکند را مورد حملات خود قرار دادند. در میان مجروحین، "ابورحمان تای" وجود دارد که رهبر کلیسای مسیحی روستای چات در سودان است که در اواسط ماه مارچ توسط یک نیروی شبه نظامی وابسته به دولت، بشدت مورد ضرب و شتم واقع شد.
آژانس خبرگزاری مسیحی گزارش میکند، ساختمانی که توسط ابورحمان و کلیسای سودانی مسیح استفاده میشد، توسط همان گروه که بنا به گزارشات رسیده، وابسته به گروه‌های تندروی اسلامی هستند، در تاریخ ۲۷ مارچ به آتش کشیده شده بود.
به گفته مسیحیان، اعضای کلیسا در حین وقوع حادثه بخاطر نجات جان خود از نزدیکی ساختمان فرار میکنند و از آن زمان، تمام جلسات پرستشی گروه مربوط به کشیش ابورحمان در فضای باز برگزار میشود. "به گفته چندین مدافع حقوق مسیحیان، جای دیگری در این کشور، یک کلیسا به مسجد تبدیل شده و چندین نفر از اعضای آن مجبور به پذیرش اسلام گردیده‌اند.همچنین مسیحیانی که از پیشینه اسلامی می‌آیند، اخیراً تحت فشارهای بسیاری قرار گرفته‌اند".
در یکی از تازه‌ترین وقایع از این نوع، خانمی سودانی را می‌بینیم که پس از ترک اسلام و روی آوردن به مسیحیت، از سوی نزدیک‌ترین کسانش مورد جفا قرار گرفت. وی پس از جراحات بسیار، بدون داشتن هیچ سرپناهی از خانه خود بیرون رانده شد و بعلت روی آوری به عیسی مسیح، برای مدتی نیز به زندان رفت.
به گزارش fcnn، خانم حلیمه بوبکیر سال گذشته در پی تماشای فیلم "عیسی" که به تولد، زندگی، مرگ و قیام وی می‌پردازد، به مسیحیت روی آورد.به گفته مسیحیان، همسر خانم بوبکیر در ابتدا از ایمان جدید او استقبال کرد و بخاطر مشاهده تغییرات انجام شده در وی، از قبیل کنار گذاشتن اعتیاد به مشروبات الکلی، به وی اجازه شرکت در جلسات کلیسایی را نیز می‌داد.اما زمانی که این خبر در اجتماع اطراف او پیچید، تندوروهای مذهبی این عمل را خیانت پنداشته و فکر کردند که حلیمه همسرش را از شرکت در مراسم افطاری مسلمانان در ماه رمضان، منع میکند.
خانم بوبکیر میگوید: "همسر من کاملاً از سوی همکارانش طرد شد. آنها حتی به غذایی که من برای همسرم می‌پختم، لب نمی‌زدند و می‌گفتند که یک مسلمان نمی‌تواند غذای تهیه شده به دست کفار را تناول کند."او اضافه کرد که هرگز انتظار این همه سختی‌های متعاقب را نداشته است.همسر وی نیز که بخاطر طرد شدن از جامعه مسلمانان، سخت در تنگنا و ناراحتی بود، در طی مشاجره‌ای، یک صندلی به سمت حلیمه پرتاب میکند که باعث جراحت پشت او میشود. وی پس از آن تمام وسایل شخصی مربوط به خود را از خانه خارج کرده، سپس خانه را با تمام چیزهای داخلش به آتش می‌کشد و حلیمه را به زور از آنجا دور میکند.
لازم به ذکر است پرزیدنت حسن البشیر وجود هرگونه خطاکاری در سطح کشور را انکار و از حاضر شدن در دادگاه بین‌المللی بررسی جرایم سر باز زد.
در این روز طرفداران رئیس جمهور عمر حسن البشیر حمله‌های خود به مسیحیان و حامیان دادگاه بین‌المللی بررسی جرایم که پرزیدنت را محکوم به دست داشتن در قساوت‌هایی بی‌سابقه در منطقه دارفور میکند را مورد حملات خود قرار دادند. در میان مجروحین، "ابورحمان تای" وجود دارد که رهبر کلیسای مسیحی روستای چات در سودان است که در اواسط ماه مارچ توسط یک نیروی شبه نظامی وابسته به دولت، بشدت مورد ضرب و شتم واقع شد.
آژانس خبرگزاری مسیحی گزارش میکند، ساختمانی که توسط ابورحمان و کلیسای سودانی مسیح استفاده میشد، توسط همان گروه که بنا به گزارشات رسیده، وابسته به گروه‌های تندروی اسلامی هستند، در تاریخ ۲۷ مارچ به آتش کشیده شده بود.
به گفته مسیحیان، اعضای کلیسا در حین وقوع حادثه بخاطر نجات جان خود از نزدیکی ساختمان فرار میکنند و از آن زمان، تمام جلسات پرستشی گروه مربوط به کشیش ابورحمان در فضای باز برگزار میشود. "به گفته چندین مدافع حقوق مسیحیان، جای دیگری در این کشور، یک کلیسا به مسجد تبدیل شده و چندین نفر از اعضای آن مجبور به پذیرش اسلام گردیده‌اند.همچنین مسیحیانی که از پیشینه اسلامی می‌آیند، اخیراً تحت فشارهای بسیاری قرار گرفته‌اند".
در یکی از تازه‌ترین وقایع از این نوع، خانمی سودانی را می‌بینیم که پس از ترک اسلام و روی آوردن به مسیحیت، از سوی نزدیک‌ترین کسانش مورد جفا قرار گرفت. وی پس از جراحات بسیار، بدون داشتن هیچ سرپناهی از خانه خود بیرون رانده شد و بعلت روی آوری به عیسی مسیح، برای مدتی نیز به زندان رفت.
به گزارش fcnn، خانم حلیمه بوبکیر سال گذشته در پی تماشای فیلم "عیسی" که به تولد، زندگی، مرگ و قیام وی می‌پردازد، به مسیحیت روی آورد.به گفته مسیحیان، همسر خانم بوبکیر در ابتدا از ایمان جدید او استقبال کرد و بخاطر مشاهده تغییرات انجام شده در وی، از قبیل کنار گذاشتن اعتیاد به مشروبات الکلی، به وی اجازه شرکت در جلسات کلیسایی را نیز می‌داد.اما زمانی که این خبر در اجتماع اطراف او پیچید، تندوروهای مذهبی این عمل را خیانت پنداشته و فکر کردند که حلیمه همسرش را از شرکت در مراسم افطاری مسلمانان در ماه رمضان، منع میکند.
خانم بوبکیر میگوید: "همسر من کاملاً از سوی همکارانش طرد شد. آنها حتی به غذایی که من برای همسرم می‌پختم، لب نمی‌زدند و می‌گفتند که یک مسلمان نمی‌تواند غذای تهیه شده به دست کفار را تناول کند."او اضافه کرد که هرگز انتظار این همه سختی‌های متعاقب را نداشته است.همسر وی نیز که بخاطر طرد شدن از جامعه مسلمانان، سخت در تنگنا و ناراحتی بود، در طی مشاجره‌ای، یک صندلی به سمت حلیمه پرتاب میکند که باعث جراحت پشت او میشود. وی پس از آن تمام وسایل شخصی مربوط به خود را از خانه خارج کرده، سپس خانه را با تمام چیزهای داخلش به آتش می‌کشد و حلیمه را به زور از آنجا دور میکند.
لازم به ذکر است پرزیدنت حسن البشیر وجود هرگونه خطاکاری در سطح کشور را انکار و از حاضر شدن در دادگاه بین‌المللی بررسی جرایم سر باز زد.
تاریخچه کتاب مقدس در یک نگاه
خدا انسان را آفرید و او را در باغ عدن قرار داد. این باغ در مرکز آسیا احتمالاً در عراق کنونی بوده است.
انسان گناه کرد و از انچه خدا برای او در نظر گرفته بود سقوط کرد. آنگاه خدا طرحی برای نجات غایی و بازسازی انسان تهیه دید. او ابراهیم را خواند تا قومی از او بوجود آورد و از طریق این قوم طرح خود را پیاده کند. خدا ابراهیم را از بابل فرا خواند و او را به سرزمین کنعنان فرستاد. نسل ابراهیم به مصر کوچ کردند و در انجا به قومی بزرگ تبدیل شدند.
پس از چهارصد سال٬ انها تحت سرپرستی موسی از مصر یرون امدند و به سرزمین موعود کنعان بازگشتند. در انجا قوم یهود در ظی چهارصد الی پانصدسال تحت سلطنت داود و سلیمان به یک ملت بزرگ و قوی تبدیل شدند.
آنگاه در اواخر دوران پادشاهی سلیمان٬ سلطنت اسرائیل به دو قسمت شد. قسمت شمالی که شامل ده قبیله از واوزده قبیله اسرائیل می شد سرزمین (( اسرائیل )) لقب گرفت و ۲۰۰ سال عمر کرد و عاقبت در سال ۷۲۱ ق.م. به اسارت آشور درامد. قسمت جنوبی که سرزمین (( یهودا )) نام گرفت٬ کمی بیش از صدسال دیگر دوام اورد و آن هم سرانجام حدود ۶۰۰ ق.م. به بابل به اسارت برده شد. بازماندگان قوم اسیر در سال ۵۳۶ق.م. به سرزمین خود بازگشتند و به احیای هویت ملی خود را پرداختند.
مطالب عهد عتیق کمی پس از شرح این وقایع به پایان می رسد. چهارصد سال بعد٬ عیسی که همان مسیح موعود عهد عتیق است به این دنیا می آید تا مردم را نجات دهد و احیا سازد. او برای گناهان بشر می میرد و زنده می شود. سپس به شاگردانش دستور می دهد تا به همه ملل دنیا بروند و مژده نجات او را به همه برسانند.
شاگردان عیسی با این مژده به همه جا می روند٬ بخصوص بسوی غرب٬ به نواحی آسای صغیر٬ یونان و روم که مرکز دنیای متمدن آن زمان بود. عهد جدید با این نهضت رهایی بخش عیسی مسیح به پایان می رسد.
انسان گناه کرد و از انچه خدا برای او در نظر گرفته بود سقوط کرد. آنگاه خدا طرحی برای نجات غایی و بازسازی انسان تهیه دید. او ابراهیم را خواند تا قومی از او بوجود آورد و از طریق این قوم طرح خود را پیاده کند. خدا ابراهیم را از بابل فرا خواند و او را به سرزمین کنعنان فرستاد. نسل ابراهیم به مصر کوچ کردند و در انجا به قومی بزرگ تبدیل شدند.
پس از چهارصد سال٬ انها تحت سرپرستی موسی از مصر یرون امدند و به سرزمین موعود کنعان بازگشتند. در انجا قوم یهود در ظی چهارصد الی پانصدسال تحت سلطنت داود و سلیمان به یک ملت بزرگ و قوی تبدیل شدند.
آنگاه در اواخر دوران پادشاهی سلیمان٬ سلطنت اسرائیل به دو قسمت شد. قسمت شمالی که شامل ده قبیله از واوزده قبیله اسرائیل می شد سرزمین (( اسرائیل )) لقب گرفت و ۲۰۰ سال عمر کرد و عاقبت در سال ۷۲۱ ق.م. به اسارت آشور درامد. قسمت جنوبی که سرزمین (( یهودا )) نام گرفت٬ کمی بیش از صدسال دیگر دوام اورد و آن هم سرانجام حدود ۶۰۰ ق.م. به بابل به اسارت برده شد. بازماندگان قوم اسیر در سال ۵۳۶ق.م. به سرزمین خود بازگشتند و به احیای هویت ملی خود را پرداختند.
مطالب عهد عتیق کمی پس از شرح این وقایع به پایان می رسد. چهارصد سال بعد٬ عیسی که همان مسیح موعود عهد عتیق است به این دنیا می آید تا مردم را نجات دهد و احیا سازد. او برای گناهان بشر می میرد و زنده می شود. سپس به شاگردانش دستور می دهد تا به همه ملل دنیا بروند و مژده نجات او را به همه برسانند.
شاگردان عیسی با این مژده به همه جا می روند٬ بخصوص بسوی غرب٬ به نواحی آسای صغیر٬ یونان و روم که مرکز دنیای متمدن آن زمان بود. عهد جدید با این نهضت رهایی بخش عیسی مسیح به پایان می رسد.
روزه
چون عبادت مسیحیان از چند نظر با عبادت پیروان سایر مذاهب تفاوت دارد٬ گاهی اوقات اشتباها تصور شده است که مسیحیان تکالیفی در این خصوص ندارند. در عین حال مایلم این موضوع را کاملا روشن نمایم که منظور عبادت مسیحیان تحصیل نجات و بخشش گناهان نیست. بطوری که نجات را نمی توانیم بوسیله کارهائی که انجام می دهیم بدست بیاوریم بلکه این بخشش از طرف خدا بطور رایگان به ما عطا می شود به شرطی که به مسیح ایمان بیاوریم. از این رو٬ ما خدا را عبادت می نمائیم نه جهت تحصیل نجات بلکه به منظور ابراز محبت و قدردانی نسبت به خدا برای نجات رایگانی که به ما بخشیده است. اجازه بفرمایید یکی از عبادتهای مسیحی را بطور خلاصه شرح دهم و آن عبادت روزه نام دارد:
عیسی مسیح برای پیروان خود روزها و یا وقتهای بخصوصی را جهت روزه تعیین ننمود است و به همین دلیل روزه برای پیروان او اختیاری می باشد. معهذا به پیروان خود فرمود که هر وقت روزه می گیرند باید فقط جهت خشنودی خدا روزه بگیرند نه اینکه مانند ریاکاران روزه بگیرند تا مردم از آنها تعریف و تمجید کنند. ( متی ۶: ۱۶- ۱۸ ). برخی از مسیحیان در روز جمعه به مناسبت روزی که عیسی مصلوب شد از خوردن گوشت خودداری می نمایند برخی نیز در مدت چهل روز قبل از قیام مسیح از خوردن بعضی از غذاها پرهیز می کنند. در مورد این عادات و رسوم در کتابمقدس دستوری یافت نمی شود٬ بلکه فقط دستور داده شده که از انجام دادن و یا گفتن جمیع چیزهای شرارت آمیز خودداری نمائیم. بسیار مناسب است که در این مورد گفتار مسیح را ذکر نمایم که فرمود تمام غذاها پاک و حلال است و چیزی که انسان را ناپاک می سازد غذائی نیست که به دهان فرو می رود بلکه علت ناپاکی آن شرارتی است که از قلب صادر می شود و باعث زنا٬ دزدی٬ قتل٬ حسادت و غرور و نظایر آن می گردد. ( مرقس ۷: ۱۸- ۲۳ ).
نکته آخر اینکه ساعت و زمان معینی برای گرفتن روزه و یا باز کردن روزه وجود ندارد و همه این موارد به نیت درونی شخص بستگی دارد.
عیسی مسیح برای پیروان خود روزها و یا وقتهای بخصوصی را جهت روزه تعیین ننمود است و به همین دلیل روزه برای پیروان او اختیاری می باشد. معهذا به پیروان خود فرمود که هر وقت روزه می گیرند باید فقط جهت خشنودی خدا روزه بگیرند نه اینکه مانند ریاکاران روزه بگیرند تا مردم از آنها تعریف و تمجید کنند. ( متی ۶: ۱۶- ۱۸ ). برخی از مسیحیان در روز جمعه به مناسبت روزی که عیسی مصلوب شد از خوردن گوشت خودداری می نمایند برخی نیز در مدت چهل روز قبل از قیام مسیح از خوردن بعضی از غذاها پرهیز می کنند. در مورد این عادات و رسوم در کتابمقدس دستوری یافت نمی شود٬ بلکه فقط دستور داده شده که از انجام دادن و یا گفتن جمیع چیزهای شرارت آمیز خودداری نمائیم. بسیار مناسب است که در این مورد گفتار مسیح را ذکر نمایم که فرمود تمام غذاها پاک و حلال است و چیزی که انسان را ناپاک می سازد غذائی نیست که به دهان فرو می رود بلکه علت ناپاکی آن شرارتی است که از قلب صادر می شود و باعث زنا٬ دزدی٬ قتل٬ حسادت و غرور و نظایر آن می گردد. ( مرقس ۷: ۱۸- ۲۳ ).
نکته آخر اینکه ساعت و زمان معینی برای گرفتن روزه و یا باز کردن روزه وجود ندارد و همه این موارد به نیت درونی شخص بستگی دارد.
انجیل متی- اسامی عیسی
خدا از کسانی راضی و خشنود می شود که آرزوها و افکارشان ختنه و دگرگون شده باشد٬ اگر هم شما او را تحسین نکنید٬ خدا او را تحسین خواهد کرد. ( رساله به رومیان ۲: ۲۹ )
عیسی سالها پیش قبل از آنکه متولد شود٬ (( مسیح )) نامگذاری شده بود. این کلمه به معنی مسح شده می باشد٬ یعنی شخصی که خدا او را مسح می کند تا دنیا را نجات بخشد و بر آن سلطنت کند. (( عیسی )) اسم کوچک یا نام شخصی او بود٬ در حالیکه (( مسیح )) لقب یا نام رسمی اوست.
خدا همه جا را زیر نظر دارد و ناظر اعمال نیکان و بدان است. ( امثال سلیمان ۱۵: ۳ )
اعدام فوری در زاهدان،خشونت در جواب خشونت
به گزارش شبکه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از رویتر سحرگاه شنبه ۹ خرداد کمتر از ۳۶ ساعت پس از حادثه دهشتناک ومرگبار بمب گذاری در یکی از مساجد شیعیان زاهدان ، سه مرد به اتهام شرکت در بمب گذاری مذکور در مقابل مسجد محل حادثه به چوبه دار آویخته شدند .
حادثه انفجار بمب در پنج شنبه شب گذشته ۷ خرداد موقع اقامه نماز مغرب در مسجد مذکور اتفاق افتاد و منجر به مرگ ۲۵ نفر ومجروحیت دست کم ۱۴۰ نفر دیگر شد .گروه جندالله در اطلاعیه منسوب به آن گروه این انفجار را یک حمله انتحاری خوانده است . اینان چندین سال است با ادعای احقاق حقوق اقلیت سنی در منطقه سیستان و بلوچستان علیه حکومت جمهوری اسلامی دست به اسلحه برده اند .
به گفته حمیدی مدیر کل دادگستری سیستان و بلوچستان تمام مراحل قانونی برای ۳ اعدام شده صبح شنبه رعایت شده است .یعنی در ظرف ۳۶ ساعت تمامی مراحل شناسائی ، تحقیقات ،اتهام، محاکمه ،محکومیت واجرای حکم انجام گرفته .با توجه به این نکته که همه این مراحل در ایام تعطیلی آخر هفته رخ داده است .حمیدی که ادعا میکرد در این مورد یک پروسه طبیعی مجاکمه قضائی طی شده است همچنین گفت : این سه فرد علاوه بر مورد بمب گذاری پنج شنبه شب ،در فعالیتهای تروریستی دیگری قبل از آن نیز دست داشته اند .
این در حالی است که برخی منابع غیر رسمی آن سه تن را از فعالین سیاسی بلوجستان میدانند که از مدتها پیش به اتهام همکاری با جند الله در زندان بوده اند و نمی توانسته اند در حمله مذکور دست داشته باشند .این منابع اعدام آنها را فقط یک انتقام گیری و برای گرفتن چشم ترس از سنیهای اهل سیستان و بلوچستان ارزیابی میکنند .
اعدام ، پاسخ به بمب گذاری زاهدان
به گزارش رادیو فرانسه در همین ارتباط، درتحلیل این اقدام دولت ایران، حسین باقرزاده، فعال حقوق بشر و تحلیلگر سیاسی مقیم لندن در گفتگویی با رادیو فرانسه، معتقد است ضمن محکوم کردن قاطعانۀ کشتار مردم بیگناه غیر نظامی، برخورد جمهوری اسلامی را نیز خشن و انتقام جویانه می داند و معتقد است که به جای اینکه به جستجوی ریشه ها و دلایل مسئله پرداخته شود، کسانی را اعدام می کنند که بطور مستقیم در قضیه نقش نداشته اند. او تنها راه حل مشکل منطقه را رسیدگی به وضعیت دشوار مردم آن می داند.
حسین باقر زاده، فعال حقوق بشر و تحلیلگر سیاسی مقیم لندن ضمن محکوم کردن قاطعانۀ بمب گذاری و کشتار مردم بیگناه غیر نظامی، برخورد جمهوری اسلامی را نیز خشن، قبیله ای و انتقام جویانه می داند. وی معتقد است جمهوری اسلامی ایران در برخورد به حوادث خونینی که در منطقۀ سیستان و بلوچستان می گذرد، به جای اینکه به جستجوی ریشه ها و عوامل مسئله بپردازد و دلایل نارضایتی مردم را بفهمد، تنها کاری که انجام می دهد اعدام است.
این فعال حقوق بشر از انتقام جمعی مسئولان انتقاد می کند و می افزاید: آنها افرادی را که در رابطه با جریان های مختلف در اسارت دارند ردیف کرده و اعدام می کنند، مثل اعدام این سه نفر که مستقیماً دخالتی در انفجار اخیر نداشتند.
حسین باقرزاده، در ارتباط با فرا خواندن سفیر پاکستان به وزارت امور خارجه و نقشی که پاکستان می تواند در مهار گروه جندالله داشته باشد، می گوید: این کشور خود با مشکلات زیادی در مناطق قبیله ای درگیر است و گرفتاری ایران نمی تواند از طریق پاکستان حل بشود.
به نظر این تحلیلگر سیاسی، تنها راه حل مشکل در سیستان و بلوچستان رسیدگی به وضعیت مردم آن است که متأسفانه با سه دشواری روبرو هستند: تبعیض عقیدتی حکومت علیه شهروندان سنی، تبعیض قومی علیه بلوچ ها و تبعیض اقتصادی یعنی عدم رسیدگی به فقر منطقه.
حادثه انفجار بمب در پنج شنبه شب گذشته ۷ خرداد موقع اقامه نماز مغرب در مسجد مذکور اتفاق افتاد و منجر به مرگ ۲۵ نفر ومجروحیت دست کم ۱۴۰ نفر دیگر شد .گروه جندالله در اطلاعیه منسوب به آن گروه این انفجار را یک حمله انتحاری خوانده است . اینان چندین سال است با ادعای احقاق حقوق اقلیت سنی در منطقه سیستان و بلوچستان علیه حکومت جمهوری اسلامی دست به اسلحه برده اند .
به گفته حمیدی مدیر کل دادگستری سیستان و بلوچستان تمام مراحل قانونی برای ۳ اعدام شده صبح شنبه رعایت شده است .یعنی در ظرف ۳۶ ساعت تمامی مراحل شناسائی ، تحقیقات ،اتهام، محاکمه ،محکومیت واجرای حکم انجام گرفته .با توجه به این نکته که همه این مراحل در ایام تعطیلی آخر هفته رخ داده است .حمیدی که ادعا میکرد در این مورد یک پروسه طبیعی مجاکمه قضائی طی شده است همچنین گفت : این سه فرد علاوه بر مورد بمب گذاری پنج شنبه شب ،در فعالیتهای تروریستی دیگری قبل از آن نیز دست داشته اند .
این در حالی است که برخی منابع غیر رسمی آن سه تن را از فعالین سیاسی بلوجستان میدانند که از مدتها پیش به اتهام همکاری با جند الله در زندان بوده اند و نمی توانسته اند در حمله مذکور دست داشته باشند .این منابع اعدام آنها را فقط یک انتقام گیری و برای گرفتن چشم ترس از سنیهای اهل سیستان و بلوچستان ارزیابی میکنند .
اعدام ، پاسخ به بمب گذاری زاهدان
به گزارش رادیو فرانسه در همین ارتباط، درتحلیل این اقدام دولت ایران، حسین باقرزاده، فعال حقوق بشر و تحلیلگر سیاسی مقیم لندن در گفتگویی با رادیو فرانسه، معتقد است ضمن محکوم کردن قاطعانۀ کشتار مردم بیگناه غیر نظامی، برخورد جمهوری اسلامی را نیز خشن و انتقام جویانه می داند و معتقد است که به جای اینکه به جستجوی ریشه ها و دلایل مسئله پرداخته شود، کسانی را اعدام می کنند که بطور مستقیم در قضیه نقش نداشته اند. او تنها راه حل مشکل منطقه را رسیدگی به وضعیت دشوار مردم آن می داند.
حسین باقر زاده، فعال حقوق بشر و تحلیلگر سیاسی مقیم لندن ضمن محکوم کردن قاطعانۀ بمب گذاری و کشتار مردم بیگناه غیر نظامی، برخورد جمهوری اسلامی را نیز خشن، قبیله ای و انتقام جویانه می داند. وی معتقد است جمهوری اسلامی ایران در برخورد به حوادث خونینی که در منطقۀ سیستان و بلوچستان می گذرد، به جای اینکه به جستجوی ریشه ها و عوامل مسئله بپردازد و دلایل نارضایتی مردم را بفهمد، تنها کاری که انجام می دهد اعدام است.
این فعال حقوق بشر از انتقام جمعی مسئولان انتقاد می کند و می افزاید: آنها افرادی را که در رابطه با جریان های مختلف در اسارت دارند ردیف کرده و اعدام می کنند، مثل اعدام این سه نفر که مستقیماً دخالتی در انفجار اخیر نداشتند.
حسین باقرزاده، در ارتباط با فرا خواندن سفیر پاکستان به وزارت امور خارجه و نقشی که پاکستان می تواند در مهار گروه جندالله داشته باشد، می گوید: این کشور خود با مشکلات زیادی در مناطق قبیله ای درگیر است و گرفتاری ایران نمی تواند از طریق پاکستان حل بشود.
به نظر این تحلیلگر سیاسی، تنها راه حل مشکل در سیستان و بلوچستان رسیدگی به وضعیت مردم آن است که متأسفانه با سه دشواری روبرو هستند: تبعیض عقیدتی حکومت علیه شهروندان سنی، تبعیض قومی علیه بلوچ ها و تبعیض اقتصادی یعنی عدم رسیدگی به فقر منطقه.
حکومت نظامی اعلام نشده در زاهدان
خبرنگار ما در تهران: زاهدان در سکوتی گورستانی به سوی سونامی آشوبی ویرانگر پیش می رود. بر اساس گزارش های دریافتی از زاهدان ، پس از سرکوب بیرحمانه نیروی های سپاه و بسیج و کتک زدن بی دلیل شهروندان زاهدانی در سطح شهر و روش "انتفاضه" گونه مردم برای مقاومت در برابر این نیرو ها، حکومت نظامی / سپاهی در این شهر برقرار شده است. به گفته آگاهان، بذر این آشوب که از سوی خود رژِیم کاشته شده ، ممکن است به دیگر شهرها هم کشانده شود. چرا که این محکم ترین دلیل برای متوقف نمودن "بازی انتخابات" است. بر اساس قانون اساسی حکومت اسلامی در ایران رهبر این قدرت را دارد که در صورت صلاحدید خود – مثلا بروز آشوب در کشور – مانع ادامه فعالیت های انتخاباتی شده و دوره ریاست جمهور فعلی را برای یک یا دو سال تمدید نماید و رییس جمهور فعلی را در پست خود ابقا کند. اگرچه به خوبی پیداست که به رغم همه گزارش هایی که در رسانه های دیداری و شنیداری حکومت از علاقمندی مردم پخش می شود، ملت ایران هیچ تمایلی به شرکت در این انتخابات ندارد و به خوبی می دانند که هر کسی رییس جمهور شود، با رییس جمهور فعلی تفاوتی نخواهد داشت. زیرا این رهبر است که زیر حکم ریاست جمهوری را مهر تنفیذ (نفوذ و دارای اثر) خواهد گذاشت و رییس جمهور ناچار به اطاعت از فرامین رهبری است .
مدير نشر ديگر به دادگاه انقلاب احضار شد
روزنامه اعتماد: ? احضار مدير نشر ديگر ؛ «نازي اسکويي» مدير نشر ديگر به دادگاه انقلاب احضار شد. اين احضار در پي بازرسي از منزل و دفتر وي صورت گرفت. در همين راستا کيس هاي کامپيوتر، تلفن هاي همراه و اسناد مالي اين موسسه توقيف و علاوه بر اسکويي ديگر کارکنان اين نهاد به دادگاه انقلاب روانه شدند.
سواستفاده جنسی اززنان بی سرپرست در كميته امداد ورامين
آژانس ايران خبر: در یکی از نهادهای دولتی کمیته امداد ورامین از زنان بی سرپرست یا بدسرپرست در قبال انجام کارهای اداری شان با پرداخت هزینه ای از بودجه کمیته امداد سو استفاده جنسی مي شود. به گزارش یکی از کارکنان این اداره , زنی که از سر ناچاری و بی پولی به این نهاد پناه آورده بود و از این نهاد طلب کمک کرده بود، توسط چند تن از کارکنان این نهاد فریب خورده و از سر ناچاری و فقر تن به خودفروشي داده بود, تا این که يك روز اين نفرات از لحاظ مالی به مشکل برمیخورند و مامور حسابداری و صندوق و تنی چند از مددجويان پس از رفت و آمد های مشکوک و در گیری های لفظی آنها , به آنها شک کرده و آنها لو میروند، این موضوع به گوش ماموران نیروی انتظامی هم رسید ولي ازآنجا كه آنها هم خودشان دست كمي از كاركنان كثيف اين نهاد نداشتند ,هيچگونه اقدامي صورت ندادند .
اشتراک در:
پست‌ها (Atom)
پست‌ها
